چرا خشونت علیه زنان در جامعه تا این حد افزایش یافته است
18 ژانویه, 2024روكن نقده
چرا خشونت؟ چرا خودكشی؟ چرا ناراحتی و منزوی بودن؟ چرا اضطراب و نا امیدی؟ چرا بی چارگی؟ چرا وقتی كه جوابش را می بینیم دست به خودسوزی یا خود كشی می زنیم؟ این اقدام تنها به شخص ضرر می رساند و زندگی كه روزانه پایمال می شود را ویرانتر می نماید. روزانه در رسانهها و تمام مطبوعات می شنویم كه زنان در جایی و به دست کسی و یا با دستان خود به زندگی خود پایان دادهاند. ما می دانیم كه تمام این قتلها با دستان ذهنیت مردسالاری انجام می شوند، حتی اگر زنان سالهای سال است بدون اینكه بخواهند به خودشان ضرر برسانند بدنشان را به آتش می كشند و یا به شكلی دیگر به زندگی كه بسیار دوست دارند پایان می دهند. چون هیچ زنی به هیچ وجه آماده نیست كه به چیزی كه دوست دارد پایان دهد. در بسیاری از تحقیقات گفته می شود كه زنان بخاطر فشار خانواده، خشونتی كه از طرف شوهر، نامزد، برادر، پدر، دایی، عمو، رفیق، معلم، همسایه، دولتمداران وسیاستمداران خودكشی می كنند! علت اصلی زن كشی همین تشكلاتی كه به دور ذهنیت جنسیتگرا و دینگرا و خانوادگرا گرد آمده است، می باشد. اگر به محتوای خشونت علیه زنان نگاهی بندازیم بسیار آشكار می بینیم كه چندین هزار سال است جامعه را تبدیل به حبس كردن و از میان برداشتن هستی زن، كه علم زن “ژنئولوژی” همانند “خودبون” تعریف كرده است. نام آن هم با در محاصره قرار دادن زندگی، یعنی نابودی را حتمی كردن است. پس پایههای دولت و سرمایهداری آن و نظام حاكم را تنها با تسلط بر سیستم زندگی ای كه زنان با دستان خود كشف و برساختهاند را بنا نمودند.
چرا كه زنان صاحبان زندگی هستند كه مجبور به گذر از آن می شوند، از تمام زنانی كه دست به خودكشی می زنند بپرسید، هیچ كدام از آنها در پاسخ نخواهند گفت من از زندگی بیزارم. بیشتر زنان با چنین واكنش و اعتراضی كه به قانون مردسالارانهای كه زندگی را از واقعیت آن دور و پایمال نموده دست به خودكشی می زنند. در مرحله انقلاب زن می بینیم كه اغلب اهدف باز زنان هستند، چرا كه زنان مهر خود را بر سدهی 21 زدهاند و برگشت غیر ممكن است. فلسفه زن، زندگی، آزادی، رمز گشای تمام درهای بستهای شد كه زنان تا بحال بدنبال آن می گشتند و سعی می نمودند كه راهی برای رهایی از زندانی كه با ذهنیت مردسالار به آن محكوم شده بود را بیابند. با تكیه بر تاریخ و گذاشتهای پر از مقاومت و نیرویی كه از زنان مبارز همچون گریلا، جنگجویان روژاوا و سرتاسر جهان گرفتند، دست به انقلاب زدند. این انقلاب از فلسفه رهبر آپو كه پاییه آن ژن،ژیان،آزادی می باشد سرچشمه گرفت. انقلاب زنان امیدی دوباره به زندگی آزاد و یكسان را با پیشاهنگی زنان كورد و تمام جوانان و جامعهای كه خواستار آزادیست به دور آن جمع شدند، داد.
خشونت را با خشونت نباید تعریف كرد. می خواهم راهی كه بعضی از زنان امكان دیدن آن را ندارند نشان دهم و راهحلی كه در انقلاب زنان است را تقدیم نمایم. نباید در جایی كه زنان انقلاب کرده اند به خشونت راه داد، و این هم تنها وظیفه زنان نیست، بلكه تمام كسانی كه آزادیخواهند و جامعهای كه آمادهی نوآوری هستند، باید با مبارزه نمودن كنار زنان بایستند و از خشونت جلوگیری كنند. نه اینکه با پوشش دهی خبری نحوه قتل و خودکشی را گزارش دهند. در اینجا منظور رسانه ای نکردن كشتن زنان نیست، بلكه با درست كردن تابلویی از ناامیدی و بی چارگی است و نشان دهنده حاكمیت مرد بر زن و تقدیرش است و جز این چیز دیگری نیست و نخواهد بود. می خواهند مبارزه و مقاومتی كه در چهار چوب انقلاب زن نتیجه می گیرد را تهی كنند. بیشتر قتعامهای موجود از تاثیراتی سرچشمه می گیرد كه جنگ سفید همان جنگ ویژه دولت و سازمانهای آن بر زنان و جامعه روزانه ارائه میدهند. جنگ سفید چندین شكل دارد كه وحشتناكترین آن همین بحرانی است كه جامعه را در آن غرق نمودهاند و در خفگی انسانها خود تماشاگر آن هستند.
رژیم با جنگ ویژه سعی دارد پیشرفتها را نادیده و با پروپاگاندای سیاه نمودن سیستم سازماندهی زنان، در تمام رسانهها بر خشونت و نوع آن تمركز كنند. این یك نوع از جنگ ویژه می باشد كه نظامهای حاكم همیشه با آن سعی بر شكستن اراده آزاد نموداند. تنها چیزی كه مبارزه را پیش می برد و به موفیقت نزدیك می كند، اعتماد به نفس و ایمان به هدف و نیروی ذاتی خویش است. روی راست نظام حاكم و جنسیتگرا با تغییر جامعه و جدی نگرفتن تمام سیستم رسانهای كه صد در صد برای منافع دولت و سلطهی آن كار می كند می باشد. در كنار آن باید در تمام شبكههای اینترنتی و تلویزیونی و روزنامه و تا جایی كه دسترسی دارند از سیستم سازماندهی و نیروی ذاتی زنان و اتحاد آنها پو شش دهی شود. شكست نظام ضد زن و ضد جامعه با راهكارهای متفاوت و خلاقیت ممكن خواهد بود.
درخواست ما از تمام زنان، مردان جوان و پدران و مادرانی كه پر از تجربه زندگی هستند، از تمام راهكارهای كه زهنیت حاكم برای نابودی انسانها و زندگی زیبای آن لایق می بیند و جوری نشان می دهند كه جز ضرر رساندن به جان خود هیچ راهی را باقی نمی گذارد دوری كنند. از مواد مخدر، بسیجی بودن، كارمندی كه كارهای دولتی را روبراه می كند، سیستم صیغه، اعتیاد، فاحشگی و غیره… دوری نمایند. چون تمامی این موارد یك نوع تله است برای انسانیت. راه گذر از بحران و فقر و تمام مسائلی كه روزانه با آن دست و پنجه نرم می كنیم بسیار زیاد هستند. شما بودید كه با فرزندان قهرمانتان فداییانه، برای انقلاب زن كه انقلاب انسانیت است در برابر گلولههای نظام جمهوری اسلامی ایستادید و صدها پیشاهنگتان را شهید دادید. پس نیروی اصلی خود شما هستید، چرا دست به كشتن زن می زنید؟ چرا خودكشی را انتخاب می كنید.
ما دارای سیستم جامعه دموكراتیك كه رهبر آپو برای جامعه انسانیت همانند هدیهای تقدیم نموده است، هستیم. اگر قرار باشد جانمان را فدا كنیم باید در راه مبارزهای باشد كه آزادی را به ارمغان بیاورد. رهبر آپو 26 سال است برای آزادی تمام انسانیت و طبیعت بدون تردد مقاومت و مبارزه می كند و به اندازه سر سوزن هم تسلیم شكنجههای روحی و روانی تمام نظامهای حاكم بر جهان نشده است. رهبر آپو مرزهایی را كه مردسالاری برای انسانیت و بهویژه زنان بنا كرده بود را یكی یكی از میان برداشت و توانست دست تمام ملتها و زنان را در دست هم بگذارد و با یك صدا فریاد آزادی كه با زبانهای متفاوت همانند آهنگ طبیعت سر بدهند. این واقعیت یك انسان آزاد است كه در جزیره امرالی 26 سال است هر ساعت و هر روز زیر شكنجههای سخت فیزیكی و روحی و روانی قرار گرفته است. پس زندان در زندان هم بسازند نمی توانند اراده آزاد و نیروی جهانشمولی را حبس كنند و از عصیان و مبارزه آن جلوگیری كنند. تمام این تلاش سرسختانه كه رهبر آپو به آن برخواسته است برای یكایك ماست و راهكارهای كه جلوی ما گذاشتهاست به هیچ كدام از ما اجازه دست به چیزی جز آن زدن نمی دهد. پس لازم است كمی فكر كرد و به همدیگر كمك كرد و برای آگاه نمودن همدیگر تمام تلاش خود را بكار برد تا راه حل را هر كس ببیند و به آن پناه ببرد.
مبارزه بدون بدل نیست، اگر این نظام را رد می كینم پس بیاید بدانیم كه دشمن داریم و این دشمن در مقابل هر گونه نیرویی بكار خواهد گرفت.
طعم شور و شوق زندگی را بیاد بیاوریم و برای رویاهای زیبایی كه در روزهای مبارزه برای آزادی به آن می توانیم برسیم فكر كنیم. جانمان را برای نجات زن و زندگی كه در دستان حاكمان اسیر هستند سپر نماییم. به این شكل می توانیم به محتوای ژن، ژیان،آزادی برسیم و خود باشیم، خوبون- خودبودن، به حقیقت خود دست یابیم تا در افکارمان هیچ مرد حاكمی ما را كنترل نكند. كنترل فكر و جوهر روح مان را در دست بگیریم و درباره زندگی و چگونه زندگی كردن خودمان تصمیم بگیریم. آن وقت سوال آیا می خواهم زنده بمانم یا اینكه به زندگی ادامه بدهم یا نه، هچیگاه وجود نخواهد داشت.