• برچسب‌ها:,

    تحقق اقتصاد دمکراتیک با حضور زنان

    29 آوریل, 2020

    اوین سنه

    اکثریت جامعه‌ی ما زمانی که از بازار، اقتصاد، کاریابی و اشتغال سخن به میان می‌آید، آن را مختص به مردان دانسته و شاید هم عادتمان داده‌اند که چشم به دست مردان اطراف آن دوخته تا شاید برای آن کاری نموده و پولی کف دستمان بگذارند. درواقع این شیوه‌ی اهلی نمودن زنان، ریشه‌ی تاریخی چند هزارساله دارد. زمانی که این واقعیات تحت لوای ذهنیت مردسالار برای همیشه در تاریکی باقی ماند، زنان هم برای همیشه از یاد بردند که درواقع مادر اقتصاد جامعه خویش، آن‌ها بوده‌اند. زنان بودند که جامعه را با همین اقتصاد مدیریت نموده و جنگ و خونریزی در میان نبود. متأسفانه امروزه دیگر نمی‌توان از این اقتصاد بحث نمود، زیرا سرمایه و سرمایه‌داری نظام مدرنیته‌ی کاپیتالیست که ذهنیت مردسالار افسار آن را به دست گرفته، جایگاه اقتصاد مادرانه را گرفته و به انحصار کشیده است. سرمایه‌ای که نه‌تنها زنان در آن نقشی نداشته، بلکه جهت افزایش سرمایه‌ی کلان و قدرت نظام موجود ابزاری بیش نبوده و در حال حاضر هم نخواهد بود. قصد ندارم که به مسائل تاریخی اقتصاد زنان و نقش آن‌ها در تاریخ بپردازم، اما تنها دریچه‌ای بود بر باب سخن تا تداعی باشد بر نقش تاریخی و رنج زنان و مادرانی که در تاریخ هیچ سخنی از آنان به میان نیامده است.

    بحث ما بر سر نقش زنان و وضعیتشان در بازار اقتصاد ایران بوده و شاید موردی است که روزانه تمامی ما با آن روبرو بوده و از وضعیت موجود هم رنج‌برده و هم به‌صورت روزانه با آن روبرو می‌شویم. بدون شک زنانی که شاهد برخی از مراحل نه‌چندان دور تاریخ ایران بوده‌اند یا از بزرگانشان شنیده‌اند، نیک می‌دانند که زنان ایرانی تا توانستند به حرمت رنج مادرانه‌شان که در تاریخ برایشان به‌جامانده بود، دوباره به میدان اقتصاد وزنده نمودن نقششان در این عرصه جای پای خویش را بازنمایند، دچار زحمات بی‌شماری شدند. حتی نمونه‌ی زنانی که در این راه با شکنجه، حقارت، بی‌احترامی، زندان و طرد از جامعه روبرو مانده‌اند، کم نیستند. بعد از بزرگ‌ترین شکست تاریخی که در تاریخ ۳۰۰۰ ق.م برزنان وارد ساختند، اگرچه زنان به‌تمامی از موقعیت خویش دست نکشیدند، اما خواه‌ناخواه این وضعیت به حالت رکود درآمد. بعدازآن مرحله زنان زیادی در تمام جغرافیای ایران و از تمامی ملیت و اقلیت‌ها وجود داشتند که مقاومت نمودند و جهت خدمت به جامعه‌شان با ذهنیت موجود به مبارزه پرداخته و خواهان خدمت و خدمتگزاری بوده‌اند. مستوره‌ی اردلان نمونه زنان کوردی است در تاریخ که علی‌رغم فشار و ظلم ذهنیت مردسالار و خاندانی و فئودال جامعه اما بازهم مستمراً بر تلاش خویش مصر بود و جهت روشنفکری زنان و دختران کورد خدمت بی‌نظیری نمود. در آن زمان چون به دختران اجازه‌ی تحصیل نمی‌دادند، بدون شک به دست آوردن موقعیت شغلی هم غیرممکن می‌گشت. عصر مشروطیت نیز فرصتی طلایی برای زنده شدن مبارزات زنان در این زمینه شد وزنانی چون بی‌بی وزیروف وتوانستند با ایجاد مدارس دخترانه، شور و اشتیاقی دوباره به جامعه‌ی زنان بازگردانند. اگرچه با حداقل زمینه‌ای که پیش‌آمده بود، برخی از زنان توانستند به عرصه‌ی اجتماع و کاری بازگردند، اما بدان معنا نبود که مخالفت اذهان آخوندی، مردسالار، مقتدر و سنت‌گرا اتمام یافته است.

    مخالفت مردان سنت‌گرا، نظام اقتدارگرا و زن‌ستیز ایران تا به امروز نیز ریشه دوانیده است. هنوز هم برای ممانعت از ورود زنان به بازار کار و اقتصاد هرروز قانون و احادیث جدیدی روایت می‌کنند و زمانی که پی بردند که بازور و فشار نمی‌توانند زنان را از تلاش بازدارند، به احادیث و آیات خودساخته متوسل شده تا شاید مثمر ثمر واقع گردد. نظامی که هیچ ارزشی نه برای زن بودن و نه مادر بودن قائل بوده، این بار برای جلوگیری از اشتغال زنان نقش مادری را بهانه‌ای قرار داده و جامعه و مردان را نیز با آن تحریک نمودند تا بتوانند آن‌ها را نیز متفق خویش سازند. با بهانه‌هایی همچون: «مادر باید بالای سر بچه بوده، بچه بدون مادر احتمال انحراف و تربیت ناسالم را داشته، زن باید در منزل باشد تا محیط منزل لانه‌ای گرم و پرمحبت بوده برای مرد و فرزندان و …»که تمام راه‌ها را برزنان سد نموده‌اند. متأسفانه در این موارد مطبوعات و رسانه‌ها هم نقش پررنگی داشتند چراکه تمام رسانه‌ها نیز با ذهنیتی مردسالارانه و جهت خدمت به این ذهنیت مشغول به کار می‌باشد، از این نظر دریغ ننموده و زمینه‌ساز تبلیغات ذهنیتی متحجر و سنت‌گرای مردان نظام هستند. تبلیغ جهت افزایش فرزند آوری و مبدل نمودن زنان به ماشین فرزند زایی صرف جهت اسیر ساختن زنان در چارچوب منزل و درواقع زندانی است که برای زن بنانهاده‌اند. فرزند بیشتر، مشغولیت بیشتر را برای زنان به همراه آورده و بدون شک در چنین مواقعی زنان اگر بخواهند هم نمی‌توانند در خارج از منزل به فعالیتی جداگانه بپردازند.

    اگر از منظری دیگر هم به این موارد بنگریم، خیلی واضح و مبرهن بوده که مقصد درواقع دورنگه داشتن زنان از عرصه‌ی اقتصاد و به‌تمامی عرصه‌ی اجتماعی بوده است. چون با استقلال اقتصادی زنان بدون شک دیگر نیازی به درآمد مرد نداشته، در چنین حالتی بایستی مردان بر چه اساسی و در چه زمینه‌ای برزنان حکم رانده و تحت سیطره‌ی خویش قرار دهند؟ اگر زن به بازار اقتصاد وارد گردد، چه کسی کالای تبلیغات سرمایه‌داری در بازار خواهد شد؟! چه کسی برای به دست آوردن چند ریال پول که بدان محتاج بوده، مجبور به تن‌فروشی خواهد شد؟ علم بر اقتصاد آزاد و دمکراتیک برای زنان، یعنی کساد بازار سرمایه‌داران، یعنی ورشکستگی بازار پورنو و فروش زنان، یعنی رکود بازار تبلیغات و کالا نمودن زنان، یعنی استپی برای بردگی زنان در عرصه‌ی اقتصاد تحت عناوین مختلف و… . بدون شک در ایران هم مخالفت‌های بیش‌ازحد زنان در این عرصه به این موارد بستگی دارد. نظام به‌هیچ‌وجه خواستار خروج زنان از کنترل خود نبوده‌اند. ماندن بیشتر در زندان خانه، درواقع محدود ساختن بیشتر افکار و اراده‌ی زنان می‌باشد. حال نیز با چنین سیاستی که تمام امکانات رفاهی را در منزل فراهم نموده تا زنان را بیشتر جذب چهاردیواری منزل نموده و میلی به خروج از خانه نداشته باشند.

    کاهش برخی از رشته‌های مکانیکی و مهندسی برای زنان، کاهش پذیرش زنان به دانشگاه، تبلیغ برای ازدواج در سنین پایین و زاییدن فرزند بیشتر، تقدیس خانواده و نقش همسر در خانواده و مواردی هستند که هرروز نظام جمهوری اسلامی ایران با بهانه‌ای جداگانه همچون سدی راه زنان را مسدود نموده تا نتوانند به جلو گام بردارند.  شکی نداریم تا وقتی این بهانه‌ها ادامه داشته باشد و بازار سرمایه‌ی سرمایه‌داران همچنان بر بدن زنان رشد یابد، نه زنان می‌توانند به اراده‌ای آزاد رسیده و نه جنگ و خونریزی که به دلیل انباشت سرمایه هرروز به حداکثر خویش رسیده، کاهش خواهد یافت. بی‌ارزش نمودن دسترنج زنان نه‌تنها در بازار اقتصاد حتی در منازل هم به سطحی رسیده که زنان دیگر به خویش قبولانده‌اند که کارهایی که در منزل هم انجام می‌دهند، هیچ بوده و واقعاً بی‌ارزش می‌باشد. رنج مادری که از ابتدای شروع حیات انسانی تا به امروز نادیده گرفته‌شده و همچنان اصرار بر نادیده گرفتن دارند.کارگری بدون دستمزد که خود او هم این مورد را چون سرنوشتی دانسته و تا به امروز همچون ابزاری به کار گرفته‌شده است.

     بدون شک تنها راه مبارزه با این ذهنیت دگماتیک و ضد زن، خودآگاهی زنان در موارد تاریخی و نقش زنان در اقتصاد اولیه جامعه و پیشرفتی اقتصادی نوین باخرد و تفکر زن لازم بوده تا بتوانیم جهت زمینه‌سازی برای جامعه‌ای دمکراتیک و آزاد گام برداریم. زنان ایرانی در طول تاریخ مبارزات بسیاری داشته‌اند و هیچ زمانی حاضر به عقب‌نشینی نبوده‌اند، امروزه نیز احیای چنین مقاومتی لازم و ضروری است و با اتکا بر رنجی که در تاریخ از مادرانمان به ارث مانده، بایستی تمامی زنانی ایرانی اعم از کورد، عرب، فارس و بلوچ و آذری دست از مبارزات خویش نکشیده و جهت رسیدن به حقوق مشروعشان از خویش اراده و مقاومت نشان دهند.

    عرصه‌ی اقتصاد بدون شک یکی ازجمله عرصه‌هایی است که زنان اگر بخواهند از حقوق دمکراتیک خویش برخوردار باشند، بایستی به‌شدت با ذهنیت زن‌ستیز به مبارزه پرداخته و موفقیت در این عرصه هم‌زمان به زنان اعتمادبه‌نفس بخشیده و می‌توانند جهت اشتغال‌زایی برای تمامی زنان و در هر عرصه‌ای فعالیت‌های جدیدی را شروع نمایند. ایجاد کارگاه‌هایی صرف برای زنان که دور باشند از ناحقی، بی‌عدالتی و خشونت مردان تا زنان بی‌سرپرست مجبور نباشند برای چند لقمه نان شب بدن خویش را به حراج بگذارند. فقر باعث شده تا زنان در کنار خیابان‌ها و دختران کوچک با دستان کوچک و ترک‌خورده‌شان در کنار خیابان‌ها زیر آفتاب سوزان و برف و باران فروشندگی کرده تا شب دست‌خالی به منزل برنگردند و این کودکان همچنان از لذت مدرسه رفتن و تحصیل محروم مانده‌اند. ایجاد اقتصادی دمکراتیک و آزاد با مدیریت زنان می‌تواند موقعیت چنین زنان و کودکانی را نیز بهبود بخشیده و به محیط خانوادگی‌شان نیز گرما ببخشد. بدون شک اگر تأثیرات ذهنیت مردسالاری از عرصه‌ی اقتصادی جامعه برداشته شود، آرامش و صلح به جامعه بازخواهد گشت. پس زنان ایرانی نیز در این زمینه نباید نقش خود را نادیده گرفته، در این زمینه خودسازمان‌دهی و خودآگاهی می‌تواند کمک بزرگی در حل تمامی مشکلات اقتصادی جامعه بخصوص زنان نماید.

     

     



    کژار