کودک همسری مترادف است با انحطاط جامعه…
6 سپتامبر, 2019شورای هماهنگی مدیریت کژار: گولان فهیم
در وضعیت بغرنج وبحرانهای روحی و روانی که جامعه ایرانی در آن قرار گرفته، روزانه با مسائل ومعضلات ناشی از سیاست های اشتباه و زنستیز دولت مستبد ایران مواجه میشوند. یکی از فاکتورهای اساسی که به صورت پیچیدهای با بافت جامعه در هم تنیده، مسئلهی کودکهمسری میباشد، که این مهم مستلزم تأملی ژرف میباشد. کودک همسری اصطلاحی است که زائیدهی ذهنیت مردسالاری وامیال وغرایز تنگ و محدود آنان میباشد که به ساختار جامعه فُرم بخشیده است. کودک همسری همانطور که از نام آن پیداست ازدواج کودکانی است که به بلوغ فکری و جسمانی نرسیدهاند و مجبور به ترک دنیای کودکانه خویش و پا نهادن به دنیای بیرحم بردگی و زندگی توامان با اشکال خشونت وناعدالتی های ذهنیت مردسالار میشوند.
اصطلاح کودک همسری در بنیان نیز حتی در نحوه ی ترکیببندی کلمه اشتباه بوده ودارای پارادوکس وتناقض معنایی میباشد. این پارادوکس تضاد دنیای کودکانه ومقولهی همسری یا ازدواج و تعهد دوطرفه ومتمایز بودن آنان از هم را نمایان میسازد، که هر یک دارای خصائص مختص به خویش و دور از هم میباشند. کودک در دنیای عاری از ظلم وستم،جنسیتگرایی، نابرابری وبی عدالتی زیسته که تنها دغدغه ی او غور در خیال های کودکانه خویش میباشد. ازدواج دنیای عکس و مخالف خیالهای کودکانه و عرصهی مبارزه و جنگ فکری و ذهنیتی بوده که درآن ذهنیت اقتدارگرا در پی اثبات این نکته است که همیشه بردگی از آن زنان وحوزهی قدرت در احاطهی مردان میباشد. همانطور که رهبرآپونیز بیان میدارند: رها کردن زن در قفس پلنگ میباشد.
حال با این اوصاف تلفیق این دو دنیای متمایز از هم با یکدیگر، امری ناعادلانه وبه دور از هرگونه معیار اخلاقی و ارزش های اجتماعی میباشد. میتوان اینگونه توصیف نمود که مانند رها کردن کودکی در میدان جنگ وخونریزی می ماند که توان دفاع از خویش را نداشته وقربانی خواهد شد. در پدیدهی کودک همسری فاکتورهایی همچون مسائل اقتصادی، بافت سنتی جامعه، فرهنگ جنسیتگرایانه، سیاستهای زن ستیز برگرفته از ایدئولوژی دینی دولت، تعضیف گشتن بنیان اخلاق وسیاست در میان خانواده، نگرش جنسیت گرایانهی حاکم بر جامعه وبرتری مرد بر زن و تعلق گرفتن نهادها و هنجارهای اجتماعی به مردان و… در وقوع چنین فاجعهی اجتماعی موثر وسهیم هستند.
متاسفانه به سبب کاهش سطح رفاه اجتماعی خانوادهها که در نتیجه ی تعمق مسائل ومشکلات ناشی از ساختار حکومتی ایران هم در داخل وهم در عرصه ی بین المللی است ، فاکتور اقتصادی چه بسا بهتر زمینهساز مشروع نمودن پدیده ی کودک همسری وموجه سازی آن با توسل به احکام شرعی وآیین شریعت میباشد. از جنوبی ترین شهرهای ایران مانند زاهدان و بوشهر گرفته تا شمال ایران مانند طارم، دلایل اصلی در وقوع این فاجعه مشکلات اقتصادی وافزایش آمار بیکاری شناخته شده است. متاسفانه خانوادهها متوجه پیامد های حاصل ازمقوله ی کودک همسری نبوده وتنها جهت کاهش بارسنگین بر دوششان، خویش را فریب داده و در برابر چنین مسئله ای سکوت اختیار مینمایند.
بایستی بر این نکته واقف بود که کودک همسری با گذر زمان پیامد های خطرناکتری را با خویش به همراه داشته و دامن گیر جامعه خواهد گشت. عواقب بیولوژیکی وسوسیولوژی زیادی مانند بیماریهای جسمانی، بیماریهای روحی و روانی و ناهنجاریهای اجتماعی رابه همراه خواهد داشت که به صورت در هم تنیده در تضعیف پایه های اساسی جامعه که اخلاق وسیاست اجتماعی است ، نقشآفرین میباشند.
کودکی که هنوز از لحاظ جسمانی رشد ونمو کامل پیدا نکرده، چگونه توان وآمادگی ازدواج وبه دنبال آن وارد شدن به مرحله مادر شدن را داشته باشد؟؟ کودکی که خود هنوز به محبت و حمایت مادر نیاز دارد، چطور توان تربیت وآموزش کودکی را در درون جامعه داشته باشد؟؟ این امر به مرور زمان موجب پیدایش پیامدهای روحی وروانی مانند افسردگی واختلالات روانی وفیزیکی خواهد شد. افزون برآن با کاهش سن ازدواج وگسترش چنین پدیده ای در میان جامعه از سطح دانش اجتماعی وکیفیت آن کاسته شده وبا جامعهای مواجه خواهیم شد که بافت های اجتماعی آن تضعیف خواهد گشت. چون مادرانی که بایستی کودکانشان را با آداب ورسوم وسنتهای جامعه آشنا نموده و بر این اساس آموزش دهند، هنوز خود کودکانی هستند که در دنیای امیال و هوسهای ملکیتگرایانه مردانه به زنجیر کشیده ومحبوس گشته اند وبه دنبال خیال های کودکانه ی خویش سرگردانند.
بر همین مبنا مقولهی کودک همسری نه تنها راه برون رفت از مسائل درون جامعه نخواهد بود، بلکه در ژرفا یافتن آن دارای نقشی فعال میباشد، چون خواهان مبدل نمودن زن به ابژه ای جنسی درمیان افکار واذهان عمومی میباشد. برهمین اساس جهت رهیافت از این مسائل در وهله ی نخست مبارزه با ذهنیت مردسالار که جهت تداوم خویش حتی از قربانی نمودن کودکان احتراز نمیورزد را باید شالوده ی مبارزاتی خویش قرار دهیم.
بایستی با توسعه آگاهییابی اجتماعی و ایجاد ذهنیتی دمکراتیک، سطح دانش جامعه به ویژه خانوادهها را ارتقا بخشید وبا روشن سازی چهره واقعی دولت که دستاوردها وارزش های اجتماعی جوانان را غصب واستثمارمینماید و به ویژه با غصب بدن زنان وبه کار گیری به عنوان ابزار تبلیغاتی، سعی در بیاراده نمودن زن دارد و بدین ترتیب موجودیت خویش را ادامه میدهد، جامعه را هشیار نموده و بدین ترتیب ضربه ی مهلکی بر ساختار جنسیت گرایانه ی نظام وارد آورد.
همچنین ما زنان بایستی با ایجاد سپری با افکار زنانه، بر اتحاد وانسجام وسازماندهی تکیه نماییم تا قوانین زن ستیز ایران به ویژه ماده هایی همچون 1041 که کودک همسری را امری قانونی وشرعی میداند، از بنیان تغییر داده و در نهایت این قوانین را از میان برداشته و مانع از گسترش مسائل ومعضلات دولتی که همچون بیماری های سرطانی در جامعه نفوذ کرده گشت تا بدین شیوه بتوان آینده ای مطمئن و سرشار از آرامش را برای کودکان سرزمینمان مهیا سازیم.