• دختر عاصی کوردستان، شیرین علم هولی…

    10 می, 2016

    دختر عاصی کوردستان٬ شیرین علم هولی…

    زمانی که از تعریف راستین عشق و کسانی که به اسرار عشق پیوسته اند٬ صحبت کنیم٬ بدون شک حکایات عظیم و با شکوهی زیسته شده٬ همانند لیلی٬ شیرین و زین که با همه‌ی غمناک بودن و ناکام ماندن داستان عشقشان٬ حماسه ای آفریده اند. در دنیای امروز ما٬ قهرمانانی بوده و هستند که عشق حقیقی را درک نموده و معنایی متفاوت به آن بخشیده اند.

    مردمان این سرزمین در تلاش برای فراگیری مفهوم عشق در دل حیات هستند. زمانی که درک عشق واقعی آغاز شد٬ خو گرفتن به حیات نیز آغاز می شود. بهای هستی بخشیدن به عشق واقعی و مبارزه برای احیای آن هر زمان سنگین بوده است.  پیوستن به جنبش برگشت به عشق و تاریخ و احیای از نوی این عشق در کوهستانها آسان نخواهد بود. مسافران راه عشق از بهای سنگین این راه آگاهند.

    و رفیق شیرین علم هولی احساس و آگاهی عمیق این عشق را داراست. در راه آزادی بهاء خواهیم داد و این مبدأ و اساس حیات ما خواهد بود. بایستی برای حیات آزاد٬ این بهاء پرداخته شود و این گونه از این لحظه به بعد قوانین عشق در این کوهستانها٬ نگاشته می شود. مرکب آن خون و قلم آن گلوله خواهد بود. راه عشق دارای پرتگاه و پر از دام و مانع است. هر چند انسان عاشق با شناخت مقصد٬ هیچ مانعی برایش وجود ندارد. تاریخ صاحب چه قهرمانان بی همتایی در این راه است؟ عاشقی همچون منصور حلاج هشت سال در زندان اسیر می شود و قبل از اعدام هزار تازیانه به او زده می شود. قبل از به دار آویختن٬ بدنش را تکه پاره می کنند. در هنگام به دار آویختن فریاد می زند: أنا الحق! منصور حلاج این جمله را با عشق بزرگی ادا کرده بود. از اعتقادات خویش تا انتها دفاع کرده و انسانی بود که در راه عشق همه ی درها را گشوده بود. حلاج تا انتها به صیانت از آرایش حقیقت انسانیت در آمد. با جمله ی« انسان نمی میرد٬ بلکه برگشتی دوباره است» خود نیز فناناپذیر شد.عشق معجزه ایست که باید در آن شعله ورانه سوخت. عشق٬ درد را عمیق زیستن٬ حس و درک نمودن را ایجاب می کند. مگر این عشق نیست که زیلان جسم خویش را منفجر کرد و سماء جسم خویش را به گلوله ای از آتش مبدل ساخت و این عشق نبود که لیلا قاسم به دار آویخته شد؟

    لیلا قاسم زن کوردی سربلند و با شرفی بود و این روح تسلیم ناپذیر او در دل دشمن هراسی افکنده بود و این حقیقت باعث شد دشمن هر گونه شکنجه بر او را روا شمارد و صورتش را تکه تکه کرده و با زخمی کردن جسمش٬ در صدد سرکوب بیداری و هشیاری زنان کورد در شخص لیلا قاسم بودند٬ اما لیلای هشیار و جسور٬ هدف دشمن را تشخیص داده و با شجاعت تمام در مقابل این هدف مقاومت نمود و دشمن قادر نبود روح او را به تسلیمیت وادارد. هدف لیلا٬ رد  و یا هراس از مرگ نبود٬ بلکه  مرگ را با کرامت و مقاومت در آغوش گرفتن بود. در محاکمه‌ی دادگاه  سؤالات را با سربلندی و جسارت پاسخ می داد وافکار خویش را با صدایی بلند بازگو می نمود. با درک سخنانش و با نیرو گرفتن از آفرینش تاریخی با کرامت…« مرا بکشید اما این حقیقت را بدانید که هزاران کورد وجود دارد که از خواب مرگ برخاسته اند٬ من از فدای جانم در راه آزادی کوردستان شادمان و سر بلندم.» این جملات برای ما زنان به منزله‌ی زنده نمودن مقاومت بی نظیر اوست. « اگر در این دنیا به خاطر چیزی احساس ندامت کنم٬ مرگ زودهنگام من بدون انجام مبارزه ای طولانی برای خلقم است و کم خدمتی به  دلیل سن اندک من است و اگر از کسی عذرخواهی نمایم٬ آن خلق کورد است٬ زیرا به خاطرخلقم٬ به اندازه ی کافی فعالیت نکردم » آخرین حرفهای او نه تنها در زندان بلکه به ابدیت پیوست و نام لیلا نهادن بر دختران برای مادران افتخار محسوب می شود و به این دلیل است که لیلاها در کوردستان بسیارند. به این دلیل است همانند طلوع خورشید٬ هر زمان چنین قهرمانانی برای آزادی سرزمینمان طلوع می کنند.

    یکی از این خورشیدها٬ شیرین است. شیرین دومین لیلا در سرزمین شرق است. به مقاومت لیلا٬ مقاومت دیگری می افزاید. به خط مقاومت زن آزاد ساراها٬ رنگ دیگری می بخشد. دختر عاصی ماکو٬ از دیار مادر- خداوندان همچون فرزند اصیل آنان٬ جای خویش را که سزاوار اوست در تاریخ می گیرد. لیلاها و روناهی های دیگری متولد می شوند. زن عشق٬ شیرین٬ علی رغم شکنجه های وحشتناک که برایش همانند کابوس شبهای بلند است٬ باز شرفمند و سرافراز است٬ چون عشق شخصیتی خارق العاده در انسان می آفریند. از آن لحظه ای که عشق این گونه معنا و مفهوم می یابد٬ او همانند قهرمانی اسطوره ای هستی خویش را با تمام شکوه به میدان می گذارد. به این دلیل عشق در چنین شخصیتهای والایی پناه نمی گیرد و به عبارتی دیگر توانایی گنجایش ندارد. تاریخ خود شاهد افرادی بودند که در راه عشق حقیقی ردی از خویش بر جای نهاده اند. رفیق شیرین همچون یک زن عشق٬ با مقاومت نوزدهم اردیبهشت( نهم گولان) خود به حقیقتی مبدل شد. بار دیگر با حقیقت نیروی عظیم مقاومت آشنا شدیم. نیچه می گوید: حیاتی آزاد تنها از آن روحهای بزرگ خواهد بود. تنها از رهگذر دانش آزادی٬ یک انسان آزاد قادر خواهد بود یک عملیات را به انجام برساند. عشق در این معنا یکی از حوزه های تفکر و عملیات آزادی است. زمانی که عشق ایجاب کند٬ هر بهایی در این راه پرداخته می شود. رفیق شیرین بر اساس دانش آزادی این عملیات را به واقعیت پیوند داد. ما به عنوان همراهان و رفقای او٬ بایستی همه ی ارزشهای وابسته به یاد وی را با موفقیت به انجام برسانیم. این خط مقاومت هر زمان زنده خواهد بود. همانگونه که شما با جسارت٬ ادعا و عشقی بزرگ به سوی جلادان حرکت کردید٬ ما نیز در مقابل این سیستم کثیف و مجریان این اقدامات٬ حسابخواهی نموده و سازماندهی خویش را ارتقاء خواهیم داد. با نیروی عشق٬ مقاومتمان را گسترش خواهیم داد. ای فرشته روی من٬ قلب عاشق تو را می بوسم و با این عزم٬ راهت را ادامه خواهیم داد.

    شیرین کمانگر



    کژار