• برچسب‌ها:,

    بخش چهارم: تاریخ مبارزات ملی خلق کورد و جنگ خوددفاعی ذاتی در شرق کوردستان

    1 سپتامبر, 2021

    چگونگی جنگ مسلحانه خلق کورد علیه دشمن اصلیشان ایران در سده 20 و 21 ؟

    قیام سمکو

    در سال 1922 سمکو خود را برای قیامی بزرگ آماده می‌نماید. اما ایران و روسیه برای اینکه این قیام انجام نگیرد شروع به همکاری با همدیگر می‌نمایند. دیدارهای سمکو و روسیه بدون نتیجه ماند. به همین دلیل سمکو با حمایت و وعده‌های انگلیسیها و ترکها قیام خود را آغاز می‌نماید. اما زمانی که قیام شروع می‌شود سمکو در برابر هجوم ایران و روسیه تنها مانده و ناچارا عقب‌نشینی می‌کند. بعد سمکو خود را تسلیم ترکها می‌نماید. ترکها می‌خواستند از او علیه ایران استفاده نمایند. ایران این تهدید را درک نموده و اعلام می‌نماید که سمکو را عفو نموده ست. بعد از این فرمان عفو، سمکو در سال 1923 به ایران بازگشت و در سال 1926 دوباره برای سازماندهی مجدد  تلاش می‌نماید. با برخی رؤسای عشایر دیدار نموده و از آنها می‌خواهد از وی حمایت نمایند. سمکو اینبار می‌خواهد با اتکا بر نیروی اتحاد عشایر قیام نماید. در نتیجه تلاشهایش از سوی عشایر مرگور، ترگور، دوستکی و هرکی حمایت شده در همان سال قیام شروع می‌شود.

    ایران اینبار با همکاری برخی عشایر کورد به قیام حمله‌ور گشته و سمکو ناچار می‌گردد ابتدا با عشایری که با دشمن همکاری نموده‌اند بجنگد. در این جنگ برادرکشی چند عشیره که از سمکو حمایت می‌کردند، خیانت نموده و خیانت و همکاری آنان با دشمن باعث گشت که قیام دوم هم شکست بخورد و سمکو اینبار به عراق می‌رود. در عراق خواست که هم دولت ترکیه و هم عشایری که قبلا با آنها در ارتباط بود با وی همکاری نموده و تجدید قوا نماید. اما آنان از وی حمایت نکردند. دولت ترکیه می‌خواست سمکو  به ترکیه برود. بر هیمن اسا در سال 1928 سمکو دوباره به ترکیه رفت. به همین دلیل نیز ایران دوباره اعلام کرد که سمکو را عفو نموده است. اما اینبار هدف آنها اعدام سمکو بود. بعد از این فراخوان سمکو دوباره به ایران برگشت و در سال 1930 همراه با هر دو پسرش کشته شد. ایران جسد سمکو را به ارومیه برد و چندین روز آن را بر سر دار اعدام باقی گذاشت.

    نتیجه: قیام سمکو دارای بعد سیاسی و ملی نبود. تنها همچون واکنشی عشیره‌ای بود که علیه سیاستهای ضد کورد پیشبرد یافته بود. اما باز هم توانست ترس به دل ایران و روسیه بیندازد. انگلیس و ترکیه را هم وادار به تلتشهای جداگانه نماید. به دلیل اینکه تعادل قوای منطقه بسیار حساس بود و قیام کوردها در هر جایی که پیشبرد می‌یافت انگلیسیها و روسها در آن دخالت می‌نمودند.

    پیمان سعدآباد: در همان سال که قیام درسیم سرکوب گشت و قتل‌عام بزرگی بر روی کوردها انجام می‌گیرد یعنی در سال 1937 مابین ایران، عراق، ترکیه و افغانستان معاهده‌ای به نام معاهده سعدآباد امضا گشت. ماده هفتم این معاهده بدین شکل است: سازماندهی، اتحاد و قیامهای که مابین کوردهای ترکیه و ایران، ترکیه و عراق، ایران و عراق شکل گیرد، از جانب این دولتها و با همکاری آنها سرکوب گشته و نابود گردد. این معاهده تا سال 1979 ادامه داشت و بعد از انقلاب ایران، رژیم جمهوری اسلامی این معاهده را ابطال نمود.

    جمهوری کوردستان در مهاباد: زمانی که در جنوب کوردستان بارزانیها پیشرفت می‌نمودند، در همان زمان در شرق کوردستان با همکاری اتحاد جماهیر شوروی برای تأسیس جمهوری کوردستان تدارک دیده می‌شد. تأسیس جمهوری کوردستان بعد از جنگ جهانی دوم  انجام گرفت. زمانی که ایران در زیر یوغ اشغالگری روسیه و انگلستان است. به دلیل اینکه در سال 1941 کمک سربازی به روسیه و انگلستان نمی‌کند از جانب هر دو نیرو اشغال می‌شود. در سال 1942 پس از اتمام جنگ انگلستان و روسیه و ایران توافق می‌نمایند که این نیروها از ایران خارج شوند. اما اتحاد جماهیر شوروی می‌خواهد قبل از اینکه از ایران خارج گردد جمهوری کوردستان و جمهوری آذربایجان را تأسیس نماید. در همان سال(1942) شوروی برای اینکه جمهوری کوردستان را ایجاد نماید برای همه عشایر و سازمانهای کوردی تجمعی بزرگ درست می‌کند. در همان سال کومله ژ.ک( جامعه دوباره زیستن کورد) تأسیس گشته و بعد از 3 سال با پیشاهنگی قاضی محمد حزب دمکرات کوردستان تأسیس می‌شود. کوردهای شرق کوردستان با حمایت سپاه شوروی و با پیشاهنگی حزب دمکرات کوردستان جمهوری کوردستات تأسیس می‌شود. قاضی محمد نیز به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌گردد. قاضی محمد از خانواده‌ای است که در مقابل اشغالگری ایران، روسیه و انگلستان مبارزه نموده‌اند.

    دوازده رئیس عشیره که در میان آنها مصطفی بارزانی نیز حضور دارد به عنوان وزرای کابینه انتخاب می‌شوند. جمهوری از جانب سازمان ملل پذیرفته می‌شود. مرزهای جمهوری کوردستان سردشت، سقز، سنه، شنو و میاندوآب را شامل می‌شود. قانون اساسی جمهوری، مرکز سیاست، سپاه، سازماندهی اقتصادی و اجتماعی، چاپ کتاب و روزنامه کوردی در مدت زمانی کوتاه آماده گشته و حتی سازمان زنان کورد نیز  تأسیس می‌شود و مجله‌ای به نام هلاله برای زنان نیز چاپ می‌شود. بعد از اینکه انگلستان و شوروی در سال 1946 نیروهایشان را از ایران خارج می‌نمایند در همان سال ایران به مناطق کوردستان و آذربایجان حمله نموده و هر دو جمهوری را  از بین بردند.

    بنا به منابع آن زمان، یک روز قبل از حمله ارتش ایران مصطفی بارزانی نیروهای خود را از آن منطقه خارج نمود. قبل از آن بارزانی به قاضی محمد پیشنهاد می‌نماید که به روسیه فرار کند. اما قاضی محمد قبول نکرده و تا به آخر مقاومت می‌نماید. به دلیل اینکه بارزانی نیروهایش را به غقب می‌راند، قاضی محمد تنها مانده و نیروهایش تنها یک روز می‌توانند در مقابل ایران مقاومت نمایند. در نهایت قاضی محمد اسیر گشته و جمهوری کوردستان فرو می‌ریزد. جمهوری 11 ماه تداوم داشت. در 10 فروردین سال 1326 قاضی محمد، برادرش و پسرعمویش در میدان چهارچراغ، همان جایی که جمهوری کوردستان اعلام گشت، اعدام گشتند. بعد از قاضی محمد حزب دمکرات کوردستان با افت و خیزهایی روبرو گشتهو در نهایت دکتر عبدالرحمان قاسملو به دبیرکلی حزب انتخاب گشت که خود از خانواده‌ای میهن‌دوست و ثروتمند بود و خود تیز شخصیتی روشنفکر بود.

    در یال 1948 حزب دمکرات کوردستان و سازمانهی چپ آذری و فارس برای ادامه داه قاضی محمد کمیته‌ای ایجاد می‌نمایند. تلاش می‌نمایند که از طریق این کمیته مبارزات برای حق کوردها و آذری‌ها را ادامه دهند. در سال 1946 میان کوردها و آذری‌ها معاهده‌ اتحاد و برابری علیه دیکتاتوری شاه امضا گشت. اما بعد از آن انگلستان برای تخریب این اتحاد در میان عشایر کورد و آذری تفرقه‌افکنی می‌نماید. بعد از آن نیز انگلیسیها از ایران خارج می‌گردند. سیاسیتی که میان هر دو خلق اختلاف ایجاد می‌نمایند تاکنون نیز همچون سیاست اصلی رژیم ایران ادامه دارد.

    نمونه مقاومت و خوددفاعی زن در شرق کوردستان…

    مهوش سسندجی: در قرن 13 همچون زنی شاعر ظهور یافت. در عصر خویش در عرصه ادبیات کوردی شخصیتی بنام بود. مهوش سنندجی در اشعارش به درد و آزارهای خلق کورد اهمیت زیادی می‌دهد. درد و آلامی را که در آن زمان جامعه کورد تحت ستم عرب اسلامی متحمل می‌گردد از راه شعر بیان می‌دارد. البته به لطف ادبیات و شعر کوردی فرهنگ و تاریخ خلق کورد از میان نرفته است.همچنین بایستی عرصه ادبیات و بویژه شعر را به عنوان عرصه مبارزه زنان کورد دانست.

    ریحان لرستانی:  در قرن 15 زیسته است. زنی تنبورنواز وو شاعر بزرگ منطقه لرستان است. ریحان لرستانی همچنین زنی روشنفکر و پزشک است. هنر ریحان لرستانی تاکنون نیز در فولکلور و هنر لرستان زنده بودن خود را حفظ نموده است.

    خاتون زادینه: قلعه دم‌دم در سده شانزدهم در کوردستان قلعه‌ای معروف بود. کوردها در برابر صفویان در قلعه دم‌دم مقاومت تاریخی‌ای انجام دادند. زنان کورد برای محافظت از قلعه با فداکاری و میهن‌دوستی بزرگی مبارزه نمودند. اما قلعه به دست صفویان افتاد. زمانی که قلعه به دست صفویان افتاد، صدها زن کورد برای اینکهه به دست دشمن نیفتند زهر خورده و یا خود را از دیوار قلعه به پایین انداختند و یا با موهای بافته شده‌شان خود را کشتند. خاتون زادینه بعد از مرگ میرعبدالله خان رهبری منطقه را بر عهده می‌گیرد. وی با هدف انتقام زنانی که در قلعه دم‌دم جان خود را از دست دادند با سپاهی هزار کسی به قلعه حمله نموده و قلعه را تصرف می‌نماید. به سپاه خاتون زادینه نیروی دست‌زرین گفته می‌شد. او مدت طولانی حاکمیت منطقه را در دست داشت.

    ماه‌شرف خانم کوردستانی: زنی است از منطقه اردلان و در سال 1804 در شهر سنه دیده به جهان گشوده است. در قرن نوزدهم یا قرن قیام‌ها زندگی نموده است. نویسنده و شاعری بنام است. ماه‌شرف خانم در میان اردلانی‌ها با نام مستوره اردلانی شناخته شده است. او همسر خسرو خان اردلان است. دیوان شعری بیست هزار بیتی دارد. نوشته‌های زیادی از وی بجا مانده است. همچنین درباره تاریخ اردلانیها کتابی به نام تاریخ کوردستان از وی بجا مانده است. ماه‌شرف خانم اولین زن تاریخ‌نگار کورد است. در کتاب تاریخ کوردستان جوانان کورد را فرا خوانده و می‌گوید: دختران و پسران کورد بنویسید. از جنگ داخلی و درد و آلام خلقمان بنویسید. ابتدا احساس نمایید، سپس بنویسید. بگذارید همه این نوشته‌ها برای آینده بماند. از اشغالگری، غارت و جنگ اقتدار بنویسید. علیرغم همه اینها قهرمانی و عشقی را که وجود دارد نیز بنویسید.

    شهناز خاتون: همسر میر اردلان هلو خان است. میر اردلان هلو خان برای محافظت میرنشین اردلان با دولت مرکزی ایران وارد جنگ شد. شهناز خانم زمانی که هلو خان را روانه جنگ می‌نماید اینگونه می‌گوید: هیچگاه نمی‌خواهم خون تو بر خاک بریزد. اما زمانی که می‌دانی خاکمان به دست دشمن می‌افتد، آن زمان مرگ برای خاک و وطن مقدس و زیبا خواهد بود. زمانی که جنگ سختتر شد، شهناز خاتون همه زنان اردلان را فرا خوانده تا در جنگ مشارکت نمایند و می‌گوید: همه زنان جوان لباس مردانه پوشیده و به میدان نبرد بیایند. آنها که می‌خواهند اسیر ایرانیان گردند بگذار در خانه‌هایشان بمانند. او برای اینکه نگذارد دشمن متوجه گردد که آنها زن هستند دستور می‌دهد که لباس مردانه بپوشند. بنا به دعوت شهنازخاتون 500 زن کورد لباس مردانه پوشیده و  با اسب و شمشیر خود را برای جنگ آماده می‌نمایند. با فرماندهی شهناز خاتون مبارزه بزرگی می‌نمایند و مردانی که در جبهه‌های جنگ هستند از این کار نیروی بزرگی می‌گیرند. جنگ با پیروزی اردلانیها تمام می‌شود. بدین ترتیب شهنازخاتون به عنوان اولین زن فرمانده کورد مشهور می‌گردد.

    مینا قاضی: در تاریخ سیاست کوردها مینا خانم قاضی شخصیت مهمی است. در تأسیس جمهوری کوردستان دارای نقشی مهم است. مینا خانم همسر قاضی محمد است. مینا خانم در سال 1945 در نبارزات زنان کورد گامی نوین نهاده و سازمان اتحادیه زنان کوردستان را تأسیس می‌نماید و خود نیز مدیر این سازمان می‌شود. همچنین در اداره جمهوری نیز وظاییف مهمی بر دوش می‌گیرد و همچنین مجله زنان با نام هلاله را منتشر می‌نماید. پس از بروریختن جمهوری کوردستان، مینا خانم مبارزات خویش در زمینه سیاسی را ادامه داد. چندین بار دستگیر گشته و  شکنجه می‌شود. اما باز هم دست از مبارزه بر نمی‌دارد.

    دختر نغده‌ای: یکی از زنان نیرومند و مؤثر در زمان جمهوری کوردستان است. از نام واقعی وی تاکنون اطلاعی در دست نیست. همگان وی را با نام دختر نغده‌ای می‌شناختند. دختر نغده‌ای با مبارزه بی‌مانند و هوشمندی خویش در میان مردم مهاباد معروف می‌گردد. در خانواده‌ای میهن‌دوست به دنیا آمده وو به همین دلیل در سنین جوانی خود به تکاپو برای آزادی کوردستان می‌افتد. در سالهای 1942-1941  به شکلی فعالانه در فعایتهای تأسیس جمهوری کوردستان مشارکت می‌نماید. رژیم ایران برای اینکه این زن مبارز را از اهدافش پشیمان نموده و تسلیم نماید، وی را تحت شکنجه‌های بسیار سنگینی قرار می‌دهد. دختر نغده‌ای ماهها به زنجیر کشیده شده و چشمانش را کور می‌نمایند. رژیم پهلوی زمانیی که می‌بیند دختر نغده‌ای دست از مقاومت بر نمی‌دارد، در سال 1947 این زن انقلابی را اعدام می‌نمایند.

    فصل پنجم

    ارتش خودویژه ی زنان، نیروی دفاع از ارزش های جامعه می باشد

    اکثر داستان و منابع مکتوبی که تا امروز از تاریخ بشریت به دست ما رسیده اند 9/99 درصد در مورد جنگ بر سر اقتدارگرایی نوشته شده اند. به این دلیل برای اینکه اشخاص، اطلاعاتی در مورد جنگ اقتدارگرایی بیابند نیاز زیادی به جستوجو ندارند. تقریبا تمام اقتدارگرایان ارتش تشکیل داده اند و به جنگ های تهاجمی روی آورده اند. به هرجایی که رفته اند دست به قتل، تجاوز و آتش سوزی زده اند، ارزش های مادی و معنوی را به غنیمت گرفته و در انجام به بردگی کشانده اند. به بردگی کشیدن، فرومایه ترین نتیجه ی این جنگ ها در طول تاریخ می باشد. اگر بخواهیم داستان چنین جنگ هایی را در این متن شرح دهیم شاید ماه ها طول بکشد. زمانی که اقتدارگرایان به ثبت تاریخ پرداخته اند از این جنگ ها به عنوان جوانمردی یاد کرده اند و به مدح و ستایش پرداخته اند. از منظری دیگر: در تاریخ، مردانگی با این تخریبات سمبولیزه می شوند. قدرت مردان برای اینکه در تاریخ ماندگار شوند و شخص ظالم و اقتدارگرا جاودان بماند در مورد خود و کردار خود می نویسند. چیزی که مکتوب می شود از ویژگی تقدس و مشروعیت بهره می گیرد. دیگر تمام نوشته ها مقدس اند و تمام محتویات آن روا می باشد. زیرا همه به عنوان کلام خدا به قلم کشیده می شوند. خدا کیست؟ بی شک مرد اقتدارگراست. مرد جنگ جوی ویرانگر است، فرماندار ارتش فتوحات است. بزرگترین قاتل دوران خود است. مقتدرترین متجاوز و برده دار است. زیرک ترین غاثب و غارتگر است.

    امروزه جستوجو کنیم و اسناد و مدارکی در مورد دفاعیات بیابیم. شاید تا حدودی اطلاعاتی به دست بیاوریم،  البته اگر 100 سال پیش در مورد آن جستوجو می کردیم قطعا چیزی پیدا نمی کردیم. این به آن معنا نیست که در تاریخ خود-دفاعی وجودنداشته. البته که اگر در جایی تهاجم وجود داشته باشد خود- دفاعی نیز وجود خواهد داشت. اما این کُنش والا (خوددفاعی) به صورت مکتوب ثبت نشده است. اگر که در بعضی جاها نیز مکتوب آن دیده شده باشد توسط اقتدارگرایان آن را از بین برده اند. به همین دلیل بسیاری از جنگ های خوددفاعی فقط به صورت روایات، سینه به سینه نقل شده تا به امروزِ ما رسیده اند. یا به صورت داستان یا ترانه روایت شده اند.

    سده ای که در آن زندگی می کنیم از جانب رهبرآپو با نام سده ی انقلاب زن از آن تعریف شده است. در این سده انقلاب های مردمی ای که اوج گرفته اند با پیشاهنگی زن آزاد به دستاوردهای زیادی رسیده است. بی گمان دست آوردهای زنان، دست آورد های مردم فرودست نیز می باشد. سازماندهی زنان و ارتقای جنبش زن با چنین هوشمندی ای ، اوج سوسیالیسم در خاورمیانه می باشد. تا به این حد ارتقای جنبش زن در خاورمیانه با پیشاهنگی زنان کرد انجام گرفت.

    زن کرد چه چیزهایی را تغیر داد و چه چیزی را بنیان نهاد؟ زنان کرد اینک چه تغیراتی را انجام می دهند؟ در پاسخ سوال اول می توان چنین گفت که زن کرد ابتدا خودسازی را آغاز کرد که این آغازی صحیح و به جا می باشد. فلسفه ی هر چیزی را از خود شروع کن. تا چه اندازه توانایی ایجاد تحولاتی درونی را داشته باشی، به همان اندازه توانایی متحول کردن اطرافیان در تو بیشتر خواهد شد؛ طرز و شیوه ای از زندگی در جنبش زنان آپویی می باشد. از این رو جنبش آپویی در برابر سختی ها، تا به این حد می تواند ایستادگی کند. خود او منبع نیروی او می باشد.

    زن کرد به عنوان نیرویی عصیانگر، ذهنیتی که جامعه ی جنسیت گرا به او تحمیل کرده بود و او را به درجه ای رسانده بود که در هیچ جایگاهی دو زن در کنار هم قرا ر نگیرند و برعلیه مردِ مقتدر، متحد نشوند را پوچ کرد و  ذهنیت و فلسفه ای نو ایجاد کرد. ما به مانند زن باهم متحدیم و باهم توان مندیم. دیگر نه فقط دو زن، بلکه صدها و هزاران زن در کردستان با همدیگر در کوهستان های آزاد گردهم آمده و سازمان تشکیل دادند. در این مورد سرنوشت زن کرد وسرنوشت ملت او یکی شده است. ملت کردِ بدون سازمان دهی، امروزه دارای جنبشی بین المللی است. متحول شدن سرنوشت زن کرد راهی به سوی تحول سرنوشت ملت کرد باز کرد.

    زن کرد ارتش و لشکر را از انحصار مرد درآورد و ارتش زنان خودویژه را بنیان نهاد و با حضور و اصالت جوهری خود در جنگ مشارکت کرد. این جنگ جنگی دفاعی است. جنگی برای انسانیت است. این جنگ، جنگ حضور زن است.

    پراکتیک زن کرد، نتیجه ی دنبال کردن تئوری مورد مناقشه ی او می باشد. ذهنیت من چه می گویم به آن عمل می کنم به مانند شیوه ای هم آهنگ مربوط به انقلابی بودن را به وجودآورد.

    زنان کرد به ذهنیت غنیمت و غارت گری در جنگ پایان دادند. غنیمت، سرشت جنگ اقتدارگرایان می باشد. اسطوره شناسی سومریان در مورد جنگ ها با هدف غنیمت نوشته شده است. خدا انکی، خداوندِ زاگرس، نین هورساک را غارت می کند و ارزش های مادینگی او را می دزدد و این داستان را به نام کمک به جامعه ی انسانی مکتوب می گرداند و به این شکل خود را به عنوان قهرمان و ناجی به جامعه می قبولاند.

    گیلگامش تا کوه های لبنان می رود تا بتواند جنگل های آنجا را غارت کند و با الوار هایی که از درختان آن درست کرده برای کاخش در و پنجره بسازد. برای اینکه بتواند جنگل را غارت کند جنگل بان آنجا را به شیوه ای دور از اخلاق به قتل می رساند و مردم آن منطقه را مورد تحقیر و آزار قرار می دهد و جنگل های مقدس آنها را هم به غارت می برد و  با الوارهای آن کاخ خود را می آراید. سپس داستان این غارت گری را به عنوان قهرمانی  به قلم می کشد.

    خدا ماردوک ضربه ای سنگین و ناحق به خداوند و مادر خدایان تیامات می زند و او را به طرزی نامردانه به قتل می رساند. خود را نیز به عنوان پدر انسان ها و خدای خدایان که خدایان و انسان ها را از سحر تیامات نجات داده است معرفی می کند. ما می دانیم که ماردوک آن کسی است که تجاوز به زن را سیستماتیک کرده و تجاوز به مرد را نیز مشروع نموده. ماردوک دشوارترین حلقه ی عبورِ برده ساختن انسان هاست. افسوس که در اسطوره شناسی بابلیان به مانند خدای ناجی خدا و انسان ها از او نوشته اند.

    نمی توانیم در این متن داستان کامل غارت گری را شرح دهیم اما مختصری شرح دهیم از انکی و گیلگامش گرفته تا نارام سین، نبوکد نصر،داریوش، اسکندر، سزار، معاویه، ناپلئون، هیتلر، موسولینی، صدام، مصطفی کمال، خمینی، اردوغان و… . چه تغیراتی که در ذهن مرد اقتدارگرا ایجاد نشده است. در کوهستان های زاگرس کاری که نارام سین کرده امروز به دست داعشی که به اردوغان پشت بسته است در شنگال، کوبانی، جزیربوتان و عفرین تکرار شد. داستان شبیه هم اند. تصویر شبیه هم اند. عقل و عمل انجام شده نیز شبیه هم اند. تصویر نارام سین که بر روی لوح سنگی بزرگی حک شده است نیزه به دست با اعتمادبه نفس و با غرور روی بدن مردم لولوبی و گوتی که به قتل رسانیده شده اند ایستاده است. تصویر داعش که سر انسان ها را می برید و روی آن پا می گذاشت همان تصویر است که با نام جهاد انجام می داد. قتل کردن به مانند سمبل قهرمانی مرد از ابتدای تشکیل دولت تا به امروز همیشه وجود داشته است.

    زن کرد، درست در دورانی به این شکل توسط ارتش خود رنگ و معنایی تازه به جنگ بخشید. جنگ فقط به منظور دفاع از خود می باشد. تو تا چه اندازه توانایی دفاع از خود و جامعه ی خود در برابر ظلم و غارت، از برده ساختن و نابود کردن را داشته باشی به همان اندازه قهرمانی. معیار قهرمانی ای که همیشه جوامع  انسانی به آن باور داشتند دوباره با پیشاهنگی زن کُرد زنده شد.

    دیگر جنگ برای زندگی ای آبرومند، جنگ برای هستی خود، جنگ برای پایان دادن به غارت، جنگ برای زندگی مشترک آزاد، جنگ برای آزاد شدن برای زیبایی و برای دوست داشتن انجام می شود. ارتش زن بر اساس فلسفه ی آزادی زنان با 5 اصل بنیادین خود را سازماندهی می کند و می جنگد. فلسفه ی آزادی زن که از جانب رهبر آپو در سال 1998 مطرح شد برای زنان کُرد و تمام زنان دنیا راهبردی برای تلاش و آزادی می باشد.



    کژار