• برچسب‌ها:,

    دفاع ذاتی

    29 آگوست, 2021

    تحقیقاتی در 5 فصل – HPJ

    1  مادهی هشتم ملتِ دموکراتیک، دفاع ذاتی

    1.1 چگونه مفهوم خوددفاعی را تعریف کنیم؟

      دفاع ذاتی را میتوانیم شیوهای بنیادین از سیاست دمکراتیک معرفی کنیم. به زبانی دیگر خوددفاعی، سیاست محافظتی جامعهی اخلاقی و سیاسی است. اگر میان دفاع ذاتی و سیاست دموکراتیک، پیوند دیالکتیک ایجاد نگردد، معنای دفاع ذاتی در سطحی عمیق و گسترده درک نخواهد شد. جامعه بدون مکانیزم دفاعی، قادر به بازسازی خود نبوده و موجبات پیشرفت را فراهم نمیآورد. جامعهای که در برابر حملات خارجی قادر به دفاع از خود نباشد، بدین معناست که معنا و توصیف اخلاق و سیاست را از دست داده است؛ یا در برابر این  حملات تسلیم میگردد و هویت و ارادهی خود را از دست داده و نابود میگردد یا اینکه در برابر این یورش و حملات مقاومت مینمایند. در این حالت با استفاده از تمام امکانات موجود، مقاومت نموده و کوشش مینماید تا از ارزشهای اجتماعی خود محافظت به عمل آورد. برای آن که خصوصیات اخلاقی و سیاسی خود را دوباره بازیابد و از تأثیراتش بهرهمند گردد، به احیای شرایط آن نیز اقدام مینماید؛ این کوشش و تلاش، دفاعی ذاتی نام میگیرد.

    «جامعهای که دفاعی ذاتی در آن وجود نداشته است از طرف نیروهای سرمایهدار و قدرتمندان مورد استثمار و استعمار قرار گرفتهاند.»  در تمامی طول تاریخ از دورهی موجودیت کلان، قبیله و اجتماعات مختلف تا زمان شکلگیری اقوام و ملل مختلف، از جوامع دینی گرفته تا روستا و شهرها، مقولهی خوددفاعی ذاتی به مسئلهی هر جامعهای مبدل گشته است. ضرورت دفاع ذاتی نه تنها برای مقابله با بروز حملات بیرونی علیه جامعه صورت میپذیرد بلکه در عین حال این حملات و تقابل با آنها گاه در درون خود جامعه روی میدهند. همواره در درون جامعه نیروهایی وجود دارند که در برابر توسعهی دموکراتیک مانع بازدارنده به شمار میروند و خواستار بازگرداندن جامعه به حالت پیشین خود هستند. این نیروها که معمولا از رهگذر همسویی با نیروهای خارج از جامعه موجودیت مییابند، اگر در برابر خود، نیرویی سازماندهی شده را نبینند در عملینمودن تصمیم خود جهت تحقق هدف اصرار میورزند. با اشاره به این مسئله، نیاز به خوددفاعی ذاتی بار دیگر مطرح میگردد. در هر جایی که پیشرفتهای معمول جامعه با مانع روبهرو گردند، سازماندهی خوددفاعی ذاتی در این عرصه امری مشروع و روا به شمار میرود. نیروهای قدرتمحور و به ویژه برخوردار از ذهنیت و سیاست سرمایهداری،  گستردهترین حملات خویش را معطوف به جامعهی زن و جوانان مینمایند. برای دستیابی به هدف و تحمیل سیاست‌‌های خود میبایست آوانگاردترین قشر و دینامیکترین نیروهای اجتماعی که زنان و جوانان هر جامعه هستند مورد هدف قرار گیرند. تنها در این صورت است که میتوان بر نهاد خانواده، عشیره، و در نهایت جامعه نیز استیلا یافت. بدین دلیل این افراد و اجتماعات برای آن که بتوانند از خود محافظت نمایند ناچار به شاکلهبندی گروه خوددفاعی ذاتی خود هستند.

      در پیشبرد مبارزات خوددفاعی باید دربارهی دو نکته دقت نمود: نخست اینکه جامعه در هیچ شرایطی نباید تأمین امنیت ذاتی خود را به نظام و نهاد قدرت بسپارد. چرا که خلع سلاح نیروهای دموکراتیک جامعه از سوی اقتدارگران به معنی پذیرش مرگآور حیاتیست که تنها از سوی قدرت بازتعریف و جهتدهی میگردد. جامعه ناگزیر است که امنیت ذاتی و تامین آن را به دست خود سپرده و به اجرا درآورد. در غیر این صورت به مانند نمونه‌‌های تاریخی جامعهی بشری، نتیجه و فرجام آن جز بروز واقعهای فاجعهبار نخواهدبود. دوم اینکه در روند مقابله با قدرت و دولتِ برساخته از آن نباید از خود دولت و فرم آن جهت مقابله با آن تقلید صورت پذیرد که پیامد آن نیز مبدلشدن به آلتِ دست خود دولت و اقتدار است. حیات و تداوم هویت‌‌مند یک جامعه وقتی که نهاد قدرت در صدد استیلا بر تمامی بافتهای آن است و مقابله با آن نیز در روندی طولانیمدت صورت میپذیرد نیازمند درک این موضوع است که آزمون مبدلشدن به خود قدرت فرجامی جز پذیرش دولت نخواهد داشت. در آزمونِ سوسیالیسم رئال نیز آشکار میگردد که تقلید و سرسپردگی به سلطه، سرانجام و نتیجهی آن دور گشتن از هدف خود است. اهدافی که در روند تقابل و مبارزه میبایست تحقق مییافت و سرنوشت آن را معلوم مینمود به سبب عدم خوانش بنیادین از فرم و شکل مبارزه و تقلید از خود قدرت، در نهایت بار دیگر سازش و همسویی با اقتدارگرایان و سرمایهداری روی میدهد.

       خوددفاعی ذاتی سیاست تأمین امنیت جامعهی سیاسی و اخلاقیست. به همین دلیل فعالیتهای سازماندهی خوددفاعی ذاتی فعالیتی گسترده، ریشهای و عمیق است. در واقع فعالیتی است که در برگیرندهی تمامی اقشار جامعه بوده، شیوههای سازماندهی در این حوزه نیز بسیار متنوع است. اهمیت این نوع فعالیت به گونهایست که آن را همتراز با فعالیت مسلحانهی گسترده ارزیابی نموده، در حالی که بدون برخورداری از سلاح نیز صورت میپذیرد. سازمانهایی که در جامعهی سیاسی و اخلاقی جای میگیرند برای محافظت از خود، علاوه بر نیروهای دفاع مشروع، خوددفاعی ذاتی را به کار میگیرند.

    1.2 مفهوم فلسفی خوددفاعی ذاتی

    شاخهای گل برای محافظت از گل زیبای خود، دارای خار است؛ گل، نماد زیبایی و خار شاخه نیز اخلاقیات آن است.

    دفاع ذاتی، مبارزهای برای تداوم معنادار حیات است. حیات با به عینیت درآمدن انرژی، روح و هوشمندی انسان و جامعه معنا مییابد. دفاع ذاتی تعیینکنندهی قواعد محافظت از این به عینیت درآمدن(بدن)، در تداوم ساختارمند و معنامند حیات است. هر موجود زندهای با احساسات، عقل و هوش موجودیت خود را تثبیت میکند و برای ساختارمندنمودن و استمرار آن  به دانش دفاع از خود نیازمند است. طلب زندگی و ادامهدادن آن، به هستی و دفاع از این موجودیت مفهوم میبخشد. معنای اصیل و حقیقی زیستن، فهمیدن است. هستی با آغاز به موجودیت، مراحل تاریخی را میسازد. تاریخ، عینیت یافتن هستی و موجودیت است یعنی ادامهیافتن زندگیست.

    تفاوت میان گیاه و صحرا، انسان و حیوان با افزایش سطح هوشمندی این هستیها مرتبط است. این مسئله عینی شدن موجودیت، هستی و رسیدن به مفهوم «من، من هستم» است. دین این مسئله را با گفتن اینکه «من گنج پنهانی بودم، برای اینکه شناخته شوم، ایجاد گشتم» را توضیح میدهد. این مسئله روایتی عمیق از شناخت است. هوش کیهانی زمینهساز و به وجودآورندهی خاستگاه و شرایط مساعد زندگیست. هر گونهای موجب محافظت از زندگی اقسام و گونههای دیگریست. قوانین فیزیکی، قواعد بیولوژیک، فعالیتهای شیمیایی و دیگر واکنشهای موجود در طبیعت تنها با هماهنگی و از رهگذر هستیمندی میان کیهان و طبیعت از هستی محافظت به عمل میآورد؛ دفاع ذاتی طبیعت بدینگونه شکل میگیرد. از اینروست که پرسمان چگونگی تبدیل شدن به هستی و چگونه زیستن نخستین پرسش مطرح گشته در موضوع هستی و موجودیت است. با دفاع و محافظت از خود و ایجاد هستی، پاسخها معلوم میگردند. حال چگونه باید دفاع صورت گیرد؟ طرح این پرسمان نیز خود، ورود به مرحلهای از تصمیمگیری و انتخاب است.

    دفاع از موجودیت خود، نکتهی بنیادین برای توسعهی اندیشیدن، معنا، فهم و انتخاب است. نخستین درک موجود زنده از خود این است که میتواند در این دنیا زندگی خود را تداوم بخشد. به همین دلیل موجودات زنده، سیستم بیولوژیک خود را مطابق با فهم نیاز به دفاع ذاتی خود ساختاربندی میکنند. ویژگیهای بیولوژیک خود را که مطابق با قواعد دفاعی تنظیم نمودهاند، از طریق غریزه و ادراک به نسل آینده نیز منتقل میکند. دفاع ذاتی، مسبب هستی یافتن است پس نیرومندترین ویژگیست که طبیعت بیولوژیک ما را به آیندگان منتقل میسازد. ترس، اندیشه، گرسنگی، امیال غریزی، هویت جنسیتی، عکسالعمل دفاع از ویژگیهای طبیعی و بیویولوژیک منتقل شده است.

    انسان آن کیهانی است که ارگانیزمهای هستی در آن به خودآگاهی میرسند. انسان هوشمند ظرفیت و توانایی تغییر و مدیریت خود، طبیعت و جامعه را داراست. دفاع از خود نیازمند مبدل گشتن به هویتی اجتماعیست. خودسازی، تفکر، جاودانگی و قدرت تعریف، حوزههای روحی مقولهی دفاع است. اندیشیدن به هستی و هویت، موجب ایجاد تنوع و گوناگونیست و استقرار در هویت و ماندگاری در تاریخ را در پی دارد.

    درک حقیقت اولیه‌‌ی اینکه هستی وجود مییابد، چگونگی درک او از زندگی و بر اساس آن ترجیح نمودن چگونگی حیات، موارد اساساند. هستی، مشکلات زندگی را با خود به همراه دارد. زندگی از همان آغاز مسئلهای مثبت را مطرح مینماید؛ نام این مسئله زیستن است. چگونه زیستن سؤال اساس است؟ زندگی با ازدیاد جمعیت و تنوع گونه پاسخ اولیه برای این سؤال است. اما در دیالکتیک با این پاسخها نکتههایی ارزشمند نهفتهاند، این نکات اساس چگونه زندگیای را تعیین مینمایند.زیرکی انتخاب آزاد، نام این مورد اساسی است. تصمیمی حیاتی برای  چگونه، با چه کسی و در کجا زندگی نمودن. تئوری گل رهبر آپو نیز این حقیقت را اینگونه بیان میدارد” گل به زندگی خود معنا میبخشد، با استفاده از روشنایی کائنات رنگهای فوق العاده، متنوع در گونههای مختلف و با انواع مختلف خود، خود را با هستی یکی مینماید. در عین حال گل دارای خار نیز هست. بودن خود را با خار محافظت می نماید. خار در یک گل، عدالت زیبایی، حقیقت و اخلاق گل را نمایانگر است. دفاع از خود تعریفی بنیادین هر موجود زندهای است و گل زیباترین نماد این تعریف است. تیغها برای حفاظت از زیبایی و حقیقتاند و و نمایانگر این است که بدون دفاع زیبایی وجود نمییابد.

    بر اساس این نظام حفاظت از موجودیت جوهری، معیارهای آزاد زیستن را باید فراموش کرد. محافظت از خود شروع اندیشیدن فرصت آزادی و عدالت است یعنی نیاز مبرم به فرصت آزادی و عدالت و اندیشیدن به آنهاست. خارگل و نیش مار از راه اجرای عدالت، دفاع و حفظ موجودیت را نیز فراهم میآورد. طبیعت با نظامی عدالت محور دفاع ذاتی را به اجرا میگذارد.

    1.3  چگونه میتوان عکسالعمل دفاعی هر موجود زنده را در طبیعت شرح داد؟

    آهو در صورتیکه در ارتباطات خود به سرعت عمل ننماید نمیتواند از خود محافظت به عمل آورد. همواره باید مواظب اطراف خود باشد. جاهای بلند را باید به عنوان محل زندگی انتخاب نماید. انتخاب جای بلند برای زندگی از سوی آهو از لوازم و نیازمندیهای دفاع ذاتی است. درخت نیز برای محافظت از ریشههای خود برای آنکه از سرما یخ نزند و نمیرد هر پاییز برگریزی مینماید . محافظت از ریشه به وسیلهی برگها، عقل و هوش طبیعت خارقالعاده را نشان میدهد. درخت در برابر شرایط فصول به سرعت هرچه تمامتر خود را به چرخهی مرگ و زندگی میرساند. این موضوع، حق انتخاب درخت برای محافظت از خود را به نمایش میگذارد. همچنین خصوصیاتی همچون رنگ، زیبایی نقش و نگار مار، زهر مؤثر و کشندهی آن، بسیاری موارد را به ما میآموزد. مار با پوشش قرمز، زرد، پرتقالی و با پوششهای جالب توجه دیگر و موارد دیگر توجه بسیاری را به خود جلب نموده و به همین دلیل به طعمهی شکار مبدل میگردند. اما این مارها در مقایسه با مارهای سیاه و خاکستری دارای زهری کشندهتر هستند و بدین شکل از خود محافظت مینمایند.

    در نهایت همهی سیستمهای دفاعی مواردی را به ما یاد میدهند. برای آنکه هر موجودی به شیوهای آزاد زندگی نماید لازم است موجودیت با سیستم دفاعی محافظت گردد. این نظام دفاعی درباره ی خودش تصمیم زندگی و بودن را میگیرد و انتخاب چگونه زیستناش با خودش است. بدین صورت خود را به تکامل میرساند.

    1.4  دفاع ذاتی در جوامع طبیعی به شیوهای انجام میگرفت؟

     “به سبب اينكه ساختاربندی پيچيدهتری در زمينهی سكونت، خوراك، پوشاك، زاد و ولد و حفاظت وجود دارد، واقعيتهای اجتماعیای مطرحاند كه ظرفيت معنايی آنها بسيار افزايش يافته است. به تناسب ظرفيت معنايی، يك عصر حقيقت آغاز به توسعه مینمايد. به ویژه يك عصر حقيقت ميتولوژيك، دينی، هنری(عصر پيكرههای زن‌‌ـ مادر فربه) كه پيرامون زنـ مادر شكل ميگيرد با تمامی قداست خويش بر صحنه ظاهر میشود. زبانهايی بهوجود ميآيند. عصری را آغاز میكند كه نيروی گفتمانی و ابراز نظر ميتولوژيك، دينی و هنری و ارزش اُرژينال[و اصيل] آن در سطحی بالاست. باشكوهترين عصرِ پيشاتاريخ میباشد. عصري است كه براي اولين بار جامعه به حالت حقيقتهای مقدس(اسطورهای، دينی و هنری) از خويش سخن میگويد. انسانيت هنوز هم از ميراث اين دوره تغذيه مینمايد. بنيان هر دو نوعِ ديگر حقيقت و در رأس آن فرزانگی فلسفی و علم طب، در همين عصر ايجاد میشود. فرزانگی و طب زنان بهعنوان حقايق پرنفوذ اين دوره، جايگاهي مهم در حيات كسب نمودند. دليل حاكميت الهگی زنان در اين دوره از نيرويی نشأت میگيرد كه زنان در پنج حوزهی مهم حقيقت كسب نمودهاند. عامل نهفته در پس اين توانيابی و نيروگرفتن، بدون شك ايفای نقش اصلی در زمينهی توسعهی زراعت و اقتصاد خانه است”

    ( برگرفته از کتاب رهبر آپو (دفاعیه چهارم)– بحران تمدن در خاورمیانه و رهیافت تمدن دموکراتیک )

    میل به پیشرفت شخصیتی در انسان به صورت رادیکال او را از سایر موجودات زنده جدا مینماید. خصوصیات وحشیانه موجود زنده در انسان، با پیادهسازی دنیایی فرهنگی، انسانی شدن میسر میگردد. در گل، پرنده، باد، آب و خاک نیز روح و عقل وجود دارد اما وضعیت ارتباط آنها با هستی کیهانی بعد از آنکه بار دیگر معنای موجودیت خود را یافتند به همان شیوهای که بوده و تعیین شده بود ادامه مییابد. سطح هوشمندی در  انسان که به مانند هستی بسیار پیشرفته در کیهان قادر به تفکر در مورد خود است با مسائل زندگی، دوآلیتهی معنادار بودن یا نبودن را تعیین مینماید. یا اینکه همواره هستی معنادار خود را محافظت نماید و یا اگر قادر به ادامه دادن معنادار بودن نیست از بین میرود. اجتماعی بودن، تولید، سحر و جادو، دین، هنر، اخلاق، زیبایی و …  همگی نمادهای فرهنگیاند که معنای زندگیاند و از سوی انسان خلق شدهاند. با تبدیل هستی به فرهنگ، تدبیر لازم برای گریز از نابودی اتخاذ میگردد. واکنش انسان در برابر مسائل زندگی بر اساس محافظت از هستی و وجود خود، تولید ارزش است. ارزشهایی مانند: اخلاق، باوری، زبان، تولید، ابزارآلات تولید، عدالت، تساوی و …  . هستی هر اندازه که انسانی گردد، انسانی بودن هر اندازه اجتماعی گردد و اجتماعی گشتن هر اندازه به فرهنگ مبدل گردد، محافظت میشود. در این مراحل، دفاع ذاتی در برابر طبیعت و حقایق جامعه به هیچ عنوان با به کار بردن سلاح و یورش پیشبرد نیافته است. به عنوان مثال انسان برای شناخت خود، طبیعت، برای شناخت طبیعت نیز رفتارشناسی را تقویت مینماید، توانایی و مهارت دفاع از خود را بدست میآورد. با نظارت بر خود و طبیعت بدین موضوع پی میبرد که هر موجود زندهای دارای روح است و در پیوندی دیالکتیک با روح کیهان به سر میبرد. همچنین انسان برای محافظت از خود، نیاز به دفاع از هستی نباتات، حیوان، آب و خاک را لازم دیده است. اعتقادات تمامی مردم دنیا بر اساس دفاع از خود و طبیعت ایجاد گشته است.

    شیوهی فوقالعادهی دفاع ذاتی انسان پاسخی بامعنا به معنادهی وجود انسان و طبیعت است. انسان درک نموده که در دنیا تنها نیست، طبیعت از روح موجودات زنده لبریز است و بر این اساس دارای معناست. انسان ارتباط دوستانهی معنادار را از طریق باوریها و آئینها برقرار نموده است. درد روحی خود، ترس و افکار خود را با وابستگی به اتحاد ارواح حفظ مینماید.

    انسان برای تبدیل به یک موجودیت، مشکلاتی همچون پناهگاهی برای حفاظت از خود دارد. با مبدل گشتن به ملت از خود دفاع مینماید، به جای پرداختن به نقاط ضعیف خود، اجتماعی گشتن را افزایش میدهد، تنوع و اتحاد را قبول مینماید. در برابر تهدید نابود گشتن و طعمه گشتن با افزایش دانایی و تولیدات نو این تهدیدات را برطرف مینماید. محافظت از زندگی با ایجاد اجتماع به معنای درک اولیه است. اما موضوع موجودیت اجتماعی و چگونگی وقوع آن مسئلهی ثانویه است. همکاری، اتحاد، تساوی، عدالت، آزادی به اشتراکگذاری برای دفاع و تداوم جامعه، به عنوان ارزش، راهحل این مسئلهاند.هستی اخلاقگرا معنای راستین انسان بودن است. انسان اجتماعی بودن خود را با تعاریفی همچون خوب-بد، درست-غلط، زیبا-زشت به مرحلهی پیادهسازی سیاسی میرساند. هر حقیقت سیاسی به مانند فرآیند زندگی روزانه، هنجارهای اخلاقی را ایجاد میگردد.

    ایجاد شخصیت اجتماعی، لزوم وجود جایگاه زن در هستهی اجتماع را نشان میدهد. برای برطرف نمودن مسئلهی تغذیه که نسل انسان را روبه لبهی نابودی میکشاند تقسیم کار بر اساس جنسیت وجود دارد. تقسیم کار بر اساس شکارچی بودن مرد و زراعت زنان برای دستیابی به سرچشمهی خوراک انجام گرفته است. شکار، اقتصادی معیشتی است که ناپایدار بوده و بر اساس کشتن و استفاده از اسلحه ایجاد گشته است. در این روش اقتصادی به خاطر کشتن، از لحاظ معنویات روحی دستاوردی باارزش در مردان ایجاد نمیگردد. هوش و عقلی که از طریق کمینگذاری، حیلهی شکار و حمله ارتقا یافته نظام اجتماعی باارزشی را ایجاد نمینماید. اما در اقتصاد زراعتی با پیشتیبانی زن، قتل و کشتنی وجود ندارد. تکثیر و چرخهی دوباره زیستن وجود دارد. یکی خون را و دیگری گیاهان را سمبلیزه میکند شکار کردن عملی ناپایدار است و بدون بازده و تولید ولی کشت و زراعت اقتصاد پایدار و بازتولید را نمایانگر است و زن به جنسی مبدل میگردد که زندگی را میآفریند و آن را تداوم میبخشد. زن به جای کشتن زندگی کردن را جایگزین مینماید هم در وجود خود و هم در خاک، آفرینش و تولید را موجب گشته است تا ارزش‌‌های اخلاقی و باورمندی را ایجاد نماید. زن با معیار عدالت، انسانها را در اجتماع دور هم جمع مینماید، با تسهیم همه در دستاوردها و محصولات، سرزمین را آباد مینماید، با تنوع تولید، تدوام تولید را تضمین مینماید. با دانش خود شفابخشی مینماید، با پیشبرد تولید فرهنگ، دفاع معنادار انسانی را موجب میگردد. زن به محافظ خود و نژاد انسان مبدل گشته و زندگی دسته جمعی را برقرار مینماید. از اجتماع با ارزشهای اخلاقی و سیاسیاش محافظت نموده و بدین صورت آن را تاریخی و ماندگار مینماید. اخلاق در این مرحله به مانند طرز دفاع ذاتی اجتماعی گشتن است.

    برای داشتن امکان زندگی دستهجمعی و محافظت از انسان در ابتدا نیاز است که خوبی، راستی و زیبایی مشترک تعیین گردند و در برابر ضد آنها یعنی بدی، نادرستی و زشتی، برخوردی مشترک صورت گیرد. زن برای ایجاد ارزشهای اخلاقی در صف اول جای میگیرد. این موقعیت تاریخی زن در ذات و وجود اوست و از بیرون برای او معین نگشته و اجباری در آن برای او وجود ندارد. این نتیجهی طبیعت وجودی زن و گزینههای انتخابی زن آزاد است که در شرایط اجبار و مجبوریت شیوه و روش را یافتهاند.

    1.5 با ایجاد سیستم دولتگرا تا زمان ایجاد نظام دولت-ملت، شیوههایی را که نیروهای اجتماعی( زن، ملت، جنس، اجتماع ، باوریها و …) برای محافظت از خود به کار میبرند ما چگونه میتوانیم توصیف نموده و تحلیل نماییم؟

    بینش دفاع ذاتی در عصر نئولوتیک همزمان با رشد ارزشهای اخلاقی و باوریها با شیوههای فیزیکی ایجاد میگردد. در برابر حملات قبایل شکارچی و چوپان، نظامی دفاعی از طریق کندن خندق در اطراف روستاها، چیدن دیوار و اسلحههای دفاعی وجود دارد. رهبر آپو در مورد این مرحله اینگونه میگوید” جامعه و موجودی زنده به مانند انسان که در برابر خطرات بسیار آسیبپذیر است، بدون سیستم دفاعی قوی، نمیتوانست از خود برای مدت طولانی محافظت نماید. در انسان مسئلهی دفاع به اندازهای که بیولوژیک است، اجتماعی نیز میباشد. دفاع بیولوژیک به دلیل وجود غریزهی دفاعی در هر موجود زنده انجام میگیرد. اما در دفاع جوهری همهی افراد جامعه با اتحاد قادرند از خود محافظت نمایند. حتی براساس فرصتهای دفاعی، جمعیت و شیوههای ارگانیزه نمودن همواره در حال تغییر است. دفاع کار اصلی گروهیست که دور هم گرد آمدهاند. بدون آن زندگی غیرممکن است. ” در این مرحله در اطراف روستاها با ایجاد قلعهها، دیوار، کندن خندق، برای حفاظت از حملات کلانهای شکارچی انجام میگیرد. البته این شیوهی دفاعی به سلاحی مبدل میگردد که روستاهای نئولتیک را هدف قرار میدهد. نیروی شکارگر به نیروی نظامی و تهدیدی جدی مبدل میگردد. همچنین دفاع از روستا و ناحیهها به وسیلهی زنان و مردان به صورت مشترک انجام میگرفت و این دفاع مشترک امری بسیار طبیعی بود. بر اساس شواهد تاریخی معلوم گشته است که زن در جوامع اسکیت، وایکینگ، گوتی و … در جنگهای دفاعی به مانند مردان و در کنارشان حضور داشتهاند. در آثار دیداری و نوشتاری زن در هر ارگان اجتماعی دارای وسایل دفاعی ذاتی فردی بوده است. اما چه اتفاقی بعداً موجب دور گشتن زن از عرصهی دفاع ذاتی شده است؟ محرومیت زنان از تمامی امکانات دفاعی تنها با فشار و ظلم و ستم فیزیکی حاصل نمیگردد. برده نمودن زن از لحاظ ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی انجام گرفته است. ایدئولوژی مردسالاری نیز بیشترین تأثیر را بر زنانی که دارای نیروی دفاعی نیستند تحمیل مینماید. زن را منفعل، محتاج، ضعیف و شکننده تعریف نموده و کاری کرده که زن نیز خود قبول نماید که ضعیف است و محتاج حفاظت از سوی مردان است. این مهم بیانگر تاریخ بردگی زن است و از آنجاییکه این تاریخ ابتدا باید چگونگی از بین رفتن توان دفاعی زن را مدنظر قرار دهد؛ تخریب توان دفاعی زن، طبیعی جلوه دادن شدت و وحشیت به مانند ازشهای ایدئولوژیک و انجام تحلیلات فلسفی در مورد آن، حاکمیت را وسیلهی شدت و ظلم و زور انگاشتن، همگی موارد مؤثر در از بین بردن امکان توان دفاعی در زنان است.



    کژار