دفاع مشروع در سده 21
19 آگوست, 2021روکن روژهلات
سدهی کنونی سدهی تکنولوژی و تله کومیناسیون میباشد. در این سده سیستم مدرنیته کاپیتالیست و دولت-ملت هژمونی خویش را در سطح وسیعی بر جامعه، زنان، جوانان و خلقها تحمیل مینماید. ذهنیتمردسالار از طریق ابزارهایی همچون تلویزیون، تلفن، اینترنت و … سیاستهای جنگویژه و آسمیلاسیون را بر جامعه، زنان و جوانان اِعمال می نماید. این مهم تنها نسل کشی فیزیکی نیست؛ در عین حال نسلکشی فرهنگی و سیاسی نیز میباشد. زن از تمام حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خویش دور گرداندهشده و هر روز با آزار و اذیت، تجاوز و کشتن روبرو می گردد. مرد اقتدارگر به یاری دولت و سیستم اقتدارگر ظلم و زور خویش را پیشبرد می دهد. دیگر جامعه نمی تواند با زبان خویش صحبت کند، بنویسد و با فرهنگ خویش زندگی نماید. زن نمی تواند با هویت خویش به مثابه یک هستی و موجودیت زندگی نماید، بدون حق گردانده شده و نادیده انگاشته می شود. بر زنان سیاستهای آسیمیلاسیون، نسل کشی، کوچاندن، غصب و غارت روا داشته می شود.
کسی که با این سیاستها روبرو میگردد، چه زن چه جامعه، به شکلی طبیعی لزوم دفاع از خویش را احساس می نماید. زمانی که هجوم وجود داشته باشد، به شکلی طبیعی در مقابل آن خوددفاعی نیز بایسته می گردد. زمانی که زن و خلق کورد موضوع بحث باشد، دفاع بیشتر اهمیت خواهد داشت، زیرا در زمان کنونی انکار کردن جامعه کورد بسیار مشهود است.
در همه عرصه ها علیه ارزشهای خلق کورد هجوم انجام می گیرد و این هجمه ها علیه جامعه کورد و جنبش آزادیخواهی خلق کورد با هدف تصفیه و نابودی انجام میگیرد. در مقابل این حملات که هستی ما را هدف می گیرند، دفاع نمودن بسیار طبیعی و مشروع میباشد. اصلا دفاع مشروع چیست؟ ما به مثابه جامعه و گریلاهای کوردستان دفاع مشروع را چگونه درک میکنیم و موضع ما در این مورد باید بر چه اساسی باشد؟ لازم است ابتدا این واژه تعریف گشته و شفاف سازی شود.
البته در بین هجوم و دفاع نیز رابطه وجود دارد. جایی که هجومی وجود نداشته باشد، به دفاع نیز نیازی نخواهد بود. هجوم، به طرف مقابل (دشمن) به معنای انجام عملیات است ( اعم از نظامی و غیر نظامی). به همین دلیل نیز دفاع در مقابل هجوم میباشد. میتوان گفت که “دفاع در مقابل فعالیتهایی که علیه زنده بودن است، مقاومتی است که برای زیستن انجام میگردد.” در مقابل هجومی که هیچ قانون و قاعده ای را نمیشناسد، موضعی که نشان داده میشودالبته مشروع گفته می شود. به معنای طبیعیترین، مورد لزومترین و بسیار بجا و به حق به کار برده میشود. بدین ترتیب زمانی که هر دو کلمه دفاع و مشروع را با هم به کار ببریم، میتوان به معنای حق دفاع از زیستن به نام کرد. گفته میشود “حق دفاع مشروع حقی است برای همه جانداران کیهان که هیچ جای بحثی ندارد و به هیچ عنوان نمیتوان این حق را محدود نمود”. اما تنها تعریف نمودن آن به مثابه یک حق ممکن است تاثیر جداگانه ای در ذهن انسان بر جای بگذارد و راه بر اشتباهاتی بگشاید. به ویژه در جوامع و افرادی که این وضعیت را درست تحلیل ننموده اند و از لحاظ ذهنی پیشرفت ننموده اند، اگر دفاع مشروع تنها به مثابه یک حق تعریف شود، باعث از میان رفتن ذات اصطلاح نام برده می شود. یعنی به مثابه حقی که کسی دیگر به آنان بدهد یا از دیگران امید گرفتن آن را داشته باشند تعبیر گردد. اما دفاع مشروع اینگونه حقی نیست.
دفاع نه تنها برای انسان بلکه برای تمام موجودات امری لازم و ضروری است. در این زمینه اگر به اطراف خویش بنگریم و در مورد رویدادهایی که در طبیعت روی می دهند تأمل نماییم، نتایج آموزنده ای خواهیم یافت. آیا در میان گیاهان موضع دفاعی وجود دارد؟ ممکن است که نشکستن شاخه و ساقه گیاهان، انعطافپذیری آنان، در نتیجه تمام تلاش در مقابل همه نوع هجوم برای این است که به مثابه یک موجود زنده بر روی پای خویش بایستند. همه اینها نشان از وضعیت خوددفاعی آنها باشد و برای اینکه از خویش دفاع نمایند در مقاومتی عظیم به سر می برند.
واکنش علیه تهدیدهای بیرونی که از جانب تمام موجودات- اعم از انسان، حیوانات، گیاهان و حتی اشیا- انجام میگیرد، یکسان نیست و تفاوت در میان آنها وجود دارد. درختی که در درون رگهای آن آب که نشان از زنده بودن آن است، جریان دارد و درختی خشکیده یا آب آن خشک شده است، در مقابل ضربه ای که به آنها وارد میشود، همان واکنش را نشان نمی دهند. بدون شک این وضعیت برای حیوانات نیز به همین شکل میباشد. هر حیوانی دارای سیستم دفاعی مختص به خویش است که از واکنشها و غرایض آن حیوان ناشی می شود. حتی این مورد که چه اندازه از روی غریضه یا از روی عقل میباشد جای بحث دارد. چرا که حیوانات بسیاری وجود دارند که این موضع را به شکلی سازماندهی شده نشان میدهند. اگر به محیط اطراف خویش بنگریم، حیواناتی را میبینیم که در همه آنها واکنشهای اینچنینی وجود دارد. برای مثال خرگوش بسیار هوشیار میباشد. هوشیاری خرگوش به حدی است که کوچکترین حرکت و جنبش را در اطراف خویش احساس نموده و فرار می کند. اینکه آیا به میزان لازم فرار کرده یا خویشتن را از هجوم خلاص مینماید موضوعی دیگر است. اما مطمئنا واکنش خوددفاعی را از خویش نشان میدهد. ممکن نیست بدون اینکه از خویش واکنش خوددفاعی را ببینیم و بدون واکنش به دام افتد. این نیز شیوهی دفاعی وی میباشد.
این مهم در انسان بسیار مشهود است و درباره آن گفتگو می شود. انسان هم به شکل فردی و هم به شکل اجتماعی زندگی میکند. به همین دلیل در انسان دوجنبه دفاع از زندهبودن خویش وجود دارد. اول به مثابه شخص از هستی خویش یعنی از جنبه بیولوژی از خویش دفاع مینماید. دوم به مثابه جامعه از زنده بودن خویش دفاع مینماید. یعنی از ویژگیهای اجتماعی بودن خویش دفاع مینماید. زیرا هم به مثابه شخص و هم به مثابه جامعه علیه موجودیت وی تهدید وجود دارد. به همین دلیل لزوم دفاع را احساس مینمایند. ممکن است این تهدیدها از سوی طبیعت نیز باشد، اما بیشتر از جانب خود انسانهاست. طبیعت نیز دارای قانون خاص خویش است. دارای حرکت و جنب و جوشی است که از ساختار درونی آن سرچشمه میگیرد. این حرکت گاه گاه برای موجودات زنده روی زمین همچون انسان، حیوان و گیاهان امکان زیستن را فراهم می آورد. اما گاها نیز موجودیت و زندگی آنان را تهدید مینماید. در مقابل این، دفاع نمودن از خویش الزامی است. از سوی دیگر در مقابل هجماتی که از سوی انسان انجام میگیرند نیز دفاع نمودن بایسته است. همانگونه که این هجمات میتواند به شکلی آشکارا و سرکوبگرانه انجام گیرد، امروزه به شکلی بسیار ظریف که به آسانی قابل رؤیت نیست اجرا می گردد. در اینگونه هجمات، همانگونه که موجودیت فیزیکی انسان مورد تهدید قرار میگیرد، هستی و موجودیت روحی و فکری وی نیز مورد تهدید قرار میگیرد. به همین دلیل نیز برای اینکه شخص بتواند به عنوان انسان از زنده بودن خویش دفاع نماید، بایستی بتواند هجمههایی را که در همه عرصهها بر وی روا داشته میشودخنثی نموده و از خویش دفاع نماید. برای جامعه نیز وضعیت بایستی به همین شکل باشد. علیه اجتماعی گشتن، تداوم زندگی اجتماعی، به مثابه جامعهای آزاد در میان سیستم زندگی نمودن و تداوم موجودیت اجتماعی هجوم انجام میگیرد. [نیروهای ضد جامعه]همانگونه که درونمایهی آنها نابودیِ موجودیت فیزیکی یک جامعه و نسل کشی فیزیکی آنان است، در عین حال آن از هم گسستن جوامع، به خویش وابسته نمودن و زیردست نمودن و بر طبق منافع خویش به کار بردن آنان نیز بخشی از واقعیت وجودی آنهاست.
به همین دلیل نیز همانگونه که به مثابه موجود زنده و شخصی آزاد برای تداوم زندگی انسانی به دفاع نیازهست، در جامعه نیز برای تداوم زندگی آزاد اجتماعی در برابر هجمات وحشیانه و نابودگرانهای که با هدف نسل کشی فیزیکی گرفته تا تحمیل سیستم برده داری و به کلی در برابر تمام تهدیداتی که متوجه آن است خوددفاعی امری ضروری است. از زمانی که جامعه طبیعی پراکنده گشت و بر روی آن اقتدار طبقاتی- جنسیت پرستی ایجاد گشت و با گذشت زمان پیشبرد یافت بدین سو، هجمات علیه انسان و جامعه بیشتر گشتند و لزوم دفاع نیز بیشتر گشت.
بایستی علم دفاع مشروع به سطحی برسد که بتوان هجوم و دفاع راستین را تشخیص داده، آزادی و زیردستی را به شکل واقعی آن در سطحی قابل قبول تحلیل نموده و از دفاع مشروع و آزادی جانبداری نماید. تکنولوژی موجود در روزگار ما برای نیروهای هژمونیک و دولت-ملت، فرصت تحکم بیشتر بر جوامع را ایجاد نموده است. تکنولوژی جنگی که اکنون به کار گرفته می شود، ممکن است که اکنون در دست همه دولتها نباشد، اما با گذشت زمان به دست همه آنها خواهد افتاد. هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی و بمبافکن و تکنولوژیهای متنوع دیگر در دسترس همگان قرار خواهند گرفت. البته آنانکه چنین ابزاری را میسازند نیروهای انحصار و سرمایه دار هستند و برای سود خویش به دولتها می فروشند. امروزه مکانی که انحصار تسلیحاتی در آن نیرومند است و بیش از هر جایی در آن خرید و فروش تسلیحات انجام می گیرد، آمریکا، روسیه و اروپاست. حتی اگر عده ای نیز برای ایجاد آرامش وصلحتلاش نمایند، خواست آنان عملی نخواهد گردید. زیرا انحصارگران بازار اسلحه بسیار نیرومند خویش را سازماندهی نموده اند. اگرصلح و آرامش وجود داشته باشد، نمی توانند تسلیحات خویش را به فروش برسانند. برای اینکه بتوانند اسلحه و مهمات خویش را به فروش برسانند بایستی همیشه جنگ، درگیری و کائوس وجود داشته باشد. این نیروها نیز برای اینکه تسلیحات خویش را به فروش برسانند و سود به دست بیاورند، در چشم بر هم زدنی خون خلقها را خواهند ریخت، همچنان که اکنون نیز این کار را می کنند.
این نیروها همانگونه که مستقیما بر سیاست تأثیر می گذارند، همیشه به تشویق برای جنگ نیز می پردازند. برای اینکه اقتدار خویش را بر همه خلقهای زیردست و بویژه خلق کورد ادامه دهند، این مهم تحمیل می گردد و می گویند ” بایستی شما از هویت انسانی، ملی و اجتماعی خویش دست برداشته و بر این اساس از هستی خویش نیز بگذرید. در عین حال علیه هویت انسانی، ملی و اجتماعی خویش و نیز علیه آنانکه با این هدف در مبارزه آزادی و هویتی جای میگیرند، با معاندت بجنگید. لازم است بر این اساس خویش را اثبات نمایید. اگر شما این کار را انجام دهید، آن موقع ما نیز برای اینکه شما موجودیت بیولوژیک خویش را ادامه دهید، به شما فرصت خواهیم داد.”
کوردها را در چنگال نسلکشی اقتصادی انداختهاند و بدین ترتیب می خواهند نسل کشی فرهنگی را به آنها بقبولانند، هویت انسانی-ملی خویش را انکار نمایند و تحول یعنی مبدل گشتن به ملت بالادست را به آنان بقبولانند. برای اینکه این نیز نتیجه بخش باشد و موفق گردند، ترور ویژه اقتصادی را اجرا مینمایند. کورد با وضعیت و راستی اسفباری روبرو گردانده شده است. یا خویشتن را انکارنموده و با نسل کشی فرهنگی از هویت راستین خویش بیگانه گردد، یا مانع از تداوم موجودیت وی خواهند شد. چرا در کوردستان جنگ اقتصادی بدین شیوه انجام میگیرد؟ چرا خلق کورد در معرض چنین سیاست و ذهنیت اقتصادی قرار داده میشود؟
بدون درک اینکه چرا چنین اعمالی انجام می گیرند، ممکن نیست که انسان بتواند علیه آنها مبارزه نموده و از خویش محافظت نماید. دفاع از علم، تفکر، ایمان و شناخت تاریخ سرچشمه میگیرد. دفاع با اجتماعی گشتن، شناخت خویشتن و سازماندهی گشتن ممکن می گردد. دفاع برای دست یازی به حقوق خویش، بی وقفه در برابر استعمار انجام به صورت آکتیو انجام عملیات و مبارزه نمودن می باشد. دفاع یک بعدی نیست بلکه چند بعدی می باشد. یک جنبه آن به شکل مسلحانه انجام میگیرد. جامعه برای دفاع از خود به نیروی دفاعی نیاز دارد. امروز به مثابه خلق کورد دارای نیروی دفاعی گریلای کوردستان هستیم. گریلاهای آزادی کوردستان در برابرهجمات نظامی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که به طور مداوم علیه جامعه ما صورت میگیرند جوابگوست. امروزه به دلیل اینکه هجمه استعمارگری و ذهنیت فاشیست بر جامعه ما و گریلاهای کوردستان، گریلا ناچار از خویش و جامعه دفاع مینماید. مقاومتی که اکنون در کوهستانهای کوردستان علیه استعمارگری انجام میگیرد، مقاومتی تاریخی است. جنگی که انجام میگیرد، نبردی مشروع است. نبرد هستی است. نبرد شرف است. نبرد گریلای کوردستان نبرد [جهت تکوین ] ملت دمکراتیک است. پایه دیگر دفاع، محافظت از جامعه است. جامعه خود از خود دفاع مینماید و خویش را سازماندهی مینماید. همگام با مبارزه دانش دفاعی نیز پیشبرد می یابد. در همهی عرصههای جامعه، زنان و جوانان مواضع خود در مقابل استعمارگری را آشکار مینمایند. در برابر هجماتی که علیه فرهنگ، زبان، هویت و شرف زن انجام میگیرند، ایستادگی و مبارزه لازم است. اکنون باید جامعه، خانه به خانه، کوچه به کوچه از خویش دفاع نمایند و خویش را سازماندهی نمایند. مبارزه ای که با آگاهی، سازماندهی و اتحاد انجام گیرد، مطمئنا پیروز خواهد گشت. اکنون وظیفه اساسی جامعه این است که موضع خویش را در رابطه با خط آزادی شفاف نموده و از موجودیت خویش دفاع نماید.