جوانان با تأسیس آكادمیهای دمكراتیك، حیاتی آزاد و برابر میآفرینند
22 اکتبر, 2015هیودا روكن
ترجمه از تركی: قاضی آواره
خواسته و حسرت آزادی هزاران سالهای كه در جامعه خاورمیانه رو به خاموشی گرائیده بود، امروز در حال قد برافراشتن است. كنفدرالیسم دمكراتیك كه بیانگر آشكار و واضح مرحله میباشد در كردستان در حال شكوفایی است. شاهد زندهشدن و حتی مهمتر و بالاتر از آن، آفرینندگی و موجودیت یافتن یكایك آنان در میان چنین نسلی هستیم. لذا در روزگار امروزمان برای جوانان شانس بزرگی است. كنفدرالیسم دمكراتیك یعنی زندگی آزاد و برابر و به زندگی جان دوباره میبخشد. یعنی پروژه كنفدرالیسم دمكراتیك، بدون شك در بطن جامعه جدید شكل میگیرد. زیرساختهای اجتماعی آن تنها از طریق ذهنیت نوین امكان توسعه و پیشرفت پیدا میكند.
تمامی مراحل و زنجیرههای تاریخی، با ذهنیتهای مؤثر تحقق یافته و با رفتار و موضعگیری ارادهمندانه بیان شده است و به عرصه قابل زیست مبدل گشتهاند. تحقق جامعهای نوین و آفریدن مراحل ذهنیتی نوین مطابق آن، تلاشی همه جانبه، تمام عیار و عزمی راسخ را میطلبد. دانش و آگاهی قوی و نیرومندی میطلبد، برای رسیدن جوانان به چنین جامعهای، احتیاج وافری به امری مشخص و مبرهن هست. برای توسعه و بسط نظام دمكراتیك در جامعه، برای توسعه و بسط شهروندی آزاد، جوانان، از هر قشر دیگری بیشتر مورد حمله و تاخت و تاز كاپیتالیسم واقع شدهاند و محتاج مبارزه و تلاش میباشند. این هم با روشنگری و آگاهی از جانب ما جوانانی كه خود را از پاییز زندگی رهانیده و با برداشتن پوشش ظاهر به حقیقت رسیدهایم. میدانیم چگونه معنای زندگیمان را بیابیم برای همین لازم است كه راه و روش صحیح را بدانیم، دلایل و نتایج حاصله را مورد تحلیل قرار داده و ایجاد آلترناتیوی اساسی و پایهای باید از اعمال اساسی ما باشد. راه و روش صحیح با خود نتایج درستی هم به بار خواهد آورد. در تشكل ذهنیتی زمان ما مكانهایی را كه مورد استفاده قرار میدهیم از این نظر حائز اهمیت میباشد به همین دلایل است كه رهبری تأسیس و بنیانگذاری كنفدرالیسم دمكراتیك را برای همهی اقشار در اسرع وقت خاطرنشان نمودهاند و بویژه برای ما جوانان، آكادمی دمكراتیك جوانان را امری غیرقابل اجتناب دانستند. در ابتدا باید سیستم آموزشی حاكم (سلطهگر) را تحلیل نموده و علیه آن موضعگیری خویش را معین نمائیم. سیستم استعماری در طول تاریخ از آموزش در تمامی جوامع طبقاتی، ایدئولوژی طبقه حاكم را از نو پدید آوردند و از آن در سطح جامعه بعنوان وسیلهای برای قبولاندنش به عوام استفاده شده است. طبقات حاكم برای بنیان نهادن نهادهای هژمونی (سلطه و اقتدار) خویش نهاد آموزش را در راستای منافع خود بكار گرفتهاند. بدین ترتیب از این زاویه باید گفت كه آموزش یكی از ابزارهای ایدئولوژیكی طبقات مقتدر یا سلطهگر است از سیستم آموزشی جوامع انتیك (كلاسیك) گرفته تا جوامع فئودالی و كاپیتالیستی، اساسیترین وظایف و اهداف آموزش، تشكیل آن بر مبانی منافع طبقات مقتدر (حاكم) میباشد. اقناع كردن جامعه لازم است مستقیماً ادامه یابد و نسلهای جدید را به حالتی درآورد كه در راستای منافع سیستم بتواند خود را شكل دهد و عمل كند. دیدگاههای آموزشی كه از قالب طبقهی حاكم خارج گشتهاند در هر برههای از تاریخ به شدت هر چه تمامتر مردود و ممنوع گشته و مورد بازخواست قرار گرفتهاند. در جامعهی كاپیتالیستی هم معنای آموزش چیز جداگانهای نیست، فقط نسبت به جوامع قبل از خود از هرج و مرج و شدت بیشتری برخوردار میباشد. امر آموزش برای كاپیتالیسم برای ادامه سلطه خود از یك طرف وسیلهای برای تأثیراتی است كه برای محافظت طبقه بورژوا بر جامعه ترویج داده شده است. نهادهای آموزشی را به خدمت گرفتهاند. از طرف دیگر برای به خدمت درآوردن سرمایه، نیروی كار كه با رنج او كالا تولید میگردد را به خدمت طبقات كاپیتالیستی درآوردهاند. این وضعیت از زمان حادث گشتن كاپیتالیسم تا كنون بدین شیوه میباشد و این قابلیت را بیش از بیش بالا میبرد تا تمامی نهادهای دینی، سیستم آموزش، سیستم حقوقی و نهادهایی مانند رسانههای گروهی و … را بعنوان ابزارهای توسعه و گسترش ایدئولوژی خود به كار گیرند. سیستم كاپیتالیستها از این وسایل و ابزارها تا آخرین حد ممكن به شیوهای مؤثر بهره برده، هر روز چیزهای تازهای به این وسایل افزوده.
جوانان در ذهنیت هزارنقاب كاپیتالیستی:
هر شخصی كه در سیستم كاپیتالیستی متولد میگردد، از بدو تولد در تیررس بمباران این ایدئولوژی قرار میگیرد. ابتدا در داخل خانواده سپس در مدارس و بعد از آن در دانشگاه، آموزشهایی كه داده میشوند تنها در راستای یك هدف است تا فرد را با كاپیتالیسم به حالتی متوازن درآورند و آن را قالب دهند. در این دورههای آموزشی در مدراس، آموزش ایدئولوژی با وسائل و ابزار دیگری ادامه مییابد. بدین وسیله نیرویی كه رسانههای بورژوا به آن دست یافتهاند همراه با رسانهها و وسایلی مانند این فرهنگ، اخلاق و آموزش ایدئولوژیكی فرد را تا دم مرگ رها نمیسازد. بیگمان وقتی كه سیستم كاپیتالیستی به همهی جامعه را تابع آموزش اجباری قرار داده است نسبت به جوامع ماقبل خود میسنجیم، در مییابیم كه پیشرفت بزرگی نموده است. اما هدف از آموزش سیستم كاپیتالیست آن نیست كه اشخاصی كه جوامع را تشكیل دادهاند نسبت به خود و دنیایی كه در آن قرار دادهاند، آگاه شوند و آگاهی را كه كسب نمودهاند به نفع اجتماع استفاده نمایند. این آگاهی را در راستای منافع خود بكارگرفتن، انسانها را تربیت كردن و در این خصوص پرسو جوی فراوان معمول نداشتن، تحقیقنكردن، نیروی فهم و درك آنرا تحصیل ننمودن و به شیوهای مقتدرانه به جای آوردن و به بردهای با خرد و بیخرد درآوردن میباشد. ما میگوئیم بردگی با پول یا بیپول. برای اینكه آموزشی كه به كل جامعه داده میشود در میان جامعه و طبقه بورژوا شكاف بزرگی ایجاد نموده. این جدایی میان مدارسی مانند فرزندان طبقه بورژوا با فرزندان قشرهای فقیر جامعه به وجود آورده است به مثابه نابرابری جوامع كاپیتالیستی است كه هر روز عمیقتر میگردد. این از ضروریات سیستم كاپیتالیسم است برای اینكه كاپیتالیسم به حیات خود ادامه دهد، به این امر احتیاج دارد ولی نتیجه تغییر نمیكند نتیجه هر چقدر خوشایند نمایانده شود باز هم مدارس سیستم كاپیتالیستی بردهساز است. همهی وسایل و لوازمات ایدئولوژیك كاپیتالیستی در جوهر سیستم آموزشی به خوبی عیان میگردد. اساس فهمیدن و فهماندن نیست، حفظكردن و ماشینیزهكردن است. فرد به شیوهای كه بوسیله آن میاندیشد، تحقیق و بررسی میكند و یا اشتباهات را مورد انتقاد قرار میدهد چیزی را كه صحیح میبیند و تا آخر از آن محافظت مینماید با دیدگاه سیستم كاپیتالیستی اصلاً قابل مقایسه و قابل هم سنخی نیست یا به چیزی كه سیستم آن را صحیح، او هم صحیح میداند و یا اشتباه میگوید، او هم اشتباه میگوید. ایدئولوژی حاكم (مقتدر) را بدون جر و بحثی قبول كردهاند كه مغزهایی غیرفعال و مقلدند، دلهایی هستند كه بسان سنگ سخت شدهاند. عیان است كه ما جوانان با سیستم آموزش موجود نمیتوانیم آینده خود را رقم بزنیم، سیستم از هر نقابی كه میخواهد، استفاده كند ولی نخواهد توانست چهره واقعی خویش را مخفی نماید. امروز هیچكس نمیتواند در راه فریادی كه برعلیه پادشاهان عریان از دهانمان خارج میگردد، سنگاندازی و مانعتراشی كند. دیگر دوران نیرنگزدن برای رسیدن به یك لقمه نان و دلقك پادشاهیشدن به سر رسیده است، برای هیچ شخصی قابل قبول و پذیرفتن نیست و این یك حقیقت است كه برهنگی سیستم كاپیتالیست و مزدوران آنرا كسی نخواهد توانست كه بپوشاند. سیستم، جوانانی را كه آموزش داده تا خلأ نیروی كاری و كارخانههای خود را پرنماید و از سوی دیگر برای منافع خویش همیشه و مداوماً ارتش بیكاران را توسعه دادهاند. برای فارغالتحصیلشدن از دانشگاه، حتی قسمت زیادی از آنهایی كه سالها عرق پیشانی ریختهاند، یا اینكه كاری پیدا نمیكنند و یا به جهت ترس از بیكاری حاضر به انجام هر كاری حتی با دستمزد كم و در شرایط حاد كاری است.
سیستم امپریالیستی در همهی سطوح برای نابودی هویتی و فرهنگی اشخاص، از سوء استفاده از آموزش و فشار و ارعاب ابائی نداشته و با مفهوم و دیدگاهی ملیگرایی و شوونیستی هر جنایتی را انجام میدهد. حق آموزش به زبان مادری برای شخص در نظر گرفته نشده است. در عین حال مدارس را مانند زندان ساخته و در سایه مزدوری پلیس و مافیا به گرداب موادمخدر یا اعتیاد تبدیل ساختهاند. جوانان را با هدف آموزش در این ساختمانها قرار داده و پر نمودند و ساختمانها و پشت سر آن، آنها را در سیستم كاپیتالیسم با روشهای بسیار عجیب و غریب مسموم نمودند این موارد جوهر سیستم كاپیتالیسم است. همه اینها در جلو چشمان هر كسی به وقوع پیوسته است. عواطف و احساسات جامعه كه از جنایت سیستم به بردگی كشیده شده مثل آنكه چارهای جز آن نیست بدون عكسالعمل جامعه و نسلی كه بعد از آن میآید، جامعه را بعنوان طعمه در اختیار سیستم قرار میدهد.
با درایت، فهم و آگاهی و آفرینندگی در قلب تاریكی و جهالت بایستی فریادی برآورد.
به همین جهت است كه در درون محدوده كاپیتالیست و بدون خارج شدن از آن داشتن نظریهای كه بتواند سیستم مستقلی را بوجود آورد به تمامی امری غلط و اشتباه میدانیم. اشتباهی كه برخیها امروز مرتكب آن میگردند این است كه در داخل سیستم كاپیتالیستی سیستم خارج از كاپیتالیست را میآفریند. با این اوصاف جوانان انقلابی مبارزه خود را بر محور و پیرامون كدامین سیاست انجام خواهند داد؟ جوانان كدامین نقش را برای سیاست دمكراتیك و مبارزه در راستای جامعه دمكراتیك ایفا خواهند نمود؟ بهترین جواب برای پاسخگویی به این سئوالات آفریدن رفتاری علمی و روشنگرانه است؟ نكته قابل توجه مبارزه و سازماندهی با سیستم كاپیتالیستی و علیه آن برای رها كردن فرد از نوع آن میباشد. برای ایجاد زندگی آلترناتیو در مقابل سیستم تحمیلی كاپیتالیستی برای آنكه مبارزهی آزادیخواهیمان را در راستای درست و صحیح انجام دهیم، ایجاد ذهنیتی نوین در خود از نیازهای اولیهمان میباشد. به این جهت است كه آكادمی دمكراتیك جوانان ضروری میباشد و در پدید آوردن زندگی نوین علیالخصوص نقشی كه جوانان ایفا میكنند دارای اهمیت فراوانی است. جوانان بایستی آكادمی دمكراتیك را متعلق به خویش بدانند. تأسیس آكادمیها از لحاظ تاریخی و امروزی دارای اهمیت به سزایی میباشند در طول تاریخ آكادمیها اماكنی بودهاند كه خارج از سیستم موجود و برای جوابگویی به نیازمندیهای جوامع تأسیس گشته و بوجود آمدهاند. فیلسوفان اعصار اولیه برضد افكار قالبی شكل گرفته، ظهور نمودند. برای نیل به اهداف خویش محیطهای گفتگو و بحث آزادانه را بوجود آورده و افكار و عواطف و احساسات و ادراكات مخصوص به انسان را نیرومندتر كردهاند. تأسیس آكادمیها از ابتدا تا اكنون و تبدیلشدن آنها به عادات و آداب با این مسئله در ارتباط تنگاتنگی است. امروزه با چنان آلترناتیوی یعنی با نهادینهنمودن و دمكراتیزاسیون دنیای فكریمان امكان مقابله با سیستم موجود در آموزش كاپیتالیستی را پیدا خواهیم كرد. همانگونه كه خاطرنشان نمودیم جوانان در راه بنیانگذاری جامعه خویش با هزاران حیله و نیرنگ و منافع ارتباطی روبرویند. برای غلبه بر توسعهیابی، آن آلترناتیو یعنی آكادمی جوانان، نتیجهای از لحاظ فكری خواهد بود. در آكادمیها روشی كه بكار گرفته میشود و شرایطی را كه سیستم از لحاظ عرف و عادات بوجود آورده، باید از لحاظ كیفی یك فشار سنگینی بیافریند، این هم همراه خویش و با دینامیسم جوانان ، روشهای بكارگیری و شكست را به خود خواهند دید. یعنی آكادمی دمكراتیك جوانان مكانی است كه خود جوانان آنرا تأسیس مینمایند. تا مكان تنفس تازهای برایشان باشد. تمامی این حقایق مرتبط با جوانان با توجه به سنخیت با جوهر او و با آموزش اجتماعی و تحقیق و تفحص بوده و با ایجاد فكر آزاد امكانپذیر خواهد بود. نباید فراموش كرد كه آموزش جوانان در عین حال با تلاش و سعی بزرگ و با صبر و تحمل زیادی همراه است. آن هم در برابر شیوه حمله آسایی كه سیستم در خصوص بیمعنی نمودن زندگی ایجاد نموده است. برای با معنا نمودن زندگی همراه با نیرو و فكر و احساس بزرگ نیروی توسعه و پیشبرد مهمی ایجاد خواهد شد. در صورتی كه جوانان در خصوص اهداف خویش به یقین برسند و روشهای آنرا به خوبی بفهمند در آنصورت در هر كاری موفق خواهند بود به همین جهت لازمه آكادمی دمكراتیك جوانان و از نو تعریف نمودن راهبرد نوین، مهم میباشد. تا كنون جهت انتقاد از سیستمهای بازده كه زندگی را بیمعنا نمودهاند با رواج دادن آكادمیها، عملیشدن آنها از نكته نظر جوانان دارای اهمیتی حیاتی است. آكادمیهای جوانان باید انسانهایی را كه دارای قوهی ادراك، فكر و اندیشه و پرس و جو باشند، بیافرینند. جوان تا وقتی كه میاندیشد، پرس و جو میكند، حس مینماید به معناهای نو دست مییابد. آكادمی باید انسانهای مبتكر و خلاق و انسان ساز بیافریند. به همین جهت تأسیس آكادمیهایی را كه رهبریمان از نو آنرا مطرح نمودهاند در كوتاهترین زمان و در كمترین وقت خودانتقادی بزرگی است كه انجام خواهیم داد. تا برای تمامی مغزها و دلهای جوان با آگاهی و فهم و ابتكار برای همهی جوامع فریادی در قلب تاریكی و جهالت باشیم.