• برچسب‌ها:, , ,

    ملودی زن

    11 جولای, 2019

    ماهرخ حسین پناهی

    انسان موجودی بسیار ظریف و پیچیده است که هر بار پس از پیچ و تاب خوردن تارو پودش روزنه ای از روشنایی را در خود یافته و هر صبحگاه رخساره ای از عشق و امید را هویدا می سازد. انسان زمانی که روند تکاملی اش را  به روایتی، دستهایش را از زمین بلند کرد، دریافت هر آنچه که پیرامونش به او هدیه بخشیده و پذیرای آن باشد و سرانجام به سطح گیتی برساند. در زوایای پنهان حیات حقایقی نهفته است که انسان را به فراسوی مرزها فرا می خواند. مرزی که باید فرسنگ ها راه را بپیمایی تا به جاودانگی و بی نهایت او دست یابی. در همین پیمودن هاست که تولدی دوباره صورت می گیرد تا زیستن را گواراتر و آسوده تر سازد. در دامنه ی این زیستن زن آزادمنش سهم خود را از حیات می گیرد. چگونه باید زیست؟ راز زیباشناسی و اخلاق در حیات چیست؟ گام به گام راه را هموار می سازد تا هرآنچه را که بدست آورده به تکامل و تعالی برساند. دستاورد و شکوفایی موجود حاصل کوشش و تحمل سختیهایی است که زن در طول سالیان متمادی جهت نیل به حقیقت زوایای پنهانی آشکار نمود. همگی اینها دلالت بر چنین امری دارد که باید از نو متولد شد و بدان شکل داد. این مبارزه عمری است که با آراستگی و زینتی ماهرانه فرم یافته ومحفوظ مانده است. یک گام بزرگ و نهادینی که راه پیمودن را سریعتر می نماید ودر نحوه شکل گیری وساختاری آن نیز موثر است. زن عصر دیروز و امروز درس آزادی و مشقت را سرمشق اهداف خویش قرار داده و بزرگ منشی و انسانیت را در جهان به اثبات رسانید. راهها و اشکال مبارزه ای که زن بدان هویت بخشید توجه گیتی را به خود جلب نمود وبی نظیری آن را به مراتب بیشتر برانگیخت. سنگ بنا ومعماریهایی که زن با اشکال متفاوت چیده است افراد بسیاری را پذیرای اندرون خویش خواند. آزادی، برابری، عدالت وزیبایی نوت هایی هستند که زن برای ملودی خویش انتخاب می کند و برای گیتی آهنگ می نوازد.  در عصربیست و یکم زینب کناجی ملقب به زیلان، ملودی  بنام مانیفست آزادی زن را ساخت. نوت ها و ضرب آهنگ ها طوری باهم عجین گشتند که لایه های زیرین هستی را آشکار ساخت. زینب کناجی دختری از شمال کردستان، خالق این اثر است. آهنگی که در سال 1938 بدست اهریمنان در درسیم خاموش گردید، زیلان باری دیگر در سال 1996  در دروازه ی نقره ای درسیم از نو نواخت.

    زیلان از علاقه و دوست داشتنش به زندگی و انسان می گوید که در وجودش نقش بسته و می خواهد با ارائه ی آثارش با جهان ارتباط برقرار کند. زیلان می خواند عشق را، شجاعت را، اراده را، ایمان را برای زیستن در حیاتی شکوهمندانه و باعزت. با ظرافت و مهارتی وافر نوت ها را در لابلای تارهای صوتی جابجا می کند تا مبادا ثبات و استحکام تارها شکسته شود. زیلان سالهاست که آهنگ می نوازد. سازی که تلنگر می اندازد به روح و این است هارمونی. طوری که شنونده را به وجد آورد و نوت ها یکی یکی شنیده شوند. این یعنی مهارت که با تجربه بدست می آید. مانیفست آزادی زن اکنون در خانه ها نواخته می شود اینجا دیگر عشق مترادف است با آزادی. کوهستان مکانی که در طول تاریخ نوت و آهنگهای فراوانی در آنجا نواخته شده است. نوت ها وسروده ها در میان سنگها و درختان آمیخته گشته و هربار آهنگی می نوازد. زمانیکه آهنگ نواخته می شود سکوت در همه جا شکسته شده و زن، مرد، جوان و پیر به دامنه کوهها سرازیر می شوند و سپهر پیروزی را می سازند. کوهستان می داند باید پذیرای مهمان باشد با شورو اشتیاق بسیار خویش را آماده میزبانی می کند و نقش یار و همراه  را برعهده می گیرد . زیلان که در دامان کوهستان گام برمی داشت با او انس گرفت و وجودش را با آن عجین کرد. آزمون توازن و هماهنگی را برقرار می کند و فرازو نشیب ها را هموار می سازد. هدفی که برای خود در نظر گرفته بود به عروج رساند. اینجا دیگر هیجان وشوری وصف ناپذیر رخ می دهد که در عمیق ترین لایه های ذهن باقی می ماند.

    دایره ی کیهان که همانا حقیقت آزادی است با معماری و سنگ تراشی هایی بی نظیر  در واقع زیبایی روح و ذهن خویش را به تصویر می کشد و برای همیشه جاودان بوده و برای همگان بعنوان رازی باقی می گذارد. آزادی برای جستجوگری که در پی رسیدن به حقیقت و واقعیت است او را فرا می خواند و دعوت اندرون خویش می کند. در این مرحله است که دفتر زندگی و آزادی از نو گشوده می شود وملودی  ژن،  ژیان و آزادی  بر زبانها جاری می گردد.

     

     



    کژار