• برچسب‌ها:, ,

    مسئله زن در جامعه خاورمیانه

    11 ژانویه, 2022

    رهنمود رهبر آپو

    نکته حائز اهمیت این است که مسائل زن در جامعه، پیش از هر چیز در چارچوب ابعاد تاریخی-اجتماعی ارزیابی گردند. مسئله زن، معضلی است که منبع تمامی مسائل می باشد. می بینیم که پیش از گذار به جامعه دولت دار و طبقه مند؛ یک هیرارشی مردسالارانه خشن علیه زنان نهادینه گشته است. جهت توجیه مردسالاری، به گفتمانهای اسطوره ای و دینی بسیاری توسل جسته است. حماسه اینانا ایزدبانوی اوروک، بازتاب همین مرحله است.از نیرنگ، حقه بازی و زورگویی مرد حاکم موجود در نظم هیرارشیک و دولتی مردسالارانه که درون آن گرفتار گشته، می نالد و می موید. چنین واقعیتی در حماسه بابل (نزاع ماردوک خدای نیروند بابل با ایزد بانو تیامات) به گونه ای بسیار گیرا و آشکارتر دیده می شود. در اسطوره های سومر گفته می شود که زن از استخوان دنده مرد آفریده شده است. این بیانی نمادین است. در ادیان تک خدایی این رویکرد ادامه می یابد. زنان که به عنوان ایزدبانو وارد زیگوراتهای سومری می گردند، همچون فاحشه معبد از آن خارج می شوند. اولین فاحشه خانه، در شهرهای سومر افتتاح می شود. زن از فاحشگی درمعبد به سطح کنیزی در دربار ترفیع داده می شود. ابژه ای است برده، که در بازارهای تجارت نمی توان از آن چشم پوشید. در تمدن یونان-روم صرفا برده ای جهت امور منزل است و جایی در سیاست ندارد. در تمدن اروپا، ابژه ای جنسی است که با قراردادی به مرد وابسته می گردد. در تمدن کاپیتالیستی، فاحشه ای جهانی می باشد که عمومی گشته است. تاریخ، به واسطه مرد حاکم یک ساختار و معنای کاملا جنسیت گرانه را کسب نموده است. تاریخ دیگربه صورت مردانه پیش می رود.

    ضعیفه شدگی زن (که به معنای برده شدن زن است) بلافاصله پس از آن در ابژه های مرد نیز که تحت استثمار و فشار جامعه قرار داده شده اند، به طور کامل بازتاب داده می شوند. در حالی که جناح فرادست سیاسی، نظامی و کاهنی جامعه، به موقعیت جنس برتر و حاکم رسانده می شود، قشر فرودست مدیریت شونده نیز تدریجا به صورت ضعیفه در آورده می شود. در جامعه یونان-روم، مرد از جوانی به بعد با یک برخورد شدیدا جنسیت گرا پرورش داده می شود. در طول تمامی اعصار تمدن، در نتیجه برخوردهای جنسیت گرایانه در قبال زن، انحرافات جنسی به طور شایع رواج می یابند. دیگر به اندازه ای که «زن، برده است»، برده ی مرد نیز به همان اندازه زن و یا ضعیفه است.

    هنگامی که در جامعه خاورمیانه، مسائل ناشی از دستگاههای فشار و استثمار کاپیتالیستی امروزی نیزبراین مسائل ریشه دار تاریخی افزوده می شوند، حیاتی واقعا کابوس وار برای زنان گریزناپذیر می گردد. زن بودن، شاید هم مترادف انسانی است که در دشوارترین شرایط به سر می برد. چند لایه فشار و استثمار خشن که جامعه دچار آن است، بر روی جسم و رنج و کار زنان تحقق می یابد. به تازگی پی برده می شود که زن نیز انسان است. برخورد بی شرفانه جنسیت گرای قاطع به جایی رسیده که دیگر ناچار است جایگاه خویش را به جستجو کردن دوست و رفیقی بدهد که بدان احساس نیاز می نماید. لااقل بر روی این مقوله بحث می شود. باید بدانیم تا زمانی که « درست زیستن با زنان» در جامعه تحقق نیابد، در پی گرفتن حیاتی با معنا نیز ممکن نخواهد بود. می بایست با علم به اینکه با زن آزادی که شرافت خویش را به تمامی به دست آورده، خواهیم توانست پرمعناترین و زیباترین زندگی را تحقق بخشیم، گفتارها و کردارهای خود را پیشبرد بخشیم.



    کژار