قیام های مردمی در ایران و روژهلات کوردستان خودفریبی رژیم ایران را آشکارا نشان می دهد
11 آگوست, 2021پرسپکتیو HPJ
این روزها، تنور سیاست دنیای ما با سوخت خاورمیانه ـ سرزمین طلای سیاه و فرهنگهای رنگارنگـ داغ داغ است. تحولات سیاسی خاورمیانه و ردپای عمیقی که بر زمانهی ما به جای میگذارد، بهگونهایست که دغدغههای جوامع و افراد را سمتوسوی دیگری داده است. طوفان غرندهی دگرگونیها، خواه ناخواه همگان را با مسایلی حادتر از امور روزمره درگیر ساخته؛ جبهههای نبردی که هر روز بر شمارشان افزوده میشود، آوارگیها و سیل بیوطنشدگان، نسلکشیها و صدالبته در برابر اینها، تصاویر زیبا و امیدبخش مقاومتها و دفاع از ارزشهای هزاران ساله که با چنگ و دندان صورت میگیرد. اینها تکههایی مشخص از پازل خاورمیانهی ما هستند. سرزمین کهن خاورمیانه هرچقدر هم که زیر آوار مهیب جنگها از حالت مکان زندگی خارج گردیده، به همان اندازه به مکانی برای جستجوی زندگی تازه مبدل شده است. اینجا تناقضی شگفتیآور را لحظهبهلحظه میتوان تجربه کرد (و در همین تیر _ مرداد پر از حادثهی سال 1400 نیز). ملغمهی عجیبی از غریو باورهای تعصبآمیزی که بزرگترین آرمان پیروانشان، چپاول و سربریدن و فتح است و صدای رسایی که مقاومت جانانه برای دفاع از زندگی آزاد را فریاد میزند.
آخرین تئاتر سیاسی خاورمیانه با خوشرقصانی عروسک جدیدی به نام خود فروشانە کورد و سربازان روبات مانند ترکیە ، نفس همگان را بند آورد. در پشت صحنهی بازی، دستهایی که مثل سرتاسر این دو قرن معاصر، بوی نفت و دلار و خون میدهند سخت مشغول بکارند. در هر پردهی نمایش، تلاش میشود تا عصارهی گذشته و آیندهی ما تا آخرین قطرهاش در ظرف «زمان بهغایت پیچیدهی اکنون» ریخته شود و در کام عروسکگردانان نوش گردد! با این حال، خاورمیانه تنها یک تماشاچی نیست و خودش نیز با تمام اندوختهها و تجارب تاریخیاش به روی صحنه آمده است. انسان خاورمیانهای، خواسته یا ناخواسته در متن تغییر و تحولاتی زندگی میکند که نهتنها برای تعیین مسیر سرنوشت خودش بسی حیاتیاند، بلکه ناف سرنوشت جهان معاصرمان نیز بدانها بند است. گرههای کور فراوانی اینجا در انتظار بهسر میبرند؛ در انتظار نتیجهی نبرد میان جهانبینیها، سیستمها و راهبردهای گوناگون و اکثرا متضاد نیروهای سیاسی مختلف.
از افغانستان گرفته تا سوریە و عراق ، صحنهی کشاکش نیروهای جهانی و منطقهای است. بخش مهمی از ترافیک دیپلماتیک، چانهزنیهای سیاسی، زدوخوردهای نظامی و تغییر توازنات جهانی، با محوریت خاورمیانه صورت میگیرند. سطح درگیریهای عقیدتی، فرهنگی، سیاسی و نظامی بهگونهای است که میتوان گفت ما در گرماگرم «جنگ جهانی سوم» روزگار میگذرانیم. نبرد روزگار ما، کارزار میان سه جریان است: دموکراسیخواهی خلقها، دیکتاتوری دولتـ ملتهای یاغی و نئولیبرالیسم نظام جهانی سرمایهداری. نیروهای ابرقدرت جهانی با تمام چالشهای درونی خود، دولتـ ملتهای منطقه با همهی ناکارآمدیها و بنبستهایشان، و خلقها با تمام امیدها و مطالبات تاریخیشان در این جنگ حضور دارند. همچنان که خاورمیانه کانون این جنگ است، نتیجهی این جنگ را نیز تغییر و دگرگونیهای سیاسیـ اجتماعی خاورمیانه تعیین خواهد کرد.
جنگها همیشه بازندگان و برندگانی دارند و لبخندها و اشکهایی را با خود به دنبال میآورند. بیشک، جنگ در راه قدرت و سرمایه و سلطهگری، همواره یک باخت بزرگ برای جامعهی بشری محسوب میشود (حتی اگر فاتحان این جنگهای انحصارگرانه، لبخند پیروزی بر لب بیاورند). اما جنگهای تدافعی که داستان نبرد جوامع برای حفظ موجودیت خود و ارزشهای تاریخیشان در برابر قدرتهای زورگو و کسب دوبارهی بهتاراجرفتههای خویش است، همواره گامی در جهت پیروزی جامعهی بشری محسوب میگردد. جنگ جهانی سوم نیز ناگزیر، اشکها و لبخندهایی را بر چشمها و لبها خواهد نشاند؛ به امید آنکه ستمدیدگان، جویندگان حقیقت و آزادی، دموکراسیخواهان و همهی آنانی که سر ناسازگاری با سلطهپذیری دارند در فرجام این جنگ نابرابر، امیدهایشان به لبخند پیروزی آراسته گردد.
حال اگر بخواهیم در این مرحلە نگاهی تحلیل گرانە بە ایران داشتە باشیم می بینیم کە ایران به عنوان بخشی از زاگرس دارای قدمت زیاد یکجانشینی و فرهنگ جامعهی طبیعیست و گهوارهی تمدن است. دولت فعلی ایران همواره سعی دارد، مبارزات و جنگها را در خارج از خاک خود انجام دهد. خود در تمام جنگهای منطقه حضور داشته است. اما خود را به مانند آنکه هیچ مشکل داخلیای ندارد و دارای بهترین موقعیت در منطقه است نشان میدهد. قیامهای مردمی در ایران و روژهلات کوردستان خود فریبی رژیم ایران را آشکارا نشان میدهد. مردم ایران از وجههی اسلامی و شیعهی ایران فریب نمیخورند. رژیم فعلی ایران به اندازهای که وارث سنتهای تمدن است به همان اندازه خصوصیات مدرنیتهی سرمایهداری را نیز داراست. در عین حال که حکومتی مستبد است، لیبرالیسم نیز هست. هر دو طرف اصولگرا و اصلاحطلب هر دو تمثیلگر رژیم حاکماند. هر دو برای بقای رژیم در تلاشاند. مردم ایران نیز در برابر این مسئله، واکنش خود را نشان دادند. مسائل اقتصادی، سیاسی، قانونی و … همگی نمایانگر مشکلات مردماند و هیچ راهی برای پنهانکاری باقی نمانده است. مردم ایران از هر قشری در تمامی شهرها و پایتخت ایران، مشارکت وسیعی را در اعتراضات از خود نشان دادند. علیه رژیم کنونی شعارهایی را سر دادند و مرحلهای نو در ایران آغاز گشته است. مردم روژهلات کوردستان، سازماندهی شده هستند و با سازماندهی جامعهی ایران نیز میتوانند پیشاهنگی مبارزات در ایران را بر عهده گیرند.
آنچنان که ارزیابیهایی از مرحلهی کنونی را در مورد مشارکت مردمی انجام دادیم، همین موضوع برای زنان نیز صحت دارد. زنان اگر فرصتی برای آزادی ببینند و بهپاخیزند، جامعه نیز رو به آزادی گام برمیدارد. چهل سال است که در کوردستان با فلسفهی زن آزاد و جامعهی آزاد، مبارزات بزرگی در انجاماند. زن، هویت خود را دوباره شناخت؛ زن خود را نه به عنوان موجودی خجالتی و دارای کم و کاستی بلکه به مانند عنصری فعال و غیرقابل سکون میبیند. به همین دلیل در مبارزات آزادیخواهانه، زنان کورد پیشاهنگان اصلی هستند. از بسِ آنوش تا بنفش اگالان، از بریتان تا زیلان، از شیرین تا رِوانان و در روزگار کنونی نیز از تِکوشینان تا روان ها به نیرویی برای زنده کردن فرهنگ الهگی مبدل شدهاند. رهبر آپو گفته بود که ” اینانا انتقام خود را از جایی که در آن از بین رفته بود میگیرد” دختران اینانا با ارادهای بزرگ، با باوری و ایدئولوژی آزادی از همهی دستاوردهای تمدن هژمونیک مرکزی انتقام خود را میگیرند.
مبارزه برای تغییر نظام و سازماندهی جامعه و تکوین ابعاد ملت دموکراتیک، مبارزاتی دراز مدت هستند. در زمینهی ذهنیت، شیوهی زندگی، سازماندهی شدن و آموزش به تغییرات بنیادین و بازآفرینی نیاز است. HPJ همراه با مبارزه در برابر سیستم اقتدارطلب و آنتیدموکراتیک ایران که مخالف هر گونه پیشرفتی در جامعه است؛ زنده کردن فرهنگ ملت دموکراتیک، ایجاد ابعاد ملت دموکراتیک با نیروی ذاتی مردم را جزء فعالیتهای استراتژیک و اساسی خود میداند. مبارزات و فعالیتهای ما در این راه ادامهدار خواهد بود.