• برچسب‌ها:,

    تن فروشی، مصداق خشونت علیه زنان

    28 ژوئن, 2019

    روژان روژهلات

    تن فروشی یکی از چالشهای مهم جهان است و با توجه به میزان آسیب دیدگی ناشی از این معضل نحوه برخورد با این پدیده اجتماعی در کشورهای مختلف متفاوت است. تن فروشی که یکی از مصادیق خشونت علیه زنان است در سالهای اخیر به شیوه ای سیستماتیک در جامعه ایران رواج یافته است. در سیستم ایران و بر اساس ساختار ایدئولوژیکی آن جایگاه زنان در حد وسیعی تنزل یافته و زنان در  بخشهای صنعت، کشاورزی، بهداشت، دستگاه قضا و در کل اکثریت زنان از متن جامعه رانده شده و به سوی چهار دیواری خانه ها هدایت شده اند و جامعه مردسالار و حاکمیت، زنان را بیش از پیش به انقیاد کشیدند. با تصویب قوانین اجباری همانند حجاب و اجرایی نمودن آن، سران حکومت با تمام توان در جهت بی اراده ساختن و بی هویت سازی زنان تلاش نمودند و این باور غلط را که مردان می باید مخارج زندگی زنان را تامین نمایند را در فرهنگ جامعه تثبیت نمودند. بدین گونه و به این بهانه زنان را در حصار دیوارهای خانه محبوس کردند و زنان مجبور شدند به جای فراگیری مهارتهای خاص و استقلال اقتصادی در بسیاری موارد از سر ناچاری به راههای دیگری کشیده شوند. در ایران زنان بی سرپرست یا بدسرپرست و یا زنان سرپرست خانواده که دولت در حمایت از آنان کوتاهی نموده بیش از همه در معرض پدیده تن فروشی قرار دارند. به طور کلی می توان گفت محدودیتهای اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی  زنان را بالاجبار در مسیر تن فروشی قرار می گیرند و تبعات آن آسیبهای روحی و روانی عمیق است.

    قوانین حاکم بر ایران بر مبنای نابرابری طبقاتی، جنسیتی و قومی نگاشته شده و این نابرابریها به ویژه تبعیضهای جنسیتی موجب آسیبهای اجتماعی بر اقشار مختلف مردم به ویژه جامعه زنان گردیده و ضربات مهلکی بر جایگاه و شان انسانی زنان وارد آورده است. نوع نگاه به پدیده های جنسی در ایران همانند سایر کشورهای دیگر به یک منبع تجارت سودآور مبدل شده است. حاکمان سیاسی به کمک نهادهای گوناگون و با برچسب مذهب تلاش می کنند از طریق خانه ها و شبکه های تیمی زنان را در مسیر فحشا قرار دهند و در بسیاری از شهرهای بزرگ این سیاست به شکلی کاملا نظامند اجرایی می گردد.

    تن فروشی پس از انقلاب و در طول چهل سال روند رو به رشدی در جامعه ایران داشته و به دنبال آن بر میزان بیماریهای مقاربتی و ویروسی همچون ایدز نیز افزوده شده است. علاوه بر فقر اقتصادی، فقر فرهنگی نیز در افزایش پدیده تن فروشی تعیین کننده بوده است. یکی از دلایل این پدیده محدودیت های سیستم مذهبی ایران است که مردم را از هر نظر محدود ساخته است. بنابراین اگر در یک جامعه برابری و عدالت جنسیتی وجود داشته باشد و زنان و مردان به طور یکسان در اجتماع حضور یابند بدون شک شاهد چنین بحرانهایی نخواهیم بود. عقده های روحی و روانی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، سست شدن تعهدات در محیط خانواده، بیکاری، پایین بودن سطح تحصیلات، سوابق جرم و جنایت، افزایش حاشیه نشینی و مهاجرت، ازدواج اجباری، زندگی در محلات جرم خیز، حضور در بین افراد ناباب و از همه مهمتر محدود کردن زنان و دختران از دلایل روی آوردن به فحشا است.

    برای رفع این پدیده در جامعه ایران می باید موقعیتهای شغلی و اجتماعی برابری برای زنان و مردان در نظر گرفته شود واز زنان آسیب دیده که در معرض خشونت قرار دارند، حمایت شود. ارتقای فرهنگ جامعه و حذف محدودیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان و ایجاد بسترهای کار و حضور و مشارکت فعال آنان در تمامی حوزه های اجتماعی می تواند تعیین کننده باشد. تغییر قوانین در راستای احقاق حقوق زنان، تثبیت جایگاه زنان در جامعه و تغییر دیدگاهها و نگرشهای تبعیض آمیز نسبت به زنان در جامعه می تواند در ریشه کن نمودن تن فروشی در ایران موثر واقع گردد. زیرا زنان ابزار ارضای امیال جنسی مردان نیستند و دارای مقام و کرامت انسانی هستند و جسم و روحشان فقط متعلق به خود آنها می باشد.  

     



    کژار