سیاستی که زنان در آن حضور نداشته باشند، دموکراتیک و مشروع نیست.
18 سپتامبر, 2023انقلاب ژن، ژیان، ئازادی در شرق کوردستان و ایران بر پایه فلسفه ژن ژیان ئازادی که به نوبه خود نماینده پارادایم ملت دموکراتیک، آزادی زن و حفاظت از محیط زیست است، گسترش یافته است. زنان مبارز بسیاری برای این راه مبارزه بیوقفهای انجام دادهاند که امروز به صورت فرمول شعار ژن ژیان ئازادی در دست ما قرار دارد. زیلان وژین – ریاست مشترک حزب حیات آزاد کوردستان- پژاک، یکی از این زنان مبارز است که بیش از بیست سال است در این راه مبارزه میکند. بنابراین به منظور بهرهمندی از تجربیات ایشان در مورد مشارکت زنان در احزاب، گفتوگویی با ایشان انجام دادهایم.
- انگیزه تأسیس حزب پژاک در روژههلات کوردستان ایران چه بود؟
پس از سال 2000، آمریکا با ذهنیتِ امپریالیستی و ایدئولوژی لیبرالیسم، خاورمیانه را با بحران و آشوب شدیدی روبهرو کرد. بهویژه مداخله نظامی درکشورهای افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003، مشکلات و پیامدهای زیادی به دنبال داشت. پروژهی بزرگ خاورمیانه، برای طراحی مجدد منطقه، جنگ بزرگی را به دنبال داشت که تاکنون هم ادامه دارد. این جنگهایی که از اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم آغاز شد،یک جنگ جهانی است که چندین بلوک در آن مشارکت میکنند. بدون شک این جنگ مثل جنگ جهانی اول و دوم نیست که دو طرف در برابر یکدیگر بجنگند و بعد در طی چند سال به پایان برسد. این جنگ که مرکز و ثقل آن کوردستان است، جنگ جهانی سوم است و نزدیک به 30 سال است که ادامه دارد و ادامه هم خواهد داشت. بسیاری نیروها و بلوکها در آن حضور دارند که هم متحد و هم مخالف هم هستند، به همین دلیل مشابه جنگهای اول و دوم جهانی نیست. حزب پژاک در چنین شرایطی تشکیل شد که بحران سیاسی شدیدی در روژههلات کوردستان و ایران وجود داشت. احزابی که در قرن بیستم در روژههلات کوردستان تشکیل شدند، همگی بر پایه ذهنیت ناسیونالیستی برای رسیدن به هدف دولت-ملت فعالیت و مبارزه میکردند. مبارزات بسیاری داشتند و قربانیهای بسیاری نیز دادند و به امید مردم مبدل شدند، اما با گذشت زمان، به دلیل عدم بازتعریفی در ذهنیت و اهدافشان، در همان حالت سنتی راکد ماندند. به همین دلیل به جای قویتر و گستردهتر شدن، تجزیه شدند و مبارزه و جنگهایشان داخلی و درون حزبی شد. در حقیقت این مبارزه به مردم آسیب جدی زد و امید و انتظار مردم از احزاب کلاسیک ضعیف شد. بنابراین نیاز به نفسی تازه و گامی جدید برای زنده کردن و ارتقای سطح مبارزه برای آزادی و دموکراسی وجود داشت که نیازمند پیشگامی بود. به همین دلیل در نتیجه این بحران و نیازها، حزب پژاک بر پایه فلسفه و ایدئولوژی و عقلانیت و ذهنیتی جدید که متکی به اندیشه آزادیخواهی و دموکراسی است، مانند درخت بلوط در روژههلات کوردستان سربرآورد و امید بزرگی را در دل همه آزادیخواهان کوردستان بیدار کرد که بیشک تا امروز نیز ادامه دارد و روزانه مبارزه میکند و مداوم در خود تغییر و تحول ایجاد میکند. حزب پژاک دارای ایدئولوژی و پراتیکی قوی است. در همه عرصههای مبارزه دستاوردهای برجستهای را برای خلقش به ارمغان آورده است.
- ضرورتِ وجود و پیشاهنگی زنان در حزب پژاک چیست؟
هیچ حزب و سازمانی بدون حضور زنان نمیتواند تشکیل شود، چرا که جامعه ما از زنان و مردان تشکیل شده است، اما حضور زنان در هر سازمان و حزبی بر چه پایه و ذهنیتی باشد بسیار مهم است، چرا که در همه سازمانها و حتی تمام نهادهای دولتی نیز زنان حضور دارند و مدیریت میکنند، اما سوال این است که آیا این حضور و نقشآفرینی بر پایه عقلانیت و ذهنیت آزادیخواهانه و برابریطلبانه زنان است یا بر پایه منافع دولت و احزاب سیاسی؟ به همین دلیل بسیار مهم است که ما زنان در سازمانها و احزاب سیاسی و ایدئولوژیک با اراده و قدرت اصیل خود مشارکت کنیم و بر همین پایه مبارزه آزادیخواهانه خود را ارتقا دهیم. حزب پژاک حزبی است که بر پایه آزادی زنان کار و مبارزه خود را پیش میبرد، ما بر اساس اصل برابری و دموکراسی مبارزه میکنیم و باور داریم تا زمانی که آزادی زن در مرکز مبارزهمان نباشد، نمیتوانیم به هدفمان که جامعهای دموکراتیک است برسیم. تضمین موفقیت مبارزه نیز بستگی به حضور زنان در کار و مبارزه دارد. سالانه مردان با ذهنیتِ قدرتطلبی همه دولتهای جهان را اداره میکنند، اما وضعیت جامعه در نتیجه سیاستها و ذهنیت آنها بحرانیتر میشود و مشکلات افزایش مییابد، اما زنان دارای اندیشه عدالت اجتماعی واقعی هستند، چرا که زنان دارای خصوصیتی هستند که کل جامعه را درآغوش میگیرند. هنگامی که زن در کار و مبارزه پیشگامی میکند، تاثیر مثبت بیشتری ایجاد میشود و فضایی مثبت در اطراف گسترش مییابد و پیشرفت حاصل میشود. نقطه قوت حزب ما به مشارکت و پیشگامی زنان در صفوف مبارزه برمیگردد. وقتی ما از این موضوع صحبت میکنیم تنها به عنوان تئوری نیست، بلکه همه کار و پراکتیک ما بر همین پایه انجام میشود.
- مشارکت و پیشگامی زنان در سیاست چه تفاوتی ایجاد میکند؟
بدون شک سیاستی که زنان در آن نباشند، دموکراتیک و مشروع نیست. بزرگترین سیاست، سیاست اداره جامعه است که توسط پیشگامی زنان بنیان نهاده شده است. همچنین سیاست پدیدهای اجتماعی است و با جامعهسازی آغاز شده و تا امروز ادامه دارد. جامعهسازی بزرگترین دستاورد زنان برای بشریت است که تا امروز نیز ارزشهای جامعه را از آن خود کرده، حفظ نموده و گسترش داده است. در عین حال سیاست عرصهی آزادی است، میدان وجود و خودمدیریتی است. سیاست دارای معیار اخلاقی و عدالتخواهانه است، اما متاسفانه به دلیل ذهنیت قدرتطلبی مردان از این ویژگیها دور مانده و محدود شده و زنان نیز از این عرصه محروم شدهاند. چرا که اگر سیاست نباشد زندگی نیز به خوبی پیش نمیرود. سیاست هم روزمره است و هم درازمدت و انسان، سازمان و دولت بدون سیاست اداره نمیشود. هر سیاستی عقلانیت و ذهنیت خود را دارد، یعنی اگر ذهنیت دموکراتیک و آزادیخواهانه نباشد، سیاست دموکراتیک نیز وجود نخواهد داشت. بدون شک ما سخن از سیاست دموکراتیک میگوییم نه سیاست دولتی و جنسیتگرا. ذهنیت جنسیتگرا، زنان را از عرصه سیاست و تصمیمگیری دور کرده است. همه این جنگها، نسلکشیها، تجاوز و کشتارها، در نتیجه همان سیاستها و تصمیماتی رخ میدهند که زنان در آن مشارکت ندارند چرا که همه بر پایه ذهنیت مردسالارانه انجام میشود. تمام دولتهای بزرگ جهان و منطقه را درنظر بگیرید، ما با همین حقیقت روبهرو هستیم. هنگامی که سیاست از پایههای دموکراسی و اخلاق دور شود، از حقیقت خود دور میافتد و علیه جامعه به کار گرفته میشود. این نیز اثباتی دیگر بر دور شدن زنان از عرصهی سیاسی است. بنابراین، مشارکت و پیشگامی زنان در سیاست همیشه باعث پیشبرد اراده و قدرت ذاتی فرد و جامعه میشود.
- آیا در زمان مبارزاتتان در عرصهی سیاسی با رفتار جنسیتگرا مواجه شدهاید؟
همه آن عرصههایی که ما در آن کار میکنیم و مشارکت داریم، سیاسی هستند، چرا که هیچ عرصهای نمیتواند بدون سیاست باشد. آن ذهنیتی که عرصه سیاست را تنها برای بخشی اختصاص میدهد، از ذهنیتِ مردسالاری سرچشمه میگیرد. بنابراین همه عرصهها دارای سیاست هستند، چرا که همه آنها ارادهای برای اداره کردن دارند. ما بهعنوان جنبشی دارای اندیشه آزادیخواهی و دموکراسیخواهی هستیم و برای اینکه جامعهمان را با همین اندیشه و فلسفه جهتدهی کنیم، مبارزه میکنیم و هم خودمان و هم جامعه را از نو پرورش میدهیم. هر فردی که در جنبش ما مشارکت کند، لازم است طبق اصول آزادی زنان خود را تربیت کند و پرورش دهد و در مبارزه انقلابی مشارکت نماید، اما نباید فراموش کنیم که هزاران سال است همه مردم جامعهمان از جمله زنان، بر پایه ذهنیتِ مردسالاری تربیت شدهاند و بزرگ شدهاند. افراد جامعه ما که چشمانشان را با این ذهنیت به جهان باز کردهاند، اندیشه و دیدگاهشان تحتِتاثیر این ذهنیت قرار گرفته است. بنابراین با اطمینان میتوان گفت این سختی در هر سازمان یا هر عرصهای که زنان در آن مشارکت دارند، وجود دارد و با این حقیقت روبهرو میشود. اگرچه ما سازمانی هستیم که حل مسئله زنان اولین مسئله است و آزادی زن مقدم بر همه آزادیهاست. یعنی مبارزه برای آزادی ملیت، میهن و زن را از هم جدا نمیکنیم چرا که دیالکتیک گسترش آنها به هم بسته است.
درنهایت هر عضوی از جنبش ما در آن سیستم بزرگ شده و در صفوف مبارزه برای آزادی مشارکت داشته است، اما ما تلاش زیادی کردهایم تا این تغییرات را در مردان نیز ایجاد کنیم و مهمترین راهکارمان پرورش و آموزش است. برای اینکه همرزمان مَردِمان را آموزش دهیم و تغییر ایجاد کنیم، لازم بود ابتدا خودمان آموزش ببینیم و تغییر کنیم. امروزه تنها مردان با واقعیت جامعهای جنسیتگرا روبهرو نیستند، زنان نیز به دلیل همان ذهنیت، اعتماد به نفس کمتری دارند، بیاراده شدهاند و از هستی ذاتی خود دور ماندهاند. بنابراین نکته اصلی ما این بود که سیستم خودویژه زنان را بنیان بگذاریم و درون سیستم خودمان، سازمانمان را با اراده و اعتماد به خود بزرگتر کنیم، تا بتوانیم تغییر و تحول را در مردان نیز ایجاد کنیم و پیشگامی درستی را برای مبارزه آزادیخواهانه داشته باشیم. بدون شک هنگامی که از آن صحبت میکنیم با مواجهههای جنسیتگرایانه نیز روبهرو بودهایم، گاهی روزمره و گاهی در زمان کار کردن با آن روبهرو میشویم. ما در چندین عرصه مبارزه میکنیم، برای مثال در عرصه فکری و دفاعی و چندین عرصه دیگر 5000 سال است که این عرصهها توسط مردان و ذهنیت مردسالارانه سرکوبگر اداره شدهاند. برای مرد سخت است قدرت و سلطه خود را با زنی به اشتراک بگذارد تا بتواند با او در یک سطح مدیریت کند. چرا که مرد همیشه در ردیف اول بوده است، بنابراین این وضعیت از لحاظ روانی و روحی برای مردان سخت است، اما وقتی به آن حقیقت(عدالتخواهی و دموکراتیک بودن ذهنیت زن) میرسند، آنها نیز برای تغییر تلاش میکنند. علاوهبر این، از آنجا که سیستم خودویژه زنان را بنیان نهادهایم، این بزرگترین و قویترین ضمانت برای مقابله و تغییر عقلیت جنسیتگرا است. سیستم ریاست مشترک ما نیز در نتیجه دستاوردهای مبارزه دهها سالهمان است که به این شکل بنیان نهاده شده است.
- دستاوردهای زنان در عرصه سیاسی چیست؟
همه زنان مبارز و انقلابی جهان و بهویژه زنان کورد با مبارزه خود دستاوردهای بزرگی را برای جامعه و به خصوص زنان به دست آوردهاند. مقاومت و جنگهای بسیاری صورت گرفته است و اگر امروز زنان در همه عرصهها آمادهاند و سیاستورزی میکنند، در سایه مبارزه هزاران زن مبارز است که با ازخودگذشتگی جان خود را فدا کردهاند. زنان تلاش زیادی کردهاند تا عرصه سیاست را از قدرت مردانه رها کنند و دموکراتیک نمایند. در حال حاضر بزرگترین سازمان زنان در جهان، سازمان زنان کورد است که به الهامبخش همهی زنان آزادیخواه تبدیل شدهاند. زنان کورد در همه عرصهها خود را سازماندهی کردهاند و سیستم ویژه خود را بنیان نهادهاند. از راه خودبودگی، اراده و اندیشه آزاد، نقش پیشگامی تاریخی و اجتماعی خود را ایفا میکنند. اکنون دارای عرصههای دفاعی، سیاسی، آموزشی، اقتصادی و مدیریتی هستند. دارای حزبی با ایدئولوژی رهاییبخش، ارتش دفاعی و سیستم اجتماعی هستند. بر پایه دانش زنشناسی، همه علوم را دوباره شکل میدهد و خود را سازماندهی میکند. انقلاب روژئاوای کوردستان و انقلاب ژن ژیان ئازادی دستاورد بزرگ تاریخی و اجتماعی زنان کورد و همه زنان مبارز است. در باکوور کوردستان علیرغم همه سرکوبهای سیاسی و فرهنگی و آن کشتارهایی که فاعلشان مشخص نیست، زنان در عرصهی سیاسی پیشگامی میکنند و با اراده و به صورت برابر با مردان، در مبارزه مشارکت میکنند. در اقلیم کوردستان عراق نیز زنان تلاش میکنند که عرصه را از زیر قدرت مردان خارج کنند. همه اینها بر پایه اندیشه سیاست دموکراتیک سازماندهی و اداره میشوند.