ملت دموکراتیک به زبان ساده
25 آوریل, 2019الهه پاکدل
هرگاه در مورد واژهی ملت، به بحث وگفتگو میپردازیم، بدون تامل به گروهی از انسانهایی که دارای یک زبان وفرهنگ مشترک هستند، اشاره مینماییم. در معنای محدود کلمه میتوان به این تعریف اکتفا نمود؛ اما در معنای وسیع کلمه، ملت به تمامی اقوام، ملتها و باورمندیهایی که متعلق به منطقهای جغرافیایی باشند، گفته میشود. دیر زمانی است که واژهها مفهوم حقیقیشان، بدست فراموشی سپرده شده است و با پوششی مدرن، هویتی جدید برای خویش ساختهاند. در عصرهای کهن، مردم دانش وعلم خویش را با کندهکاری بر روی دیوارههای غار و سنگ_ لوحهها ، حفظ نموده وهمچنین با ساخت پیکرهها، آثار بسیاری را بهجای گذاشتهند، ازجمله پیکر انسان، حیوانات، طبیعت، چگونگی شیوهی زیستن و نیز در جهت ساخت ابزار موردنیاز نیازهای روزانه را میتوان به وضوح دید. این نیز نشان از حفظ وموجودیت بخشی به هویت و اصالت نسلهایی می باشد که آغازگران حیات اجتماعی بودهاند. ساخت بناها و نقوش، بیانگر عظمت وشگفتیهای وصفناپذیر مردمان اعصار پیشین میباشد. در واقع، توازن و درهم آمیختگی حیات اجتماعی و طبیعی سنگ بنای بنیادین و اساسی حیات کنونی است. سخن گفتن از اعصار پیشین و نیاکان، ما را با لایههای زیرینی آشنا میکند، که شیوهی بینش وتفکرات ما را بسوی نگرشی جهانبینانه هدایت مینماید. گروهها و مجموعه افرادی که با گذر زمان وارد حیات وسیعتری گشتهاند. تغییر وتحولاتی که در این فواصل صورت گرفته است، منجر به هرچه بیشتر شدن تنوعات فرهنگی، زبانی، باوری و… گشت. این ویژگی سبب گردید اتحاد وانسجامی فراملی به نام کنفدراسیون ماد و پارس در تاریخ رقم بخورد. واژه ی کنفدراسیون به معنی اتحادیهای مرکب از چند ناحیه یا کشور است، که اتحادی واحد را جهت حفظ حاکمیت خویش در راستای رسیدن به اهداف برابر ومشترک در امورات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ونظامی را در داخل و خارج از کشور یا منطقه ایجاد نماید. کنفدراسیون ماد و پارس الگو و نمونهی اتحاد ویکپارچگی خلقهای سرزمینهایی است که تبدیل به نیروی منطقهای وسرزمینی گشت و میتوان آن را به عنوان یکی از نخستین نمونههای خودمدیریتی و اتحاد ملتها در تاریخ خاورمیانه دانست که برخلاف نظر مستشرقان غربی و غرب زدگان شرقی، ریشههای مردمسالارانه خاورمیانه را نشان میدهد.
سدهی بیست ویکم درحالی آغاز گشت که جدالی بزرگ میان نیروهای مردمی و قدرتهای جهانی ومنطقهای روی داده است. بازگشت نیروهای مقاومتجوی اجتماعی، به عرصه پیکار با حاکمان نوین در جهت اصلاح و یا نابودی سیستم بحرانزا و بحرانزی سرمایهداری، رویای پایان تاریخ آنان را تبدیل به کابوس مقابله دوباره با نیروهای جامعهگرا نموده است.
مدرنیتهی کاپیتالیستی، سیستمی جهانی است که شالودهی آن بر سرمایه بنا نهاده شده است. نظامی با نمود اقتصادی که پایههای آن بر روی مالکیت خصوصی ابزارهای تولید اقتصادی است. در معنایی دیگر تولید و توزیع کالا به شکل انبوه است، که صاحبان قدرت وسرمایه در این راستا تمامی منابع زمینی و نیروی انسانی را به سلطهی خویش درآوردهاند. کاپیتالیسم چرخهی تولید، توزیع، مواد وخدمات یک کشور راکنترل میکند، به صورت دولت_ملت نقشی سرکوب کننده و استثماری را به شکل انحصار اقتصادی ایفا می نماید. دنیای سرمایهداری که چیزی فراتر از یک نظام اقتصادی و ساختاری دولت_ملت است که در واقع کسب سود، انباشت سرمایه وقدرت هژمونیک بوده، نه رفع نیازهای انسانی. در همین راستا، صاحبان قدرت وسرمایه، جامعهی طبیعی و انسانی را از حالت طبیعی خویش خارج ساخته، ودنیای کالایی، حیوانات هورمونی و "انسان بدهکار" را جایگزین نموده است و اکنون مبارزه علیه پارادایم مدرنیتهی دموکراتیک، از سوی قدرتهای تمامیتخواه و سرمایهداری وارد مرحلهی جدیدی از جنگهای نیابتی در منطقه، وجنگ ویژ در داخل کشور رسیده است.
رهبر آپو پارادایم مدرنیتهی دموکراتیک را برای اصرار بر حقیقت جهانی آزاد و برابر برای همه معرفی نمود.او جهت احیا و هویت ملت کورد، که از سوی امپراطوری ترکیه مدفون شده بودند، حزب کارگران کوردستان را تاسیس نمود. شیوهی مبارزه، اندیشه وکرداری او، بسیاری از خلقهای جهان را مجذوب اندیشه خویش کرده است. ملت، به مثابهی یک مفهوم، ساختاربندی اجتماعی است که پس از تشکلهای کلان، قبیله، عشیره و قوم میآید. با اشتراکات زبانی وفرهنگی فضای وسیعتری را با حجم بالاتر میسازند. در یک تعریف کلی می توان گفت، اجتماع انسان هایی که برمبنای فرهنگ، در یک ذهنیت مشترک سهیم هستند. ملتی که نزدیک به آزادی وبرابری است؛ ملت دموکراتیک است. ملت-دموکراتیک، سیستم خودمدیریتی جامعه است؛ و همزمان آلترناتیو دولت_ملت می باشد. روش مدیریتی ملت دموکراتیک، روش مدیریتی اشتراکی است.
بایستی با اراده آزاد از موانع موجود گذار نمود . ما نوادگان زاگرس از ریشهی واحدی روییدهایم، به پهنای تاریخ با هجوم واشغالهای بسیاری، از سوی قدرت خواهان وامپراطوران روبرو بودیم واکنون نیز هستیم. در صفحات تاریخ هستند کسانی که تن به حیات بی معنا و غریزی ندادند و به عنوان پیشاهنگان عصرخویش، سمبولی گشتند از عدم تسلیم. آزادیخواهانی همچون صدیقه دولت آبادی، زیلان سردشت، خسرو روزبه، مینا قازی، جهان آزاد، فرزاد کمانگر، توهلدان سنه و… که جهت زیستن حیاتی آزاد وبرابر، جان خویش را بخشیدند. این پیشاهنگان، خویش را در قبال افراد و جامعه متعهد نموده وعلیه نابرابری، سرکوب، تبعیض، واستثمارگری پادشاهان، صاحبان سرمایه وقدرتهای بینالمللی به مقابله برخاستند.
ملت-دموکراتیک، مدلی مدیریتی است که جامعه (در همان تعریف کلی "مردم" بی هیچ شاکله بار شده بر آن)، مدیریت تمامی عرصه های حیات خویش، اعم از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، امنیت و… را برعهده می گیرند و هرکجا و هر زمان موازین، معیارها وارزشهای اخلاقی جامعه کمرنگ گردد، افراد جامعه با موضع گیری صحیح، مناسب ترین گزینه و راه برونرفت از این بحرانها ومسائل انتخاب نمایند. این ویژگی موجب می گردد که ساختار دولت- ملت به شدت کمرنگ و در نهایت محو گردد.