حیاتی آزاد وبامعنامند با زندگی مشترک وآزاد
2 ژانویه, 2020جامعه زنان آزاد شرق کردستان « کژار »
روشن سازی اولین وابتداییترین نهاد اجتماعی جامعه همانا خانواده جهت نقد وارزیابی و رهیافتی اساسی در راستای تحقق جامعهای اخلاقی وسیاسی امری گریز ناپذیر میباشد که بایستی برآن تامل نمود.
خانواده برخلاف سایر نهادهای اجتماعی ازبافت جامعه گسست ناپذیر بوده و هیچ ذهنیت وسیستمی در طول تاریخ در راستای اهداف خویش توان گذر از آن را نداشته وبلکه برعکس ، همیشه جهت تقویت حوزهی قدرت خویش از خانواده استفاده نموده است و باتوجه به موقعیت سوق داده شده در آن، ارائه داده شده است.
نهاد خانوداه ابتداییترین شکل متمایز گشته ازکلان (که جوامع طبیعی میلیونها سال را بدان شیوه زندگی کرده)میبابشد که بعد از پیدایش ذهنیت مردسالاری که پس از انقلاب روستایی حدود 5هزار سال ق.م پدید آمده، در آن تمامی مناسبات وپیوندهای وابسته به آن با توجه به موقعیت وذهنیت مردسالاری تعیین وتعریف گشته است. برای نخستین بار در آن اندیشهی مبتنی بر مالکیت تحت نظارت مرد وتنزل جایگاه زنان به مرتبهی بردگی وابزار گونگی آنان نمایان شده است. البته این نهاد خانواده میباشد که تاکنون با اشکال مختلف مانند خانوادههای قدرتگرا ، روستایی، کارگری وصنعتی تاکنون تداوم یافته و در انتقال فرهنگ ودستاوردهای جامعه دارای کارکتر اصلی میباشد. خانواده را میتوان به نطفهای تشبیه نمود که رشد ونمو یافته وساختار نظام قدرتمدار ودولت را محکم واستوار نموده است، چونکه خانواده سلول بنیادین وعنصر اصلی در تنهی دولت بود که همیشه در تامین نیازها ومنافع دولتها نقشپذیر بوده است. نهاد ساختهی ذهنیت مردسالار همانا میکرو دولتی بوده که در چارچوب محدودتری حامل وشامل افکار وذهنیت مردسالاری بوده و در آن تمامی مناسبات وپیوندهای درونی وهنجارهای اخلاقی واجتماعی با توجه به موقعیت ومنفعت مرد تعیین گشته است وتمامی روابط به مانند ارباب-رعیت گشته وتمامی اعضای خانواده، زن وفرزند تحت حاکمیت واموال مرد قرار میگیرند. از چشم اندازی دیگر میتوان گفت خانواده به مثابهی مرکز تولید کارگر، برده، سرباز وارتش بیکارو مجانی و… بوده که پایههای اقتدار آنان را تحکم بخشیده و در مشروع سازی حوزهی قدرت وانحصارات ودرونی سازی رویکرد جنسیت گرایان در جامعه وانکار نقش زنان در بافت اصلی جامعه دارای نقش بسزایی میباشد. به اصطلاحی دیگر میتوان گفت که نهاد خانواده همچون شمشیری دولبه بوده که تنها با نگاهی نقادانه وتحلیل وارزیابی صحیح میتوان برندگی آن را مهار نمود ودر راستای جامعهی دمکراتیک به خدمت گرفت.
در ایران وشرق کردستان نیز خانواده در پیشبرد اهداف ومشروع نمودن اعمال واقدامات نظام حاکم دارای نقش اساسی بوده که بدون نقد واهمیت آن در ساختار نظام حاکم، توان گذار غیرممکن خواهد بود. عامل اساسی گره کورهای معضلات اجتماعی در جوامع ایرانی وشرق کردستان نهاد خانوادهای میباشد که درآن تارو پودهایش با ذهنیت مردسالاری وایدئولوژی اقتدارگری بافته گشته است. پژوهش دربارهی مسئلهی زن جهت واشکافی محتوای خانواده حائزاهمیت فراوانی میباشد، چون زن در خانواده اولین شخصیتی میباشد که از اعتبار وارج آن کاسته و بردهای صرف که تنها وظیفهی او تربیت فرزندان وتامین غرایز وامیال مرد است میباشد.
بنابراینکه در جوامع ایرانی وشرق کردستان رویکردی جنسیت گرایانه سایه بر جامعه افکنده و خانواده در ساختار حکومتی ایران دارای جایگاه مهم میباشد ونقش کلیدی در تداوم اقتدار آنان برعهده دارد، مستلزم یک تلاش وسیع جهت تحول درون مایهی نهاد خانواد ودمکراتیزه نمودن نهاد نام برده میباشیم. دولت ایران خانواد را چنان الوهیت وحالت مقدس به آن بخشیده و با بافت جامعه در هم تنیده تا بدان شیوه مانع از تحول وتغییر ساختار آن گردند. دولت نام برده از ابتدای تاریخ اقتدرا خویش تا کنون از اشکال وشیوههای متفاوتی جهت خدمت گزاری به منافعشان بهره جسته است. همواره سعی نموده که روابط خانوادگی را چنان الوهیت بخشیده وبه آن اهمیت بورزد که گسست از آن امری غیر ممکن ومغایر با هنجارهای اجتماعی باشد وبدین شیوه وبا چنان مکرو حیلهای خواهان افزایش توان، قدرت، تراکم وانباشت سرمایه وحفظ انحصارات خویش میباشد.علیرغم اینکه براین امرواقف بودهاند که زنان در امورات اجتماعی واخلاقی جامعه دارای کاراکتر کلیدی ونقش آفرینی مینمایند، او را همواره سعی نموده با به کار گیری از نگرش جنسیت گرایانهی جامعه در چنگال استثمارخویش محبوس وبی تاثیر نمایند وتا بدین شیوه بتوانند آنان را در حوزهی انحصارات قدرت خویش جهت پرورش فرزندان نسل آینده، کارگر ارزان وبدون دستمزد، بردگی وفرومایگی در کل جامعه، حالت کالا نمودگی جنس ومبدل ساختنش به حالت ابزاری تبلیغاتی و… در راستای اهداف ومنافع خویش به کار میگیرند. از جهتی دیگر دولت ایران جهت مایه پوچ نمودن و تضعیف کردن بافت اخلاقی باقی مانده از نظام وفرهنگ مادر سالاری ودمکراتیک در صدد این بوده که از طریق بیواقتدارو فقر وبیکاری قلادهی انحصار خویش را برآنان زده وتحت حاکمیت ونظارت خویش قرار داد دهد که مبادا اعتراض یا قیام نماید واین اعمال خویش را ازطریق دایره جنگ ویژه در بطن جامعه ریشه دوانیده وبیشتر زنان وجوانان را مورد هدف قرار میدهد. ساختار حکومتی ایران از طریق آموزش، ترویج فقر وفحشا، اعتیاد، تشدید اختلافات قومی-مذهبی، سیستم جاسوسی وبسیجی در تمامی روزنههای جامعه و… خانواده را در چنگال وقفس خویش قرار میدهد.
وضعیت خانوادههای ایرانی وشرق کردستان در چنان شرایطی بغرنجی قرار گرفته که در آن بافتهای اخلاقی روبه فرسودگی سوق داده شده وتمامی مناسبات وپیوندهای خانوادگی بویژه زناشویی حالتی میان تهی به خویش گرفته و روزانه شاهد اوج تنش ومنازعات خانوادگی در اکثر مناطق هستیم. افزایش قتلهای ناموسی، طلاق، خودکشی، بیکاری، فرار از خانه وگرفتار شدن در دام پهن گشتهی نظام، ازدواج اجباری وکودک همسری و… همگی از پیامدهای بحران موجود در سلول بنیادین دولت که همانا خانواده است، میباشد. متاسفانه آمار قتل ناموسی در شرق کردستان (کرمانشان، ایلام وسنندج) رویهای فزاینده به خویش گرفته ودر این اواخر در سنندج به شیوهای آشکار قتل ناموسی حالتی روا به خویش گرفته وتحت نام مالکیت و پشتیبانی دولت از کردار آنان روندی افزایشی به خویش گرفته که همگی حاکی از فرسودگی بافت درونی خانوادهها توسط دولت میباشد. چون دولت ایران بر این امر واقف بودند که هر اندازه درون مایهی خانواده تهی گردد به همان اندازه خواهد توانست از خانوادهها به عنوان مرکز مدیریت وایدئولوژی وسیاستهای خویش بهره جسته و حوزهی قدرت خویش را توسعه بخشد. به موازات آن دولت ایران سعی نموده که با برقراری سیستم جاسوسی در میان تمامی اعضای خانواد در هر حوزهی اجتماعی بیاعتمادی وبی باوری در قبال همدیگر را ترویج وبدان شیوه خواهان مانع از توسعه افکار آزادی خواهانه در میان آنان گردد. همواره سعی براین دارند که با سیاه جلوه دادن انسانهای آزادی خواه تحت لوای جدای طلبی وضد امنیت ملی آنان را زیر سلطهی قدرت خویش قرار داده ومانع از ترویج افکار وفلسفهی آزادی خواهانه در میان خانوادهها گردد.
دولت حاکم در صدد این بود که خانواده که عنصر اصلی قدرت محسوب گشته از بنیادیترین سرشت انسانی خویش که همانا انتخاب آزاد وزیستن با تاریخ میباشد، محروم سازد. دولت ایران برصحت این امر تاکیید ورزیده که بدون نهاد خانواده توان تداومدهی به قدرت خویش را نخواهد داشت وبایستی ما نیز از این حقیقت چشم نپوشیده وجهت سوق دادن جامعه به سوی جامعهای اخلاقی وسیاسی دمکراتیک در ایران، تغییرو تحول، نقد وارزیابی در نهاد ومناسابات خانواده را از وظایف اصلی خویش قرار دهیم. جوامع ایرانی همیشه در طول تاریخ بافرهنگی مشترک ودمکراتیک سالیانی مدیدی را زیستهاند. برهمین مبنا جهت نهادینه کردن سیستم ملت دمکراتیک در ایران وشرق کردستان در وهله نخست مستلزم خانوادهای دمکراتیک که در آن تمامی اعضای خانواده به ویژه زنان دارای هویتی آزاد بوده میباشیم. برای تحقق چنین خانواده باید نحوهی نگرش جنسیت گرایانهی جامعه را تغییرواین تغییر با دگردیسی در بنیان آموزش وافکار جامعه میسر خواهد گشت. بایستی تمامی خانوادههای شرق کردستان وایران این واقعیت را پذیرفته که زنان پیشانگان حقیقی جامعه بوده وبایستی در تمامی عرصههای اجتماعی وسیاسی حضور یافته وبا اساس گرفتن شیوهی زندگی مشترک آزاد که هر فرد دارای ارادهای سیاسی وآزاد میباشد رنگی دمکراتیک به بافت خانواده داده وبا تحول در خانوادهی مقدس گشته از جانب دولت ضربهای مهلک بر ساختار جنسیت گرایانهی دولت وارد نموده ومانع از افزایش معضلات اجتماعی درون جامعه گردیم. بر این منوال زنان درپیشبرد چنین پروژهای دارای نقش کلیدی بوده وجهت آزاد سازی خویش از افکار دگماتیک حاکم بر جامعه و رهایی از زنجیر بردگی برافکار وفیزیک خویش با اتکار بر اندیشه وفلسفهی آزادی رهبر آپو نظام را به چالش طلبیده ومبارزه نمایند. زنان بایستی با اتحاد وهمبستگی در تمامی حوزههای اجتماعی جای گرفته وبازتاب فکر رهبرآپو در میان جوامع باشند. به موازات آن در این میان زمانی که زن نقش مهم وکلیدی مادری را برعهده گرفته به خوبی باید در نهادینه نمودن فرهنگ واخلاق اصلی وحقیقی جامعه که همانا فرهنگ دوران خانوادهی مبتنی بر فرهنگ مادر سالاری میباشد، در میان خانواده نقش آفرینی نموده ومحیط خانواده بویژه فرزندان خویش را بنا بر فرهنگی اخلاقی-سیاسی مبتنی بر مدل خانوادهی دمکراتیک مورد آموزش وپرورش قرار داده وجهت توسعهی جامعه آماده نماید. افزون برآن باید خانوادههای ایرانی وشرق کردستان با شناخت چهرهی حقیقی دولت مواجه وجهت مایه پوچ نمودن سیاست ورزیهای دولت در قبال خانوادهها سپری دمکراتیک متکی بر زن ومردی با هویت وارادهای آزاد ایجاد نموده و پایههای دولت را تخریب وازمیان بردارند.
برهمین مبنا ما به عنوان جامعهی زنان آزاد شرق کردستان (کژار) همواره جهت دمکراتیزه نمودن ایران وشرق کردستان در سایهی فکر واندیشهی رهبرآپو نهاد خانواده را به عنوان اولین سلول بنیادین جامعهی اخلاقی وسیاسی ودمکراتیک محسوب وبه عنوان وظیفه اساسی خویش قرار داده وجهت این امر ارتقا سطح آموزش خانوادهها به ویژه زنان را امری ضروری دانسته ودر این راستا از هرنوع اعمال واقدام دمکراتیک دریغ نورزیده واتحاد وهمبستگی را لازمهی سطح مبارزات خویش دانسته. همچنین ما از راهکارهای مختلفی مانند علم ژنئولوژی و مدل ملت دمکراتیک که یکی مادههای اساسی آن زندگی مشترک آزاد است، استفاده نموده وبدان شیوه خواهان حضور درمیان جامعه میباشیم.