راهکارهای رژیم ایران برای ممانعت از مشارکت زنان در امور سیاسی
10 سپتامبر, 2023در تابستان 1401 شاهد وقوع انقلاب زنان در ایران با شعار ژن ژیان ئازادی بودیم، انقلابی که برای آینده ایران و منطقه بسیار مهم است. زیرا در این انقلاب زنان بسیاری از تابوها را شکستند و بار دیگر نقش تاریخی خود یعنی مدیریت (سیاست) و پیشاهنگی برای جامعه را بازیافتند. بر این اساس با شقایق نوروزی، فعال حقوق زنان در ایران گفت و گو کرده ایم.
مشارکت سیاسی زنان در ایران پس از انقلاب ۵۷
شاید چشمگیرترین دوران مشارکت سیاسی زنان در سال های گذشته را بشود در دوران کشاکش با رژیم سلطنتی شاه دید. مشارکت موثر و فعال در احزاب سیاسی و کار سازماندهیشده و حتی مشارکت درعملیات مسلحانه علیه رژیم. در این قیاس افول چشمگیر مشارکت موثر زنان در عرصه سیاست پس از استقرار خمینی واضح است. زنان پس از انقلاب تلاش مستقل خود (مانند تشکیل احزاب سیاسی) را، این بار برای باز پس گیری عاملیت سیاسی شان در پیش گرفتند. شروع حکومت خمینی با سرکوب زنان بود. زنانی که نقش بسیار مهمی در فعالیتهای حزبی و اجرایی سیاسی قبل انقلاب ۵۷ داشتند هنگامی که مورد سرکوب خمینی قرار گرفتند از سمت مردان هم حزبی خود مورد حمایت قرار نگرفتند و به آنها گفته شد، «امر مبارزه با امپریالیسم ارجح است بر مطالبات آنها!» و بدین ترتیب خمینی که با تقیه بر مسند قدرت نشست و از ابتدا افکار زنستیزانه خودش را به تمامی آشکار نکرده بود با سرعت و شدت به سرکوب زنان پرداخت. با این وجود زنان اولین گروه معترض به خمینی در پی فرمان حجاب اجباری بودند. مبارزه مدام با حجاب اجباری یک مبارزه ۴۵ ساله است که از روز آغاز استقرار دیکتاتوری «ولایت مطلقه فقیه» تا امروز ادامه دارد. زنان و جامعه کوییر اما، در این مبارزه توانستند سویههای سیاسی و اجتماعی مسئله مالکیت زنـ کوییر بر بدنش را برای جامعه واضح کنند و این مبارزه را به یک مسئله عمومی، برای رهایی تمام گروههای تحت ستم تبدیل کنند. تلاش برای تغییر قوانین ازدواج، طلاق، چند همسری، سنگسار… و تلاش برای مبارزه با خشونت جنسی و جنسیتی، تلاش برای دسترسی به حق دسترسی به پایان خودخواسته بارداری و تمام مبارزاتی که زنان و جامعه کوییر در این سالهای تاریک جمهوری اسلامی در جهت احقاق حقوق ابتدایی خود کردند، سویههای مبارزات سیاسی آنها علیه سیستمیست که بقای خود را بر تثبیت و تقویت شکاف جنسی و جنسیتی بنا گذاشت و زنان را برای بقای خود به بردگی گرفت.
راهکارهای رژیم ایران برای ممانعت از مشارکت زنان در امور سیاسی
رژیم ایران برای ممانعت از مشارکت زنان در امور سیاسی از راهکارهای مختلفی استفاده کرده است:
- قانونمند کردن سرکوب زنان و تضعیف حقوقشان با استناد به اسلام سیاسی. واضح ترین چهره این ضدیت قوانین با حقوق زنان، ممنوعیت امکان کاندیداتوری زنان برای گرفتن پست ریاست جمهوری و قضاوت است. قوانین خانواده، قوانین مرتبط با پوشش تحمیلی به زنان و جامعه کوییر، قوانین مربوط به برخورد با خشونت جنسی، تنها چند نمونه از این تبعیضسازی تاریخمند سیستماتیک با ابزار قانون است.
- · کنترل فرهنگ جامعه با ابزاری مانند رسانه و آموزش، راهکار دیگر حکومت ایران برای عادی سازی سرکوب زنان بوده است. بهکارگیری رسانه و آموزش به مثابه ابزاری که فرهنگ برساخت بهوجود آورد البته که به رژیم جمهوری اسلامی کمک کرد تا از نهادهایی مانند خانواده و محیط آموزشی و روابط اجتماعی هم به عنوان بازوان سرکوب داوطلب استفاده کند.
- یکی دیگر از ابزارهای رژیم برای ضربه زدن به تشکیلات سازمانیافته زنان، برنامهریزی برای ساخت شکاف بین تشکیلات زنان در داخل و خارج بوده است. این استراتژی رژیم در هر بزنگاهی که به موفقیت رسیده توانسته رژیم را در برابر قدرت سازماندهی زنان مصون کند.
- · محدود کردن فعالیتهای داخل به احزاب اصلاح طلب و دستگیری و بازداشت و صدور احکام سنگین فراقانونی برای فعالین مستقل جنبش زنان، از دیگر ابزار رژیم برای کنترل مبارزه زنان بوده است.
علاوه بر سیاستهای زن ستیز حاکمیت، تا چه اندازه فرهنگ و سنت مردسالار بر عدم مشارکت زنان در عرصه سیاسی موثر است؟
بدون شک، فرهنگ و سنت مردسالار در جامعه ایران تا حد زیادی بر عدم مشارکت زنان در عرصه سیاسی تاثیرگذار است. این فرهنگ و سنتها، به عنوان یکی از عوامل اصلی، در ممانعت از فعالیتهای زنان در حوزههای مختلف، از جمله سیاست، کمک میکنند.
- نقش تقسیمکاری جنسیتی: در فرهنگ جامعه ایران، اغلب نقشهای مختلف اجتماعی بر اساس جنسیت تقسیم میشود، به طوری که مردان به عنوان مسئولان امور عمومی و سیاسی، و زنان به عنوان مراقب خانه و خانواده در نظر گرفته میشوند.
- تصویر ذهنی مردان به عنوان رهبران: تصویری که در فرهنگ ایرانی از مردان به عنوان رهبران و تصمیمگیرندگان ایجاد شده، میتواند زنان را از مشارکت در سیاست باز دارد. این تصویر ذهنی میتواند باعث ایجاد ترس و ناامیدی در زنان نسبت به مشارکت در امور سیاسی شود.
- نگرشهای تبعیضآمیز: برخی از نگرشها و باورهای جامعه نسبت به قدرت و مهارتهای زنان میتواند موانعی را برای مشارکت آنان در سیاست ایجاد کند. این نگرشها میتوانند زنان را به احساس ناکارآمدی و ناتوانی در این زمینه ترغیب کنند.
- نقش محدود در تصمیمگیریها: در بسیاری از جوامع ایرانی، زنان به صورت کلی در فرآیند تصمیمگیریهای مهم نقش کمتری دارند. این موضوع میتواند اثرات منفی بر روی اعتمادبهنفس زنان در مشارکت سیاسی داشته باشد.
- تعهد به وظایف خانگی: فرهنگ خانوادهمحور در جامعه ایران باعث میشود که تعهد زنان نسبت به وظایف خانگی بیشتر از وظایف سیاسی باشد و این میتواند از مشارکت آنان در فعالیتهای سیاسی بازدارندگی ایجاد کند.
- عدم تشویق به تحصیلات و آموزشهای مهارتی: در برخی موارد، زنان به اندازه مردان به تحصیلات و آموزشهای مهارتی دسترسی ندارند. این موضوع میتواند از دستیابی زنان به شغلها و فرصتهای مشارکت سیاسی مؤثر ممانعت کند.
به طور کلی، فرهنگ و سنتهای مردسالار در جامعه ایران به عنوان یک عامل مهم میتوانند مشارکت زنان در عرصه سیاسی را محدود کنند. با این حال، توجه به نقش حاکمیت در ساخت و تثبیت این فرهنگ باید مد نظر قرار گرفته شود و به عنوان ریشه مسیله مورد توجه باشد. به علاوه از آنجا که اساس حکومت جمهوری اسلامی بر مردسالاری و قوانین شریعت استوار است با استقرار رژیم ساختار مردسالار جامعه دسترسی تمام و کمال به انواع حمایت های قانونی پیدا کرد و بنابراین صد چندان تقویت شد.
علاوه بر وضعیت عمومی، چند نمونه از تجربه های شخصی خودتان در طول این چند سال فعالیتتان را با ما در میان بگذارید.
پررنگ تجربه ما در رابطه کمپین هایی بود که داخل ایران پیش میبردیم. قدرت کمپین های ما در همبستگی بین زنان داخل با گروه ها ی خارج از ایران مانند ما است تا بتوانیم دسترسی های خود را در اختیار شجاعت آنها بگذاریم. این کمپین ها به محض قدرتمند شدن و صدا گرفتن با تهدید امنیتی و بازداشت فعالین این کمپین ها مواجه می شوند. فعالین داخل ایران در این بازداشت ها تهدید به قطع همکاری با ما می شوند و به محض اینکه چنین درخواستی تحت فشار پذیرفته میشود و همپوشانی داخل و خارج قطع می شود، کمپین در کنترل جمهوری اسلامی قرار می گیرد و متوقف می شود. حربه دیگر جمهوری اسلامی که شامل حال من و فعالین گروه می تو ایران شد، شیطان سازی از زنان فعال سیاسی است. انتشار روایت دروغ درباره ما، شرایط زندگی ما و گذشته ما ابزار دیگری است که می تواند ذهن همبستگان ما را گاهی تحت تاثیر قرار دهد و ما را از کار منسجم و هم بسته دور کند. به این گزینه ها باید حملات آنلاین سایبری را هم اضافه کرد. حملاتی که فضای مجازی کنشگری ما را نا امن می کند. در سال گذشته گروه می تو و جمعی زیادی از فمینیست های ایران مورد حملات سازماندهی شده سایبری قرار گرفتند و تمام صفحه های مجازی ما با دریافت زیادی فالور فیک از سمت نیروهای سایبری، ضعیف شد.