• برچسب‌ها:,

    شکاف جنسیتی، سد حضور فعال زنان در جامعه

    15 آوریل, 2020

    وژان روژهات

    زن این واژه ظریف و لطیف که با القایی نام مادر به آن صلابت، ایثار، مهربانی، اراده، استقامت و گذشت در جامعه نمود واقعی پیدا می‌کند متاسفانه در ایران از این واژه زیبا استفاده ابزاری شده و مانعی برای حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شده است و صرفا به این بهانه که وظیفه اصلی زنان خانه داری و بچه‌داری است آنها را در چارچوب خانه محبوس و از فعالیتهای اجتماعی–اقتصادی محروم نموده‌اند. زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی و استعدادهای ذاتی دارای توانایی‌های یکسانی هستند اما زمینه شکوفایی زنان و مردان در اجتماع در یک سطح نیست؛ در صورتی که زمینه رشد و بالندگی برای هر دو جنس بطور مساوی فراهم شود اثرگذاری بر اساس شایستگی و کاردانی خواهد بود نه تفاوت جنسیتی. شکاف جنسیتی در ایران باعث شده این قشر پویای جامعه در کسب مشاغل کلیدی و حساس موفق نبوده و اکثریت مشاغل و مناصب مهم ازآن مردها باشد و زنان به دلیل عدم وجود زمینه مناسب جهت ارتقای رشد و اثبات قابلیتهای خویش در جامعه با وجود توانایی و شایستگی زیاد پیشرفت قابل توجهی نداشته باشند و بر همین اساس جامعه از داشتن تعادل سیاسی بی‌بهره مانده است. در طی دو قرن اخیر در جهان شاهد مشارکت زنان در عرصه‌های متفاوت جامعه بوده‌ایم و فعالیت زنان از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیشرفت خوبی داشته اما روند پیشرفت زنان در ایران نسبت به جامعه جهانی بسیار اندک است. در جهان دو سوم فعالیتهای اقتصادی انجام شده توسط زنان صورت می‌گیرد که اگر به این استعدادهای بالقوه و قوی توجه شود یکی از بزرگترین منابع سرمایه‌گذاری برای کشورها است.

    با نگاهی گذرا به تاریخ ایران درمی‌یابیم فعالیت زنان محدود به خانه و تربیت فرزندان بوده و در واقع نقش یک زن سنتی بسیار برجسته بوده است. با وجود تلاشهای بسیار رژیم سابق جهت متجدد نشان دادن چهره ی خویش در مواردی از جمله کشف حجاب، انقاب سفید و تشکیل حزب رستاخیز موفقیت‌هایی به دست آمد لذا این دستاوردها با بدنه فرهنگ جامعه که یک جامعه سنتی و مرد سالاری بوده مغایرت داشت تا اینکه در اواخر دودمان پهلوی نسل جدیدی از زنان که دارای تحصیلات بودند توانستند با حضور پست‌هایی در سطح مدیریت نقش جدیدی در جامعه را از آن خود نمایند. در جامعه امروزی ایران حضور زنان در فعالیتهای جمعی هرگز جدی گرفته نشد و زنان جایگاه واقعی خویش را بدست نیاورده‌اند و قوانین زن‌ستیز حاکم بر ایران زن را در حصاری به نام قانون، مذهب و نظام مردسالاری محبوس نموده است. متاسفانه در طول تاریخ ایران تفکر مردسالاری آن چنان بر ذهن زنان رخنه کرده بود که زنان ایرانی بر این باور که سیاست و اشتغال امری مردانه است، ایمان آورده بودند و با این تفکر، خود را به حاشیه جامعه کشاندند و این سایه شوم بر جامعه ما حاکم شد.

     نگاه ابزاری مردان به زنان جامعه (که زنان جز املاک مردان و به عنوان دستگاه تولید مثل و برطرف کننده نیاز جنسی محسوب می‌شوند) و این نگرش تحقیرآمیز زمینه مشارکت زنان را در تصاحب پست‌ها و مناصب گوناگون به حداقل رسانده بود. در سال‌های اخیر با توجه به میزان رشد تحصیلات زنان زمینه تعادل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای زنان و مردان بطور مساوی وجود نداشت. تبعیض بین زن و مرد به حدی است که بعضی از مشاغل مختص مردان است. از نظر هیچ انسان آزاده‌ای تبعیض بین زن و مرد قابل قبول نیست و جنسیت نمی‌تواند معیار درستی برای تصدی مسئولیتها در جامعه باشد و در تصمیم‌گیری‌ها زنان باید همانند مردان ایفای نقش نمایند و حتی بعضی از مشاغل مدیریتی کلان سهمی برای زنان جامعه ایران قائل شوند.

    عوامل موثر در عدم حضور زنان در حوزه‌های مختلف: 1- عدم خود باوری زنان 2- حاکمیت نظام مرد سالاری که بسترهای قانونی و عرفی را برای حضور اجتماعی زنان محدود می‌کند 3- تبعیض جنسیتی بین زنان و مردان 4- نبود زمینه یکسان برای دسترسی به منابع مالی و آموزشی 5- عدم برخورداری زنان از حقوق مالکیت قانونی 6-عدم مشارکت در تقسیم کار در منزل و مسئولیت مدیریت خانه 7- وجود قوانینی که توانمندی زنان درجامعه را نادیده می‌گیرد.

    توانمندسازی زنان در اجتماع مستلزم 1- بازنگری جایگاه زنان در جامعه 2-حذف کلیه‌ی موانعی که فعالیت زنان را محدود و مانع فعالیت آنها می‌شود. 3- ارتقای قابلیت و توانمندسازی زنان. ۴- بازنگری قوانین رسمی و حذف قوانین تبعیض‌آمیز که مانع بسیار بزرگی برای پیشرفت زنان است. 5- تغییر نگاه حاکمیت و اجتماع به زنان که می‌توانند بازوی محکم و توانمند برای پیشرفت جامعه و اهرمی توانا جهت ایجاد اشتغال آنها در بخش‌های مختلف و مناصب مدیریتی ۶- تشکیل احزاب سیاسی که در شکل‌گیری شخصیتهای توانمند نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. اگر زنان به خود ایمان و باور نداشته باشند و درجهت حل مشکلات خود و این قشر عظیم که 50% جامعه را به خویش اختصاص داده تلاش نکنند چگونه می‌توانیم از مردان و دولت‌مردانی که به حقوق و مشارکت زنان باور ندارند انتظار داشته باشیم زنان را وارد عرصه سیاست و اجتماع نمایند.

     



    کژار