سازماندهی ابعاد ملت دموکراتیک در جنگ انقلابی خلق
15 سپتامبر, 2022(بخش دوم)
زیلان وژین – ریاست مشترک پژاک
ما در بخش اول مقاله بر استراتژی جنگ انقلابی خلق، مطالبی را بر زبان آوردیم. جنگ انقلابی خلق برمبنای دو بعد اساسی که میتواند به هدف نهایی برساند، مشخص شد. در بخش اول، بیشتر بر استراتژی و رویکرد آن، توضیحاتی چند دادیم. در این بخش نیز تلاش بر این است تا در رابطه با برساخت اجتماعی در ابعاد ملت دموکراتیک، تأکید نماییم. در دنیایی که روزانه کشتن، غارت، قتلعام و تجاوز درنتیجهی اقتدار با ذهنیت مردسالار دولت ـ ملت صورت میگیرد، آلترناتیو آن و از آن رهایی یافتن را مورد ارزیابی قرار دهیم. ذهنیت مردسالاری با بدترین شیوههای موجود بر ارادهی زنان و جوامع فرودست یورش میبرد. با جنگ فیزیکی، بحرانهایی را که بوجود میآورند، با جنگ اقتصادی گرسنگی و بیکاری را تحمیل مینماید و با فلاکت تخریبات طبیعی را منجر میشوند. در برابر اینها، تنها با سلاح نمیتوان از خود دفاع نمود، خودسازماندهی و آموزش خود، ابعاد اساسی زندگی آزاد است.
رهبر آپو در چهارمین مرحلهی جنگ انقلابی خلق با برساخت ملت دموکراتیک، خوددفاعی و میسرسازی آزادی خود، موضوع بحث جامعهی کورد است. برجستهترین نمونهی آن نیز امروزه روژآوای کوردستان است. در رویکرد ملت دموکراتیک خود و جامعهی خود را سازماندهی نمودن، مسئولیت اصلی هر فرد کورد است. در برابر هر عرصهی دولت ـ ملت در سیستم ملت دموکراتیک، ابعادی که سازماندهی میشوند، وجود دارند. در درون این ابعاد، شناسنامهی خود را بهدست آوردند. حقیقت خلقی را به ظهور رساندن است. اگر ذهنیت ملت دموکراتیک درک نگردد، برساخت جامعه نیز به شیوهای صحیح قابل درک نباشد. سیستمی که جمعی گشت و اتحاد ملت و خلقها مدیریت میگردد. به همین دلیل هر فردی برای برساخت این سیستم، ابتدا احساس، خودآموزشی را با ذهنیت دموکراتیک و با رویکرد خوددفاعی توان دفاع خود را افزایش دهد. بزرگترین شیوهی دفاعی، سازماندههی است. سیستم ملت دموکراتیک نه تنها برای خلق کورد و کوردستان، بلکه برای تمامی سیستمهایی که امروزه در بحران بهسرمیبرد، میتواند به مسیری که از این وضعیت خلاصی یافته و چارهیابیای دموکراتیک ماندگار است. اگر ما از ملت دموکراتیکی که خود را بر ٩ بعد سازماندهی نموده و ما چگونه درک کرده و برسازیم.
در ملت دموکراتیک، فرد آزاد ـ شهروند و زندگی کومین دموکراتیک: بهمانند ابعاد اساسی در سیستم ملت دموکراتیک است. لازم است در ملت دموکراتیک، فرد و هموطنان، تفاوت با دولت ـ ملت را به خوبی از هم تشخیص دهند. هم از نظر ذهنتی و هم ایدئولوژیک، نه قانونی و حقوقی شباهتی با هم ندارند. در دولت ـ ملت با ایدئولوژی لیبرالیسم، فرد را در درون ملیگرایی، دینگرایی و جنسیتگرایی و علمگرایی توسعه داده، یعنی با مضمون فردگرایی، سیستم را اداره مینمایند. در سیستم دولت ـ ملت، فرد بردهی مدرن سیستم بوده و تا بند ناف بدان پیوند خورده است. بدون دولت قادر به آب خوردن نیست، اما در فرق آن نیست. بهمعنایی دیگر فرد را محتاج خود مینماید و با این شیوه آنها را به خود گره زده است. همیشه منتظر گرفتن چیزی از دست دولت است. حقوقبگیر دولت است و اینگونه جای خود را در سیستم میگیرد. در همان اوان بردگی، فرد با تمامی وجود خود، خدمت میکند. در برحهی فئودالیسم در اروپا، تولید و مصرف بسیار است و در خاورمیانه نیز غلام و آغا وجود دارند. میتواند دارای خانواده شده، آن نیز به رنج خودفروشی مبدل گشت. به جای آنکه برای خود کار کند برای سرکارگر خود مشغول کار میشود. بدینشیوه با رنج خود غریب گشته و در مقابل رنج و زحمتهای فراوانی که میدهد، دسترنج بسیار کمی میگیرد یا آنکه بسیار کم کار میکند، اما حقوق و دستمزد فراوانی میگیرد. در ذهنیت سرمایهداری، فرد موجود است و جامعهای در کار نیست. در سیستم دولت ـ ملت، فرد و دولت به شیوهای مستقیم روبرو گشته، هر دو هستند. این در منطق رئالسوسیالیسم، فرد غرق میگردد. رهبری در ارتباط با کار سرمایهداری با دستمزد بهمانند کسی که بند آن به سیستم گرهخورده است، بردهی مدرن و شخصی برهنه و بدون اراده و بدون دفاع میماند.
فرد ملت دموکراتیک به صورت مستقیم با دولت در ارتباط نیست. هر فردی نخست دارای کومین و عضو آن بوده و موجودیت خود را در درون کومین ایفا مینماید. هر روستا، خود یک کومین است و کومین روستا، باتوجه به طرز زندگی اشتراکی در روستاها، اصیلترین کومین میباشد. مطابق کمیت و کیفیت خود میتواند کمیتههای خود را تشکیل دهد. تمامی ابعاد ملت دموکراتیک در کومین میتوانند خود را سازماندهی کنند. واحد بنیادین سیستم ملت دموکراتیک، کومین میباشد. مجموع چند کمین روستا به تشکیل مجلس ختم میشود. کمیتههای آن کومینها در مجلس خود به شور و مشورت پرداخته و در عین حال، شهرها نیز در محلههای گوناگون، کومین خود را تشکیل داده و کومیتههای این کومینها نیز در مجلس محل، خود را سازمان داده و بدینشیوه تا مجلس اقلیم تداوم مییابد. نزدیکترین فورم به جامعه، طبیعی است. در تمامی این مراحل، زنان به صورت خودویژه نیز سازماندهی خود را داشته و همراستا با کومین عمومی و با اردهای مستقل در فعالیتهای مربوط به زندگی و سازماندهی، شرکت مینمایند. در تمامی روستاها و شهرها، زنان با کومینهای دموکراتیک خود، موضوعات و مسایل مربوط به خود را حل نموده، سخن و ارادهی زن حاکم بوده و مردان حق تداخل در حل مسایل زنان ندارند. دموکراتیک بودن، دارای دفاع ذاتی بودن، امرارمعاش خود را کردن و دارای قوانین اخلاقی جهت حل مسایل اجتماعی است. کومین با سیستم کومیته به کار و فعالیت میپردازد. لازم است که به هیچشیوهای چرخهی زندگی کومین بازنیاستاده و این نیز به شیوهای مستقیم در پیوند با روح مسئولیت اعضای کومین میباشد. به اندازهای که آزاد است و ارادهی فرد اهمیت دارد، به همان اندازه نیز ارادهی جمعی و زندگی اشتراکی مهم است. در سیستم کومین دموکراتیک، اجتماعی بودن، نقطهعطف و برجستگی روح کومینال است، همین مورد تفاوت آشکار با سیستم دولتی بوده که در آن فرد اهمیت یافته و پرگال دولتی درجهت اشاعه و تبلیغ فردگرایی و ازهمگسستن روح اجتماعی، به هر سیاست و فعالیتی دست زده و آن را روامیبیند. درواقع فرد و جامعه، همچون دوآلیتهای که همدیگر را پیشبرده و کامل میکنند، میباشد. فردی میتواند مطابق وضعیت خود، عضو چند کومین باشد. موجودیت هر فردی در درون کمیته، امنیت و آسایش او نیز میباشد. در سیستم ملت دموکراتیک، هر هموطن درواقع دارای دو شناسنامه میباشد. یکی عضو دولت(ایران، عراق، سوریه و ترکیه) و هم دارای شناسنامهی خودمدیریتی دموکراتیک میباشد. این بدانمعناست که سیستم خودمدیریتی دموکراتیک، زندگی سیاسی و اخلاقی را مبنا قرار داده و قصد استقلال بخشهای مختلف کوردستان را نداشته، اما جهت رسیدن به خودمدیریتی دموکراتیک و اعمال و احقاق ارادهی آزاد، حاضر به دادن هرگونه بدیلی است.
ملت دموکرتیک و زندگی اجتماعی: پیوند و ارتباط میان فرد و جامعه را بنیان مینهد. در مرحلهای از زندگی، تغییر و تحولات گوناگونی بهوقوع میپیوندد که آن نیز در رابطه با نسلهای جدید میباشد. از نظر فیزیکی و روانی، بیماریهایی که بوجود میآید، وضعیت کنونی زندگی اجتماعی و جنگ، منجر به عمیقتر شدن بحران میگردد. مسایل و آسیبهای زندگی اجتماعی تاحدی روبه فزونی است که نهتنها بر زنان، بلکه بر روی مردان نیز تأثیر جدی برجای گذاشته و بهسوی کژرویای اجتماعی گام نهاده و جامعه را از واقعیت خود دور میسازد. در وضعیت موجود، طبیعت از دست انسانها به عصیان برخاسته است. به کار بردن سلاحهای شیمیایی و همچنین ویروسی چون سلاحهای بیولوژیکی کی بهمانند بیماری سیستم، نمونهی اصلی آن میباشد. شهرهایی که جمعیت آن به میلیونها فرد میرسد، همان شهرهایی که بر پایهی روستاها بنیانگذاری شده و وسعت یافتند و هنوز هم از تولیدات آن تغذیه مینمایند، اما اکنون پیوند و ارتباطشان با هم قطع گردیده است. نقش خانواده و فردگراییای که در جامعه پیشرفت کرده، به مانند شخص بدون جامعه، بدون توان و بدون دفاع بوده و سیستم برای پارچهکردن روح اجتماعی، عنوان فرد آزاد را بدان میبخشد. فرهنگ ازدواج بدون مرزی که آن نیز برای قدرتگرایی دولت روا بخشیده میشود. بزرگترین ارزش اجتماعی زندگی انسانی، زن است که بدون ارزش و قیمت گشته و همچون ابزار به کار برده میشود، اما رویکرد بسیار اشتباهی است. اگر در جایی زن ضعیف باشد، زندگی اجتماعی نیز در آنجا تضعیف گشته و از هم میپاشد. به همین جهت در همان ابتدا زنجیر بردگی در گردن زن انداختند و سپس فرد به فرد جامعه را به خدمت سیستم قدرتگرا و مردسالار کشاندند، اما در سیستم ملت دموکراتیک، خانواده دموکراتیک است. در زندگی اجتماعی، آموزش، مرحلهی برساخت ذهنیت آن است. انسانها را با هدف و مطابق فرهنگ، جغرافیا، تاریخ و هویت خود آنها و همچنین آموزشی علمی و فلسفیک فردی که دوستدار طبیعت و جامعهی خود است را مبنا قرار میدهد. اکولوژیک، دموکراتیک و آزادی زن، اساس تمامی آموزشهای جامعه قرار میدهد.
همزیستی آزاد در ملت دموکراتیک: برای تصحیح زندگیای که ذهنیت مرد بر آن حاکم گشته برمبنای علم ژنئولوژی ممکن و عملی میگردد. بنیاد کژرویهایی که از لحاظ ایدئولوژی، علمی، سیاسی و اجتماعی، همزیستی آزاد، چارهی آن میباشد. بافتن تارهای زندگی را با ارادهای مشترک و تصمیمگیریهای مشترک میسر است. همزیستی آزاد، شیوهی زندگیای دموکراتیک میباشد. درک و معنابخشی به زندگی است. معنابخشیدن به زندگی طبیعی در جهان میباشد و لازم است تا برطبق واقعیت زندگی معنا بگیرد. زن و زندگی تا آنجا به رذالت کشیده شده و از واقعیتشان تهی گشته که دیگر تنها نابودی فیزیکی باقی مانده است. آنهم بیش از هر کس در عصر سرمایهداری جهانی بر زن و زندگی روا داشته شد. رهبر آپو، زندگی را تنها میان زن و مردی و یا دو فرد ارزیابی نمینماید. اگر چنین چشماندازی داشته باشیم، کاملاً اشتباه است. ارتباط انسان با زندگی برمبنای گفتگو، بخشش و آزادی میسر میگردد. هدف همزیستی آزاد از زندگی برطبق تغییر و تحولات صورت میپذیرد و ابعاد معنوی آن برجستهتر میباشد. رهبر آپو تأکید دارد که: “آن جوامعی که زندگی و موجودیت خود را همچون تداوم نسلی بیش نمیبینند، جوامعی عقبافتادهاند.” رهبری در این جا میخواهد خاطرنشان سازد که این جوامعی که نیروی ارادی و فلسفی خود را نداشته باشند، میتوانند زندگیای چنین را برای خود انتخاب کنند. بهعنوان مدل زندگی اجتماعی آلترناتیو در برابر سیستم سرمایهداری میباشد. با توسعهی همزیستی آزاد، تعادل میان هوش عاطفی و تحلیلی بوجود میآید، بهدنبال آن تعادل میان زن و مرد، جامعه و طبیعت، فرادست و فرودست با برابریای دموکراتیک بوقوع میپیوندد.
ملت دموکراتیک و خودمدیریتی اقتصادی: جامعهای اگر دارای اقتصاد خود نباشد، قادر به دفاع از خود و میهن خود در برابر اشغالگری نیست. اشغالگری اقتصادی نیز از تمامی اشغالگریها خطرناکتر میباشد. شیوههای تسلیمگیری از طریق شیوههای اقتصادی ممکن میباشد. اقتصاد جنگ انقلابی خلق، اقتصادی کوپراتیو(تعاونی و اشتراکی) بوده و تمامی ابعاد زندگی اجتماعی را توسعه میبخشد. سیستم ملت دموکراتیک با کومین دموکراتیک خود از طریق تعاونیهای اقتصادی روحیهجمعی و اشتراکی اجتماعی را ژرفا میبخشد.
نهاد حقوقی ملت دموکراتیک: در اقلیم و در تاریخ دولت ترک در سالهای ١٩٢١، حقوق برای کوردها مشخص شده بود و در سال ١٩٢٣ نیز بار دیگر، قانون تغییرات چشمگیری به خود دیده و از آن بیسهم ماندند. اکنون در کوردستان نیز تنها در عراق، حقوقی برای کوردها وجود دارد، اما جامعهای که دارای حقوق زیادی باشد، بدینمعنا نیست که بسیار دموکراتیک است. چراکه جامعه با اخلاق مدیریت میشود، این در زندگی کومین ملت دموکراتیک نیز بدین شیوه میباشد و با اخلاق آزادی میسر میگردد، اما این بدان معنا نیست که اصلاً لزومی به حقوق نیست. قانون بر زندگی مادی، اما اخلاق بر زندگی معنوی خود را بنیاد مینهد. در وضعیت کنونی حقوقی، وکلا و قاضی و از طرف دیگر نیز زندانی و زندان نیز بسیارند، اما در ملت دموکراتیک را بایست برپایهی نورمهای اخلاقی و سیاسی سازماندهی نمود. اخلاق اجتماعی، بنیاد همگرایی و اتحاد و در عین حال راه چارهیابی مسایل است. جوامعی که تاکنون نیز بر عرف و عادات اجتماعی خود تأکید دارند، این جوامع از نظر خودمدیریتی و دفاعی بسیار نیرومند میباشند. قانون براساس ذهنیت و رویکرد دولتی اعمال میگردد، اما بنیاد سیستم ملت دموکراتیک، کومین در درون کومینها نیز از مسایل روزانهی موجود نیز کمیتههای صلح ساماندهی شدهاند. این کمیتهها بسیاری از مسایل زندگی روزمره را حل نموده و جلوی گستردگی آسیبها و تنشهای اجتماعی، خانوادگی و عشیرهای را میگیرد. این مسئولیت نیز برعهدهی آنان است.
فرهنگ ملت دموکراتیک: در ملت دموکراتیک، فرهنگها و باورهای متفاوتی وجود دارد. در تمامی انسانیت نیز فرهنگ مشترک روان است و این روان بودن و حرکت خود را به شیوههای گوناگون گسترش میدهد. هر قیامی در مسیر حقیقت، در عین حال جنبشی فرهنگی است. مزدک، خرمدین، بابک، زردشت، مانی و ظهور ادیان و فلسفههای مختلف همه بدینگونه میباشند. تمامی این فرهنگ و باورها را نابود ساختند. مسلماً نابودی فرهنگی تأثیرگذارتر از تمامی نابودیهاست. به همین دلیل، مسألهی کوردها نه تنها آزادی، بلکه مسألهی “بود و نبود” و مسألهی موجودیت است. این موجودیت، خود را با فرهنگ و زبان خود هویت بخشیده و اینگونه ایفای نقش مینماید، اما تمامی این موارد ممنوع میباشند. ابتدا فرهنگ و تاریخ انکار میشود، سپس نابودی فیزیکی را اعمال میکنند. ظهور رهبر آپو را بازتعریف کردن و شناختن فرهنگ کوردها بود. سطح دانش و آگاهی ملت کورد توسعه یافت. جامعهی کورد، خود را پیرامون رهبری جمع کرد. در سیستم قدرتگرایی و اشغالگری کوردستان، فرهنگ و زبان تحت هجوم قرار دارد. با اعمال ممنوعیت، خواهان انکار فرهنگ و زبان میباشند. فرهنگ مدرنیتهی دموکراتیک، فرهنگ معنوی در برابر فرهنگ مدرنیتهی سرمایهداری مادی در میان مبارزه و برساخت فرهنگ دموکراتیک است. جامعه برمبنای فرهنگ، بنیاد نهاده شده است. جامعه درواقع تفاوت موجودیت و غنای خود را براساس فرهنگ میگذارد. سیستم سرمایهداری با سیاست خود بر عرصهی فرهنگ جوامع با نابودی فرهنگی، روبرو گذاشته است. برای همین بعد اساس در ملت دموکراتیک، فرهنگ است.
سیستم خوددفاعی ملت دموکراتیک: در سرشت هر موجود زندهای، خوددفاعی وجود دارد.بزرگترین دفاع نیز نه با سلاح، بلکه با سازماندهی صورت میگیرد. برای آن، دفاع حقی است که تحت هیچ شرایطی به دیگری واگذار نمیگردد. در چهارمین مرحلهی جنگ انقلابی خلق با رویکرد مسلم گرداندن موجودیت و رسیدن به پیروزی میسر است. ما از سویی با جنگ خوددفاعی نظامی از سوی دیگر هم با خودسازماندهی امکانپذیر است. بزرگترین دفاع برای موجودیت، خود انسان است. جامعه و اشخاصی که امنیت و دفاع خود را به نیروهای دیگری سپرده اند، همیشه با خطر نابودی و قتلعام مواجهاند. در رویکرد خوددفاعی ملت دموکراتیک، خودباوری و اراده بر آنان است. در کیهان، انسان بیدفاعترین موجود و آنکه بیش از تمامی موجودات با خطری مواجه است. سیستم فرادست دولتی، انسان را بهمانند دو بخش از همدیگر جدا نموده است. بخشی همیشه حمله میکند و سلاح درست میکند، بخشی نیز همیشه در موضع دفاعی بسرمیبرد، چراکه با خطر حمله و نابودی مواجه است. در سیستم ملت دموکراتیک، هر فردی مسئول است و آن نیز با خودسازماندهی و همگرایی خوددفاعی را میسر میسازد.
دیپلماسی ملت دموکراتیک: هر انقلابی، همپیمانی و اتحادی است. برای آنکه ملت دموکراتیک بوقوع بپیوندد، لازمهی همپیمانی استراتژیک خلقهاست. اتحاد و همپیمانی برمبنایی ایدئولوژیک توسعه مییابد. نکتهای که بسیار زیاد اقتصاد دوم را همپیمانیای استراتژیک با خلقها را منجر به خوددفاعی میگردد. بههمین دلیل در دیپلماسی ملت دموکراتیک، دیپلماسی اجتماعی و همپیمانی مبنا هستند، اما در دولت ـ ملت نیز براساس منافع تنگ جریان دارد. برای چارهیابی مسألهی مربوط به خلقی نیز تنها دیپلماسی، راه چارهیابی و هر چیز نیست. یعنی دیپلماسی نیز به وضعیتی گرفتار نیاید که هر چیزی را حل نموده است. درواقع باور به نیروی سرشتی خود داشتن و بااراده و مقاومت نموده میسر میگردد. در واقعیت جنگ انقلابی خلق، همپیمانی بنیاد و ضمانت دفاعی است.
در دیپلماسی دولتی، همیشه فریب و هدف اشتباهی موجود است. همپیمانی و دیپلماسی، موردی بسیار حساس است. این موضوع در جنگ انقلابی خلق، نکتهای بسیار مهم و بنیادین است. دیپلماسی استراتژیک با ملتها، جوامع مدنی، تمامی اشخاصی که در فرق موجودیت و نیروی اجتماعی، بدون دیپلماسی روبه سوی آن دارد.
“این ٩ بعد ملت دموکراتیک در فرم کومین، مجلس و نهادهای مختلف، سازماندهی میگردند. به همین جهت هر فردی لازم است در کومین دارای جایگاه خاص خود و روح مسئولیت باشد. اگر قرار صلح استراتژیک گرفته نشود، در وضعیت برجسته و مسخص کوردستان با احتمالی بسیار، جنگ انقلابی خلق با رهنمود مدرنیتهی دموکراتیک اعمال گردد و با گذشت زمان در جغرافیای همسایهها توسعه یابد. با جنگ دفاع روا در درون همدیگر، شاخههای خودمدیریتی دموکراتیک اکونومی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و دیپلماسی توسعه و گسترش یابند.” رهبر آپو