• زنان در چالش‌های انتخابات ۱۴۰۰

    21 ژوئن, 2021

    زنان در چالش‌های انتخابات ۱۴۰۰

    اوین زیلان

    سیزدهمین دوره‌ی ریاست جمهوری ایران در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد و همزمان با انتخابات ششمین دوره‌ی شوراهای اسلامی شهر و  روستا و انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری برگزار خواهد شد. در این انتخابات،‌ هشتمین رئیس‌جمهور ایران با رای مردم انتخاب خواهد شد.

    ۴۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد اما در طول این‌ سال‌ها و دوازده دوره‌ی انتخاباتی برای رئیس‌جمهوری ایران تا بحال یک زن موفق نشده در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند و تنها در سطح رای دادن محدود مانده‌اند. این در حالی است که به موجب اصل بیستم قانون اساسی ایران “همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه‌ی حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.”

    در مدت این چند سال تا بحال تنها اعظم طالقانی (دختر آیت‌الله سیدمحمود طالقانی) که دبیرکل جامعه‌ی زنان انقلاب اسلامی بود بعنوان اولین زن در سال ۱۳۷۶ داوطلب ریاست‌جمهوری شد، اما شورای نگهبان صلاحیت او را تایید نکرد یا اینکه بهتر بگوییم نتوانست پله‌های گزینشی شورای نگهبان را پشت‌سر بگذارد.

    “رجل سیاسی”‌ کلمه‌ایی و یا سدی در قانو‌ن اساسی ایران که سال‌ها مانع از مشارکت سالم زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری شده است. بر اساس اصل ۱۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران “رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند، انتخاب گردد: ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.” “رجل” بنابر اصل ۱۱۵ قانون اساسی برای مردان تفسیر شده است در حالی که در ادبیات دینی رجل به معنای شخصیت به کار رفته است. به طور مثال در یکی از آیه‌های سوره‌ی جمعه رجال به معنی شخصیت است. در آیات دیگر نیز از واژه‌ی “رجل” استفاده شده است مانند آیه ۳۷ سوره‌ی نور”رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه” و آیه‌ی ۴۶ سوره اعراف «وَعَلَی الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ» که در این آیات نیز به معنای شخصیت است و نه مرد بودن. 

    تا بحال در  مورد اظهار نظراتی ارائه نگشته است، هم نمایندگان مجلس شورای اسلامی و هم شورای نگهبان در مورد تعریف لفظ “رجل سیاسی” سکوت کرده‌ و توضیحی نداده‌اند؛ هرچند آقای محمد صالح‌ جوکار، رئیس کمیسیون شوراها، در یک مصاحبه عدم مشکل حضور زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری را بیان کرد. همچنین آقای کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، در مصاحبه‌ای اعلام کرد مشارکت و حضور زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری به‌عنوان کاندیدا بلامانع است. اما چند روز بعد، آیت‌الله احمد خاتمی، از فقهای شورای نگهبان، خط بطلانی بر اظهارات آقای کدخدایی کشید و نشان داد که عبارت “رجل سیاسی” همچنان محل مناقشه است؛ حتی در شورای نگهبان. رجل‌ سیاسی به شیوه‌های مختلف تفسیر گشته و که رجل هم به معنای مرد و هم شخصیت که زنان را نیز شامل می‌شود، ترجمه گشته است.

    در اسلام و قانون به غیر از ولایت و رهبری تصدی سایر مسئولیت‌ها بر اساس اصول ۱۹، ۲۰ و ۲۱ از سوی زنان بلامانع است، زیرا در اصل ۲۰ قانون اساسی بر حقوق برابر زنان و مردان تصریح شده است. در واقع، مقام ریاست‌جمهوری بر اساس قانون قدرت اجرایی محسوب می‌شود نه ولایت و حکومت. بنابراین، با وجود اصول ۱۱۳ و ۱۲۱ ریاست‌جمهوری از نوع ولایت و حکومت نیست که زنان از آن بازداشته شوند.

    کدخدایی همچنین می‌گوید: “دقیقا مسئله ممنوعیت‌های قانونی نیست و پای مسائل فرهنگی در میان است. شاید در دوره‌ای ریاست‌جمهوری خانم‌ها هم اتفاق بیفتد. کدخدایی در‌این‌باره توضیح داد: قوانین بخشی از این مسئله است؛ اما از نظر من، بخش عمده‌ای از آن بحث فرهنگی است. می‌توانیم همین سؤال را به این صورت مطرح کنیم که چرا در آمریکا بعد از ۳۰۰ سال هنوز رئیس‌جمهور زن نداریم.

    آیا بحث تفاوت بین زن و مرد بوده است؟ به نظر می‌رسد بیشتر این موضوع فرهنگی است. مثلا در همین انتخابات اخیر، تعداد خانم‌هایی که برای نمایندگی مجلس ثبت‌نام کردند و تأیید صلاحیت شدند بسیار زیاد بود. از بین آنها تعداد ۱۶، ۱۷ نفر انتخاب شدند؛ یعنی خانم‌ها هم به خودشان رأی نمی‌دهند. اینجا که دیگر شورای نگهبان مقصر نیست.”

    آنچه که در این گفته‌ها می‌توان درک کرد این است که دولت جمهوری اسلامی ایران بصورت جدی در تنگنا و بحرانی داخلی بسر می‌برد، ترس از عدم مشارکت خلق‌های ایرانی در انتخابات دولت را به کنکاش و دادن وعده و وعیدهای توخالی و بحث‌های جدید بازکردن واداشته است. مسئله‌ی مشارکت زنان در سیزدهمین دوره‌ی ریاست جمهوری نیز از این نمونه‌ سیاست‌های آشکار و بارز است. مردم ایران در برابر دولت بسیار خشمگین هستند و از وضعیت داخلی و اقتصادی بسیار رنج برده و دیگر امیدی به حکومت آینده ندارند. برای همین دولت جمهوری اسلامی ایران باری دیگر دست به ترفندهای خود زده و دوباره زنان را همچون ابزاری تا وقتی که خرشان از پل گذشت، بکار می‌گیرند.

    همچنین سخنان کدخدایی واکنش‌های منفی بسیاری را در پی داشت، وی خیلی واضح بیان کرده که زنان لیاقت و شایستگی انتخاب را ندارند، چون خود زنان نیز به آنها رای نمی‌دهند. این مورد حقارتی به تمام معناست. زنان را در مقابل زنان بکار گرفتن از طرف ذهنیت دولت‌گرا و جنسیت‌گرا یک باب بوده و  خیلی واضح و مبرهن است که برای اداره‌ی کشور این شایستگی را به زنان نمی‌دهند، اگر زنانی هم در حال حاضر در حکومت هستند،‌ نه برای اینکه بسیار به توانایی زنان اعتقاد دارند،‌ بلکه تنها موردی سمبولیک بوده و با ظاهرسازی می‌خواهند بگویند که ایران نیز دولتی دموکراتیک بوده و حقوق زنان در سیاست را مدنظر دارد.

    زنانی چند همچون پروانه سلحشوری و‌ زهرا شجاعی و آذر منصوری و شهیندخت مولاوردی و … از چهره‌های مشخص حکومت دوازدهم جمهوری اسلامی ایران به شیوه‌ی انتخابات و چگونگی تفسیر از “رجل سیاسی” نظراتی داده و اینکه حق مشارکت زنان در انتخابات نه تنها نظر یک شخص باید شورای نگهبان این مورد را حل و به تایید برساند. آنچه که مهم پنداشته شده، نه معنای “رجل” بلکه مردانه‌بودن دیدگاه آنها که باعث نادیده‌ گرفتن حق زنان در انتخابات می‌شود. همچنین به گفته‌ی پروانه‌ی سلحشوری در خبر آنلاین:‌ “بنابرحرف آقای کدخدایی، این تفسیر شورای نگهبان که هم زنان و هم مردان می‌توانند رئیس‌جمهور شوند؛ باید در قانون اساسی آورده شود. اگر این سخن فقط صحبت سخنگو باشد، سخنگوی شورای نگهبان می‌تواند تغییر کند و نفر بعدی این دیدگاه را نداشته باشد.”

    من هم شخصا بر این باورم که زنان ایرانی برای گذار از این سد بایستی از تلاش و مبارزات خویش ناامید نشده و بتوانند در قانون اساسی ایران تغییراتی ایجاد سازند. قانونی که تماما با قلم مردانه و ذهنیت جنسیت‌گرای مردان نوشته شده است. در غیر اینصورت هر گامی که از طرف زنان برداشته شود، با نشان ‌دادن قانون اساسی و موانعی که برای زنان وجود دارد، جلوی پیشرفت زنان را گرفته و همچون دیوار چین جلوی زنان قرار می‌دهند. اگر در قانون عدالت و برابری وجود نداشته باشد، همیشه بهانه‌ایی برای پس زدن زنان بخصوص در زمینه‌ی سیاست وجود دارد.

    همچنین موردی که در اصل ۱۱۵بارز است، غیردموکراتیک بودن آن است، چون به دیگر ادیان و اعتقادات جای نداده، رای آنها را به حساب آورده، اما خودشان را نه! چون قانون اساسی ایران، قانونی غیردموکراتیک و تک‌رنگ می‌ّباشد و جایی برای دیگر اذهان، ادیان و ملل نداده‌اند. و در حین زمان قانونی به تمام معنا مردانه است. 

    اگر چه در ظاهر به دموکراتیک بودن قانون اساسی اشاره دارند، اما واقعیت چیز دیگریست. چنانچه که پیداست زنانی که در طول این چند سال اخیر در حکومت حسن روحانی وظیفه‌دار بودند، تا بحال نتوانسته‌اند لایحه‌ی مربوط به امور زنان را تصویب و به اجرا بگذارند، چون موضوع زن در سیاست دولت‌ها و بخصوص دولت جمهوری اسلامی ایران موضوع دوم و حتی موضوع آخر می‌باشد. همیشه موضوعات مهمتری از موضوع زنان در کشور وجود دارد که باید به آن بپردازند. و مسلما وقتی این‌گونه موارد مورد انتقاد قرار می‌گیرد، آن را به بی‌کفایتی زنان و عدم توانایی در سیاست نسبت می‌دهند. زنان شاید به نسبت محدودی در سیاست شرکت دارند، اما تنها موردی شکلی و تظاهری بوده، چون نه در تایید و نه در تصمیم‌گیری نمی‌توانند نقشی داشته باشند. برای به انجام رساندن هر کاری باید هفت‌خوان رستم را پشت سر بگذارند،‌ البته اگر در این میان موانع دیگری پیش نیاید، شاید آنهم شاید بتوانند قدمی کوچک بردارند.

    تمام موارد مذکور سبب شده تا در ایران تا بحال هیچ زنی موفق به گذار از فیلتر “شورای نگهبان”‌ نشود و  حتی نتوانسته در قامت کاندیدای انتخاباتی به رقابت مردانی بپردازد که فیلتر استصوابی شورای نگهبان آنها را نماینده‌ی “رجل سیاسی و مذهبی”‌ می‌داند. چون در واقع زن را برای مدیریت کشور شایسته ندیده و حتی بر این اعتقادند که زنان احساساتی و عقل‌شان برای اداره‌ی کشور بسنده نمی‌کند. حتی حذف زنان در سیاست نسبت به مردان بیشتر بوده و زنان بیشتر از مردها مورد حمله و هجمه‌های سیاسی قرار می‌گیرند. مردان با وجود نواقص و کاستی‌هایی که طی کار و مدیریت انجام می‌دهند، اما سال‌های طولانی می‌توانند در عرصه‌ی سیاست باقی بمانند. بی‌کفایتی‌هایی که در طول چند سال اخیر و در دوران ریاست‌جمهورهای مختلف اتفاق افتاد،‌ اگر یک زن رئیس‌جمهور بود، حتما خیلی سریع خلع وظیفه می‌شد و بی‌کفایت جلوه می‌دادند. 

    تلاش زنان برای شرکت در انتخابات و رئیس‌جمهور شدن علیرغم موانع و سدهایی که پیش‌رویشان قرار گرفته است، قابل تحسین است. اگر چه زنان حکومتی نیز دارای چنان انسیاتیو عملی نبوده تا در رابطه با مسائل زنان فعال باشند، و این مورد نیز جای انتقاد دارد، اما سعی و تلاش جهت پشت‌سر گذاشتن این موارد نیز گامی موفقیت‌آمیز بوده است. اگر زنان بتوانند نگاه مردانه‌ایی که به انتخابات ریاست جمهوری و مدیریت کشور وجود دارد، تغییر داده، مسلما شرکت زنان فعال‌تر بوده و احتمال اینکه در آینده‌ ایران یک رئیس‌جمهور زن داشته باشد،‌ بسیار زیاد است. زنان بالعکس دیدگاهی مردانه‌ایی که نسبت به آنها وجود دارد، در کارهای مدیریتی جامعه موفق‌تر و منسجم‌تر می‌توانند عمل کنند،‌ به شرطی که با عقلی زنانه عمل بکنند، نه اینکه در حین مدیریت تحت تاثیرات ذهنیت‌های مردانه و مدیران مرد در کشور بخواهند در امور اداری کشور پیش رفته و گام بردارند.

    در کنار تمامی این موارد اهمیت به تبلیغات انتخاباتی و بودجه‌ایی که برای یک کاندیدای زن مشخص می‌شود، در موفقیت کار نیز تاثیرگذار بوده است. در انتخابات مجلس و شورای روستاها این امر بوضوح قابل مشاهده است. بودجه‌ایی که برای تبلیغ نامزدهای مرد در نظر گرفته می‌شود با بودجه‌ی زنان یکی نبوده و ذهنیت‌ تبعیض‌گرای سیستم بر این زمینه نیز به شکلی بسیار جدی تاثیر گذاشته است. در کل اگر به موجودیت زنان در عرصه‌ی سیاست اهمیت داده شود، همچنین زنان نیز از تلاش و اصرار خویش ناامید نشوند، هستند زنان شایسته و متفکری که شایستگی و صلاحیت مدیریت کشور را دارند. بر این باورم که در اینصورت دموکراسی واقعی و صلح به کشور ایران روی خوش نشان خواهد داد و بحران اقتصادی و اجتماعی‌ای که در حال حاضر همچون اپیدمی سراسر کشور را گرفته و مردم را دچار خفقان کرده است، رو به بهبودی می‌یابد. چون زنان از طبعی مسالمت‌آمیز و عادل برخوردارند و می‌توانند در مدیریت یک کشور نیز با عدالت تمام آرامش را به جامعه بازگردانند.



    کژار