• برچسب‌ها:,

    کودک همسری جنایتی وصف نشدنی است

    12 سپتامبر, 2021

    گلاریس از کرماشان

    مسئله کودک همسری در حال حاضر یکی از مباحث مورد بحث جامعه پر تنش امروزی ماست. همه ما تا کنون به نحوی با کودک همسری برخورد داشته ایم و حتی بی شک مواردی این چنینی را در اطراف خود دیده ایم. در سال های گذشته فعالیت های مختلف و اطلاع رسانی های مفید در خصوص این موضوع باعث شده که عواقب این به اصطلاح سنت و باور دیرینه برای افراد جامعه تشریح شود و باید گفت که بسیاری از ما به صورت کامل درباره این موضوع اطلاعات کافی داریم اما صرفا آگاهی از این پدیده به معنای کمرنگ شدن این مسئله در باور و افکار افراد جامعه نیست بلکه باید گفت مسئله کودک همسری پایدارتر از هر زمانی به بقای خود ادامه داده است. بسیاری از سنت ها به مرور زمان کمرنگ می‌شوند و همزمان با چالش های جدید جامعه ماهیت سنتی خود را تغییر می‌دهند و شکل جدید به خود می‌گیرند اما مسئله کودک همسری تنها یک سنت نیست بلکه یک اعتقاد مذهبی، یک سبک زندگی و گاهی یک منبع درآمد است.

    اگر بخواهیم دلیل اصلی این مسئله را در دو بُعد جای دهیم می‌توان گفت اصلی ترین دلایل ازدواج کودکان در سنین کم، بحران اقتصادی و باور های دینی و مذهبی است.

    باور های مذهبی به ویژه باور اصلی اسلام همیشه بر برتری جنس مرد تاکید داشته است. برتری جنس مرد زمانی امکان پذیر است که جنس زن هر چه بیشتر مطیع یک جنس نر باشد. اما این اطاعت محض زمانی امکان پذیر است که دختر تا قبل از ازدواج تحت امر برادر و پدر باشد و پس از اینکه به سن خاصی برسد بلافاصله ازدواج کند و تحت امر مرد دیگری به نام شوهر باشد. البته نباید گفت که پدیده کودک همسری تنها دختران را در بر می‌گیرد بلکه بسیاری از پسران نیز قربانی همین مسئله هستند اما از آنجایی که طعمه اصلی دختران هستند پس محور اصلی بررسی ما نیز ازدواج دختران است.

    علاوه بر مذهب و باور های اسلامی که در ادامه بیشتر به این مسئله می‌پردازیم بحران اقتصادی نیز در این مسئله دخالت مستقیم دارد.  استان هایی که از لحاظ آمار بیکاری، رکود اقتصادی و نبود درآمد در مقام های نخست هستند ازدواج کودکان بیشتری را در خود جای داده است. استان کرمانشاه از آنجایی که نرخ بیکاری آن همیشه در صدر جدول بوده کودک همسری بیشتری را نیز در برمی‌گیرد‌. سیاری از آمار های دولتی منتشر شده قابل استناد نیستند اما بسیاری از فعالین در کرمانشاه به ویژه در شهرستان های مرزی این استان این مسئله را بحرانی توصیف کرده اند.

    یک فعال اجتماعی ساکن شهرستان ثلاث باباجانی می‌گوید:(( این شهرستان روستاهای دور افتاده بسیاری دارد که حتی از اولیه ترین نیازها یعنی جاده و آب آشامیدنی سالم محروم اند. بسیاری از این روستاها تنها ۲۰ الی ۳۰ خانوار دارد از این رو مدرسه در این روستاها فقط در حد یک فضای کوچک و تا مقطع دبستان است و دانش آموزان برای مقاطع بالاتر باید مسافت طولانی را برای رسیدن به مدرسه دیگری طی کنند. این مسئله در سالهای گذشته باعث شده بود که بعد از اتمام دبستان بسیاری از دختران مجبور به ازدواج شوند چون از دید خانواده های آنان این دختران به بلوغ کافی برای اداره یک زندگی رسیده اند و در دو سال گذشته با توجه به شیوع کرونا و نبود همین مدرسه، سن ازدواج کمتر شده است. تنها سن پایین ازدواج مطرح نیست بلکه مسئله اصلی فرزند آوری زود هنگام این دختران است. از آنجایی که از کودکی این دختران وظیفه خود را ازدواج و فرزند آوردی دانسته اند پس بلافاصله بعد از ازدواج به دلیل نبود آگاهی و عدم نظارت شبکه های بهداشت این دختران زود باردار می‌شوند تا جایی که اکثرا تا سن ۲۵ سالگی ۴ الی ۵ فرزند دارند. از طرفی بر اساس باور های دینی اسلامی عمیق در چنین مناطقی، بسیاری از پسران در ۱۸ سالگی باید ازدواج کنند و از آنجایی که بر اساس همین باورهای غلط باید سن دختر همیشه از همسرش کمتر باشد دختران ۱۳ تا ۱۴ ساله برای این پسران در نظر گرفته می‌شوند.))

    این مسئله تنها محدود به ثلاث باباجانی نیست بلکه در بسیاری از روستاها و شهرهایی مانند سرپل ذهاب نیز این پدیده وجود دارد. بر اساس صحبت های شخصی که در یکی از شهرستان های غربی استان کرمانشاه دفتر ثبت ازدواج دارد، تقریبا بیش از نیمی از مراجعین برای عقد رسمی دختران زیر ۱۸ سال هستند. به این صورت که معمولا افراد بالای ۳۰ سال تمایل به ازدواج با دختران ۱۶ تا ۱۸ ساله دارند. باوری که باعث شده دختران با سن کم طرفدار بیشتری داشته باشند معمولا به این صورت است که این دختران را آفتاب مهتاب ندیده(!)، دست نخورده، تر و تازه و مطیع می‌دانند. شاید به کار بردن این کلمات مناسب نباشد اما باید پذیرفت که نگاه جامعه نسبت به جنس زن اینگونه است.

    جمهوری اسلامی از آنجایی که به هر صورتی کودک همسری را در جامعه تزریق می‌کند همیشه حامی و سوق دهنده جامعه به این سو بوده است.

    از آن جایی که جامعه ایران به سمت پیری در حال رشد است، جمهوری اسلامی به جای اصلاحات جمعیتی از راه حل هایی مانند در نظر گرفتن وام ازدواج برای تشویق به ازدواج در سن کم و فرزند آوری، استفاده می‌کند. پیشتر اشاره کردیم که کودک همسری حتی یک منبع درآمد است به این صورت که بسیاری از افراد با وضعیت مالی نامناسب دخترهای خردسال خود را وادار به ازدواج می‌کنند که علاوه بر کمتر شدن مسئولیت هایشان به عنوان والدین، از وام ازدواجی که عایدشان می‌شود نیز استفاده کنند.‌

    البته گاهی قصد فقط وام ازدواج نیست چه بسا دخترک هایی که به ازدواج افراد پیر و ثروتمند در می‌آیند که در دنیای امروزی می‌توان آن را برده فروشی نام گذاشت. اما عاقبت بسیاری از این ازدواج ها گاهی تلاش دختر برای طلاق و در نهایت مرگ آن دختر است، مرگی که جنس مرد به اسم ناموس آن را رقم می‌زند.

    تنها در طی دو سال گذشته در شهرستان هایی مانند سرپل ذهاب، گیلانغرب، قصرشیرین، ثلاث باباجانی و … ده ها مورد زن کشی رخ داده است که اکثرا دختران قربانی کودک همسری بودند. از آنجایی که جمهوری اسلامی سعی در پنهان کردن چنین اخباری دارد پس هیچ آمار رسمی ای در این باره وجود ندارد اما بدون شک آمار ارائه شده توسط فعالین منطقه قابل استناد است.

    یک فعال سرپل ذهابی می‌گوید:(( در طی دو سال گذشته در سرپل ذهاب بر اساس اطلاعاتی که موجود است بیش از ۱۰دختر زیر ۱۴ سال به عقد افرادی بالای ۲۵ سال در آمده اند. در ابتدا چون این دختران تصوری از ازدواج ندارند هیچ گونه مخالفتی از خود نشان نمی‌دهند اما بعد از ازدواج که مسئله رابطه جنسی مطرح است دچار ضربه‌های روحی می‌شوند.

    یکی از این دختران به گفته آشنایان آنها تنها دو هفته پس از ازدواج اقدام به جدایی کرده و خوشبختانه با وساطت آشنایان این طلاق انجام گرفته است. یک دختر دیگر به نام صدف چند سال پیش به اجبار برادرش با یک مرد تقریبا ۳۰ ساله ازدواج می‌کند. پس از ازدواج صدف برای دوستانش تعریف کرده بود که گاهی تا نصف شب به بهانه فیلم پای تلویزیون مانده تا شوهرش خوابش ببرد و مجبور به رابطه جنسی با اون نباشد. پس از فرار این دختر به خانه پدری اش بعضی از همسایه هایشان صدای فریادهای او را شنیده بودند که گفته بود حاضر نیست دوباره به خانه شوهرش برگردد چون او را مجبور به کارهایی می‌کند که برایش عذاب آور است. بعد از مدتی شوهر صدف او را طلاق داد و صدف دوباره به خاطر بیوه بودن مجبور به ازدواج با شخص دیگری شد و متاسفانه دو بار به دلیل خونریزی شدید مجبور به سقط جنین شده است.))

    تا نیمه شب پای تلویزیون ماندن برای فرار از رابطه جنسی تنها گوشه‌ای از جنایت کودک همسری است. تجاوزی که به اسم سنت دیرینه، هر روز در جامعه امروزی ایران عمیق تر می‌شود‌ و اگر دختری مخالف آن باشد می‌تواند به اسم حفظ ناموس کشته شود‌. سال ۱۳۹۸ یک دختر ۱۶ ساله اهل سرپل ذهاب که دو سال از ازدواجش گذشته بود پس از درگیری شدید با شوهرش قصد داشته بود به خانه پدری اش برگردد. برخی از افراد نزدیک به این خانواده گفته بودند که شوهر این دختر به او تهمت به اصطلاح ناموسی زده و به همین بهانه با برادر دختر تماس گرفته بود که خواهرش را پس می‌فرستد‌. متاسفانه این دختر ۱۶ ساله به دست همین برادرش با روسری خفه و کشته شد.

    در تعریف قانون جمهوری اسلامی از آنجایی که این قبیل اتفاقات دعوای خانوادگی نامیده می‌شوند پس مجازات سفت و سختی در نظر گرفته نشده است و همین موضوع باعث شده هر مردی به اسم شوهر، برادر، پدر و ناموس پرست برای زنان زندگی اش حکم مرگ صادر کند، حکم مرگی که جمهوری اسلامی آن را امضا کرده است. کودک همسری جنایتی وصف نشدنی است.

    در این راستا اقداماتی از سوی سازمان ها و فعالین اجتماعی انجام گرفته است و هر یک به نوبه خود در جامعه بازتاباتی داشته اند. جامعه زنان آزاد شرق کوردستان_کژار نیز چندی پیش کمپینی با شعار ” ازدواج کودکان نسل کشی زنان است” به راه انداختند. امید دارم با پیوستن و حمایت از این کمپین بتوان در راستای آگاه سازی جامعه خصوصاً زنان و جوانان گام برداشت تا پدیده کودک همسری را ریشه کن نماییم.



    کژار