• برچسب‌ها:, ,

    اهمیت دستاوردهای زنان در انجام مقاومتی تاریخی و اهمیت جهانی کردن این مبارزە

    10 آوریل, 2021

    زینب بایزیدی

    مبارزات زنان در جهان تحولات مهم و راه دراز و دشواری را از سر گذراندە است. سخن راندن دربارە مقاومت و ایستادگی زنان در جهان برای تحقق خواستەهایشان و همچنین برای رسیدن بە آزادی مقولەای طولانی است و شناخت عمیقی را میطلبدچرا کە این مبارزات در هرکجای دنیا کم یا زیاد نە تنها در سطح جامعە و میادین بلکە در خانەها و حتی محیطهای محدود و شخصی نیز صورت گرفتە است و گاها ناشناختە ماندە و از آن سخن بر زبان راندە نشدە است.

    این جنبشها در سطحی گستردە صورت گرفتەاند و در قرن نوزده با انقلاب فرانسە و با مبارزات زنان در آمریکا و اروپا بە اوج رسید. از دل این مبارزات گروههای متعدد سوسیالیسی، فمنیستی، کارگری زیادی برخاستند کە مطالباتشان تنها در بدست آوردن حقوق و دستمزد برابر نبودە بلکە این خواستەها در حوزەهای زیادی مبنی بر برابری و فعالیت در بخشهای سیاست، اقتصاد، فرهنگی، حقوقی و غیرە تحولات زیادی را بهبود وضعیت زنان و حتی در دگرگون کردن خواستەهای جنسی شان نیزایجاد کرد. این مبارزات باعث شد کە زنان دیگر نە تنها تا حدودی کنترل بر خود را دوبارە در دست گیرند بلکە این مهم را نیز بقبولانند کە خود را از سطح تنها تولیدی و خدماتی کە برایشن تعریف شدە بود بە سطوح بالاتری در سطح جامعە و خانوادە برسانند و این موضوع خواه ناخواه دولتها را برآن داشت در این راستا مراکز و موسساتی برای رفاه بیشتر فراهم آورند.

    همە این تلاشها برای رهایی اگرچە این امر با مشکلات عدیدەای در مسیر خود مواجە شدە است، اما زنان توانستند روند تک قطبی حق انتخاب و ابراز وجود و تسلیم شدن در برابر تحمیلات واردە را متحول کردە و ابراز وجود نمایند. ابراز وجودی کە تابکنون خواب راحت را از حاکمان قدرت رهانیدە و در جای جای جهان با پدیدە مبارزات زنان با تمام قدرت با سرکوب و خشونت پاسخ دادە میشود.در انجام این مبارزات بودە کە زنان توانستند پویایی و سرزندەبودنی دوبارە بە گروهها و قشرهای  مبارزاتی برگردانند کە بر مبارزات انقلابی سایە افکندە بود.

    حتی حضور زنان در جنگ برای دفاع از مسئلە هویتی و دفاع از وطن در برابر دشمنان انسانیت خشونت صرف مردانە در میدانگاههای جنگ تا حدودی توانست معتدل کردە و در هرجایی کە با دنیای کاملا خشن مردانە مواجە میشویم حضور زنان رگەای از صلح و اعتدال را با خود بە همراه می آورد. شواهد تاریخی این واقعیت دردناک را بر همە آشکار کردە کە اگرچە زنان خود مستقیما در جنگ حضور نداشتە اند (بە بهانەهایی از این دست کە این تنها کار مردان است و توجیهاتی از این دست، توانایی دفاع را از زنان گرفتە بودند)، با اینحال بیشترین قربانیان جنگهای مردانە بخصوص در جنگهای جهانی اول و دوم زنان و کودکان بودەاند با اینکە هیچ وقت آماری واقعی از کشتار زنان و تجاوزهای جنسی بە زنان و کودکان ارائە ندادە شدە چرا کە با آن اهمیت درخور روبرو نشدە و تنها بە عنوان پیامدهای پساجنگ و درانجام جنگها بە آنها نگریستە شدە است. تجاوزاتی کە با تجاوز بە رحم زنان بە عنوان تجاوز بە نسل دشمن  یا با دیدگاە فروپاشی جامعە و نسل های بعدی برابر انگاشتە میشد یا در نتیجە تجاوزات گروهی کە باعث میشد زنان از خانوادە و گاه از جامعە خود طرد شوند.باز این زنان بودند کەبا توجیهات مردانە و در راس قرار داد قدرت جسمی مردانە خلع سلاح شدە بودند، از سوی نیز دشمن متجاوز و هم از جانب خودی بە حاشیە راندە شدە و تقریبا در همە موارد بە آزارهای روحی در درازمدت تبدیل میشد.

    نمونە دیگری کە از سویی، در اثر این جنگها بەبار آمدە و از  سویی تحت تاثیرات سیستم سرمایەداری امروزە تشدید شدە همان شکاف طبقاتی از لحاظ اقتصادی و پیامد آن فقر و گرسنگی در سطح گستردەای پدید آوردە است و یکی از خواستەهای اصلی زنان میباشدکە در تجمعات و اعتراضاتشان مشاهدە مینماییم. با انداختن تنها نگاهی گذرا بە آنچە در مطالبات زنان میبینیم کە تاثیرات مخرب جنگ، حال این جنگ چە با سلاح باشد یا بدون سلاحهای گرم بلکە از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، فکری و رسانەای باشد، اگرچە هدفش کل جامعە بشریست اما در این بین زنان، کودکان و محیط زیست کە از آنچە از آن بعنوان قدرت مردانە و ابزارهای قدرت را در اختیار ندارند یا حداقل ابزارهای دفاعی از خود را ندارند، مورد آماج حملە قرار دادە است.  این حملات با ذهنیت فرودستی بە دیگر اقشار و گروههای جامعە حتی از لحاظ اتنیکی و … نگریستە و همە را مورد آماج خود قرار میدهد.

    از سوییواقعیتی تلخ اما تاریخی این است آنچە کە تاکنون بە عنوان تحلیل و تحقیق شرایط حاکم بر جامعە از سوی محققان و جامعەشناسان نوشتە و بر روی آن کار شدە بشتر قالب ملی، منطقەای، سرمایەداری یا بطور خلاصە در چهارچوبی محدود انگاشتە و خود را در از دیدگاە تنگ نظرانە و تحمیل شدە مردسالارانە نرهانیدە است.

    از سوی دیگر آنچە مبارزە بر علیە عوامل برخاستە از مبارزە طبقاتی و جنسیتی را دشوارتر میگرداند از دید بسیاری از تحلیلگران، جهانی شدن پدیدە سرمایە است. چرا کە تکنولوژی و هر آنچە کە قرار بود در خدمت بشریت بە کار گرفتە شود در خدمت سرمایە و سیستمهای حاکم قرار دارند و از طریق بکارگیری آنها، انسان و در راس آن زن را بە ابزاری جنسی در سیستم خود تبدیل کردەاند.

    همانطور کە عبداللە اوجالان در تحلیل و بررسی وضعیت زن و خانوادە بە آن پرداختە و  میگوید: بایستی از ادعای مالکیت بر روی زن و فرزندان کە بازماندەی هیرارشی است، دست برداشتە شود و روابط مبتنی بر قدرت و سرمایە (همە نوع آن) در مناسبات زناشویی ایفای نقش ننمایند. در اینجا نقش زن و کنترل وی بر بدن و هر آنچە متعلق بر وی میباشد مسئلەای تعیین کنندە در آزادی وی و حتی بە انجام رساندن دیگر مبارزات طبقاتی نمایان میشود.[1]

    مبارزات و تلاشهای زنان نیز اگرچە بخشی همسو با مبارزات دیگر زنان در اقصی نقاط دنیا بود اما در سدە گذشتە و در بیشتر موارد یا نتوانستەاند آنطور کە باید خود را بە همەجا برسانند یا اینکە بە دلیل تحمیلات و تغییرات قالبی دستخوش تغییراتی از سوی دیگر نیروهای قدرتمنتر و بالادست شدند. اما آنچە کاملا مشهود و حائز اهمیت فراوانی است همگام بودن جنبشهای فمنیستی با مبارزات اکولوژیکی و محیط زیستی است کە درست در نقطە مقابل با سیستم سرمایەداری و بر علیە سیاستهای آن میباشد.  همانگونە کە کاپیتالیسم همە متدها و ابزارها را در جهت هرچە بیشتر تولید و نفع خود بکار گرفتە و نە تنها انسان بلکە طبیعت و حیوانات را نیز رفتە رفتە بە ورطە نابودی کشاندە است. این استعمار بە گونەایست کە  جهان بە مستعمرە سیستم سرمایەداری تبدیل شدە است و رهایی از آن تنها با مبارزە همە جانبە و همزمان همە نیروهای آزادیخواە امکانپذیر است. چگونە میتوان ادعا کرد کە تنها مبارزە در سطحی کوچک، منطقەای یا تنها جنسیتی یا ملی مدنظر قرار دادە شود، البتە با اهمیت بر تمرکز  بر چگونگی مبارزە در شرایط مکانی مختلف،در حالیکە این استعمار همە جهان در دربرگرفتە و در هر گوشە و مکانی و در اذهان جای خوش کردە است.

    اهمیت جهانی شدن مبارزات زنان در اینجا بیشتر مشهود میشود زمانیکە خود را بە دیگر مبارزات پیوند میدهد و سطحی بە آن نمینگرد. جنبە دیگر آن کە لازم است درنظر گرفتە شود  مرکزیت گرا و قدرت گرایانە نبودن این جنبشهاست.آنچە کە در سدەهای گذشتە بطور وسیع  و در سطح  اروپا و آمریکا شاهد آن بودیم و مشروعیتی بە دیگر مبارزات برابری خواهی میداد، امروزە دیگر باید بە دیدی نوین بە آن نگریستە شود.اگر چە تاثیر این تلاشها را نمیتوان نادیدە و انکار کرد اما مسلم است در قرن حاضر و در سطح خاورمیانە و بە پیشاهنگی زنان کورد و با خوانشی عمیقتر مبارزات زنان بە پیش میرود طوریکە تاثیرات آن در مبارزات زنان در دنیا در سطح وسیع میتوان مشاهدە کرد.

    برای محقق شدن کامل این مبارزات اما نیاز بە فراهم کردن شرایط برای ایجاد همبستگی  جهانی و برای عاری از جهانی فارغ از نابرابری و تبعیض بە مبارزەای جدی در این راستا بر علیە سیستم کاپیتالیستی و همە متعلقات آن نیاز است. در این راستا مهم است کە ذهنیت جنسیت گرا در همە مبارزات از جملە مبارزات زنان نیز رخت بربندد و تمرکز خود را بر رهایی خود و مبارزات بر علیە سیسیتم کاپیتالیستی کە امروزە از اصلیترین عوامل بردگی مدرن میباشد، بگمارد. عمیقتر شدن در بررسی مبارزات زنان نیاز مبرمی بە نقد مبارزات انقلابی  و شناخت و تحلیلی دقیقتر از سیستم سرمایەداری دارد.

    در این گذار مهم است کە زنان و نیروهای جوان انقلابی بە این واقعیت تاریخی آگاهی داشتە باشند تا بە اشتباهات جنبشهای ملی گرا و کلاسیک در نیفتند کە آزادی زنان را بە تعویق انداختە و پتانسیل زیادی را در این مسیر از بین بردند. خوشبختانە امروز با وجود این همە تغییر و تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و از همە مهمتر بیشتر شدن  شکاف طبقاتی جامعە  هنوز جنبش زنان در درون جنبشهای کارگری، جنبشهای دانشجویی و در دیگر بخشهای جامعە حضوری فعال داشتە و بر درهم نوردیدن مرزها برای مبارزە اصرار میورزند. حتی این مبارزە زنان است کە امید بە تغییر در وضعیت موجود  را در دل جنبشهای انقلابی زندە کردە و عشق بە آزادی را در درونشان شعلەور گردانیدە است.  اگرچە هنوز راه درازی در پیش است اما پیروزیحتمیست.


    [1]مانیفست تمدن دمکراتیک، عبداللە اوجالان، چاپ اول ١٣٨٩، آزمانی در باب جامعە شناسی



    کژار