چرايي تشكيل HPJ
22 اکتبر, 2021گفتوگوی زنان شرق با فراشین مهاباد ، عضو شورای فرماندهی نیروهای دفاع از زنان HPJ در مـورد تاريـخ تشـكيل نیروهـای دفـاع از زنـان HPJ ،ارزيـايبی پروسـهی گـذار از ذهنيـت جنسـيتگرا، مليتگـرا و تأثیـرات اجتماعـی آن در ميـان زنـان ايـران و روژهلات كوردسـتان و…
- دلیل تشکیل HPJ (نیروهای دفاع از زنان) چه بود؟ آیا HPJ فقط برای زنان کورد فعالیت میکند؟ اگر ممکن است کمی در مورد اهداف مبارزاتیتان توضیح بدهید. آیا اصلا زنان از ملتهای دیگر در میان شما حضور دارند؟
در واقع میتوان گفت تشکیل HPJ، ظهور یک شیوهی نوین مبارزاتی و قیام زنان در مقابله با نظام تحکمگرا و مرتجع حاکم بر جامعهی روژهلات کوردستان بود. سازماندهی آن نیز به صورت یک نظام دمکراتیک، بر مبنای حیاتی آزاد است. همانگونه که از تاریخ مقاومت خلقها برمیآید، کسی که بتواند در سطح پیشاهنگی و مسولیتپذیری به ایفای نقش بپردازد زنان هستند. زن از دیرباز تا کنون به گونهای خلاقانه و فداکار در پیشبرد و حفظ بنمایههای سیاسی- اخلاقی جوامع توانسته جایگاه والایی را در این مقاومتها به خود اختصاص دهد. این نقش و جایگاه آنها بر کسی پوشیده نمانده است.
جایگاه زن در تاریخ از آغاز دوران گذار به جامعهی دولتگرا به بعد، دچار انحراف بزرگی گشت. نظام حاکم از آن پس، در مسیر نیل به اهداف ضد اجتماعی خود زن را مورد حملات ایدئولوژیکی، فکری، جسمانی و …. قرار داد. زن که جزء ارزشهای بنیادین یا دربرگیرندهی مفاهیم زندگی، معنا، معنویات و برابری در جامعه بود، میبایست در انظار جامعه به بیارزشترین جایگاه تنزل داده میشد. در غیر اینصورت تحکم و اجرای نظام بردهداری بر جامعه براحتی پیاده نمیگشت. این مهم با بررسی تاریخ جوامع به خوبی آشکاراست؛ زن از همان آغاز تا کنون در مسیر پیشبرد نظام اقتدارگرا، هرگز به صورت دلبخواهی تسلیم نگشته و دست از فرهنگ و زندگی خویش برنداشته است. رهبر آپو نیز این مسئله را چنین تحلیل مینماید؛ ” زن همیشه توسط سازوکارهای فشار و تحمیل نظام به موقعیت کنونیاش گرفتار آمده “، این واقعیت را میتوان در تحمیلات و شیوهی توسعهی نظام اقتدارگرا که خود را مدرن و دمکرات مینمایاند به وضوح دید. قیام و مقاومتی که از سوی زن روی میداد، با سرکوب، در گوشهی خانه نگه داشته و یا به جز ملک مرد خویش بودن، هیچ حقی برایش قائل نگشتند. زن به وضعیتی درافتاد که دیگر از موجودیت و یا هویت حقیقی خویش دور گردانده شد. کمکم از زندگی طبیعی که خود با خلاقیت و عشق آفریده و در نگهداری آن با فداکاری نقش ایفا نموده بود، فاصله گرفت.
علیرغم سرکوب، فشار و اصرار نظام جهت ایجاد تزلزل، تحمیل انکار و نابودی بر جایگاه زن در جامعه، او هرگز دست از جوهر وجودی خویش برنداشت و در راه دستیابی به حیاتی آزاد به مبارزه پرداخت. مقاومت و مبارزات زن در تمامی عرصههای اجتماعی، به ویژه در کوردستان قابل مشاهده میباشد. نباید اشتباه درک شود، منظور ما فقط HPJ نیست.
علیرغم تفاوت جغرافیایی و یا نظامهای حاکم در جهان، ریشهی مسائل و تحمیلات موجود بر زن دارای اشتراکات تاریخی و ذهنیتیِ چشمیگری میباشد. به همین دلیل اگر به عنوان مثال بحث بر سر HPJ باشد، نمیتوان سازماندهی و اهداف مبارزاتی آن را فقط متعلق به زنان کورد در ایران ارزیابی نمود. ایران اکنون از لحاظ سیاسی- فرهنگی دارای غنا و قدمت بزرگی میباشد. در واقع نمیتوان نقش فرهنگهای متفاوت را در این غنا انکار کرد. خلقهای بسیاری با فرهنگهای متفاوت در کنار یکدیگر زندگی میکنند. برای چنین جامعهای نه تنها در راه آزادی و دفاع از تمامی زنان، بلکه برای یک زندگی دمکراتیک و دفاع از تمامی خلقها از هر فرهنگ و ملیتی به سازماندهی و مبارزه میپردازیم. ساده بگویم، هدف HPJ آفرینش یک زندگی آزاد است و زندگی آزاد شایستهی تمامی بشریت است و نه تنها زنان. اما نباید فراموش کرد که بشریت از اولین شکست و به حاشیه راندن زنان در تمامی عرصههای زندگی به چنین وضعیتی درآمده است. پس طبیعتا گام نخست در مبارزات آزادی این است که زن در مرکز اهداف مبارزاتی قرار گیرد. به پا خاستن و ارتقای سطح اجتماعی زنان به معنای ارتقا و دفاع از تمامی ارزشهای آزادیخواهانهی جامعه، از میان برداشتن بردگی و آفرینش یک زندگی آزاد است.
مبارزات آزادی یک طرفه و یا فقط با مدنظر قرار دادن یک جنبه نمیتواند موثر باشد. در صفوف مبارزاتی ما مشارکت زنان از تمامی ملیتها امکانپذیر بوده و هم اکنون نیز علاوه بر زنان کورد، زنان آذری، عرب، ترک و فارس حضور دارند. سازماندهی دفاعی ما در روژهلات کوردستان و ایران نه تنها برای دفاع از زنان در برابر تمامی تهاجمات نظام مرتجع و نابرابر مردسالارحاکم بر زنان و ارتقای همبستگی آنان، بلکه جهت دفاع از تمامی خلقها و سازماندهی آنان بر خط مشی دفاع مشروع در نظامی دمکراتیک است.
- به وضعیت زنان در ایران اشاره کردید، لطفا مشخصتر توضیح بدهید، موضع شما به عنوان HPJ در اینباره چگونه خواهد بود؟
بر کسی پوشیده نیست که زنان در ایران از همه بیشتر در معرض صدمات نظام مرتجع و مستبد مُلا قرار دارند. در تمامی عرصهها از سیاست گرفته تا هنر و اقتصاد به هیچ عنوان صدا و رنگ زن همانگونه که بیانگر حقیقت وجودی او باشد، به چشم نمیخورد. بهترین زن؛ یک ماشین تولید مثل و یک کارگر بیدستمزد در خانه و تحت سیطرهی مرد مالک خویش است. حق جدال و تلاش برای آزادی، زندگی و دفاع به او داده نمیشود. اگر همین موضوع را در سراسر دنیا مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که زن در نظام مدرنیتهی کاپتالیستی حاکم بر جهان در هر کشوری که باشد به شیوههای متفاوت اما بر سر همین مسیر قرار داده میشود. اگر به خوبی پرده از واقعیت زن در این نظام به اصطلاح مدرن برداشته شود، به خوبی آشکار میشود که زن به بیارزشترین فُرم ممکن در زمان حال مبدل شده که بیشترین سیاستهای سودپرستانه بر او اجرا میگردد. میتوان گفت حالا دیگر زن؛ بدون معنای حیات و فقط به شکل کالائی کم ارزش درآمده است.
به طور مشخص میتوان هدف HPJ را چنین دستنشان ساخت؛ مبارزه در برابر ذهنیت و فضای خفقانآوری که تمامی مجاری تنفسی را بر زنان و جوانان بسته، همچنین دفاع از موجودیت آزاد زنان، خلقها و جوانان در برابر انکار هویتی که نظام با تمام قوا به پا کرده است. ما قبل از هر چیز مبانی فکری، ذهنیتی و نهادی رژیم زنستیز ایران را که تمامی موجودیت زن را بر مبنای شریعت، معصیت اعلام نموده، هرگونه سیاهنمائی، ملکگرائی، خشونت و قتل تحت نام ناموس را بدینگونه مشروعیت میبخشد را در اهداف مبارزاتی خود قرار میدهیم.
- پس میتوان گفت HPJ در مبارزه علیه ذهنیت جنسیتگرا و ملیتگرا موضع گرفته، لطفا کمی بیشتر در اینباره توضیح دهید؟ HPJ در گذار از ذهنیت جنسیتگرا و ملیگرا چه گامهائی برداشته؟ این گامها چه بازخوردهایی را در جامعه به همراه داشته است؟
همانگونه که پیشتر نیز توضیح دادیم؛ نظامی که پیشبرد منافع خود را بر نابود گردانیدن ارزشها و مقدسات اجتماعی پایهریزی نماید، باید به صورتی بسیار ویژه، زن که سرچشمه و حافظ این ارزشهاست، بایستی در محاصرهی حملات ایدئولوژیک قرار بگیرد. تمامی معانی زیباییشناسانهی مرتبط با زن را رسوا نموده و یا از معنای واقعیاش خارج سازند. به او احساس شرم تلقین شود. او را به مانند شیطان شناسانده و این به خورد هر کس داده شود.
وقتی زن کاملا از میادین اجتماعی به در شد، آن زمان ایدئولوژی مردسالاری بهتر میتواند به سازماندهی و سیستماتیک نمودن نهادهای مربوطهی خود بپردازد. حال مسئلهی اساسی این است که در برابر چنین سیستمی چه کسی و چگونه باید مبارزه نماید؟ بدون خط مشی ایدئولوژی رهایی هیچگونه مبارزهای به هدفش نخواهد رسید. خوب این مسئله به ریشهیابی و شفافیت کافی نیاز دارد، باید به خوبی بدانیم که چه کسی در این نظام از همه بیشتر آسیب میبیند؟ چه آسیب روحی و چه جسمانی. چه کسی از همه بیشتر متحمل درد و رنج گشته؟ چه کسی با تمام شیوههای غیر انسانی مورد تعرض و دخالت قرار گرفته و تا تسلیم شدن کامل این وضعیت ادامه داشته؟ در پاسخ این پرسشها، باید گفت هر کس با اندک درکی که از ارزیابی وضعیت کنونی جامعه کسب میکند؛ به طور خلاصه و در جوابی کوتاه خواهد گفت؛ زن. ذهنیت مردسالار از هر لحاظ زن را احاطه نموده، قبل از هر چیز باید به تحلیل این ذهنیت پرداخت. در طول تاریخ برای هریک از زن و مرد قاطعانه موقعیتی تعیین شده که گذار از آن براحتی صورت نمیگیرد. ما زنان باید به خوبی به ابزار، سمبل و شیوهی تحمیل و مشروع گردانیدن این ذهنیت پی ببریم. با تعاریف و ارزیابیهای تمامیتگرا، ژرف و علمی به تحلیلات صحیح دست یافته و میتوانیم در موقعیت کنونی زن، تحولات و اصلاحات بنیادینی صورت دهیم. در غیر اینصورت جامعه با مرگ و نابودی رودرو خواهد ماند. جنگهایی که امروزه در منطقه و بویژه کوردستان روی میدهند، همه از همین ذهنیت نشات میگیرند.
اکنون در ایران کدام امکان و یا زمینهی آزاد و دمکراتیک برای زن باقی مانده تا بتواند با هویت خودویژهاش در آن حضور یافته و به اظهار نظر بپردازد؟ هر وقت، هر کجا زن به پا خواسته و مطالباتش را بیان داشته، از راه دین و شریعت، عرف و عادات، یا قانون و اقتصاد او را مجبور به سکوت و پا پس کشیدن از موضعاش نمودهاند. در هر صورت او در برابر مطالبات و یا اعتراضاتش مجرم و محکوم شناخته میشود. هیچ حق بیانی خارج از محدودهی مالکیت مرد و دولت برایش وجود ندارد. این دیگر قابل درک و آشکار است که یک استاتوی قاطع و ظاهرا غیر قابل گذار پیش روی زن گذاشتهاند. ایستار و مبارزه در برابر تحمیلات جنسیتگرایی و ملیگرایی که هر دو ریشه در یک ذهنیت جامعهستیز دارند، فقط کار یک سازمان و یا زنان مبارز خاصی نیست. در واقع همهی زنان باید در هر کجای دنیا که باشند، با همبستگی هر چه بیشتر به پا خیزند. اگر زن با چنین آگاهی و شناختی از هویت خود و جوهر واقعی نظام، به سازماندهی مبارزات خود نپردازد، قطعا با نابودی روبرو خواهد شد.
ما به عنوان HPJ بر اساس تجربیات زنان مبارز در شیوهی سازماندهی و مدنظر قرار دادن اشتباهات و کمکاریهای آنان به سازماندهی و مبارزه میپردازیم. ما بر ضد نظام حاکم بوده و در برابر فشار و تحمیلات آن نیز به دفاع از موجودیت خود برخاستهایم. زیرا همهی آنچه مانند ارزش اجتماعی خلق شده را متعلق به خود دانسته و نگهداری از آن را نیز وظیفهی خویش میپنداریم. برای ما مهم نیست که این ارزشها طی هزاران سال نهادینه شدن نظام جنسیتگرا از ما ستانده شدهاند. ما تحت هر شرایطی و در هر موقعیتی در برابر چنین واقعیت تاریخیای مبارزات خود را توسعه میبخشیم. ما میخواهیم یک مبارزهی آگاهانه، همبسته و همهجانبه انجام دهیم. زن در چنین سازماندهی حاضر به قبول و سکوت در برابر نظام ضد بشری نبوده و جز زندگی آزاد هیچ گونه زندگی را قبول نخواهد کرد. این مبارزات تا انقلابی بنیادین در جامعه و پا پس کشیدن نظام اقتدارگرا ادامه خواهد داشت. پس از آن نیز در سر خط مبارزتیمان توسعهی نظام دفاعی وجود دارد.
حضور و پیشاهنگی زنان در تمامی عصیان و انقلابهای جهان نمایانگر این حقیقت است که این نظام هرگز توان این را نداشته که از طرف زن به صورت کامل مورد قبول و هضم واقع شود. در واقع ژرفا بخشیدن جنسیتگرایی در جامعه از بیچارهگی نظام نشات میگیرد. اگر زن بتواند از این لحاظ که چه چیزی را کجا از دست داده، مبارزه نماید به موفقیت نزدیکتر خواهد گشت. زن بر این مبنای ذهنیتی، از هر ملیتی که باشد، جهت کسب هویت ذاتی خود به همبستگی و سازماندهی توانمندی دست مییابد. سکوت و عدم ابراز نارضایتی در برابر این نظام نه تنها در کوردستان بلکه در سراسر جهان به معنای مرگ انسانیت است.
اکنون زن، در میان HPJ با چنین خواستگاهی به مبارزه میپردازد و بدون در نظر گرفتن ملیت و تفاوت فرهنگی، در پی دفاع و ایجاد همبستگی در میان تمامی زنان میباشد. زن آگاه و سازمان یافته در میان نیروهای دفاع از زنان HPJ، که موثرترین نیروی مخالفت در برابر رژیم جنسیتگرای ایران را تشکیل میدهد، این نظام را به گونهای سراسیمه ساخته که با تمامی قوا، آنان را هدف حملات ایدئولوژیکی و نظامی قرار داده است. تمامی این حملات تاکنون، بدون مدنظر گرفتن مبادی اخلاقی و انسانی صورت گرفتهاند. این در حالیست که رژیم در مقابله با چنین سازماندهیهای تمامیتگرایی، با نام زن و مسائل مربوط به او آغاز به ایجاد و توسعهی پروژه و نهادهایی نموده است. با کنکاش در بنمایهی همگی آنها درمییابیم که با دیدگاهی سطحینگر و در واقع جهت کانالیزه نمودن پتانسیل آزادیخواهی زنان در مسیر تغذیهی هر چه بهتر سازوکارهای خود نظام زنستیز شکل گرفتهاند. علاوه بر اینکه از طریق زن قوانین نادمکراتیک خود را مشروع مینماید، میخواهد با این کارها فشارهای خارجی و داخلی مربوط به حقوق زنان را کمتر نماید. این رژیم به خوبی میداند که مبارزات ما محدود و کلاسیک نبوده، بلکه یک مبارزهی ذهنیتی و اجتماعی آگاهانه است که به راحتی سرکوب نخواهد شد.
- دربارهی تاریخ گریلاگری به خصوص گریلاگری زن در روژهلات کوردستان و همچنین تاریخ شکلگیری HPJ به عنوان نیروهای دفاع از زنسان و فعالیت دفاعی آنها در روژهلات کوردستان و ایران توضیح دهید؟
همانگونه که اشاره نمودم آغاز گریلاگری در روژهلات کوردستان بدون بنمایه و تجربه نبود. خلق کورد در این بخش از کوردستان، همیشه جهت دستیابی به مطالبات برحق خود، به مقاومت پرداخته و به شیوههای مختلف، این مقاومت را سازماندهی نمودهاند. حضور پررنگ خلق کورد در مقاومتهای آزادیخواهانهی دیگر خلقهای ایران، در تاریخ کهن تا معاصر این مرز و بوم به گونهای موثر و والا به چشم میخورد. نیروهای گریلا در کوردستان، هر کجا که نظام به شیوهای مستبدانه بر موجودیت خلق کورد ستم روا داشته به مبارزه برخاسته است. گریلا قبل از هر چیز به سازماندهی نیاز دارد. سازماندهی گریلا در روژهلات کوردستان نیز با دشواریهای بسیاری مواجه گشت. ابتدا جایگیری نفرات هرچند کم، به شناخت اراضی، جایگیری و سنگربندی، شناخت و تنظیمات خلق، نیاز داشت و این براحتی انجام نشد. درک و سطح تحلیل ما از کاراکتر نظام به ما دیدی وسیع در برنامهریزی و توانایی تمرکز بر اهدافمان، میبخشد. چون با هدف دفاع از خلق و تمامی ارزشهای مادی و معنوی آنها در برابر تحکم و هژمونگرایی نظام حاکم مبارزه میکنیم، به پیروزی در این راه یقین داشته و در میان خلق نیز از حمایتهای بسیاری برخورداریم.
سنگربندی بر این مبنا از تیم و دستههای کوچک آغاز شد و اکنون میتوان گفت تقریبا در تمامی مناطق روژهلات کوردستان جای گرفته، با خلق ارتباط برقرار ساخته و روزانه سنگربندیهای خود را توسعه میدهیم. پراکتیک چند سالهی گریلا این را ثابت کرده که این شیوهی مبارزاتی، میتواند پاسخگوی نیاز خلقهای ستمدیده و زنان باشد. خلق در روژهلات کوردستان شیوههای مبارزاتی گوناگونی را دیده و دارای تجربیات بسیاری در این زمینهها میباشد. خلق و زنان، دیگر بر این مهم واقفند که بدون مبانی فکری و وجود پروژه و برنامههای توانمند جهت چارهیابی مسائل بنیادین جامعه، هیچگونه مبارزهای زحمات آنها را به ثمر نخواهد رساند. جنبش آزادیخواهی با شناخت تاریخی از این واقعیت اجتماعی خلق در روژهلات، پایههای مبارزاتی خود را استوار و محکم بنا نهاد. تمامی گامها در مراحل مختلف مبارزاتی بدون بدل برداشته نشده است. این واقعیت که از اولین شهید این جنبش تا آخرین آنها، در میان خلق به آفرینش ارزشها پرداخته، سطح آگاهی و حساسیت روح آزادیخواه آنها را ارتقا بخشیده، در توسعهی کمی و کیفیتی مبارزات نقش تعیین کنندهای ایفا نموده است. سطحی که سازماندهی گریلا در روژهلات کوردستان به آن رسیده، این است که مبارزات را به پیروزی برساند. صیانت از خلق و ارزشهای جامعه توسط گریلاهای زن در HPJ بیانگر این واقعیت است؛ نیرو و بدلهایی که در این راه صرف شده، دیگر به نتیجه میرسند. تمامی مبارزات ما با اعتقاد به این که آزادی بدون بدل به دست نمیآید شکل میگیرند.
بر این اساس گام نخست سازماندهی گریلا در روژهلات کوردستان، همراه با رنج و زحمات بسیاری شگل گرفت. اما یکی شدن با خلق روژهلات که از فرهنگ مقاومتی کهنی برخوردارند و سنگربندی و جایگیری در جغرافیای غنی و مناسب گریلاگری آنجا، امید مبارزه و پیروزی را دوچندان مینمود. حضور و شیوهی مبارزاتی ما زنان گریلا، همه در راه صیانت و به نتیجه رساندن تجربیات و زحمات زنان مبارزیست که هیچ کس قادر به انکار موجودیتشان در تاریخ مقاومت این مرز و بوم نیست. در میان نیروهای گریلا به شکل نیرویی خودویژه حضور داشتن، به معنای مبارزهای حقیقیست برای یک زندگی آزاد و دمکراتیک. HPJ نیروی بیان حقیقی هویت زن، مبارزه و فعالیت در راه دستیابی همهی زنان به این هویت است.
زنان از همان آغاز به کار جنبش آزادیخواهی خلق کورد در روژهلات کوردستان حضور داشته و در مدت کوتاهی پس از تشکیل این جنبش بر مبنای فلسفهی رهبر آپو تحت عنوان PJAK، به شکل اتحادیه و با نام اتحادیه زنان شرق کوردستان YJRK به سازماندهی خود پرداخت. YJRK، بر اين باور بود كه زنان، خلقها و تمامي جوامع و تجمعات تحت فشار ميبايست از نيروهاي دفاع مشروع برخوردار باشند. بر اين اساس خويش را در ساختاری تحت عنوان HJRK (نیروی زنان شرق کوردستان)سازماندهي نمود. HJRK نیروی دفاعی YJRK و در سال 2010 خویش را سازماندهی و تنظیم نمود.HJRK در تلاش بود تا در راستای حفظ ارزشهای اجتماعی زنان و چارهیابی مشکلات و مسائل آنان در ایران و بخصوص شرق کوردستان بتواند جوابگو باشد. بر این اساس در چارچوب دفاع جوهری به سازماندهی خویش همت ورزید.
بدون شک HJRK نیز دارای کارنامهی مبارزاتی ارزندهایست و در این راه دچار زحمات بسیاری گشت تا بتواند در میان خلق و زنان به سازماندهی خود بپردازد. با تحولاتی که زنان مبارز گریلا در راستای گسترش و ژرفا بخشیدن به مبارزات در برابر نظام انکارگری که تمامی موجودیت زن را در عرصههای اجتماعی با نابودی روبرو ساخته، این اتحادیه با عنوان KJAR در سال 2014 خود را از نو سازماندهی نمود. اعلام HPJ به طور رسمی در کنفرانس 2014 نیروی زنان شرق کوردستان صورت گرفت. نیروی زنان شرق کوردستان در بهار سال 2014 طی کنفرانسی تحولات و توسعهی مبارزاتی نوین خود را تحت عنوان HPJ اعلان نمود. این نیروها جهت مقابله با برساخت نسلکشی که در روژهلات کوردستان اجرا میگردد، بر اساس پارادایم جامعهی دموکراتیک، اکولوژیک و آزادیخواهی زن ، مبارزه در خطمشی دفاع مشروع و دفاع ذاتی را ارتقا میبخشند. به ویژه در مقابله با هرگونه اَعمال واپسگرایانهی رژیم ایران از قبیل: سنگسار، اعدام، صیغه، بسیجسازی، قتل و هر آنچه بر زنان تحمیل میگردد، نیروی دفاع مشروع و ذاتی زنان را سازماندهی نموده و امنیت مبارزات آزادیخواهانهی آنان را تامین مینماید. در پیشبرد و توسعهی برساخت ملت دموکراتیک، نقش پیشاهنگ را برعهده دارد. بدین معنا که به عنوان نیروی نظامی زن در روژهلات کوردستان، با پیشبرد شخصیت زن آزاد بر اساس اصول اخلاقی-سیاسی، توسعه و محافظت از جامعهی اخلاقی- سیاسی را مبنا قرار میدهد. هرگونه خشونت و جنگ خارج از خط دفاع مشروع و ذاتی را رد نموده و حق خود-دفاعی در خطمشی دفاع ذاتی را مبنا قرار میدهد. به عنوان نیروی دفاع مشروع زنان، در درون سیستم و سازمان کژار (جامعهی زنان آزاد شرق کوردستان)، به شکلی خودویژه خود را سازماندهی مینماید. در برابر کژار که هویت و جنبش زنان در روژهلات کوردستان است مسئول میباشد. در ضمن با کژار از طریق فرماندهی که در کوردیناسیون کژار نیز جای گرفته، در ارتباط است.
تا قبل از آنHJRK زمینهی توانمندی را جهت فعالیتها ایجاد کرده بود، اما در زمینههای سیاسی، فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و روانی و غیره نتوانست به شکل نیروهای دفاعی تمامیتگرا پاسخگوی نیاز زنان باشد.HPJ نیز به مانند HJRK بر اساس بنمایه و بدلهای توانمندی آغاز به کار نمود و در صدد است تا نه تنها با زنان کورد بلکه تمامی زنان در ایران ارتباط برقرار نموده و آنها را در یک مبارزهی همبسته، به هم برساند. با ارتقای سطح مبارزات، با حملات وسیع دشمن نیز رودررو ماند که موجب شهادت چند تن از رفقایمان شد. این شهادتها علاوه بر اینکه برای سازمان همچون بهای سنگینی بود، در عین حال، هم در میان تمامی رفقا و هم در میان زنان در جامعه حس انتقام و نیاز به ارتقای مبارزات را به وجود آورد.
- تأثیر شهادت هر زنی در فعالیتهای سازمانی HPJ چگونه بوده است؟
با هر شهادتی نوسازی و از سر گرفتن فعالیتها در میان جنبش آپوئی شکل میگیرد، این همانند بخش اساسی فرهنگ مقاومتی این جنبش به حساب میآید. به عنوان مثال با شهادت شهید شیرین علمهولی در زندان رژیم فاشیست و ملیتگرای ایران، این سازمان بیشتر از قبل بر خط مشی فدایی بودن، مقاومت ملیتان زن و اندیشه و اصرار در ایدئولوژی آزادی زن اصرار ورزید. آکادمی ” شهید شیرین علمهولی ” یکی از مصوبات و پروژههای اولین کنفرانس HPJ با این هدف که تمامی نیروهای این سازمان، بر اساس ایدئولوژی آزادی زن و خط دفاع مشروع، سطح آگاهی خود را پیشبرد و توسعه بخشند. در اولین دورهی این آکادمی دهها رفیق زن علاوه بر اینکه در زمینههای نظامی- دفاعی به صورت تخصصی آموزش دیدند، در زمینهی خط مقاومتی رفیق “شیرین” که از ایدئولوژی زن آزاد منشا میگرفت به خودسازی پرداختند.
- شما از حس انتقام وارتقای سطح مبارزاتتان پس از شهادت رفقایتان بحث کردید؟ تعریف و یا شیوهی انتقامگیری شما به چه شکلیست؟
انتقام در فلسفهی مبارزاتی ما فقط به صورت کشتن و نابودی جسمانی یا نهادی نظام حاکم نیست. در برابر نظام اقتدارگرا و خط خیانت، به زنده نمودن فرهنگ مقاومتی زن به صورت دستیابی به شخصیت نوین زن آزاد اهمیت شایانی میدهیم. این در حالیست که بسیاری از زنان جوانی که در روژهلات رفیق “کاوندا” را دیده، از ایستار انقلابی و توانمند ایشان متاثر شده و یا داستان مقاومتاش را شنیده بودند، به صفوف گریلا پیوستند. آنها نام سازمانی “کاوندا” را برگزیده و با سوگند به فکری که چنین شخصیت زن آزادی را آفریده بود، در ارتقای مبارزات HPJ از هیچ فداکاریای چشمپوشی نمیکنند. ژرفای فکری رفیق “کاوندا” در تحلیل وضعیت زن در جامعهی روژهلات کوردستان، همراه با درک عمیق ایشان از فلسفهی آپوئی جهت چارهیابی مسائل مربوط به زن، در او علاقه و توان مبارزاتی والایی بوجود آورده بود. او به عنوان یک فرماندهی زن بر فعالیت در روژهلات کوردستان بسیار مصر بود و با فعالیتهایی که در زمینهی تنظیمات زنان به ویژه در منطقهی مریوان، دیواندره، سقز و جوانرو انجام داد این علاقه را آگاهانه به نیروی سازماندهی و پیشاهنگی متحول ساخت.
رفیق “زیلان سردشت” نیز یکی از رفقای جوانی بود که با دلی گرم و طی پیشنهادات بسیار با ارزیابی نیازهای مبارزاتی، ارائهی پروژه و نظرات موثر خود میخواست در جبهههای پیشین؛ داخل روژهلات به فعالیتهای پراکتیکی گریلا ملحق شود. با اینکه مدت کمی از ملحق شدناش به فعالیتهای پراکتیکی میگذشت، اما توانست از لحاظ تاکتیک گریلاگری و شیوهی سازماندهی زنان و خلق در روژهلات کوردستان مشارکت چشمگیر و ارزندهای داشته باشد. در روبرویی با دشمن نیز، جسور و آگاهانه مبارزه نمود. ایستار او در درگیری با دشمن، فداکاری او در دفاع از رفقای دیگرمان تا دور شدن آنها از محل درگیری و در پایان زمانی که خود نمیتوانست به دلیل زخمی شدناش از آنجا دورشود، حاضر نبود اسیر به دست دشمن بیافتد پیام مهمی بود برای رژیم ایران. او با منفجر ساختن نارنجک در میان دستان و تکهپاره کردن بدن زخمی خود، این پیام را به دشمن داد؛ “ما هرگز تسلیم شما و زندگی پستتان نخواهیم شد، ما با مرگ نابود نمیشویم، مبارزه و مرگ ما به زنان جسارت خواهد بخشید”. او به ما زنان نیز فهماند که موجودی بدون آزادی و هویت مختص به خودش و نه هویت ساختگی و تحمیلی در واقع نابود شده است. این عملیات در برابر یورش و اصرار دشمن بر تسلیمیت او، به معنای عدم قبول زندگی تحت مالکیت دیگران و اصرار در هویت آزاد بود.
این سازمان با تغذیه از این ارزشها و معنویات والا رشد یافته و بر مسیر آزادیخواهی خود توانمندانه خواهد ماند. شهادتهای رفقایمان کاوندا، آخین، برچم و زیلان پس از سازماندهی نوین نیروهای دفاع از زنان، نه تنها فعالیتهای سازمانی ما را ضعیف نگردانید، بلکه در سطح سازمانیافتگی در میان کادرهای سازمان، خلق و زنان، پیشرفت و تاثیرات بسیاری را به بار آورده است.
- لطفا کمی بیشتر در مورد تفاوت گریلاگری و یا سازماندهی گریلاهای زن در میان جنبش آزادیخواهی خلق کورد توضیح دهید؟
اگر مبارزات زنان را فقط در HPJ ارزیابی کنیم، مطمئنا ارزیابی ما سطحی، محدود و بیپایه خواهد بود. اگر فقط حضور و مقاومت زنان را در تاریخ معاصر ارزیابی کنیم، خواهیم دید که در تمامی مقاومت خلقهای دنیا در برابر نظام، زنان نقش عمدهای را در پیروزی انقلاب و یا عصیانها ایفا کردهاند. از آن جمله میتوان به انقلابهای کوبا، ویتنام، فرانسه، چین و غیره اشاره نمود. به دیگر معنا؛ زن همیشه سعی کرده که در مبارزات، نقش موثری داشته باشند، اما این تلاش و حضور بدون سازماندهی بوده و این تجربیات را به صورت یک اندوختهی کارا و خودویژه که بتوانند با آن سطح ارتباط و همبستگی خود را تنظیم نمایند به کار نبستهاند. آن را به یک سازمان و یا نیروی دفاعی تمامیتگرا متحول نساختهاند. میتوان گفت؛ از لحاظ ایدئولوژی، سازمانی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی به یک استراتژی موفق و مستقل نیاندیشیدهاند. در واقع نتایج این مبارزات را به صورت یک هویت تعریف نمودن، تمامی زنان و خلقهای ستمدیدهی جهان را بر اساس آن سازماندهی نمودن؛ هنر مبارزهی آزادیخواهیست که باید مدنظر واقع میشد. برای دستیابی به یک سازماندهی منسجم، بایستی به یک سازماندهی با بنمایهای توانا دست یافت.
اکنون نیروهای دفاع از زنان با تکیه بر تجربیات زنان در تمامی انقلابها، به یک ایستار ایدئولوژیک دست یافته که در استمرار و توسعهی سازماندهی آن بسیار حائز اهمیت میباشد. حضور در یک انقلاب و بر عهده گرفتن نقش انقلابی، به آگاهی نیاز دارد. پاسخ به اینکه در برابر چه چیزی مبارزه میکنیم؟ چه چیزی را قبول نداشته و رد میکنم؟ هدف من از مبارزه چیست؟ از چه چیزی دفاع میکنم؟ چگونه باید برای انجام وظیفه، خودسازی کنم؟ در راه رسیدن به هدف و حفظ ارزش مبارزات پیشین همچون نیرویی تعیین کننده میباشد. اگر بدون نیروی دفاعی در برابر نظام اقتداگرایی که تمامی بافتهای جامعه را هم از لحاظ نهادی و هم از لحاظ ذهنیتی تسخیر کرده، مبارزه نمایی؛ تو از همان گام نخست محکوم به شکست خواهی شد.
عدم تشکیل نیروی دفاعی زنان در دیگر انقلابها به صورت خودویژه، از اساسیترین اشتباهات یا میتوان گفت؛ کمکاریهای آنان است. امروزه HPJ با تکیه بر تجربیات تقریبا 40 سالهی زنان در جنبش آپوئیستی این مهم را نیز سرمشق خویش قرار داده است. زنان مبارز در دیگر سازمانها تمامی جامعه را در برنامه و سیاستهای سازمانیشان قرار ندادهاند. فقط به کشور یا منطقهای که در آنجا مبارزه کردهاند، محدود ماندهاند. حال اینکه نظام اقتدارگرا از یک کاراکتر جهانشمول و یکپاره برخوردار میباشد. ما بر اساس ایدئولوژی آزادی زن که یکی از پایههای اساسی فلسفهی رهبر آپو را تشکیل میدهد، هر آنچه که نقش مرز و محدوده داشته باشد را از میان راه برمیداریم. پیشبرد تاکتیک و استراتژیک مبارزاتی به گونهای که زن، هویت حقیقی خود را یافته و بر اساس آن در تمامی عرصههای اجتماعی به سازماندهی و دفاع از خود بپردازد، بخش اعظم مبارزات ما در برابر ذهنیت جنسیتگرا روی میدهند. عصر حاضر، عصر جنگ ایدئولوژیکیست. ایدئولوژی اقتدارگرای کاپیتالیست، در مقابل آن نیز ایدئولوژی آزادی. اگر ایدئولوژی آزادی در مقابله با نظام، به خوبی در تمامی زمینهها به ویژه در زمینهی دفاعی به سازماندهی خود نپردازد، به پیروزی دست نخواهد یافت. زنان در برابر حملات نظام که تمامی موجودیت او را هم از لحاظ ذهنیتی و هویتی، هم از لحاظ جسمانی هدف حملات نابودگرانه قرار داده، به یک نیروی دفاعی تمامیتگرا و سازماندهی شده نیاز دارند.HPJ تا سطح قابل توجهی به این شیوه از سازماندهی دست یافته و این در میان زنان کورد و ایرانی با استقبال شایان توجهی روبرو شده است.