• برچسب‌ها:, , ,

    زبان من زبان مادرم

    18 می, 2019

    بهاره صالحی

        زبان پایه واساس فرهنگ بشر بوده و همراستای آن، یکی ازمهم ترین دست آوردهای بشراست، که می توان آنرا شورشی درعصرنئولوتیک که باپیشاهنگی و نظامی برمحوریت زن انجام گرفته به نام کرد. زبان خود، بسترسازرشدفکری انسان بوده وبه عنوان اولین کشف بشروعلمی است که کلمات وعبارات به تنهای نمی‌توانند تعریفی ازآن داشته باشند، بلکه فکری است که به درازای تاریخ، نتیجه تلاش انسان درتکامل زندگی اجتماعی بوده وتاکنون به عنوان نیاز اصلی، جهت ارتباط وشکل گرفتن اجتماع بسیار ضروری وحائزاهمیت است. به گونه‌ای  که زبان خود بخش مهمی از فرهنگ را تشکیل داده ومعرفی است برجسته جهت شناخت فرهنگ وملیت انسان.

    دردوران جامعه‌ی طبیعی که انسان به صورت سیستم کلان و بعدها، به قبیله گام نهاد، نقش مرد شکار برای تغذیه‌ی کلان بود؛ این کار نیز به زمانی خاص و مکانی دورازمحل زندگی کلان نیاز داشت، بنابراین مردهای کلان بیشتر اوقات جهت شکار، مجبور به ترک محل زندگی خود شده وبه مدت روزهای طولانی درمیان جنگل ودشتها به دنبال شکار بودند. اما نقش زن در قبال کلان را نمی‌توان به یک امرخلاصه نمود. زن مسئول مدیریت امورات کلان و همچنین برآورده کردن نیازهای روزانه آن بود، زن-مادربه عنوان مدیر اصلی جامعه طبیعی، موظف ونیروی هدایت گر کلان بود. از طرفی به دلیل ویژگی و توانای به دنیا آوردن و حاملگی، زن مجبور به ماندن درمکان و به عبارتی دیگر یکجانشینی می شد.

     در این میان زمانی را که مادر برای مراقبت و پرورش فرزند خود صرف می کرد، این امکان و شرایط را که ازمکان زندگی خود، دورگشته و به خارج ازمحوطه کلان برود، سخت‌تر می‌کرد. این ویژگی مادر که به صورت شبانه‌روز به مراقبت ازفرزند خود مشغول شده، جزء خصلت  مادرانه به شمار رفته و این جوهر محفوظ گردیده است.

    شرایطی که مادر را به استقرار در مکانی معین می‌کرد، بر مسئولیت مادر در قبال کلان و مراقبت از قرزندان هر چه بیشتر می‌افزود. در عین حال این شرایط زمینه ساز شکوفاشدن استعداد و مهارت‌های مادر در راستای نوآوری واکتشافات اولیه شد. در واقع جامعه بشری مدیون رنج فکری و فیزیکی الهه‌ی مادر می‌باشد. اختراعاتی که همچنان مبنای رشد فکری و سیستم اجتماعی جامعه‌ی بشری می‌باشند، تا به عصرکنونی از نقش تعیین‌کننده‌ای برخوردارند. زن-مادر برای مراقبت و پرورش و برآورده کردن نیازهای فرزندان و سایر اعضای کلان، خویش را مسئول و موظف دانسته و مدیریت ونگهداری از آنها را تحت هر شرایطی برعهده گرفته است. درنتیجه بنا به نیازهای کلان همچنان ازهمت، کوشش، حضور فعال و رنج بی‌پایان خود دریغ نورزیده است. می توان به یکی از مهم ترین آنها نظیر اهلی کردن حیوانات، شناختن واستفاده از گیاهان خوراکی و… اشاره کرد.

    حال این مسئله حائز اهمیت می‌باشد که چرا به زبان، لقب زبان مادری داده‌اند، یا به طور واضح تر چه ارتباطی مابین زبان ومادر وجود دارد. این مبحث سندی است براثبات نقش زن درمرحله‌ی اجتماعی گشتن جامعه‌ی بشری.

    بنا براسناد علمی، انسان دردوران نخستین ازطریق ایماء واشاره ارتباط برقرار کرده وبه تدریج از اشارات به صدا وآوا تغییر پیدا کرده وکم کم از طریق فریاد زدن ودرآوردن صداها ازخود، تارهای صوتی انسان فعال شده وموجب به وجود آمدن حرفها شده است.

    با وجود اینکه مرد، خارج ازکلان به شکار مشغول بوده وبنا به خصوصیات وتوانای‌های بیولوژی، زن وظیفه مراقبت و نگهداری ازکودک را عهده دار شده است. زمانی که مادر در وضعیت مراقبت از فرزند خود، به طور طبیعی با او بازی کرده، موقع گریه کردن او را آرام کرده، ویانیازهای فرزند خویش راهمچون گرسنگی، تشنگی و… را برآورده کرده و مرتب از او نگهداری کرده است؛ این شرایط مسبب به وجود آمدن ارتباط پی درپی و درنهایت، منجر به تلاش هرچه بیشتر مادرجهت برزبان آوردن احساسات وعواطف  شده است. دراین دوران که بیشتر زبان به صورت ایماء واشاره بوده که امروزه نیز شاهد آنیم، حالات چشم، چهره و شیوه نگاه کردن بیان گوی بسیاری ازاحساسات وعکس‌العمل‌های انسان می‌باشد. تلاش مادر جهت برقراری ارتباط با فرزند خویش کم کم مبدل به پیدایش صداها وحرفها و طی چندین قرن، زبان ابتدای به وجودآمده است. لای لای‌های مادرانه، سروده‌ها و زبانهای ادبی همگی نتیجه تلاش‌ بی‌پایان انسان‌های نحستین  که خالق آن مادر بوده است، می‌باشد.  

    بنابراین، مبنا وپایه ی همه‌ی زبان‌های جهان توسط مادر شکل گرفته و رشد پیداکرده است. این یکی ازمهم ترین دست آورد و ابداعات زن- مادر است، که تا به امروزه نیز وسیله ارتباط میان انسان‌ها و بسترساز اجتماع است؛ وجزئ از احقاق مهم بشر و عنصر اصلی فرهنگ رامتشکل شده است. حق داشتن زبان مادری وآموزش به زبان مادری، از حقوق اولیه واساسی دموکراسی درعصرکنونی است وبسیاری ازمسائل اجتماعی را درپیرامون خود دربرمی گیرد. 

    با اندکی تامل وتحقیق درریشه ی زبان شناسی، درمی یابیم که درهمه زبانهای موجود، یک سری کلمات مشترک وجود دارند که خود نشان ازریشه مشترک زبان، که به دوران نخستین عصر بشری برمی گردد، گرفته ونوعی ارتباط را گویاست؛ که حکایت ازتلاش وزحمات زن- مادر را دارد و حتی می‌‌توان به آن شورش عصر نئولوتیک گفت. زبان مادری، ابداع بشر ودست آوردی که اجتماع راتشکیل داده است و وسیله ی ارتباطی میان انسان‌هاست .

    قدرت‌های هژمون گرای جهانی، با هدف به کارگیری جامعه والقاء ذهنیت خویش برانسان، جهت تسخیر و حاکمیت هرچه بیشتر برآن، بنا به ایدوئولوژی، آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی درمیان ملل واقوام مختلف، زبان مادری را تضعیف و کوچک انگاشته و موجب ازهم گسیختگی و بیگانگی فرهنگی درمیان اجتماع می شوند. شایان ذکر است که در جامعه ایران با شعار، زبان رسمی در چارچوب ذهنیتی تک رنگی وتک زبانی، سیستم اقتدارگر نظام ودولت مدار ایران، مسبب از بین رفتن بسیاری از زبان‌های اقوام این سرزمین شده وزبان‌هایی همچون کردی، بلوچی، لری و… از لحاظ گنجینه‌ی ادبیات تضعیف شده واین تاثیری چشمگیر درکم رنگ شدن فرهنگ های مختلف ایرانی شده است. زبان مادری هویتی است، که موجودیت فرهنگی یک ملت وقوم را نمایان گر بوده وحکایت ازاندوخته‌ی اجتماع بشری را می‌کند، که طی روندی تاریخی به دست آمده است. اجتماعی که تاریخ جامعه دموکراتیک راگویا بوده وزبان مادری وحق داشتن آن، جزء احقاق دموکراسی وبرساخت جامعه ای دموکراتیک است.

     



    کژار