• برچسب‌ها:,

    مبارزه آزادی عشق زیبایی

    23 ژوئن, 2020

    زندان واژه ای که از دوران بچگی در ذهنم تداعی گر بود! به یاد دارم کلاس اول ابتدائی بودم امتحان ریاضی نمره منفی گرفتم با چند نفر دیگه از همکلاسی هایم برای تنیه ما رو از کلاس بیرون بردند، وارد حیات مدرسه شدیم که خانم توکلی ( خانم معلم)، آقا منصور ( مستخدم مدرسه) رو صدا زد منو همکلاسیانم از ترس خانم توکلی جرآت حرف زدن نداشتیم!!!  آقا منصور به گوشه حیات مدرسه  رفت کم کم داشت به پناهگاه نزدیک می شد، پناهگاه در گوشه ی حیات مدرسه در اعماق زمین باپله های بسیار، و رو به پایین قرار داشت با دربی بزرگ و آهنین وقفلی زرد رنگ که بر رویش می بستند. وچشمان مظطرب وآکنده از ترس منتظر اجرای حکم! صحنه ای که سی سال از آن می گذرد اما ترس و وحشت آن روز را هیچوقت از یاد نمی برم…

    فقط آقا منصور به داخل پناهگاه می رفت، یادم میاد آقا منصور همیشه می گفت هرکس شلوقی کنه یا درسش بد باشه می فرستم پناهگاه. مکانی تاریک و پر از مار، موش، عقرب و…پناهگاه برای مثل زندان و آقا منصور زندانبان…

    آقامنصور درب پناهگاه رو باز کرد ومنو همکلاسی هایم از ترس و وحشت به گریه والتماس افتادیم، اشک همراه با قسم هایی که تورو خدا مارو ببخشید قول میدیم ازین ببعد درسمونو خوب بخونیم و… گریه والتماس ما نه دل خانم توکلی رو به رحم آورد نه دل آقامنصور! دست یکی از دوستامو گرفتن که ببرن داخل پناهگاه، دوستم از ترس جیغ بلندی کشید وازحال رفت. حیات مدرسه تبدیل شده بود به شکنجه گاه، ازفضای امن خبری نبود بوی خشونت همه جارا پوشانده بود. طفلی دوستم نقش بر زمین شده بود وما فقط گریه می کردیم. ناگهان خانم عربی (مدیر مدرسه)، اومد وبا پرسش چی شده، اینجا چه خبره، به ما نزدیک شد؟ منو دوستام در یک آن که انگار فرشته نجات از راه رسیده باشد به آغوش او پناه بردیم احساس امنیت از چشمانی که از اشک خیس شده بود می درخشید. باوساطت خانم عربی ما مورد عفو خانم توکلی قرار گرفتیم وقول دادیم بچه خوبی باشیم ودرسمونو خوب بخونیم. وآقا منصور درب پناهگاه رو با قفل بزرگ زرد رنگ بست وما دوباره به کلاس درس بازگشتیم.احساس رهایی در چهره منو دوستانم موج میزد. رهایی از حبس، تاریکی ومار وموش وعقرب و…

    از آن روز به بعد از خانم توکلی وآقا منصور ودرب آهنی و قفل بزرگ زرد رنگ می ترسیدم. هر از گاهی ازپنجره کلاس به گوشه حیات پناهگاه خیره می شدم سوالهایی در ذهنم موج می زد اگر دوستم از حال نمی رفت ما الان زنده نبودیم؟ چرا خانم توکلی وآقامنصور نسبت به گریه والتماس ما توجه واهمیت خاصی نشان ندادند؟ اگر خانم عربی نبود واقعا مارو می فرستادن پناهگاه؟ یا فقط میخاستن بترسونن؟ از آدمای بزرگ می ترسیدم. به جز ازخانه، هیچ کجا احساس امنیت نمی کردم. خشونت ووارد شدن به حبس که ازکوکی با آن روبرو شدم خلایی در من ساخته شد که به گوشه نشینی وسکوت فراخواند. هرگاه واژه ی زندان به گوشم می رسد فقط خشونت را بیاد می آورم خشونتی که باخود ترس را بهمراه دارد. مکانی که افراد را از نظر فیزیکی وروحی و آزادی های او را محروم می سازند وگاها حیات اورا سلب می کنند.سازمانی که بخشی از نظام یک کشور محسوب می شود واز کیفر وحبس بعنوان یک مجازات قانونی بصورت حکم از سوی دادگاه صادر می شود. زندان قدمتی به درازای تاریخ دارد، از زمان آدم و حوا، دوره ی پیغمبران  وتا به امروز رسیده است. قربانیان زندانی را می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود، قربانیان جرم های خصوصی، شامل افرادی که به ارتکاب اعمال خلاف قانون ( قتل- اعمال خشونت علیه افراد جامعه- روابط نامشروع- قاچاق مواد مخدر) مجرم شناخته شده اند. این اتهام دامنه وسیعی دارد که از یک کشور به کشور دیگر یا گاه ایالت به ایالت دیگر بنابر ایدئولوژی حاکم  متفاوت است. جرم های عمومی وعقیدتی: کسانی که بخاطر عقیده وشیوه ی تفکر وباورمندی وعمل در راستای آن به حبس محکوم می شوند. سوال اینجاست آیا افراد محکوم شده جزئی ازجامعه نیست؟ نباید دیدگاه او از سوی قانون حفظ شود؟ در کشوری که سیاست آزاد نباشد افراد آ ن جامعه جهت ارائه ی اندیشه فکری- آزادی بیان وحقوق اجتماعی واقتصادی خویش به اتهام مخالفت با موازین اسلامی وقانونی محکوم به زندان  سیاسی می شوند.تعریف از سیاست چیست؟ هدف وآرمان های یک طبقه اجتماعی در مبارزه، برای تامین وحفظ حقوق ومنافع افراد جامعه است. نظام دولتی بنابر ایدولوژی حاکم، ونادیده انگاشتن ارزش های های انسانی ( فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی)، سیاست را مرزی ما بین خویش و جامعه احداث ساخته اند جهت سرکوب وسکوت خلقهای جامعه در برابر حقوق وبی عدالتی فرا قانونی نظام جمهوری اسلامی. رویداد سال 58 که به کشته شدن هزاران افراد غیرنظامی منجر گردید که در تاریخ بنام " سی مانگ "نامگذاری گردید. واقعیتی که در روزگار ما نیز مملو از نمونه های بی شماری است، واقعه ی سال 62  تیرباران کردن 59 نفر در شهر مهاباد، اعدام دو خواهر انقلابی به نام های شهلا ونسرین کعبی در شهر سقز، همچنین در شهر کامیاران ظریفه باجلانی پس از شکنجه های بسیار به دار آویخته شد جریانی که تا به امروز در حال گردش است اعدام شیرین علم هولی دختری از شرق کردستان در سال 89 بعد از سه سال حبس در زندان اوین به اعدام محکوم شد. زینب جلالیان ( فعال سیاسی کورد ) مدت سیزدە سال است حکم ابد را به بدترین شیوه از لحاظ فیزیکی وروحی نیز از سوی نهادهای امنیتی بسر می برد، آتنا دائمی ( مدافع حقوق کودکان) و هنگامه شهیدی (روزنامه نگار) سهیلا حجاب و … محبوس شده در حبس، که اوضاع جسمی و روحی آنها موجب بروز نگرانی نهادهای مدنی وحامیان حقوق بشر گردیده است. وقاحت دستگاه قضایی وامنیتی به جایی رسیده که برای تحقیر زندانیان سیاسی در زمان بازداشتشان بازجویی بدنی زنان وتست بکارت از آنها روی می آورند. خانواده یکی از مهم ترین ابزارهاست. یا با خانواده زندانی تماس می گیرند و انها را تهدید می کنند یا به دروغ به زندانیان می گویند که اعضای خانواده او را بازداشت کرده اند تا زندانی را وادار به اعتراف خلاف واقع بکنند. افسردگی ازدیگر پیامدهای طبیعی زندانیان است، طبق بند67 کنوانسیون حقوق زندانیان نیز آمده، زندانیان مرتکب جرائم جنایی باید از دیگر زندانیان تفکیک شوند بدلیل شخصیت ورفتار تاثیر سوء چنین مجرمانی بر بقیه دیگر زندانیان خواهد داشت، این موضوع تاکنون در زندان های ایران محقق نشده است که تقریبا تمامی زندانیان سیاسی در دوران محکومیت خود را با زندانیان عمومی گذرانده اند. روابط جنسی وابرازعشق های پیچیده بین زندانیان عادی، زن ومرد، بخصوص آنهایی که با حبس های طولانی مواجه هستند برای پاسخ به غرایز خود بادیگر زندانیان روابط جنسی برقرار می کنند. مشاهدات این رویداد برای زندانیان سیاسی پیامدهای همراه با فشار روانی بهمراه دارد و منجر به افسردگی یا پرخاشگری در آنان گردیده است. زندانیان سیاسی پس از آزادی از زندان بر اثرآسیبهای عمیق روحی وجسمی در دوران زندان دیده اند  تا مدتها یا تمام عمر بازگشت به آغوش خانواده وجامعه نمی تواند مرهمی بر آن باشد. کمبود امکانات بهداشتی ودرمانی زندانیان زن در دراز مدت صدمات زیادی را به آنان وارد می نماید. بدلیل محیط نامناسب نگهداری زندانی وفاقد نور کافی بمرور زمان باعث دردهای عضلانی وکمر می شود. وایجاد محیطی مناسب برای رشد حیوانات موذی در بند شده است. اگر نگاهی گذرا به تاریخ بنگریم تمامی حاکمان قدرت، حبس را به جنگ ویژه ای برای ایجاد ترس ورام کردن افراد، جهت خدمت کردن به حکومت خویش بکار بسته اند. از شیوه های مثل تیرباران کردن، گیوتین، شمع آجین، تزریق سم، صندلی الکتریکی ودار زدن…

    این روزها با همیشه های دور ونزدیک به این مهم نیازمندیم که بدانیم چگونه در برابر این همه هجوم وبیداد از خود دفاع نماییم.تاریخ باایستار ومقاومت وژرف اندیشی در نیل به واقعیات بسترهای اراده، جستارو استقصاء در هدف وآرمان تابه امروز، روند گردونی خویش را طی نموده است. در این چرخه مقاومت، بدلهای سنگینی داده شد که می توان به زندان آمد(دیاربکر) در سال 1982 اشاره نمود که با مقاومت شخصیتها ی انقلابی به تاریخ پیوست ونیز واقعه ی زندانیان سال 1367 وهمچنین مقاومت وتسلیم نبودن چهره های انقلابی سال 1389 در زندان اوین تا کنون این مقاومت درزندان های قرچک ورامین و ارمیە … در جریان است. واین خود نشانگر باورمندی به خطی ایدئولوژیک که در راستای آن جهت دهی وکانالیزه می شود که حاکمان نظام را عاجز ساخته است و به تمامی عوامل قدرت نظامی متوسل گردیده وجنگ ویژه ای را در جوامع انسانی براه انداخته اند که با اراده وشجاعت تمامی خلقها این پروسه ی جهانی ابطال گردیده ومبدل به ساخت شخصیتهای هرچه گسترده تر انقلابی شده است که جهت رسیدن به حقوق انسانی از هرگونه مقاومتی فروگذار نخواهند کرد، از ویژگی های یک شخصیت انقلابی ست.

    واران هورامان

     

     

     



    کژار