• چگونە می‌توان زیباترین، باارزش ترین و دوست‌داشتنی ترین شخصیت زن را بە وجود آورد

    12 ژانویه, 2021

    رهبر آپو

    ارزشی کە برای روابط قائل شدم، قدرت تحلیل مرا بە سطح ملی رساند، این بزرگترین کاری بود کە انجام دادم. بە احتمال زیاد بسیاری از شما بردەی روابط هستید. بە سبب نداشتن قدرت چارەجویی در روابط  نابود می‌شوید. البتە این نیز راە را بر نزول سطح مبارزە، تشکیلات و شخصیت مبارز می‌گشاید. شخصیت‌هایی کە قادر بەترک عادات و سنت شکنی  و راهگشایی بر نو گرایی نیستند، نمی‌توانند انقلابی شوند . چنین شخصیت‌هایی نمیتوانند بە پدیدەی محبت دست یافتە و زیبا گردند. سرچشمەی محبت و زیبایی درواقع در این ارزیابی‌ها نهفتە است. من از زمان کودکی تا امروز زن را جذاب و هم ترسناک دیدەام. در عین حال کە زن را خطرناک می‌بینم، سعی بر کسب خصوصیات مثبت و زیبای وی نیز دارم. همیشە بین آنانی کە پلید و زشت‌اند و آنانی کە زیبا و آزادند، تفاوت قائل شدەام. سعی کردم کە فرصت رشد بە اولی ندادە و دیگری را مطرح گردانم. این خط مشی من است و امروز دنیا را بە دو دستە تقسیم نمودە است: دنیای آزادی و دنیای بردگی. می‌بینید کە این راە را بر تشکل و تحول بزرگی می‌گشاید. حال هیچ رابطەای وجود ندارد کە نتوانم گسترش دهم در حالی کە در آن آزاد باشم و هم تاحدودی آزادی را توسعە دهم. وقتی شخصیت یک دختر جوان را تحلیل می‌کنم، اگر او نیز کمی آزادی خواە باشد، بر این باورم کە راە را بر پیشرفت وی می‌گشایم. بە همین دلیل هر جا کە می‌روم مورد احترام هرکس واقع می‌شوم و در آن جا تحرک ویژەای گسترش می‌یابد. با این پیشرفت ها هر دختر جوانی نیرو می‌گیرد، سعی در کسب ماهیت خویش می‌کند. تغییر شکل می‌دهد و از لحاظ جسمی پیشرفت می‌کند. زبان و روحش پیشرفت می‌نماید و این نیز راە را بر محبت راستین می‌‌گشاید. شاید کسی بە آن نیندیشیدە است ولی روابطی کە انسانهای ما را جذب می‌کند این گونە بە وجود آمدەاند. اگر در سطح آزمون هم باشد، کم و بیش خطوط  "چگونگی روابط" ترسیم شدەاند.

    در این روند نوعی منطق و توانایی ارزیانی وجود دارد، در آن پیروی از احساسات و رفتار فرومایە دیدە نمی‌شود، خصوصیات اخلاقی من قوی تر از یک انسان متدین است و بیشتر از دیگران آزادیخواە نیز هستم. یعنی با رفتارها و کسانی کە نمایندە آنها هستند، آزادانی برخورد می‌نمایم. اگر زن باشد سعی می‌کنم حتما او را در دنیای آزادیها مشارکت دهم. این هم شیوەی رفتاری است کە شکل پذیرفتە است. اما آیا شما هم این گونە هستید؟ ادعای داشتن احساساتی را دارید ولی احساساتتان چەنقشی در انقلاب دارند ؟ بە شیوەی فئودالی، بندگی و یا خردەبورژوازی؟ آیا این احساسات بی امان، بی جا و بی محتوی هستند؟ اگر در تمام این موارد معیارهایی نداشتە باشید، پس خطرناک هستید. من نمی‌توانم این شیوە را قبول نمایم. اگر شیوە شما برای پیشرفت نامناسب باشد، آن را نیز نمی‌پذیرم اگر آن حد ‌دگماتیک و بی جرات هستی، چگونە می‌خواهی انقلابی شوی. من چگونە توانستم دل خلق خویش را بە دست آورم؟ دل همە شما را نیز همان گونە بە دست می‌آورم. آیا این ممکن است؟ بلە، زیرا مجبور بە دل دادن هستید. زیرا بە نظر من بدون دل نمی توان انقلابی شد. کسی کە " دلش را در تاریخ و یا گوری دفن کردە و یا آن را بە تارمویی آویختە" نمی تواند انقلابی شود. انجام این کار حقارت نسبت بە زندگی است.

    افراد بی شخصیتی در میان صفوف انقلابی مان در هر فرصتی بە فکر گریز می‌افتد، چگونە این فکر بە مغز اشخاص خطور می‌کند؟ وقتی شخصی را بە حال خود می‌گذاریم، تنها بعد از چند روز چنان رفتارهای ضعیفی نشان می‌دهد کە با هیچ قانونی همخوانی ندارد و در ارزش‌های انقلابی و حتی سنتی نمیگنجند. دلیلشان این است کە نتوانستە‌اند تاب بیاورند. این مسئلە در میان مادیدە شد. این تعالی همدیگر نیست بلکە بازی با اشتیاق و غرایز همدیگر و بیرون ماندن از صحنە مبارزە است. قادر بە  توسعە مبارزە نیستند . وقتی قدرت تشکیلات و آموزش وجود نداشتە باشد، همدیگر را یافتە و یکدیگر را بە فرومایگی می‌کشانند. چنین کسانی دیدە شدە و مجازات نیز شدند. دلیل مجازات کردن آن‌ها در اصل نە ایجاد ارتباط با همدیگر بلکە خیانت بە وظایف‌شان بود. این چە نوع برخورد جنسی است کە همبستگی شما را از بین می‌برد؟ با ایجاد ارتباط از وظیفە می‌گریزی. آیا ارتباط زن و مرد و یا رفتارهای جنسی چنان کیفیت جاسوسی دارد کە تو را بە سوی خیانت سوق می‌دهند؟ آیا وقتی تو این را انجام می‌دهی، هراسی بە دل راە نمی‌دهی؟ اگر این را می‌دانی پس چرا روابط سازگار، متعادل، نیرومند و صحیح ایجاد نکردی؟

    البتە شیوە و طرز آن است. ابراز عدم توانایی در کنترل خویش غیرقابل قبول است. بسان دختران فراری،" هیچ می‌دانی این کار تا چە اندازە ویرانگر است! اگرفرار کردی دیگر چە باقی خواهد ماند؟ این را نمیتوان بە مثابە زندگی پذیرفت. نە مرد و نە زنی این گونە مقبول نیستند. من نیز از طرف دیگر شیوەی برخورد خاصی با مشکل مزبور دارم. هر روز در این مورد تلاشی وافر بە خرج میدهم.

    چگونە می‌توان زیباترین، با ارزش‌ترین و دوست داشتنی ترین شخصیت زن را بە وجود آورد؟ این پرسش جالبی است. کسانی وجود دارند کە حتی نزدیک شدن بە زن را گناە می‌پندارند. از نظر آنان حتی " نباید با زنان دست داد". این چە معنایی دارد؟ تو برای زندگی مبارزە می‌کنی. زن هم بخشی جدانشدنی از زندگی است. آنها نمی توانند بە شکل دیگری بیندیشند. هر برخوردی را " روابط از خود بیگانە"(اصطلاحی کە برای روابط مخالف قوانین بە کار می‌رود. زیرا از جوهرە خویش دور شدە است.) نام نهادەاند. هر ارتباطی را ارتباط از خود بیگانە نامیدن تا چە اندازە صحیح است؟ بلە، روابط از خود بیگانە وجود دارند کە سبب دوری از مبارزە می‌شوند. بە میزان خیانت هم، روابط خطرناک وجود دارد. اما بە نظر من هر ارتباطی را ارتباط از خود بیگانە نامیدن صحیح نیست. حال این موضوع بحث تمامی اعضای p.k.k است. در آیندە سعی خواهم کرد آن را توضیح دهم. چارچوب، محتوی و اهداف آن مشخص است. بە احتمال زیاد، هر جنبەای از آن ارزش ها را تقویت می‌نماید. روابط بر این پایە ایجاد می‌شوند، کدام جنبەی این مسئلە فساد است؟ عضویت در صفوف، محبت و حتی عشق تحقق یافتەاند. تمام این ها اصطلاحات بوین بودە و یا سعی می‌شود محتوای شان پربارتر شود. تلقی دست دادن بە همدیگر و یا رفتاری شبیە آن بە صورت " خطرناک و از خودبیگانە" یک بیماری است!

    نباید برداشت ناصحیحی انجام پذیرد، مقصودم روابط عقب‌ماندەی جنسی نیست. اما تماس‌های بدنی سطحی و از همدیگر خوشنود شدن و قدرت گرفتن رافورا فساد شمردن کمی خطرناک است. در میان صفوف ما نگرش بە این موارد بە شیوەای ناصحیح ممکن است بە فساد بیجامد. اما اگر بە شیوە ما باشد. چنین نخواهد شد. اگر زنی بخواهد می‌تواند مردی را دوست داشتە باشد. همچنین یک مرد در ابعاد مختلفی می‌تواند خواهان دوست‌داشتن یک زن باشد. اگر برای دوستداشتن و مشارکت خود موانعی را ایجاد نمایی پس تا چە حد آزاد هستی؟ آیا فئودالیسم نیز خواهان این گونە برخورد ها نبود؟ اما نباید بە مورد دیگر هم فکر کرد. اگر انی نتواند در مقابل مرد و یا زنی در برابر مرد تاب بیاورد و اختیار خویش را از دست بدهد، قابل پذیرش نیست. آیا این مسئلە از منظر ارادەی آزاد قابل قبول است؟ آیا درست است کە در روابط شخصی خود تا این حد دچار رفتارهای ناسالم شد؟ البتە کسی هم نمی‌تواند جرات بررسی صحیح این مسائل را نشان دهد. یا بسیار محافظە کار و متعصب می مانند یا وقتی فرصتی بیابند همدیگر را فراری دادە و یا بە روابطی بسیار بی ارزش بسندە می‌کنند. این‌ها برخوردهای احترام آمیز با زندگی نیستند.

    فرد کرد هنگام میلاد مجدد خویش، تقریبا باید برخوردی نو و صحیح در مورد هر اصطلاح داشتە باشد. ما باید درون‌مایە را پربارتر کردە و در این مورد جسور باشیم. جانمان را در کف دستە نهادە و آن را بدون هیچ چشم داشتی تقدیم می‌کنیم. با هر مشکل زندگی با جسارت برخورد می‌نماییم. دراین مورد رفتاری خودخواهانە نداریم. زیرا فدائیان خلق هستیم. انسان فدایی چرا باید خودخواە بودە و رفتاری فردیت محور داشتە‌ باشد؟ چنین انسانی بە شیوەای آزاد، اصیل و پاک رفتار می‌نماید. چرا نزدیک شدن بە زن همیشە خطرناک پنداشتە می‌شود؟ کسی کە در مقابل تو است یک انسان است. چرا باید چنین تفکری وجود داشتە باشد؟ این ها مرا بە هراس می‌اندازند. گاە از خود می‌پرسم: " آیا اشتباە می‌کنم، آیا درست است کە  این همە ارزش [i]برای دخترقائل می‌شوم؟" یعنی تفکراتم همیشە بە صورت دەگانە و متضاد پیشرفت می‌نمایند. چرا زن بە سرچشمەی یک  زندگی فوق‌العادە تبدیل نشود؟ البتە این در همان حال یک جنگ بزرگ طبقاتی است. حال هر روز در این مورد مشغول هستیم و مبارزە می‌نماییم. یعنی وضع بسیار روشن است. ادعای آزادی دارید اما کدام یک از شما قادر بە ایجاد ارتباطی قابل تحسین هستید؟ چند دختر جوان ما خویش را آزاد نگە داشتە، بە فرومایە‌شدن خویش ادامە ندادە و در ارتباط خویش با مردان و هر گونە ارتباط دیگر، خویش را متعالی کردەاند؟

    بە مردها نیز چندان نمی‌توان اعتماد داشت. زیرا معیار و قانونی ندارند. چنین مردانی بە چە کار می‌آیند؟ می‌بینید کە این جا مبارزەای جدی در جریان است و این با ما ارتباط تنگاتنگی دارد. تمام کاری کە انجام دادم این بود کە با جسارت بیشتری با مسئلە برخورد نمودم. هم اطمینان و جسارت می‌دهم، هم با تحلیلات، مسئلە را اندکی روشن می‌نمایم. البتە شما کمی با جرات بیشتر می‌توانید مشارکت نمائید. باید بدون منحرف کردن مسئلە و دچار شدن بە تعصب و لیبرالیسم ضعیف کنندەی بورژوازی، بتوانیم شیوەی رفتاری خویش را شکل دهیم. این‌ها خصوصیاتی‌اند کە باید وسیع‌تر در باب آن بحث نمود. اما مواردی کە می‌خواهیم با جزئیات بیشتری بررسی‌شان کنیم نیز وجود دارند. من جهت تمام این تنها برخوردهایی در حد مقدمە را ارائە کردم.

    شیوەهایی کە برای" چگونە باید زیست؟" یافتە می‌شوند،باید وسیع باشند. در این مورد قدرت شخص وابستە بە شیوەی چارەجویی است کە بە آن موضع گیری کە ما سالم ترین موضع گیری قلمداد می‌کنیم، باید خوب درک گردد.

    مسئلەی دیگر این است کە در دوران انقلاب هستیم. ارتباطی کە حال ایجاد کردەایم، روابط عادی موجود در نظام نیستند. روابط آغازین و روابط یک مقطع آزادی می‌باشند. روابطی کە با شما داریم، نمی‌توانید روابط سطحی باشد. یعنی بە ویژە رهبری نمی‌تواند روابط خصوصی و شخصی ایجاد نماید. بیشتر از روابط خصوصی و شخصی متمایل بە میهن است و یا رفتاری در ارتباط با تمامی جنس زن دارد. سطح کلی شخصیت زن و خصوصیات کلی از چگونە باید باشند؟ دوست‌داشتنی ترین شکل روابط چگونە باید ایجاد شوند؟ اگر توجە نمایید، این روابط چنان می‌بینید کە انگار ارزشی را در یک لابراتوار ساختەاید. این معنی ایجاد فوری روابط خصوصی و یا وابستگی نیست. موارد بسیاری باید مورد بحث قرار گرفتە و ارزیابی گردند. سالم ترین چیزی کە می‌ماند، همان است کە باید خلق و ملت را بە آن برسانیم و در سطح پیشاهنگی جامعە آن را ارائە دهیم. باید ماهیت روابط سالم زن و مرد، روابط سالم رفاقت، روابط متکی بە ارادە آزاد، روابط پاک، باشرف و با اشتیاق را تعریف نماییم. این مقولات بسیار مهم  و با اهمیتی هستند.

    در کنار ارزیابی این موارد، وظایف‌مان را نیز فراموش نمی‌کنیم. وظایف تشکیلاتی، وظایف عملی و انواع وظایف آموزشی بە اندازەی جنگ دشوار می‌باشند. یعنی ایجاد روابط اجتماعی و عاطفی دشوار هستند. اشخاص ضعیف قطعا عواطف آنچنانی ندارند، این شخصیتی مبارز است کە می‌تواند دارای عواطف برجستە باشد. اگر منشا روابط ازنظام باشند بدون شک پسرو هستند، برعکس اگر در پیوند با اشتیاق‌های بزرگ انقلابی باشند، بسیار با ارزش هستند. همان‌طور کە گفتم سنجیدن هر احساس و رابطەای بە عنوان" نشانەی فساد" و بە کنار نهادن آن خطرناک است.

    ما بە تدریج تحلیل و زندگی بو را در میان تودەی کرد گسترش می‌دهیم. ایجاد محبت، تعیین سطح احترام انسان ها و تنظیم روابط زن و مرد مهمترین مقطع این کار چگونە می‌توانیم حزب را بە وضع پیشاهنگ برسانیم؟ نمی‌توان از ساختار الیگارشیک و نهادهایش در کردستان انتظار راە حل داشت. مدل زن و مرد ترک و مدل حاکم چە دستاوردی برای زنان داشتە است؟ ازطرف دیگر ما قادر بە ارائە چەچیز هستیم؟ نظام امپریالیسم چە چیزی می‌تواند ارائە دهد؟ می‌بینیم کە سنت‌های فئودال خانوادە و میهن را دچار چە اوضاعی کردەاند، هر چیز را خود باید بسازیم. برای این کە می‌توانید از من بخواهید فضایی آزاد و اندیشە، بحث و مشارکتی آزادانە تر است. این‌ها هن وجود دارند. در حال حاضر آن را این گونە گسترش می‌دهیم. ممکن است مفید باشند. باید دانست کە پیشرفت‌ها معنا دارند. جوان هستید. راە بسیاری را باید طی کنید. بە عنوان زن شخصیت خویش را تعمیق بخشید. همە جانبە، با ارادە، روشن و نیرومند شوید. باید هر جنبە و هر خصوصیت خویش را از نظر مادی و معنوی شکل دهید. یعنی باید بتوانید روابط مختص بە خودتان را مطرح نمایید. این یافتن خویش و اثبات اصالت وجود خویش است.مثلی کە میگوید" اسم زن هست، خودش نیس." تنها نباید بە "اسم" بسندە کرد بلکە باید بە واقعیت "خویش" نیز دست یافت. من تا حد امکان بە این امر علاقە نشان می‌دهم. یعنی ایجاد و آفرینش زنی کە " وجودش" محسوس است، پەیدەی بسیار مهمی است.

    در اذهان کرد ها زن بسیار زشت و خطرناک است. اما زنی هم کە وجودش را اثبات نماید، پدیدەی بسیار با ارزشی است. نباید این را منحرف کرد و یا ارزشش را از بین برد. ایجاد موجودیت یک زن، ایجاد یک خلق است. آزاد کردن حزب، رساندن زندگی بە قدرتی عظیم است. اما همان طور کە گفتم این کار بە هیچ وجە با روش شما امکان ندارد. سالهاست کە من با آن مشغولم اما تا بە حال موفق نگشتەام. تا بەحال هم بە خود فشار می‌آورم. خانوادە نهادی است کە فرد را فرسودە می‌نماید. بدون گسترش همە جانبەی پابندی ها، من خویش را محصور در نظام خانوادە نخواهم کرد. چرا خود را بە دست کسی بسپارم کە در خانوادە و جامعە- آن هم تحت عنوان رابطەی خصوصی- خواهان فروبلعیدن من است؟ مرگ را بر سالم نماندن ترجیح می‌دهم.

    اکنون مسئلە برای شما با اهمیت تر است. هر کس کە در اولین برخورد با شما می‌تواند شما را بە فرومایگی بکشاند. چە نوع شخصیت مرد را ایجاد نمودید؟ کدام مرد را توانستید بە ارادەی آزاد و برابر برسانید؟چقدر می‌توانید مورد اعتماد قراربگیرید؟ بە همین سبب باید خویش را بە نقد بکشید. قبل از اشتیاق و احساس باید ماهیت ارتباطی کە با آن روبرو هستید دریابید. همەی شما کمابیش بە نوعی فریب خوردەاید و می‌دانم کە این مورد در آیندە مشکلاتی را برایم بە وجود خواهد آورد.

    البتە انسان بایدرفتاری احترام آمیز داشتە و در سطح ملی بیندیشد. زنی واقعی، تماما باید این‌گونە باشد. یعنی باید یک طرف زندگی و قدرت چارەجویی آن باشد. کدام رفیق زن ما این را همچون مسئلە و معضل خویش احساس کردە است؟ این اصلا معلوم نیست. بود و نبود وی معلوم نیست، معلوم نیست کە آیا نظری دارد یا کاری انجام می‌دهد یا نە؟ فکر نمی‌کنم کە حتی افکارم را هم درک کردە باشند. در  نبودم بە نوعی برخورد می‌کنند و رو در رویم بە نوعی. معنی دادن بە این امر دشوار است. مانند شخصیتی کە رواط فئودالی معاملاتی راتحمیل می‌کند، می‌خواهند مرا با یک ادای حقیر زنانە بە خود وابستە کنند. برآیند با استفادە از قدرتم بە یک‌ بارە و بە شکلی منفور پیشرفت نمایند. از غریزەی جنسی کە باید آزاد و شرف انسانی باشد، استفادە سیاسی می‌کنند. با توجە بە ضعف وافر مرد کرد در برابر غریزەی جنسی و نگرش ناموسی وی بە زن، در پی تسلط و  یا عرضەی اوست. کار بست اینگونە غریزەی جنسی بزرگترین بی اخلاقی است. این مسئلە چقدر با اخلاق و ناموس در ارتباط است؟ البتە وقتی مخالفت مرا می‌بینید، اعتراض می‌کنند؛" چرا این مرد ای گونە است؟" در مقابل دعوتم بە آزادی، عرضە غریزە جنسی را مطرح می‌کنند اما من هم اصرار دارم کە تنها بە صورت طبیعی می‌توان ب غریزەی جنسی برخورد نمود. اگر  بە صورتی طبیعی برخورد نکنی، فردی فریبکار خواهی شد.

    نگرش هایی  کە محوری فرد گرایانە داشتە و مالکیت خصوصی در این مورد در چارچوب نگرش انقلابی من نمی گنجد. مبارزەای شدید را تا حدودی بر این بنیان انجام می‌دهیم. ای مطلبی است کە شایستەی تحقیق است.ارادەی آزاد بە آسانی ایجاد نمی‌شود. لازم است کە بر این موضوع بسیار ابرام وپافشاری کنم. اما شما چرا در آن سهیم نمیشود و در مقابلآ مشکل تراشی می‌کنید؟ باید این را در یابید در حالی کە اثبات کردەام برای آزادی شما ارزش بسیاری قائلم. ارادەی آزاد شما بیدار شدە و آگاهی تان افزون گشتە است. فرصت و امکانات مهمی بە  وجود آمدەاند. میتوان منکر شد کە این زندگی با ارزش تر از زندگی گذشتە است. زندگی کنونی متعالی ترو قدرت تصمیم گیری شما بیشتر است. ای نیز برپایەی احترام بە انسان است.

     



    کژار