خوددفاعی ذاتی
31 آگوست, 2021بخش سوم – تحلیلات HPJ
خوددفاعی ذاتی در تاریخ کوردستان
آ. تجربه مبارزه خوددفاعی و شخصیت زن کورد در تاریخ کوردستان
از اولین اجتماعی گشتن کوردها تا به امروز همه جنگهایی که انجام گرفتهاند، جنگ خوددفاعی بودهاند. در تاریخ کوردها نمودنهای از جنگ غصب و تجاوز قابل مشاهده نیست. در مقابل هجوم مقاومت نمودهاند و برای به دست آوردن حق خویش به دشمن حمله نمودهاند. همانگونه که میدانیم این شیوه خوددفاعی و حمله در چهارچوب خوددفاعی ذاتی قرار دارد. استراتژیای که کوردها در زندگی اجتماعی و جنگ خویش برای تداوم موجودیت و فرهنگ خویش مبنا قرار دادهاند، از ابتدا تا کنون نیز دارای همان اهمیت هستند. اگر این استراتژیها را بیان نماییم میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. اتکا به کوهستان به مثابه فرهنگ مقاومت و خوددفاعی ظهور مییابد:
جغرافیای کوردستان دارای کوهستانهای بلند و عاصی میباشد. در طول تاریخ کوردها را در آغوش گرفته و در مقابل سیاستهای نسلکشی از کوردها محافظت نمودهاند. دشمنان کوردها اکثرا از جغرافیای دشت و از شهرها میآمدند و توانایی جنگیدن در کوهستانهای عاصی را نداشتند. این بدین معناست که کوهستانهای کوردستان به مثابه قلعهای هستند که هیچ گاه تخریب نخواهند گشت و از کوردها محافظت نموده و هنوز هم محافظت مینمایند.
2. زندگی روستایی و کشاورزی تاکنون نیز برای تداوم موجودیت خویش در میان کوردها به مثابه شیوهای از زندگی اجتماعی و اقتصادی مبنا قرار گرفته میشود.
زندگی روستایی و کشاورزی که به مثابه فرهنگی در دوره نئولتیک با پیشگامی مادران کورد پیشبرد یافت، تاکنون نیز با تلاش و زحمات مادران تداوم مییابد. یکی از دلایلی که باعث تداوم فرهنگ دیرینه کوردها گشت بودن روستا و کشاورزی است. دشمن نیز به نیکی بر این مهم واقف است. به همین دلیل هجمههای سنگین سیستم کاپیتالیست علیه زندگی روستایی و کشاورزی از این بعد دارای اهمیت است. حملات سیستم در هر چهار بخش کوردستان و بویژه در شرق کوردستان علیه زندگی روستایی، کشاورزی و دامداری انجام میگیرد. در نتیجه حملات شیمیایی که عامدانه و هدفمند انجام گرفته است، خاک نابارور گشته، امکان دامداری بسیار کم شده، افراد نیز به شهرهای بزرگ سرازیر شده و زندگی روستایی از درونمایه خویش تهی گشته است. بدون شک ضعیف گشتن این فرهنگ در عواطف، اندیشه و اعتقادات افراد ضعف زیادی به وجود میآورد. قبل از هر چیز این وضعیت وابستگی و تعلقخاطر انسان به خاک خویش را تضعیف مینماید. کوردهایی که با فرهنگ روستایی امور خویش را اداره مینمودند، هیچ لزومی به سیستم و مشارکت در آن نمیدیدند. متأسفانه نابودی زندگی روستایی و کم شدن کشاورزی، انسان را ناچار مینماید که در پی یافتن لقمه نانی برای زیستن باشد. به همین دلیل به سیستم روی آورده و مجبور میشود برای بهدستآوردن یک لقمه نان، تن به کارهای بسیار بدی بدهد. دشمن بر این نکته واقف است و به همین دلیل دشمنان کورد و بویژه رژیم ایران به این فرهنگ هجوم میآورند.
3. ایل، عشیره و کنفدراسیون عشایر:
شیوه خودسازماندهی جوامع که از زمان جامعه طبیعی به شکل خودسازماندهی ایل، سپس عشیره و در زمان بردهداری دولتپرست نیز به شکل کنفدراسیون عشایر پیشبرد مییابد، به مثابه شیوهای خودسازماندهی است که برای محافظت از موجودیت خویش ایجاد نمودهاند. همانگونه که هویداست تاکنون نیز در برخی مناطق کوردستان اهمیت ایل و عشیره بر اهمیت ملت ارجحیت دارد. البته این شیوه خودسازماندهی جامعه در برخی ادوار سبب محافظت از جامعه گشته است و گاهی اوقات نیز به مانعی برای محافظت از موجودیت جامعه مبدل گشته است.
ب. شیوه خوددفاعی کوردها به مثابه ایل، عشیره و کنفدراسیون عشایر؟
بدون شک در تاریخ ما بارها شیوه خوددفاعی به مثابه عشیره و کنفدرالیزم عشایر پیشبرد یافته است. اما متأسفانه مدارک تاریخی که در این زمینه به ما اطلاعاتی بدهد وجود ندارد. مدرک تاریخی که درباره کوردها اطلاعاتی تاریخی به دست میدهد کتاب مورخ یونانی به نام تاریخ هرودوت است. در این کتاب از نیرومند بودن مادها، مبارز بودن آنها، موجودیت و فرهنگ اجتماعی آنها، ثروتمندی آنها، آفرینندگی و پهلوانی آنها بحث مینماید. خلقی که بیش از همه خاورمیانه در این کتاب از آن بحث میرود، مادها یعنی کوردهای امروزین هستند. در سال 612 قبل از میلاد با پیشاهنگی مادها امپراتوری آشور سرنگون گشته و خلقهای منطقه را از فشارها و خونریزیهای آشوریان نجات میدهد. اما گفته میشود این جنگ تا پایان مییابد صد سال ادامه داشته است. تا به شکل کنفدراسیون عشایر درمیآید از ازمنه زیادی گذار مینماید. عصیان وجود دارد، اما این عصیانها از عصیانهای دیگر منقطع بود. هر خلقی به تناسب نبروی خویش مقاومت مینماید. تا زمان پادشاه کیاکسار اتحادی همچون کنفدراسیون وجود ندارد. بدون شک همانگونه که در همه جنگها شخصیت فرمانده و نقش وی استراتژیک است، در زمان مادها نیز به همان شکل است. گفته میشود که کیاکسار به همان اندازه که پادشاهی داناست، فرماندهای تاکتیکسین و آفریننده است. شانس بزرگ کیاکسار این است که آن زمان آیین زرتشت ظهور یافت.
ایدئولوژی برای هر سازماندهی اجتماعی بسیار تعیین کننده میباشد. آیین زرتشتی نیز برای مادها و دیگر خلقهای کوردستان به مثابه طلوع آفتاب در میان ابرهای سیاه است. امپراتوری آشور نقش این ابر را ایفا نموده و ظهور زرتشت نیز به مثابه طلوع آفتاب است. آیین زرتشت ایمان و امید به پیروزی را در جوامع خاورمیانه به وجود میآورد. همانگونه که میدانیم ایمان نیز شجاعت مبارزه را میآفریند. در ابتدا پادشاه کیاکسار با ایمان و شجاعت برخورد نموده و همه تلاش خویش را برای سرنگونی امپراتوری آشور به کار میبرد. نیک میداند که مقاومتهای از هم گسسته چه اندازه نیز قهرمانیهای بزرگ را در خویش داشته باشد، اما به دلیل عدم سازماندهی پیروز نخواهد شد. به همین دلیل نیز قبل از جنگ سعی بر گردآوری کمکهای نیرومندی در اطراف خویش مینماید. همه ایلات مادها را زیر یک چتر گردآورده و بعد از آن با پادشاه بابلیان پیمانی امضا نموده و ایلات پارسی را نیز با خویش همراه مینماید. همچنین ارمنیها، اعراب و خلقهای دیگر را به سمت خویش میکشاند. ابتدا این سازماندهی را از جنبه ایمان و باور تقویت نموده و سپس از جنبه تکنیکی کمبودهای آن را تأمین نموده و نیروی سپاه را ایجاد مینماید.
همانگونه که میدانیم قابل قبول نیست که کنفدراسیون عشایر هم به مثابه کاراکتر و هم از جنبه ویژگی اجتماعی و همچنین جغرافیای کوردستان تنها به شکل ارتش نظاممند خود را سازماندهی نموده باشد. به همین دلیل بنا به مدارکی که در دست است میتوان گفت که این ارتش که تحت فرماندهی کیاکسار بوده است، به دو شکل تاکتیکی جنگ را به پیش بردهاند. از سویی تاکتیک ارتش نظاممند را هم در دفاع و هم در حمله به کار بردهاند. از دیگر سو نیز تاکتیک جنگ گریلایی را به کار بردهاند. شیوه به کار بردون هر دو تاکتیک به شکل متداخل را به شکلی آفریننده به کار بردهاند و در نتیجه در جنگ پیروزی به دست آوردهاند. مشخص است که پادشاه کیاکسار زمانی که به آشوریها حمله میکند، بر طبق هنر علم و هنر جنگ کار میکند. استراتژیک اندیشیدن کیاکسار باعث گشت که به بسیاری از اهداف مرکزی در امپراتوئری آشور حمله نماید. بعد از اینکه نیروهای امپراتوری را از هم پراکنده مینماید، به پایتخت آنان حمله مینماید. پادشاه کیاکسار از جغرافیای عاصی کوردستان به عنوان مرکز استقرار، تدارکات و دفاع به نیکی استفاده مینماید. نکته قابل تأمل این است که پادشاه کیاکسار سپاه خویش را به سطحی رسانده که بتواند خویش را تأمین نماید. برای مثال خود اسلحه و مهمات خویش را درست مینمایند. شخصیت فرماندهی کیاکسار و سپاه مادها به طور کلی نشان از شخصیت جامعه مادها و همه خاورمیانه علیه ظلم دارد. شخصیتی مستقل است، یعنی شخصیت خوددفاعی ذاتی است.
به عنوان نمونه دوم: بایستی از قهرمانی عظیم قلعه دمدم در روژهلات کوردستان بحث نمود. زیرا که فرماندهی عظیم جنگ در آنجا وجود دارد. تاکتیک نیرومند دفاع به هدف مرتبط است. در سال 1608 در روژهلات کوردستان با پیشاهنگی خان لپ زرین مقاومت تارخی کوردها پیشبرد مییابد. میر اپ زرین رئیس عشیره برادوست منطقه ارومیه مبارزی قهرمان است. شاه عباس وی را راضی نموده تا در برابر مغولها بجنگند و به وی وعده مختاری میدهد. میر همراه با عشیزه خویش در بسیاری جنگها موفقیت به دست میآورد. شاهعباس به پیمان خویش عمل نکرده و به همین دلیل میر لپزرین دست به آمادهکاری برای عصیان مینماید. از شاه اجاز گرفته و در اطراف ارومیه قلعهای درست مینماید. کانال آب این قلعه مخفی است. بنایی کورد به نام محمود این قلعه را درست مینماید. بعد از آنکه از امنیت خویش مطمئن میشود استقلال خویش را اعلام مینماید. مناطق ترگور، مرگور، برادوست و اشنویه در زیر فرمان وی هستند. به قلعه اتکا نموده و به آنجا میرود. شاه اطراف قلعه را محاصره نموده و از میر میخواهد که تسلیم شود. اشتباه مقاومت قلعه دمدم در این بود که تنها در موقعیت دفاعی باقی ماندند و توجه دشمن را تنها به یک نقطه جلب نمودند.
نمونه سوم: جنگ اردلانیها در مقابل ایران سدها سال ادامه داشته است. میرنشین اردلان سدها سال تداوم یافته و وابستگی به هیچ کس را قبول نکرده است و مرزهای خود را نیز گسترش نداده است.
نمونه چهارم: مقاومت میر محمد رواندز
اولین عصیان است که توسط کوردها در سال 1830 توسط بگ رواندز، محمد کورپاشا آغاز میگردد. در این عصیان همه عشایر و بگهای بابان و بوتان هم جای میگیرند. به دلیل اینکه پیشاهنگی این عصیان را میر رواندز انجام میداد، همه عشایر و بگهایی که در این عصیان جای میگرفتند، به شکل کنفدراسیون تحت رهبری میر رواندز جمع گشته بودند.
- کوردها این توافق خویش را توافقی مقدس به نام کرده و با این پیمان همه نیروهای کورد در برابر تهدید عثمانیها یکی گشتند. این توافق به دلیل خوددفاعی ایجاد گشت و رؤسای کورد اختلافات مابین خود را به کناری مینهند.
- برای مثال میر هکاری علیرغم اینکه با میر بوتان اختلافاتی دارد، اما ابتدا وی به این توافق میپیوندد و در آن جای میگیرد. میرهای وان، بوتان، هکاری، هیزان، موش، قرس، موسل و زاخو در این توافق جای میگرفتند. این توافق تنها مابین کوردهایی که در مرز عثمانیها قرار داشتند نبود. مرز عثمانیها را درنوردید. حتی میر اردلان نیز در این توافق جای گرفت. اتحاد میرهای کورد زیر سایه شخصیت میر رواندز ایجاد شد. بسیار نیرومند ظهور میکند. میرنشین رواندز از منطقه سوران روژهلات تا آمد در جغرافیایی وسیع تسلط مییابد. خود تسلیحات خویش را میسازد و به نام خویش سکه ضرب میکند و نزدیک بیست سال به حکمرانی خویش ادامه میدهد. این نیرومند گشتن کوردها به دل انگلیسیها و عثمانیها ترس افکند. به همین دلیل نیز تلاش مینمایند تا بتوانند از طریق دشمنان کورد آن را نابود نمایند. به دلیل اینکه نیرومند گشتن میر رواندز میرهای دیگر را نگران کرده بود، عثمانیها نیز این نگرانی بگها را به مثابه فرصتی به کار بردند. در نتیجه همکاری میرهای کورد با انگلیسیها و عثمانیها، اتحاد کوردها زیر سایه میر رواندز نابود میشود.
- عثمانیها با همکاری میرهای کورد و انگلیسیها حملات شدیدی به میر رواندز مینمایند. در مقابل این هجمهها میر رواندز به دلیل اینکه به میرهای دیگر و انگلیسیها اتکا نموده بود تنها ماند و ناچار به تسلیم شدن گشت. عثمانیها به بهانه عفو نمودن وی، میر رواندز را به استانبول فرا میخوانند و در راه وی را به قتل میرسانند. بدین ترتیب میرنشین رواندز ضعیف گشته و پراکنده میگردد.
- چون به این توافق مقدس و حمایت و پشتیبانی انگلیسیها بسیار اتکا نموده بود، زمانی که توافق بر هم میخورد و انگلیسیها هم از حمایت وی دست برمیدارند، نمیتواند مقاومت نماید. در آن زمان عثمانیها از میر بوتان بدرخان بگ بسیار کمک میگیرند. خیانت و همکاری میر بدرخان بعدها برای وی نیز دوباره میگردد.
- کوردهایی که با دشمن همکاری مینمایند و انگلیسیها در عدم موفقیت عصیانهایی که بعدتر شروع مینمایند نقش بسیار بدی ایفا مینمایند.
نمونه پنجم: عصیان شیخ عبیدالله نهری
- این عصیانی که در سال 1880 پیشبرد مییابد و در آن ارزشهای ملی بسیار مشهود است. اولین عصیان کوردی است که با پیشاهنگی یک شیخ آغاز میگردد.
- شیخ عبیدالله نهری پیرو طریقت نقشبندی بود. عصیان نقشبندی هم جنبه دینی و هم جنبه ملی دارد. شیخ عبیدالله قبل از اینکه عصیان خود را آغاز نماید، در میان عشایر کورد اتحاد ایجاد نموده و بر اساس این اتحاد عصیان خود را آغاز مینماید.
- در عصیان نهری قسمی از مسیحیان و آشوریان نیز جای میگیرند. با آنها در چهارچوب دفاعی و تقویت قوا اتحاد ایجاد میکند.
- خانواده و عشایر کورد و ارمنی که به دلیل مالیاتهای سنگین عثمانیها وضعیت اقتصادی بدی دارند به سمت این اتحاد آمده و در عصیان تأثیری بزرگ بر جای میگذارند.
- عصیان شیخ عبیدالله نهری در مدتزمانی کوتاه از شمزینان تا ارومیه، مهاباد و خوی گسترش یافته و حمایت مالی و مسلحانهاش را از کوردهای روژهلات میگیرد. ابتدا از شهرهای روژهلات شروع به نبرد مینماید. چرا که امکان و فرصتهای روژهلات برای عصیان بیشتر است.
- شیخ عبیدالله میخواهد قبل از عصیان با نیروهای غربی توافق نماید و با همین هدف با مسئولان روسی و انگلیسی روابطی برقرار مینماید. اما نیرومند بودن عصیان شیخ عبیدالله نهری، انگلیسیها و روسها را نگران کرد. روسیه و انگلیس از دولت ایران حمایت نظامی میکنند و توافق میان ایران، روسیه و انگلستان، عصیان را در هم میشکند.
- چرا انگلستان و روسیه از ایران حمایت میکنند؟ زیرا که هر دو کشور چشم طمع به خاک عثمانیها دوختهاند و برای اینکه عثمانیها را تضعیف نمایند دست به هر کاری میزنند. به همین دلیل نمیخواهند ایران در برابر عثمانیها تضعیف گردد.
- اما باز هم اگر واقعیت را بخواهیم دلیل شکست این عصیان نیز دوباره کوردهای همکار دشمن هستند. عشیره جلالی در عصیان شیخ عبیدالله نهری از عثمانیها جانبداری کرده و در شکست این عصیان نقشی مهم دارند.
- بعد از اینکه شیخ عبیدالله نهری در ایران موفقیت به دست نمیآورد به باکور( شمال) کوردستان رفته و میخواهد در آنجا عصیان خود را ادامه دهد. او اورامار را نیز به قلعه مبارزه خود تبدیل مینماید، ولی نمیتواند در مقابل نیروهای عثمانی پیروز گردد.
- پس از شکست عصیان، عثمانیها شیخ عبیدالله نهری را روانه مکه نموده و فرزندانش را نیز همانند بدرخانیها به مدارس عثمانی فرستاده و به مثابه اسیر با آنان برخورد مینمایند.