• اهمیت فعالیت [های] تئوریکی

    8 اکتبر, 2023

    رهبرآپو

    شرایطی که هر روز دشوار‌تر می‌شود، از اهمیت فعالیت تئوریکی و مبارزه‌ی ایدئولوژیک در کُردستان و تُرکیه نکاسته بلکه برعکس بر آن افزوده است. در گذشته هر دو جنبش انقلابی نیز در [این] دو حوضه ، کاستی‌های تئوریکیِ مهمی داشتند که از پیشرفت پراکتیک انقلابی، هر چه بیشتر پیش‌گیری می‌نمود. به این دلیل انجام یک فعالیت جدی تئوریک و در این راستا درونی‌سازی پراکتیک انقلابی جهانی، به شکلی صحیح درکِ تئوری مارکسیستی-لنینیستی، جنگ مردمی، انقلاب، دولت و آموزه‌ی حزبی، حفظ سرشت انقلابی مارکسیسم-لنینیسم به طور کلی در تُرکیه که می‌خواهند آن را به حالت ناشفاف در بیاورند و بر آن سرپوش بگذارند؛ [همچنین] استفاده از تئوری انقلابی در مبارزات به عنوان یک سلاح، دارای اهمیت خاصی است. همچنین به صورتی صحیح، درکِ قدرت امپریالیسمِ مرحله‌ی بحران سوم و در این مرحله پدیدآمدن خصوصیات وابستگی به نئوکولونیالیسم و تحولاتی که در جبهه‌ی ضدانقلاب به وجود می‌آیند نیز، یک فعالیت تئوریکیِ جدی می‌طلبد.

    همچنان که قبلا نیز اظهار داشتیم، پژوهش تاریخ جوامع تُرکیه که به صورتی درست شفاف نگشته است در پرتو  برداشت ماتریالیسم تاریخی، روشن‌سازی ویژگی‌های ظهور و پیشرفت کاپتالیسمِ تُرکیه به صورتی صحیح، درکِ خصوصیات کمالیسم که اکنون به فاشیسم متحول شده، به شکلی درست تفسیر تاریخ جنبش دموکراتیک و سوسیالیستی تُرکیه، به صورتی صحیح فرموله‌نمودن تئوری انقلاب دموکراتیک و بررسی درست موضع‌هایی مانند مسئله‌ی ملی کُردستان، طالب یک فعالیت تئوریکی نیرومند از انقلابیون در تُرکیه می‌باشد. روشن است که  فعالیت‌های گذشته در این موارد به هدر نرفته و نسبتا خدماتی را انجام داده است، اما وقتی که تحولات جهانی، منطقه‌ و تُرکیه شتاب یافتند و انقلاب آشکارا خود را تحمیل گرداند، اهمیت فعالیت تئوریکی افزایش یافته و باید فعالیت‌های تازه‌ای انجام داد. در باب اهمیت فعالیت تئوریکی در سیر پیشرفت انقلاب، مطالبی را که مارکس و انگلس برای آلمان بیان داشته‌اند، آنچه را لنین برای روسیه بیان داشته است، برای ما نیز درس هستند. آنانی که می‌خواهند یک جنبش انقلابی بیافرینند باید نیک بدانند که « بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی به وجود نخواهد آمد» (لنین).

    جهت ایجاد یک جنبش آزادی‌بخش ملی انقلابی در کُردستان، باید یک تئوری انقلابی  داشته باشیم. این قبل از هر چیز، ناشی از جبر درست و نیک درک‌نمودن خصوصیات عینی تاریخ و جامعه است. فعالیت تئوریک، ناگزیر است به صورتی درست، شفاف، منظم و به نحوه‌ای پیشرفته، شرایط عینی کُردستان را پژوهش نماید.

    کُردستان به صورتی متفاوت از دیگر کشورها، کشوری است که با واقعیت تاریخی، اجتماعی و ملی و با تمام ارزش‌های مادی و معنوی در معرض «انکار» قرار دارد. جامعه‌ی کُردستان، جامعه‌ای است که با استفاده از انواع روش‌های سرکوب‌گرانه، در معرض نابودی و پاک‌شدن از [صحنه‌ی] تاریخ قرار دارد. کاملا روشن است سنتزهای تئوریکی، علیه تمام این بازی‌های استعمارگرایانه و واپسگرا از طریق فعالیت پژوهشی و تحقیقاتی که واقعیت تاریخ و جامعه‌ی کُردستان را آشکار سازد، دارای چه اهمیتی هستند. همچنین جهت واداشتن چنین جامعه‌ای به خیزش انقلابی و وضعیتی که از آینده‌ی خود صاحب‌داری نماید، لازم است که اهداف، وظایف، ویژگی‌، استراتژی و تاکتیکِ سیاسی آن و خط مشی سازمانیِ انقلاب دموکراتیک و ملی کُردستان به صورت روشن درونی‌سازی گردد. لنین می‌گوید: « وظایف ملی سوسیال‌دموکراسی روس… از نوعی است که در جهان هیچ حزب سوسیالیست دیگری با آن مواجه نشده … در این نکته، می‌خواهیم بگویم که ایفای نقش مبارزه‌گری پیشاهنگ، فقط با حزبی که پیشرفتهترین تئوری، آن را راهنمایی کند می‌تواند به انجام برسد». ساختار موجود کُردستان، بسیار بدتر از تمام دیگر کشورها است. از حیث اجتماعی و ملی، هرچه بیشتر از هم پراکنده شده و تجزیه گشته است. روشن می‌باشد، حزبی که این شرایط را به [شرایط] مثبت متحول سازد و همچنین در این شرایط، انقلاب را توسعه بخشد، فقط با یک تئوری مترقی و فعالیت نیرومند تئوریکی قادر است وظایف‌ خود را به انجام رساند.

    «جنبش سوسیال‌دموکراسی یعنی جنبش کمونیستی، به صورت ذاتی جنبشی بین‌المللی است. این بدان معنی نیست که فقط ناگزیریم با شوونیسم ملی بجنگیم، بدان معنی است که جنبش تازه [تأسیس] در کشوری جوان  فقط اگر بتواند از تجارب کشورهای دیگر استفاده  نماید می‌تواند موفق عمل کند. جهت استفاده از این آزمون‌ها، صرفا شناخت این‌ها و یا کپی‌برداری از آخرین تصمیمات آنان کافی نیست. آنچه نیاز است، بررسی این آزمون‌ها با یک موضع‌گیری نقدگرایانه و از آزمون گذراندن این‌ها، به صورتی مستقل می‌باشد. هر کسی پی ببرد که جنبش مدرن طبقه‌ی کارگر در بزرگترین مقایس در حال پیشرفت و گسترش می‌باشد، پی خواهد برد که جهت بجا آوردن این وظیفه، نیاز به چه قدرت تئوریکیِ یدک و آزمون سیاسی ( در عین حال [آزمون] انقلابی) می‌باشد».امروزه در آزمون انقلابیِ دیگر کشورها که پیروزی کسب نموده‌اند، تئوری انقلابی هر چه بیشتر توسعه یافته و بر این اساس هر چه بیشتر غنی‌تر شده است. از پراکتیک انقلابی جهانی، که تا این حد پیشرفت نموده، گردآوردی خلاصه‌‌ای نظامند از جنبش طبقه‌ی کارگر و به خصوص آزمون آزادی‌بخشی ملی خلق‌های مستعمره، شرح چگونگی توسعه‌ی مبارزه‌ی انقلابی خلق‌ها دراین روزگار، فراگرفتن درس‌های درستی از تمام این‌ها برای کُردستان، یعنی نه به خطرناک‌ترین شکل، بلکه به نحوی بررسی گردد که بر پراکتیک عینی پرتو بیفکند و درونی‌سازی شود و در این راستا انجام فعالیف تئوریکیِ سالم و با کیفیت، دارای اهمیت بزرگی است. اگر ناآگاهیِ وحشتناکِ حاکم در کُردستان، به خواب‌رفتگی سیاسی و یا فضای غیرسیاسی1 (apolitik) تشبیه شود، روشن خواهد

    شد که جهت آگاه‌سازی و کشاندن توده‌ها به درون مبارزات سیاسی، تا چه حدِ زیادی نیازمندِ شرح صحیح و نیرومند آزمون انقلاب جهانی، دورنی‌سازی و همچنین برای این نیز انجام فعالیت تئوریکی الزام‌آور است.

    از دیگر سو باید ساختار و خصوصیات امپریالیسم و همدست آن یعنی استعمارگری تُرک، نیک درک گردند. استعمارگری تُرک، امروزه از یک سو با اتکا بر آزمون‌های تاریخی خود و از سوی دیگر نیز با استفاده از تمام روش‌هایی که نیروهای ضدانقلابی جهان ارائه نموده‌اند، یک جنگ ضدانقلابی در کُردستان انجام می‌دهد. جهت اینکه بتوان علیه این‌ها، جنگ انقلابی در یک خط مشی درست پیشرفت نماید، نیاز است که همزمان با گذشته‌ی آنان، موقعیت کنونی این نیروها به صورتی صحیح درک گردد و در این راستا نیز نیاز به یک فعالیت تئوریکی نیرومند می‌باشد.

    در عین حال در باب مبارزه‌ی آزادی‌بخش ملی و خط مشیِ ایدئولوژیکی و سیاسیِ مبارزه‌ی پرولتاریا در کُردستان و تُرکیه، گرایش‌های مختلف خرده بورژوازی وجود دارد که می‌تواند یک دنیا انسان صاف و صادق را تحت‌تأثیر قرار دهد. تصفیه‌حسابِ خط مشی انقلابی پرولتاریا با این‌ها، هنوز در نقطه‌ی آغاز است و اگر این وظیفه، از طریق یک فعالیت نیرومند تئوریکی بجا آورده نشود و اگر خطوط متمایزسازی به صورتی روشن تعیین نگردند، ممکن است در آینده وضعیت‌هایی خطرآفرین پیش بیاید. از این منظر، بسیار نیک به نقد کشاندن این نیروها که همه نقاب مارکسیست-لنینیستی بر صورت خود زده‌اند -گرایش‌های رفرمیست، رویزیونیست و شوونیستی اجتماعیِ تُرکیه همراه با نیروهای رفرمیست-ملی‌گرای تسلیمی کُردستان- برداشتن نقاب‌هایشان، الزامی است. در این راستا نیز نیاز به یک آگاهی‌یابی نیرومند در حوضه‌ی تئوریک، سیاسی و پراکتیکی مبارزه‌ی انقلابی می‌باشد.

    جهت توسعه‌ی جنبش‌مان به روشی انقلابی، ناگزیریم نیازهای تئوریکی آن را رفع نمایم. نباید تصور کنند که بدون رفع کم‌و‌کاستی‌های تئوریکی رهبری جنبش‌مان و کادرهایش و بدون آموزش مستمر، خواهند توانست مبارزات انقلابی را توسعه ببخشند و باید بدانند به میزان عدم انجام این، آسیب‌های آن از جانب خود آنان بر مبارزه وارد خواهد آمد. به علت دشواری‌های شرایط کُردستان و آماتوری‌های محضِ گذشته و ابتدایی بودن، جبر دست‌یابی به یک سطح تئوریکی نیرومند وجود دارد. برای استمرار و تداوم جنبش قبل از هر چیز، دست‌یابی کادرهای اساسی به یک برداشت تئوریکیِ نیرومند الزامی می‌باشد. [خطوط] تئوری کلی مارکسیسم-لنینیسم، حالت عینی کُردستان و انقلاب آزادی‌بخش ملی،  پروسه‌ی پیشرفت جنبش‌مان و بر روی وظایف مرحله‌ی آینده، رسیدن به یک برداشت سالم و متعالی را الزامی می‌گرداند. تازه [کار] بودن جنبش و دشواری وظایفِ در مقابلش، به حد کافی عدم گذار از آماتوربودن، ابتدایی‌بودن، در صفوف حزب نیز تلاش جهت ادامه به تأثیرات خرده بورژوازی، یک فعالیت تئوریک مترقی و دست یافتن به سطح بالایی از تئوری را الزامی می‌گرداند. هر کادر انقلابی باید این گفته‌‌ی انگلس را بسیار نیک درک و باید التزام [متعهد و مؤظف] خود را شایسته بجا بیاوردالتزامات رهبران، به ویژه، به مرور زمان هرچه بیشتر کسب آگاهی در مورد مسائل تئوریک، به مرور زمان هر چه بیشتر رهاسازی خود از تأثیر لغت سنتی و جهانبینی‌هایی که روزگارشان به سر رسیده و از آن روز که سوسیالیسم به حالت یک دانش درآمد، تاکنون به عنوان یک دانش استفاده از آن، یعنی نباید هرگز و هرگز فراموش کرد که نیازمند پژوهش می‌باشد. طبق این، گسترش اندیشه‌های بازتر در میان توده‌های کارگر با کوشش بیشتری، رفته‌رفته هرچه بیشتر استواری حزب و سازمان سندیکاها، اهمیت پیدا خواهد نمود…»(7)

    کادرهای رهبر از یک سو باید فعالیت‌های تئوریکی را توسعه بخشند و از دیگر سو التزام پروپاگاندا و آژیتاسیونِ این را هم دارند. به این علت، نیاز به یک مرکز تئوریک، یک مرکز پروپاگاندا و آژیتاسیون که از کاستی‌های گذشته می‌باشد برای کادر و توده‌ها وجود دارد. البته که برای تمام فعالیت‌ها این کافی نیست؛ باید در سطوح مرکزی و محلی، ارگان‌های پخش در داخل و خارج توسعه یابند. این ارگان‌ها، درک فعالیت‌های تئوریکی را از جانب کادرها و توده‌ها و تحول‌ این فعالیت به مبارزات ایدئولوژیکی را به ارمغان خواهند آورد. این حوضه، هنوز تازگی دارد و فاصله‌های که باید طی شوند نباید ما را بترسانند، برعکس باید آگاه بود که این کم‌وکاستی ماست و چیزی ا‌ست‌ که احساس تشنگی نسبت آن داریم و به همین خاطر باید تلاش‌ها هرچه بیشتر متمرکز گردند. باید نیک دانست که به مقیاس پیشرفت فعالیت تئوریکی و سطح ایدئولوژیکی، بنیان‌های سالم پراکتیک انقلابی نیز پیشرفت خواهند نمود. این‌ها فعالیتی هستند که ما قادر به انجام آن هستیم. همین طور امیدواریم، به ویژه نیروهایی که به نام پرولتاریای تُرکیه فعالیت می‌کنند- که متفق ماهستند و یا باید متفق ما باشند- به این گونه فعالیتی اقدام کنند و اظهار می‌داریم برای خود آنان نیز نیاز بزرگی است.



    کژار