• برچسب‌ها:, ,

    خودگردانی اقتصادی، ایرانی دمکراتیک

    6 سپتامبر, 2020

     

    آرین زانا

    سرزمین کهن ایران از کهن دیارانی است که می توان رد پای زندگی عادلانه و دمکراتیک را در لابلای صفحات پنهان آن جستجو کرد. یکی از بارزترین نمادهای این فرهنگ غنی ملت دمکراتیک، همزیستی مسالمت آمیز و کاملا آشتیانه ملتهای متنوع ایران و تاریخ مشترک آنان می باشد. شاید بهتر است بگوییم رگه های کنفدرالیسم دمکراتیک و ملت دمکراتیک هنوز هم در ایران ریشه دارد و تا به امروز نیز با وجود تمامی تهاجمات اقتدارگری و امحاگری دولت ملت، این فرهنگ زیبا در زندگی  ساکنان ایران زنده و مقاومت می نماید.

    جغرافیای غنی ایران باعث گشته که کمتر احتیاجات ساکنانش را از خارج  تأمین نماید. خاک حاصلخیز، هوای مساعد، آب فراوان و بسیاری فاکتورهای انسانی باعث گشته تا فرهنگ زراعت در ایران تا به امروز نیز زنده باشد و درآمد بخش بزرگی از مردم از راه کشاورزی تأمین گردد. اقتصاد که در زبان کردی به آن (آبوری) گفته می شود به معنای هر آنچه مرتبط با زندگی می باشد است که در این چارچوب اقتصاد به طور کلی مبحثی است کاملا زنانه و جایگاه و نقش زن در آن قابل مشاهده است. اقتصاد یکی از مبانی اساسی پیشرفت جوامع می باشد. اقتصاد در واقع باید در خدمت پیشرفت و بهبود وضعیت معیشتی جامعه و همچنین استقلال آنان باشد.

    با نگاهی به وضعیت اقتصادی ایران در شرایط کنونی و مقایسه آن با اقتصاد در ملت دمکراتیک تلاش می نماییم که راهکارهایی تازه برای جان بخشیدن به اقتصاد در حال احتضار ایران بیابیم.

    جغرافیای رنگین و چندملیتی ایران باعث گشته که مردمان این سرزمین بنا به امکاناتی که خاک هر منطقه به آنان بخشیده بر روی آن کار نمایند و سایراحتیاجاتشان را از راه ارتباطات با همسایگانشان تأمین نمایند که به این گونه مبادله، فرهنگ هدیه گفته شده است. ورود به مرحله شهرنشینی یا تمدن تأثیرات زیانباری بر زندگی انسان از جنبه اقتصادی وارد آورد که می توان از آن جمله به موارد زیر اشاره نمود: انباشت سرمایه، دور گشتن از خاک، بیکاری، دور گشتن زن از اقتصاد و وابستگی او به مرد، ایجاد مشاغل کاذب، تخریب محیط زیست، استثمار رنج و زحمت و کار جامعه از سوی دولت، وابستگی اقتصادی جامعه به دولت، حذف اقتصاد گروهی و سوق دهی جامعه به سوی کار فردی و در نتیجه آماده سازی اذهان برای تلاش برای به دست آوردن سود بیشتر. با عمیقتر شدن اقتدارگرایی و دورگشتن جامعه از اقتصاد و تحت کنترل درآمدن این عرصه مهم زندگی از جانب دولت، اقتصاد از جوهره واقعی خویش دورگشته و به یکی از راههای استثمارگری تبدیل گشت. صنعتی سازی افراطی با تخریب محیط زیست و تخصصی کردن مشاغل لطمه بزرگی به اقتصاد وارد آورد.

    اقتصاد ایران با کشف نفت وارد مرحله جدیدی گشت. کشف نفت  در مسجد سلیمان باعث گشت تا چشم طمع کشورهای استعمارگر به ایران دوخته شود و مرحله جدیدی از استعمار اقتصادی ایران شروع گردد. از آن پس درآمد نفتی نقش اساسی در بودجه ایران پیدا کرد. در واقع نفت یا طلای سیاه به دلیل اینکه به دست مردم ایران مدیریت نگردید، به بلای جان آنان تبدیل گشت. در زمان رژیم پهلوی به بهانه صنعتی سازی و جذب نیروی کار برای کارکردن در کارخانه ها، بخش زیادی از جمعیت روستانشین ایران به شهرها مهاجرت نموده و در واقع از هویت خویش دور گشتند. دور گشتن از روستا و فرهنگ کشاورزی به معنای دورگشتن از خوداتکایی اقتصادی و وابستگی به دولت و اقتدار می باشد.

    بعد از انقلاب خلقهای ایران و روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، اقتصاد ایران روز به روز بیشتر در سراشیبی سقوط قرار گرفت و به جایی رسیده که هر روز وضعیت زندگی در ایران سختتر می گردد. شعار خمینی در اوایل این بود که پول نفت را بر سر سفره مردم می آوریم. با شعار خود اتکایی اقتصادی، اقتصاد ایران به چند دولت محدود وابسته شد. اقتصاد ایران که با سیاستهای غلط رژیم پهلوی به غرب وابسته بود، در زمان جمهوری اسلامی و با سیاستهای خصمانه این رژیم بیشتر لطمه دید. هر روز به دلیل اقدامات جنگ طلبانه این رژیم و وسعت تنشهایش با دنیا بیشتر در تنگنا قرار گرفته و تحریمهای بیشتری بویژه از جنبه اقتصادی علیه ایران اعمال می گردد.

    رژیم جمهوری اسلامی با شعار خوداکتفایی داخلی در حقیقت بخشهای مهم و حیاتی اقتصادی را که باید از جانب مردم اداره می شد، به گروههای خاص و مافیای اقتصادی دولتی واگذار کرد و اقتصاد را که باید در خدمت منافع آحاد جامعه باشد، برای منافع قشر وابسته به دولت به کار برد. از طرفی با ادعای اینکه بدون وابستگی به خارج احتیاجات خویش را تأمین می نمایند، اذهان عمومی را فریب داده و از طرفی اقتصاد ایران را به چند کشور خاص از جمله چین و روسیه وابسته کرده است.

    خاورمیانه اولین سرزمیند است که در آن انقلاب زراعی- روستایی ایجاد گشت و ارتباط ساکنانش با خاک و زراعت ناگسستنی است. لیکن کاپیتالیسم جهانی با هجمه های بی امان خویش در تلاش است تا با دور گردانیدن مردمان این سرزمین از اصالت خویش آنان را از خود و از فرهنگ کاربیگانه کرده و در ضد فرهنگ خویش ذوب نموده و به انسانهایی صرفا مصرف گرا تبدیل نماید. واقعیت این است که سرمایه کار نیست، بلکه ابزاری مؤثر جهت خارج سازی جامعه از ماهیت خویش است. بازگشت به خاک، طبیعت، کشاورزی اکولوژیک و ارگانیک هم باعث ایجاد کار گردیده و هم با رهایی از تحکم اقتصادی دولت، به خوداتکایی اقتصادی نیز کمک می نماید. استثمار و استیلای اقتصادی دولت در بنیان گسست از روستا، خاک، زراعت و تجمع در شهرها و رشد توده های بیکاران نهفته است که در نهایت به وابسته سازی جامعه به نهادهای قدرت و حاکمیت می انجامد.

    تنها راه چاره برای برون رفت از بحران اقتصادی که ایران در آن گرفتار است بازگرداندن اقتصاد به صاحبان اصلی اش که مردم هستند، می باشد. جغرافیای غنی ایران امکان خودگردانی اقتصادی بر مبنای کار گروهی را برای ساکنانش فراهم می کند. تنها مورد لازم، درآوردن آن از کنترل انحصارطلبانه دولت و مشارکت همه گروههای اجتماعی و بویژه زنان در پروسه تولید است. یکی از مهمترین مشارکت کنندگان در اقتصاد در ملت دمکراتیک، زنان هستند. استثمار اقتصادی که بر جامعه حاکم گشته با دورگرداندن زنان از اقتصاد و استثمار رنج آنان و نیز به عنوان سرمایه ندیدن کار آنان در خانه و نقش زنان در ایجاد نیروی کار بوجود آمده که در نهایت زن تنها به عنوان مصرف کننده دیده شده و این مسبب زورمداری و استثمار بر زن گردیده است. استثمار اقتصادی خطرناکترین و وحشیانه ترین شیوه به انحطاط کشیدن و به زانو درآوردن یک جامعه است. پس بر این اساس در برساخت ملت دمکراتیک، خودگردانی اقتصادی دارای جایگاه ویژه است. افراد آن جامعه برای تأمین اقتصاد خویش از دولت چشمداشتی نخواهند داشت و دولت نیز نمی تواند در این زمینه دخالت نماید. این حداکثر سازشی است که می توان مابین دولت-ملت و ملت دمکراتیک برقرار کرد.

     در مقابل سرمایه داری و صنعت گرایی ضد محیط زیست، اقتصاد کومینال یا گروهی و صنعت اکولوژیک پیشبرد می یابد. در ایران کنفدرال و دمکرات بایستی هر منطقه ای خودگردانی اقتصادی داشته باشد. بتواند بنا به منابع طبیعی و انسانی خویش، الزامات اقتصادی خویش را تأمین نماید و از این لحاظ متکی به دولت نباشد. در این شیوه خودگردانی اقتصادی، صنعت، تکنولوژی، عمران، مالکیت و سکونت شهری یا روستایی ضد محیط زیست و مغایر با جامعه دمکراتیک قابل قبول نیست و جایگاهی ندارد. کسب پول از طریق پول بی زحمت ترین و کریه ترین شیوه های استثمار است که در خودگردانی اقتصادی جای ندارد. چون آنچه که اقتصاد را از حالت کلکتیو خارج ساخت، انباشت سرمایه و کسب پول از طریق پول بود. اقتصاد ایران در شرایط کنونی به این دلیل که متکی بر فروش نفت و خارج ساختن جامعه از جریان اصلی اقتصاد است، باعث وابستگی هرچه بیشتر مردم به دولت و وابستگی دولت به چند کشور محدود گردیده است.

    در ملت دمکراتیک جامعه تلاش می نماید با امکانات ذاتی و درونی خویش و بدون وابستگی به دیگران، امکان زندگی دمکراتیک و عادلانه را فراهم نماید. در این میان اقتصاد نیز یکی از اساسی ترین عرصه هایی است که تا وقتی که جامعه در این زمینه به خوداتکایی نرسد، نمی توان ادعا کرد که می توان ملت دمکراتیک را برساخت.

     



    کژار