• برچسب‌ها:,

    مشارکت سیاسی زنان در روژآوا قبل و بعد از انقلاب

    5 سپتامبر, 2023

    سال‌هاست زنان در برابر ذهنیت مردسالار برای به دست آوردن حقوقشان مبارزه می‌کنند، اما برای اولین بار در جهان، زنان توانسته‌اند سیستم خود را ایجاد کنند و خودشان تصمیم‌گیرندگان باشند، این در سایه مبارزه زنان و مردان آزادی‌خواه در روژآوای کوردستان بوده است که امروز کنگره «ستار» می‌تواند الگو و الهام‌بخش زنان در سراسر جهان باشد. در مورد وضعیت روژآوا قبل و بعد از انقلاب، با اوین سوید – سخنگوی خودمدیریتی شمال و شرق سوریه در اقلیم کوردستان گفت‌وگویی داشته‌ایم تا ارزیابی خود را در این زمینه برایمان ارائه کند.

    وضعیت زنان در شهرها و مناطق شمال و شرق سوریه بسیار متفاوت از یکدیگرند، بنابراین برخی از شهرها مانند شهرهای کوردی و مسیحی‌نشین در مقایسه با برخی دیگر، برای زنان جهت فعالیت بهترند. من خودم اهل شهر قامیشلو هستم. اقوام و ادیان متفاوتی در قامیشلو زندگی می‌کنند و روابط دوستانه و همزیستی میان این اقوام و ادیان در سطح بسیار بالایی است که این باعث شده شهر قامیشلو بسیار منعطف باشد و این بر من نیز تأثیر گذاشته است. زنان علی‌رغم وجود هر شرایطی حتی قبل از انقلاب روژئاوای کوردستان نیز به شهرهای سوریه می‌رفتند تا بتوانند در دانشگاه‌های آنجا تحصیل کنند و خانواده‌هایشان نیز حمایتشان می‌کردند تا بتوانند تحصیلاتشان را به اتمام برسانند و در آینده به شخصیت‌های فعالی در جامعه‌شان تبدیل شوند، اما با وجود این، تعداد آن دسته از زنانی که در تلاش برای ایجاد زندگی مشترک بودند نیز کم نبود و مدام تکرار می‌شد که نهایتاً زنان وابسته به خانه و فرزند می‌شوند. آن دسته از زنانی که برای تحصیل در دانشگاه‌های سوریه پیشگام بودند، خود را مسئول می‌دانستند در برابر اینکه بتوانند الگوی خوبی از زنان کورد در میان دیگر اقوام سوریه باشند و بتوانند غنای فرهنگی وطنشان را نشان دهند. بدون شک با مشکلات و موانع زیادی نیز مواجه می‌شدند، چرا که همیشه در تلاش بودند ثابت کنند که آن‌ها نیز می‌توانند مثل مردان موفق شوند. خانواده‌های زیادی در روژئاوای کوردستان وجود دارند که بسیار با اندیشه و فلسفه رهبر عبدالله اوجالان آشنا هستند. در مورد زن و نقش زنان در جامعه و بر پایه فلسفه رهبر آپو خود را سازماندهی کرده‌اند و خانواده من نیز یکی از اینهاست، اما انقلاب روژوای کوردستان باعث و الهامی شد تا این اندیشه بیشتر گسترش پیدا کند و بیشتر و بیشتر در درون خانواده‌ها رواج پیدا کند.
    می‌توانیم مشارکت زنان در آموزش عالی را به عنوان اولین گام برای خودشناسی و اراده‌یابی آن‌ها ببینیم، همچنین شناخت جامعه، تقسیم شادی‌ها و همچنین سختی‌ها گام‌های بعدی است. به این ترتیب آن دنیای کوچکی که برای زنان ایجاد شده بود، روزبه‌روز بزرگ‌تر می‌شد. چرا که وقتی زندگی زنان غنی‌تر می‌شود، دیگر بازگشت به عقب ممکن نیست، بلکه برعکس روز به روز غنی‌تر می‌شود. زنان در درون انقلاب درک کردند که تنها نیستند و کسان زیادی هستند که با آنها همدردی می‌کنند و هر یک از آن‌ها می‌توانند به نوبه خود امیدی برای زنان باشند. همچنین سازماندهی زنان ابزاری است که زن می‌تواند در آن خود را بشناسد، پیشرفت کند، راه‌حل‌هایی برای مشکلاتشان پیدا کنند و پشتیبان تصمیم‌گیری‌های زنان باشند. همین باعث شد زنان به مانند سیلی در انقلاب مشارکت کنند. به باور من هر زنی درک کرد که در هیچ مرحله‌ای تنها نمی‌ماند چرا که سازماندهی زنان در هر مرحله‌ای پشتیبان آن‌هاست و این از نظر من جالب‌ترین مالکیت و جای اعتماد است، به همین دلیل است که امروز ما از صدها زن صحبت می‌کنیم که تصمیم‌گیرنده زندگی خود چه از لحاظ زندگی کاری‌شان و چه زندگی خانوادگی‌شان هستند. قبل از انقلاب، در سوریه به جز زنان کورد هیچ سازماندهی مستقل و ویژە زنانه وجود نداشت، بنابراین زنان به تنهایی در برابرذهنیت های عقب‌مانده مبارزه می‌کردند. امروز نیز خیلی از آن زمان دور نیست و خیلی از آن زمان که پدری دخترش را در ازای یک سبد نان می‌فروخت، دور نیست. این یکی از آن رویدادها بود که بیشترین تأثیر را روی من گذاشت. آن تغییراتی که در سوریه رخ داد، تاثیر منفی بر زنان ایجاد می‌کرد به‌ویژە در مناطقی که تحت حاکمیت رژیم سوریه قرار گرفتند و وضعیت زنان رو به وخامت می‌رفت به‌ویژە در شهرهایی مثل عفرین، سرکانی و گری‌سپی که تروریست‌ها به هر شکلی آزار زنان را از طریق تجاوز، گروگان‌گیری، آزار جنسی، ازدواج در سنین پایین و حتی کشتار در پیش گرفتند. این‌ها آزارهایی بودند که هر روز با آن زندگی می‌کردیم.
    من فارغ‌التحصیل رشته‌ی اقتصاد در دانشگاه حلب در روژئاوای کوردستان هستم و پیش از شروع انقلاب روژئاوا، معلم بودم، اما پس از آغاز انقلاب در نیسان سال ۲۰۱۴، به فعالیت‌ها و مبارزات در سازمان‌ها پرداختم. ابتدا به‌عنوان مدیرکانال رووناهی تی‌وی به مدت دو سال کار کردم، سپس به‌عنوان نماینده کنگره ستار انتخاب شدم و در حوزه دیپلماسی فعالیت کردم. آنچه بیشترین تاثیر را بر زندگی‌ام گذاشت، فعالیتم در مبارزات مختص زنان بود که می‌توانم بگویم در این مبارزه کمک‌های زیادی در زمینه‌های آموزش، رشد و چندین حوزه دیگر دیدم که این‌ها نیز تاثیر ‌بسزایی بر زندگی من داشتند. اولین بار بود که توانستم واقعیت جامعه را از نزدیک ببینم و فقر و محرومیت‌ها را بشناسم، به‌ویژە شخصیت آن زنانی که با هم مبارزه می‌کردیم و تجربه و انرژی متفاوتی داشتند، به همین دلیل فعالیتهای خودویژه را بزرگترین مبارزه می‌دانم، اما اگر همه با هم یاری‌رسان باشند و با هم کارها را پیش ببرند، آن موقع این مبارزه می‌تواند پیشرفت کند و آماده شود تا با دیگر مسئولیت‌ها و وظایفی روبه‌رو شود و آن‌ها را انجام دهد. با این‌حال نمی‌توان گفت مبارزه خودویژە مبارزه‌ای بدون مشکل و بدون درگیری است، چرا که از طریق آن، مبارزه زنان برای حل مشکلات خود و اطرافیان‌شان شروع می‌شود. چون اغلب با زنانی با اندیشه‌های کلاسیک روبه‌رو می‌شویم، یعنی آن زنانی که از لحاظ مبارزه و مدیریت خود را از مردان پایین‌تر می‌دانند که این می‌تواند از طریق نقد سازنده و گفت‌وگو حل شود. وقتی که انسان تغییراتی را که در جامعه رخ می‌دهد مشاهده می‌کند و آن‌ها را احساس می‌کند، باعث می‌شود که بیشتر ارزش مبارزه خودویژه را بداند، برای مثال تغییر در رفتار خانواده و جامعه در برابر زن و تغییر وضعیت و نقش زنان در جامعه و تلاش برای حل مشکلات با اندیشه‌ای نو و دیدن زن به عنوان پیشگام. در بسیاری از رویدادها و فعالیت‌ها با این تغییرات روبه‌رو بوده‌ام و سعی کرده‌ام از آن درس بگیرم، مثلاً مشارکت مردان شهر کوبانی که ذهنیت مردسالاری‌شان در سطح بسیار بالایی است، در کلاس‌های آموزشی کنگره ستار و برای اولین بار شاهد آن بودم. در آن شهر توانستیم کلاسی آموزش فکری برای هواداران مرد در سطح رهبری با پیشگامی شهید لیلا آگری و زنان پیشرو برگزار کنیم. یکی از رویدادهایی که تاثیر زیادی روی من داشت، زمانی بود که زنی عرب در شهر حسکه که سعی داشت خود را از تعرض محافظت کند، کشته شد. در این زمان برای اعتراض به این کار، زنان و مردان با هم در خیابان‌ها و میدان‌های شهر حسکه تظاهرات کردند و با این کار نشان دادند دیگر نباید در این کشور زنان کشته شوند و قربانی بشوند. درحالی‌که اگر این اتفاق قبلاً رخ می‌داد، جامعه ساکت می‌ماند، چرا که این مسئله‌ای ناموسی است و خود را مسئول نمی‌دانستند، به‌ویژه در میان ملت عرب، اما همان‌طور که می‌بینید وضعیت فعلی روژئاوای کوردستان تغییرات زیادی کرده است. تجربه فعالیت عمومی من قبل از فعالیت مختص زنان بسیار متفاوت‌تر از تجربه دوم فعالیت های عمومی‌ام پس از آن بود، چرا که درک و دید من نسبت به برخی موضوعات به دلیل آموزش بیشتر و بهتر ‌شد و شیوه مبارزه در برابر ذهنیت مردسالاری متفاوت‌تر است و بدون شک با شناخت سازمان زنان این مبارزه قدرتمندتر می‌شود و نتیجه بهتری خواهد داشت. دتئهگدژحهد خودویژە بیشتر توانستم با واقعیت ذهنیت مردسالاری آشنا شوم، اما در مبارزه دیپلماتیک بیشتر با این ذهنیت مواجه بودم، آن زمان‌هایی که با بی‌مهری و خودمحوربینی مردان و تلاش آن‌ها برای بی‌اثر کردن مبارزه زنان روبه‌رو می‌شدم، بیشتر توانستم آن ذهنیت را بشناسم. خانواده‌های روژئاوا بیشتر سعی می‌کنند فرزندان‌شان را بر پایه وطن‌پرستی(میهن‌دوستی) تربیت کنند و آموزش دهند، اما مشارکت در فعالیت‌های سیاسی محدود است. قبل از انقلاب روژآوا صدها زن در روژئاوا به کوه‌های آزاد پناه می‌بردند، اما به‌طور رسمی نمی‌توانستند در عرصه سیاست مشارکت کنند، اما پس از انقلاب نقش زنان در سیاست فعال‌تر شد و زنان بیشتر توانستند در این چارچوب نقش داشته باشند و سعی کردند سیاست را به سمت سیاستی دموکراتیک سوق دهند به نحوی که زنان و مردان، شانه به شانه یکدیگر نقش خود را ایفا کنند. همان‌طور که در مبارزه مسلحانه به‌ویژه در برابر گروه تکفیری داعش و دولت ترکیه، زنان و به‌ویژه زنان یه‌په‌ژە (یگان‌های مدافع زنان) با پیشگامی نالین موش، ژیان تولهه‌لدان، آرین میرکان و صدها زن دیگر مقاومت کردند و پافشاری کردند بر حفظ خاک خودشان، به همان شکل زنانی چون شهید هفرین، زینب و یوسرا پافشاری کردند بر اینکه هویت زنان باید ارتقا یابد و اینکه آنها رهبرِ زنان کورد، عرب، سوری و همه‌ی زنان دیگر شوند.



    کژار