روحانی و سفرهای استانی به کوردستان
25 جولای, 2016در این میان گروهی از یارسانها با دوختن لبهای خود اعتراض خویش را نسبت به روحانی نشان دادند. روحانی در سخنرانیهای خویش هر زمان اذعان می کند ملت کورد حق آموزش به زبان مادری دارند و ما در این باره تلاش خود را خواهیم نمود و سخنانش را این گونه پایان داد که بعضی از قدرتهای خارجی سعی در خدشه وارد کردن به برادری و تفرقه افکنی بین ملتها هستند که باید چنین اجازهای به آنان ندهیم. بایستی این سخنان تراژیک و درعین حال کمیک را به خوبی تحلیل و تفسیر نمود.
اول اینکه به طور کلی ملت کورد به ویژه کوردهایی که در ایران زندگی می کنند مطالباتی که روحانی از آن سخن می گوید دیر زمانی است که گذر نموده اند . مسئله ی کورد تنها در زبان خلاصه نمی شود و این سیاستها نشان دهندهی این است که می خواهند مسئله کورد و چاره یابی آن را لاینحل باقی بگذارند. مبارزهی آزادیخواهانهی چهل سالهی خلق کورد با انقلاب روژآوا وارد مرحلهی نوینی شد و کوردستان به تدریج در جغرافیای خاورمیانه بیش از پیش به کانون توازنات بین المللی مبدل می شود. در این جغرافیا از سویی جنگ، کشتار و تراژدیهای انسانی و از سوی دیگر مبارزات برای آزادی، دمکراسی وجود دارد، در واقع انقلاب روژآوا چگونگی چاره یابی مسائل را به همهی دنیا نشان داد. بنابراین با انقلاب روژآوا، خاورمیانه وارد مرحله نوینی شد و تغییرات بسیاری در آن صورت گرفت. دیگر نوع نگرش به دولت- ملت تغییر کرده و وارد مرحلهای شده ایم که دینامیک و مراکز بسیار فعال و موثری ظهور کرده اند. کوردها پروسهی ملت- دمکراتیک و پتانسیل اجتماعی شدن انسان آزاد را با دانش ، ایمان و اراده به منصه ظهور رسانده و به شکلی بسیار برجسته به صورت نیرویی حیاتی درآوردهاند و سرتاسراین جغرافیا را در برابر دیدگان انسانیت به میدان آزادی و دمکراسی مبدل ساختند. انقلاب روژآوا مثال بارزی در این زمینه است و به عنوان منشا و منبع مقاومت برای هر چهار بخش کوردستان و در صدر آن باکور کوردستان است. بنابراین انقلاب روژآوا زمینه و ضامن اتحاد ملی کوردها است . هم اکنون کوردها مبارزهی خویش را برای توسعهی استاتو بر اساس اراده ، خودسازماندهی و نیروی خویش به پیش می برند. در این پروسه کوردها در چهار بخش کوردستان بر اساس رهنمود سوریه- ایران- ترکیه و عراق دمکراتیک ، انشای خودمدیریتی را ارتقا می دهند. انشا و اعلام خودمدیریتی در باکور کوردستان نیز بعد از انقلاب روژآوا صورت گرفت. هم اکنون زمان آزادی و دمکراسی است و ذهنیت ملت- دمکراتیک مرحلهی متفاوتی را می گذراند به این دلیل روحانی در این پروسه، مبارزهی کوردها برای کسب استاتوی خویش را نادیده می گیرد. بایستی دولت و حکومت ایران مطالبات ملت کورد یعنی حیات با استاتوی آنان را مد نظر قرار دهد. دولت ایران تخمین می نماید که انقلاب روژآوا و رویدادهایی که هم اکنون در باکور کوردستان برای انشای خودمدیریتی دمکراتیک وجود دارد در مدت زمان بسیار کوتاهی در روژهلات کوردستان نیز زیسته خواهد شد. دولت ایران هیچ گاه برای چاره یابی مسئلهی کورد بر اساس سیاستی دمکراتیک گام برنداشته و راه را بر عمیق شدن مسئله گشوده است. دولت ایران در مقابل کوردها، بیشتر سیاستهای فاشیستی ترکیه را الگوی خویش قرار می دهد. بنابراین بایستی دولت ایران از اشتباهات دولت ترکیه در مقابل مسئلهی کوردها که درون بحران و کائوسی عمیق قرار دارد، درسهایی استخراج نماید . ایران سیاستهای انکار و امحا و بر این اساس روشهای جنگی خویش را تعیین نموده و راه را بر عمیق شدن و تداوم مسئله ی کورد می گشاید. کودتای نظامی که در روزهای اخیر در ترکیه روی داد نتیجه ی چنین سیاستها و روشهایی است. دولت ایران با اعمال و سیاستهای فاشیستی، میلیتاریستی و جنسیت گرا کوردها و جامعهی ایران را به سوی مشکلات جدی، تنشها و تضاد سوق داده است. جامعهی ایران همانند دیگ در حال جوش است که هر لحظه امکان طغیان آن وجود دارد. اگر دولت ایران در این پروسه گامهایی جدی با تکیه بر سیاستی دمکراتیک برندارد، دچار شدن آن به وضعیت ترکیه و سوریه اجتناب ناپذیراست.
دومین و مهمترین خصوص ، به برادری ملتها بستگی دارد. ذهنیت دولت- ملت سیستم را به کونسپت جنگ در شخص زنان و کل جامعه مبدل ساخته است. بنابراین اتحاد ٬ اشتراک و اتکای ملتها به یکدیگر برای دولت- ملت تهدیدی جدی و به مثابه پادزهر است. مکانیسمهای اساسی مدرنیتهی کاپیتالیست یعنی جنسیت گرایی، ملیت گرایی، دین گرایی و علم گرایی، ملتها، هویتها و زنان را از جوهرهی آنان دور ساخته و در صدد نابودی آنان است. ملیت گرایی که بر روی جنسیت گرایی توسعه یافته ، همانند گذشته، امروز نیز به عنوان قویترین سلاح نیروهای اقتدارگرا- دولت گرا علیه جوامع به کار برده می شود. جنگهایی که هم اکنون در لفافه ی تضادهای مذهبی و بر اساس قتل عام اتحاد و برادری ملتها انجام می شود این جغرافیا را به گورستان ملتها مبدل ساخته است. جنگهایی که تحت عناوین دین، ملت، نژاد، مذهب، نفت و آب و غیره روز به روز گسترش و تداوم می یابد زخم خونی خاورمیانه است که التیام نمی یابد. دولت ایران نیز با این ذهنیت و سیاستها و بر اساس ملیت گرایی شیعی، همهی اتنیک و هویتها را به حاشیه رانده و در تلاش تفرقه افکنی و دشمنی بین آنان است. کورد و آذری، کورد و فارس …
دولت ایران با سیاستهای نسل کشی بیشتر تفاوتها را هدف قرار می دهد. سیاست اعدام را به عنوان جنگ ویژه علیه جامعه به کار می برد و علاوه بر این اعمال خویش، ارزشهای فرهنگی جامعه را نیز خوار شمرده و با امکانات و سیاستهای خویش حیات را به مرز نابودی سوق می دهد و این پیام به این معناست که اگر فرهنگ تشیع را نپذیری حق حیات را نخواهی داشت و بی هویت، بی اراده، گرسنه و بیکار خواهی ماند. گفته ها و اعمال نیز این گونه است. دولت ایران با سیاستهای هموژن ساختن تفاوتهای اتنیکی، مذهبی و جنسیتی ، آگاهانه و سازماندهی شده در صدد دشمنی افکندن بین ملتها است. دولت ایران با سلاح ملی گرایی، ملتها را در مقابل یکدیگر قرار داده و باعث تداوم تضادها و تنشها می شود.
دولت ایران از نظرتفاوتهای اتنیکی جامعهای رنگین و غنی است و این یکی از نقاط قوت ایران است. اما در عین حال می توان گفت نقطهی شکست است. چون این تفاوت و نقطهی مثبت از سوی رژیم و اعمال و سیاستهای هموژن کنندهی آن به عنوان ابزار و روشی برای جنگ ویژه علیه جامعه بکار برده می شود. بنابراین بایستی جامعهی ایران و در صدر آنان کوردها چنین روندی را نپذیرند. تغییراتی که به پیشاهنگی کوردها هم اکنون در خاورمیانه صورت می گیرد بایستی روژهلات کوردستان و ملتهای آن را تحت تاثیر قرار دهد. ملت کورد و سایر ملتهای فرودست دنیا دیگر بیچاره نیستند و مسائل خویش را با دانش ٬ اراده و خودسازماندهی چاره یابی خواهند نمود زیرا دارای چنین نیرویی هستند. انقلاب روژهلات با این فراست بسیار نزدیک است…
شیرین کمانگر