• فرار یا قرار…؟

    24 دسامبر, 2017

    ماریا آوند

    شهره که پس از مهاجرت به کانادا، همچنان با اخطارهای همسرش درباره نوع پوشش روبرو بود می گوید: "آرزویم شده بود یک روز لباسهای دلخواهم را پوشیده و در خیابان قدم بزنم، مثل همه زنان اینجا" او که خود طراح لباس است این احساس را عذاب‌آور توصیف می‌کند که مجبور بود در کانادا نیز مثل ایران لباس بپوشد و زندگی نماید. شهره حدود یک سال است که طلاق گرفته و به شغل طراحی لباس مشغول است و پوشیدن لباسهای دلخواهش. او می‌گوید: "خانواده من ساکن شهرستان کوچکی هستند و برایشان قابل درک و تحمل نبود که من طلاق بگیرم ولی من این سوی دنیا بودم و دستشان ازمن کوتاه بود…

    p.p1 {margin: 0.0px 0.0px 0.0px 0.0px; text-align: justify; font: 14.0px Arial}
    p.p2 {margin: 0.0px 0.0px 0.0px 0.0px; text-align: justify; font: 14.0px ‘Geeza Pro’}
    span.s1 {font: 14.0px Times}
    span.s2 {font: 14.0px Arial}

    این حرفهای شهره بود وهزاران شهره‌هایی که آزادی خویش را آن سوی مرزها می‌جویند. آزادی در معنای وسیع کلمه تعریفی بسیار گسترده دارد و نمی‌توان به آسانی از آن گذار نمود. برای رسیدن به آزادیهای دست نیافتنی صدها یا هزاران کیلومتر راهی را در پیش میگیریم که به اوج رهایی برسیم. چشمداشت، امید و آرزوهای دوران کودکی اتوپیایی را برای خود ساختیم. چیدمان و دکوراسیون داخلی را برعهده میگیریم و ساخت رونمای بنا را به شخص کلیشهای می سپاریم که سالیان مدیدی است شهر اتوپیایی را به حصار کشیده است. برای رهایی از این حصار خویش را با فراز و نشیبهایی روبرو میسازیم که با ما سازگار نیست و ماهیت را به دست فراموشی میسپارد. فرار از حصار و به درون تله افتادناگر نگاهی به عقب بیندازیم شخصیت کلیشهای را میبینیم که هر بار به میزبانی مهمان میرود. در اینجاست که تلنگری افکارم را میشکافد و مرا با تلاطم امواج سوالات تنها میگذارد. چرا برای آزادی باید فرسنگها دور شد؟ به سرزمینی گام نهم که مرا بیگانه میخواند، زبانم را نمیشناسد، فرهنگ مرا را غریبه میپندارداین سرزمین مرا به کدامین آزادی خواهد رساند؟ هدف من رسیدن به آزادی بود یا فرار از حصار کلیشهای؟ برای پاسخ بایستی با خود روراست بوده و با چشمانی بینا و گوشی شنوا به دنیای پیرامون بنگریم. روزانه افراد بسیاری بخصوص زنان برای رهایی از محدودیتها، قیدوبندهای سنتی،عرفی وشرعی به کشورهای بیگانه متوسل میشوند. برای انسان دراین جهان همیشه دو راه بوده یا باید ازقوانین طبیعی تبعیت نموده یا به دام جهانیان مبهم وتاریک افتاد!  مفهوم آزادی چیست؟ اتوپیای هر انسانی آزادی و رهایی است. برای این امر، فرد بسته به جامعه خویش و جامعه از آن فرد فرد انسانها است. بیتفاوتی انسان نسبت به آیندهی جامعه و اوضاع نابسامان آن به معنای فاصله گرفتن از وجدان و ذهنیت بیدارگری میباشد، تباهی زن با بیتفاوتی نسبت به جامعه و خلق صورت میگیرد؛ هرگاه از هستی،علم، سیاست وهنر و پیشرفت سخنی گفته میشود محور آن انسان میباشد. در میان تمامی این پدیدهها ومفاهیم نوعی دوقطبی بودن وجود دارد که هر کدام به سهم خویش و با نیروی قوهی جاذبه، زن را به سوی خود میکشاند لذا هرگونه تصمیم درست و نادرست جهت یکی ازآن دو قطب را تعیین مینماید و زن را میلغزاند، هم نیروی فریب و هم نیروی هدایتگر که هر دو نیرو در وجود خود زن میباشد، به همین دلیل دنیایی در وجود زن نهفته است که به وسیله آن به خواستههای درونی خویش پاسخ میدهد که باید درهر شرایطی از زندگی قرار را بر فرار ترجیح دهد. فرار به کشورهای بیگانه معضلات وعدیده مشکلاتی را به همراه دارد که به مرور زمان حقیقت به دست فراموشی سپرده میشود. حقیقتی که اصل را به بهای ناچیزی بفروشد نمیتواند ادعای رهایی داشته باشد. آزادی که سبب دور گشتن ازخویشتن باشد، تلطیف بردهداری است. شیوهای که تمامی کشورهای سرمایهداری غربی و آسیایی در راستای مدیریت وحکمرانی قدرت دولت به کار میبندند. نقش ما دراین بحران قدرت هزارسالهی مردسالاری که به حاکمی کلیشهای مبدل شده باید چگونه تعریف وتعبیر نماییم؟ شخص آزاد همیشه در حال جستجو بوده وهیچ گاه از مطالبات خویش دست بر نخواهد داشت این خصلت که درتمامی زنان به وفور دیده میشود سالیان سال است که در همین راستا گامهای بزرگ و شجاعانهای در برابرذهنیت مردان اقتدارطلبنهادهاند وعرصهی مبارزه را خالی نگداشتهاند. برای دستیابی به آزادی باید ماندگار شد و جنگید. جنگ برای موجودیت و هویت حبس شده در چنگال شاهان عریان زمانه. موجودیتی که به وسیلهی رنگ اقتدار از اصالت خویش دورماندهوآزادی را در برنامه و تصویرهای گمراهی که برای زنان میسازند آنان را به غفلت و ناآگاهی سوق میدهد که به جای اصالت تاریخی وجایگاه ومنزلت خویش، تبدیل به ابزار حکومت مردسالاری میشوند. مشاهده و ادراک رویدادها ازجمله مسائلی است که زنان بایستی بصورت آگاهانه و تیزبینانهتری نسبت به پیرامون جامعه داشته باشند. اقتداری که با ابزاری ساختن زنان آنان را ازعرصهی سیاست واخلاق بیرون رانده و وظیفه ما بازگشت به عرصهی مبارزه و مقاومت در برابر همهی ذهنیتهای ارتجاعی، قدرت محور و واپسگرا است. 



    کژار