با سازماندهی زنان، سیستم ملت-دموکراتیک در شرق کردستان بنا خواهد گشت
30 می, 2020دیلان جودی
پیش از هــر چیــز بــه روح تمامی شــهیدانی کــه هم اکنون در میان مــا نیســتند امــا یــاد و خاطــرهی و رشادتهایشان روشنکنندهی راه ماســت درود فرســتاده و در مقابلشان ســر تعظیــم فــرود میآوریم. همچنیــن برگــزاری ایــن کنگرە را بــه رهبرآپو کــه بنیانگذار و مشعلدار نظــام آزاد و دموکراتیــک بــرای خلقها و زنان اســت و همینطور بــه همهی زنــان ایرانــی و کُرد تبریــک عــرض مینماییم. امــروزه جهــان و بهویژه خاورمیانــه در شــرایط و موقعیتــی بــسیار حســاس و حیاتــی قرار دارد. از ســویی خلقها مصمماند به حقــوق پایمال شدهی خویــش و آزادی و دموکراســی دســت یابنــد و از ســوی دیگــر نظامهای دولت ـملت علیرغم اینکــه فاقــد توانایــی مقابلــه بــا ایــن ســیل خروشــان هستند باز هم جهــت تــداوم اقتدار خویــش بــه ترفند و خونریزی ادامــه میدهند. اگــر از زاویهای دیگــر بــه ایــن مســئله بنگریــم شــاهد آنیــم کــه، فقــدان نظامــی آلترناتیــو کــه بتوانــد هرچــه زودتــر وضعیــت موجــود را ســامان دهــد روزبهروز خلأ بــه وجــود آمــده را تعمیــق میبخشد. همچنیــن ناتوانــی هــر دو طــرف، در برقــرار ســاختن نظامــی دموکراتیــک کــه همهٔ خلقها بــا تفاوتمندیهای موجودشــان در آن شــرکت جوینــد هــم موجــب هــدر رفتــن زمــان گشــته و هــم راه بر افزایش تــراژدی و گســترش جنــگ و خونریزی گشــوده اســت. بیشک بــه دلیــل ژئواســتراتژیک بــودن جغرافیای کوردستان ایــن جنــگ و خونریزیها بــه ایــن سرزمین نیــز ســرایت نموده اســت. زیــرا در روژآوای کوردستان و گاهــی نیــز در جنــوب کوردستان شــاهد حمــلات انتحــاری و انفجــاری و همچنیــن ربودن ســاکنان ایــن مناطــق از ســوی نیروهــای افراطــی وابســته بــه سازمانهای تروریســت جهانــی هســتیم کــه البتــه بههیچوجه عملکردشــان در راســتای خدمــت بــه بشــریت و خلقهای منطقــه نبوده و برعکــس، جهــت اجرایــی نمــودن برنامــه و پلانهای نیروهــای امپریالیســت و منفعتطلب ایــن اقدامــات صــورت میپذیرند. چنانچــه منطقــه بهاندازهای کــه تنشزا و نــاآرام باشــد نظامهای اســتعمارگر و سرمایهدار راحتتر میتوانند نقشههایشان را بــرای نابــود نمــودن جوامــع بشــری و طبیعــی اجرایی نمایند. اما مبارزان راە آزادی کوردستان در روژآوای وطــن از جان و دل مایــه گذاشــته و در راســتای بیرون رانــدن ایــن نیروهــا از خــاک ایــن دیــار تــلاش میکنند. در واقع میتوان بــر ایــن ادعــا صحــه گذاشــت کــه نــه میتوان از نیروهــای امپریالیســتی کــه تظاهــر بــه ناجیگــری میکنند و نیروهــای ضداجتماعــی کــه تحــت لــوای دیــن و اســلام انسانها را ســر میبرند و زنان و کــودکان را میربایند و بــه جنایــات وحشــتناکی مرتکــب میشوند انتظــار داشــت کــه وضعیــت موجــود را ســامان بخشیده و آزادی را حتمی ســازند. زیــرا ایــن نیروهــا از یــک ایدئولــوژی و ذهنیت تغذیــه میکنند و عملکردشــان در راســتای نابــودی جامعهی بشری و طبیعــت انجــام میگیرد. البتــه میتوان بــه استراتژی خط ســوم کــه امــروزه در کوردستان اجرایی میگردد و آزادی خاورمیانه را هــدف سیاستهای خود قــرار داده، امیــد داشــت. بنابرایــن در چنین شرایط بغرنجی نیرویــی وجــود دارد کــه نهتنها در ســخن بلکــه در عمــل هــم اثبــات نمــوده کــه بهجز آزادی و برقــراری دموکراســی در کوردستان و خاورمیانــه دغدغهی دیگــری نــدارد. مبارزان جنبش آپویــی امــروزه تنهــا امیــد خاورمیانــه محســوب میشوند. زنــان و مــردان مبــارز کــورد بــا الگو قرار دادن فکــر و فلسفهٔ رهبرآپو درصــدد نهادینــه نمــودن سیستمی دموکراتیــک و آزاد در منطقــه بــا پیشــاهنگی کوردستان هســتند. حضــور چشمگیر زنــان در صفــوف نخســت مبــارزه در سراســر کوردستان نقطهٔ عطفی اســت در ایــن مبــارزات. دســتاورد و میراثــی کــه جنبــش در شنگال و روژآوای (غــرب) کوردستان کســب کــرده نوید دهندهٔ برداشــتن گامهایی مصممتر و مستحکم در رابطــه بــا روژهــلات (شرق) کوردستان نیــز هســت. میبینیم کــه همهٔ خلقهای ســوری در نظــام خودمدیریتی روژآوا شــرکت میجویند و خود بە امــور خــود، رســیدگی میکنند. بــرای چگونــه زیســتن خویش برنامهریزی نموده و آن را عملی میکنند. هیــچ قشــر الیــت و یــا دولتــی از بــالا برایشــان پلان طرح ننموده و آنها را وادار بــه انجــام اعمال ناخواســته نمیکند.
در باکــور کوردستان نیــز شــرایط با کمی تفــاوت بدین منــوال اســت. روژهــلات کوردستان نیــز بــرای برقــراری و نهادینه شــدن هرچــه زودتــر ایــن نظــام تا حدودی آمــاده اســت. تنوعــات موجــود در روژهــلات و ایــران خــود امتیــازی مؤثــر و فرصتــی ارزشــمند محســوب میگردند. تجربههای انقلابــی و مبارزاتــی نیــز موجــود اســت. همچنیــن پتانســیل و نیروی مخالفتــی عظیــم در دل ایــران و روژهــلات از نظــام موجــود نهفتــه اســت. بــدون تردیــد ایــن آتــش زیــر خاکســتر هــر آن ممکــن اســت شعلهور گردد. بدین منظور آمادگــی لازم جهــت کانالیزه نمــودن ایــن پتانســیل الزامی اســت. نبایست اجازه داد هماننــد آزمونهای گذشــته ایــن امیــد، رویا و تــلاش خلــقهای ایرانــی هــدر رود. از سوی دیگــر میتوان بهصراحت ایــن را بیــان نمود کــه زنــان ایرانــی نیــز از ایــن لحــاظ دارای تجــارب و آزمونهای بســیاری میباشند. از گذشته تــا امــروز حضــور زنــان در صفــوف مبــارزات ملــی و آزادیخواهی چشمگیر بــوده و ایــن نشاندهندهی آن اســت کــه بههیچوجه، از وضــع موجــود راضی نبودە و در مقابل ذهنیت مردسالاری حاکم عقبنشینی نخواهند نمود. چنانکە بــا کوچکترین فرصــتی پرچــم مقاومت را بــه اهتــزاز درآورده و بــا حضــور پرشورشــان میادیــن مبــارزه را رونــق بخشیدهاند؛ و صدالبتــه نظامهای حاکــم نیــز از پتانســیل و توانایی زنــان جهــت دســت یافتــن بــه منافــع شــوم قدرتــی اســتفاده کــرده و هنــگام رســیدن بــه اهدافــشان نیــز، آنان را بــه حاشــیه رانــده اســت. از دورانپیش از مشــروطه تــا پس از آن و از حاکمــان پهلــوی گرفتــه تــا رژیم ایــران وضــع بدین منــوال بــوده اســت. حاکمــان بــا مطــرح نمــودن وعده و وعیدههــای پُرتزویرشان کــه هرگــز هــم عملــی نمیشدند درصــدد تضعیــف نیــروی مقاومتــی و مبارزاتــی در زنــان شــدند. بهطوریکه ســعی نمــودن بــا طرحریزی پلانهای از پیــش تعیینشده بــه زنــان بقبولاننــد کــه وضــع موجــود تغییرناپذیــر اســت و آنها مجبــور بــه اطاعــت از فرامیــن الهــی هســتند. همچنیــن ســعی کردنــد ایــن بینــش و گرایشــات را در اذهــان نهادینــه نماینــد کــه کســی قــادر بــه ایجــاد تغییــر در تقدیــر و سرنوشــتی نیست کــه خــدا برایشــان رقم زده اســت. زیــرا خــدا بهتــر میداند و حتماً حکمتــی در کارش اســت کــه زن را بــَرده و مــرد را هــم حاکــم خلــق کــرده اســت. اینگونه موجــب میشدند تا بندهها و بردههایی کاملاً بیاراده خلــق ســازند تــا در صــورت نشــان دادن کوچکترین اعتراضــی آنها را بهحکم محــارب و کافــر و … بــه دار بیاویزنــد و از بیــن برنــد. سیاســت ورزیدن را امــری ممنــوع و گنــاه دانســته و خــود را بهجای خــدا نهادنــد. ارادهی سیاســی و اجتماعــی خلقها را از آنــان ســلب کــرده و بهجایشان تصمیــم گرفتــه و آنها را نیز وادار بە اطلاعت امر نمودند. بهتدریج قدرت دولت، جامعە را بە حالتی رمــهوار درآورده و درنتیجه هر طور کــه دلــش میخواست و منافــعاش ایجــاب میکرد، رفتــار میکردند. نظــام استبدادی ایــران ســعی کــرده و میکند کــه جامعهی ایــران را بــه جامعهای بیمــار، عقدهای، گریــزان از امــر مبــارزه، بیاراده، لحظهنگــر، فاقــد برنامــه و پــلان بــرای آینــده، سیاستگریز، حساس، دانشگریز، منزوی، افسردە، فقیر و گرسنە و خفتە مبــدل سازد؛ و البتە دود این آتش قبل از هــر کــس بــه چشــم زنــان ایرانــی میرود. زنــان از پرداختــن بــه امــر سیاســت محروماند و یــا بــه قــول ســران نظــام صلاحیــت ایــن کار را ندارنــد؛ زیــرا کار اصلــی و مقدسشان خانهداری، شــوهرداری و بچهداری میباشــد. بــاز بــه قــول آنها اشــتغال و یــا شــرکت در امــر اقتصــاد نبایســتی دغدغهٔ زنــان باشــد؛ چرا کــه میباید بــه امــورات خانــه و خانــواده بپردازنــد. مــرد نانآور خانــه اســت و زن نیــازی بــه کار و فعالیــت در امــور اقتصــادی و اجتماعــی نــدارد. بایســتی چشــمش بــه دســت مــرد باشــد تــا ایشــان احســاس خودکمبینی نکننــد. حداقــل کســی را داشــته باشــند کــه از آنها بترســد و یــا حســاب ببــرد؛ و همیشــه جهــت رفــع نیازهایــش در مقابل مــرد ســرخم کنــد. بــه قــول ســران نظــام اســلامی زن بــرای اطاعــت، التمــاس و تقــلا بــه دنیــا آمــده بــرای همیــن هرگــز نبایــد بــه اســتقلال عاطفــی، فکــری و مالــی دســت یابــد. بایســتی بــرای مــردان ابزاری باشــد کــه همیشــه سرشــان را گــرم کنــد و ایــن چهبهتر از زن و بچــه و خانــواده؛ و بــرای زنــان مانعســازی وجــود داشــته باشــد کــه اجــازه ندهــد بــدون خبــرش نفــس بکشــد و ایــن چهبهتر از مــردان. بنابرایــن پرداختــن بــه امــر سیاســت و مدیریــت و … چــه بــه کار جامعــه. زیــرا دغدغههایشان فــراوان اســت و تــوان رســیدگی بــه کارهــای اینچنین ســنگین را ندارنــد. بنابرایــن چــه کســی بهتــر از ایــن قشــر الیــت میتواند بــه اینکار طاقتفرسا و ســخت بپــردازد. هرکسی صلاحیــت انجــام کارهــای اینچنینی نــدارد؛ و تنهــا کســانی کــه همهٔ دغدغهیشــان پرداختــن بــه امــور اجتماعــی جامعــه اســت و جهت حلوفصل مسائل میکوشند خود دولت و سران دولت هستند.
کارنامەی ۸ سالهی دولت روحانی در قبال زنان کاملاً سیاە و خشدار است. چرا کــه در ایــن دوران نهایــت تــلاش ســران دولــت ایــن بــود کــه زنــان را از حضــور در امــورات اجتماعــی بهویژه عرصهی اقتصــادی، آموزشــی، فرهنگــی و سیاســی بازدارنــد. کــم و بیــش همهی شــما حضار ایــن نشســت، بــر پــلان و برنامههای دولــت مذکــور در قبــال بــا زنــان مطلعایــدو نیــازی بــه وارد شــدن بــه جزئیــات را نمیبینم تنهــا غــرض از اشــاره بــه ایــن موضــوع ایــن اســت کــه، نهتنها هیچ یک از دولتهای حاکمــی کــه بــر ایــران حکومــت راندهاند تــلاش نکردهاند کــه وضعیــت زنــان بهبــودی یابــد بلکــه تمــام سعیشان در راســتای هرچــه بیشــتر منــزوی نمــودن و تضعیــف ارادهی آنها انجام گرفته اســت. در حوزهی عمل دولــت پراگماتیست (منفعتطلب) روحانــی نیــز تفــاوت چندانــی بــا دولــت قبلــی نمیبینیم. پیش از انتخابــات وعدههای بســیاری بــه زنــان، اقشــار مختلــف جامعهی ایرانی دادنــد، امــا حال در حوزهی عمل چیزی مشاهده نمیشود. فقــر و تــورم افزایــش چشمگیری یافتــه اســت. اجــرای حکــم ناانسانی اعــدام سیر صعودی یافتــه اســت. فشــار بــر تنوعــات فرهنگــی، مذهبــی، دینــی، ملیتــی و… رو بــه فزونــی نهــاده اســت. آمــار معتــادان و بهویژه زنــان معتــاد افزایــش سرسامآوری یافتــه اســت. فشــار بــر زندانیــان سیاســی و اعمــال شــکنجه و ضــرب و شــتم آنها توســط زندانبانــان و اوامــر نظــام گســترش پیدا کرده اســت. توقیــف و سانســور مطبوعــات همچنان ادامــه دارد. بیمــاری، خودکشــی، افسردگی، فرار از خانە، افزایش باندهای فحشا و… گرفتار آمدن زنان و جوانان بە امــری عــادی مبدل گشــته اســت. رفتهرفته بــه اســتثمار و بهرهکشی از کــودکان و زنان بــا دیــدی معمولــی نگریســته شــده و جهــت توقــف و حــل انبوه این معضــلات از ســوی نظــام حاکــم تــا بــه امــروز، کوچکترین اقدامــی انجــام نگرفتــه اســت؛ و در روژهــلات کوردستان ایــن وضعیــت بــه مراتــب وخیمتر و اســفبارتر اســت. زیــرا خلــق کــورد در ایــن خط از وطــن هــم از لحــاظ هویتــی-فرهنگــی و هممذهبی و ملیتی، تحت فشار و ســرکوب شــدید اوامــر نظــام قرار دارند. رســمی بــودن مذهــب شــیعه دوازده امامی از امتیــازات شــهروند بــودن کوردهــا میکاهد؛ و اگر تفاوتمندیهــای فرهنگــی را نیــز بــر ایــن مســئله بیافزاییــم دیگــر جــای گلایهای باقــی نمیماند. از نظامــی کــه درصــدد یکدست (همــوژن) نمــودن جوامع ایرانی است انتظار دیگری نمیرود. نمیتوان از نظامی کە تاب تحمل انتقاد و اعتراضی نــدارد بیــش از ایــن نمیتوان توقــع داشــت. زیــرا فرهنگهای غیرفارس را خردهفرهنگ و کوچک تلقــی میکنند و پرداختــن بــه ایــن مســئله را هــم اتــلاف وقــت میدانند. بــه فرهنــگ و لباسهای کوردی (مــادر و محافظــان اصلــی فرهنــگ کــوردی زنــان کوردانــد) بیحرمتی میکنند و بــرای تحقیــر و تنبیــه- بــه قــول خودشــان مجرمــان ـ از آن اســتفاده میکنند. بیاحترامی بــه زنــان کــورد بــه معنــای بیحرمتی بــه همهٔ زنــان ایرانــی و خلــق کــورد اســت.
یکــی دیگــر از ارمغانهای دولــت روحانــی بــرای خلــق کــورد مــرگ تدریجــی و حــذف فیزیکــی آنهاست. زیــرا روزی نیســت کــه از بــه قتــل رســاندن جوانــی کــورد توســط اوامــر نظــام در مرزهــا خبــری منتشــر نگردد. شرق کوردستان از لحاظ منابــع روزمینی و زیرزمینــی غنــی و ثروتمنــد اســت امــا خلــق کــورد بــرای تهیــه نــان شــب خــود وادار میشود جــان خــود را در کــف دســتش قــرار داده تــا نیازهایــش را – آنهم اگــر ســالم بــه خانهاش بازگردد ــ تأمیــن کنــد. بیــکاری و فقــر در شرق کوردستان بیــداد میکند. در بیــن همهٔ شــهرهای ایران و شرق کوردستان بالاتریــن آمــار خودکشــی زنــان و جوانــان را بــه خــود اختصــاص دادهاند. افزایــش مســائل و معضلاتــی کــه سیاستهای نظــام استبدادی ایــران مولــد و مقصــر اصلــی آنهاست روزبهروز موجــب خشک شــدن جریانهای حیــات در ایــن بخــش از وطــن میشود. راهاندازی کمیتــه و نهادهــای بســیج در ایــن مناطــق بــر اسفبار بودن و تراژدیک بــودن وضعیــت شرق کوردستان صدچنــدان میافزاید. زیــرا بســیج بــه جــز پراکنــدن حــس خیانــت، نفرت و بیاعتمادی برای این جامعە معنــای دیگــری نــدارد. بســیج درصــدد تضعیف ارادهی مقاومتطلــب و حــس میهندوستی در بیــن جامعــه اســت. در هر کجــای ایــران اگــر مقاومــت و مخالفــت و اعتراضــی در برابــر نظــام وجــود داشــته باشــد بــا پاشــاندن بــذر خیانــت و بیاعتمادی در بیــن آنها میکوشند تــا در نطفــه خفــهکننــد. درواقع بیشــتر جنبشهای معتــرض و مخالــف را بدینگونــه یــا بهتمامی از میــان برداشــته و یــا منفعــل ساختهاند. بــر همهی مــا مبرهــن اســت کــه نظامهای مردســالار و قدرتگرا بحرانزا، تنشزا و مســئله ســازند. بنابرایــن جهــت رســیدن بــه جامعهای آزاد و آرام الزامی اســت از ذهنیــت و ســاختار نظــام حاکــم گــذار صــورت گیــرد و معقولترین و مناسبترین مــدل آلترناتیــو نیــز کنفدرالیســم دموکراتیــک بــرای ایــران و خودمدیریتی دموکراتیــک نیــز بــرای شرق کوردستان است. مــا برآنیم در ایــن کنگرە بیشــتر بــر نظــام آلترناتیو کــه مدنظــر ماســت تأمــل و تمرکــز نماییــم تــا بدین شــکل بــرای گــذار از مســائل و معضلاتــی کــه بــه آزادی و ارادهی جوامــع و بهویژه زنــان صدمــه میزنند، راهحلی بیابیــم. بایســتی راه و راهکارهــای مبــارزه و سازماندهی زنــان به صورتی بســیار واضــح و شــفاف مــورد مناقشــه قــرار گیــرد. اینکــه زنــان در چنیــن نظامــی به چە صورت بــه خودسازماندهی خواهنــد پرداخــت؟ آیــا حــد و حــدودی مشخصشده بــرای حضــور و یــا شــرکت زنــان در ایــن نظــام تعیین شده و یــا مشــارکت زنــان به شکلی یکســان و برابــر انجــام خواهــد گرفــت؟ بایســتی تکتک مشــکلات و معضلاتــی کــه موجــب عــدم نهادینە شدن نظام کنفدرالیسم دموکراتیک و خودمدیریتی دموکراتیــک در ایــران و شرق کوردستان شــده و مانعســازند، مــورد واکاوی دقیقتری قــرار بگیرنــد. الزامی اســت کــه اساسیترین معضــلات و مســائل زنــان در بحــث و گفتگوهایمان مورد بررسی صریحتری قــرار گیرنــد. هکــذا دســتاورد و رهاوردهــای زنــان مبــارز کــورد و ایرانــی را بــار دیگــر مدنظــر قــرار داده و بــر مبنــای تعمیق بخشــیدن سازماندهی زنــان بــه ارتقــاء و بســط مبــارزات آزادیخواهی بپردازنــد. بــاری دیگــر بــه همهٔ شــما حضار گرامــی خیرمقــدم عــرض میکنم و امیــدوارم کــه در بیانــات و نظــرات خــود جهــت رســیدن بــه اهــداف بنیادین روشــنگرانه عمــل نماییــم.