پیش به سوی زن زندگی آزادی در سالگرد ژینا
11 سپتامبر, 2023فریبا شکوه نیا – فعال حقوق زنان
در شرایطی به سالگرد کشته شدن دختر انقلاب ژینا امینی نزدیک میشویم که ایران همچون زن آبستنی است که به روزهای پایان بارداریش نزدیک شده و هرلحظه ممکن است این نوزاد حاصل از قیام مردم در هر جای ایران بدنیا بیاید.
ژینا دختری کورد که با هزاران امید و آرزو برای گذراندن تعطیلات تابستانی و به عنوان مسافر و غریبی از دیار دیگر تنها بخاطر چند تار مو، توسط عوامل حکومت لواط کاران تحت عنوان مبارزه با بدحجابی، جانش را از دست داد. مرگی که نه تنها خود او که صدها جوان دیگر امثال نیکا و حدیث وخدانور و کیان و حنانه و رضا و مهرشادها و سونیاهاو… را در برگرفت. مرگی که باعث روشن شدن شعله های زیر خاکستر یک انقلاب گردید.
مرگی که باعث روشن شدن شعله های زیر خاکستر یک انقلاب گردید. شعله هایی که همچنان روشن مانده اند تا با هیزم بیشتری اینبار این رژیم سفاک و خونخوار را به آتش کشیده و خاکستر کنند.اما حکومت آخوندی نیز بیکار ننشسته و مقدمات جنگی داخلی را برای ریختن خون مردم بی پناه ، تدارک دیده چنانچه در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی، فشارهای حکومت بر خانوادههای دادخواه افزایش یافته و تعدادی از آنها احضار، بازداشت یا از برخی فعالیتها نظیر فعالیت در شبکههای مجازی و برگزاری مراسم برای کشتهشدگان اعتراضات منع شدهاند. حادثه شاهچراغ شیراز را مجدداً تکرار و تعدادی زیادی زخمی و کشته برجای میگذارد تا هم احساسات مردم را به بازی گرفته و هم با برگزاری چهلم کشته شده ها سالگرد ژینا را کمرنگتر نماید. دلیل اینهمه فشار و برخورد شدید حکومت در سالگرد ژینا چه میتواند باشد؟ و چه چیز باعث ادامه داشتن این قیام میشود؟
او یک سیاستمدار، دانشمند، سلبریتی، ورزشکار و یک رخداد تاثیرگذار نبود، اما بانی یکی از بزرگترین تحولات سیاسی – اجتماعی تاریخ سیاسی ایران شد. حتی برخی براین عقیده اند که بعد از لحظه رخداد چهره شدن او، همهچیز دگرگون شده و عصری جدید در کشور آغاز شده است.
سهشنبه (۲۲ شهریور) پلیس امنیت اخلاقی یا همان «گشت ارشاد»، طبق روال معمول، در نزدیکی ایستگاه متروی شهید حقانی تهران مشغول برخورد و به اصطلاح ارشاد افراد بدحجاب بود. حوالی ساعت ۶ عصر نیروهای گشت ارشاد، دختری ۲۲ ساله که همراه با برادرش بود را بازداشت و برای گذراندن «کلاس توجیهی» عازم ساختمان خیابان وزرا کردند. او کسی نبود جز ژینا امینی.
ژینا دقایقی بعد از ورود به خیابان وزرا، در حالیکه دچار مرگ مغزی شده، به بیمارستان کسری انتقال داده میشود. انتشار عکس بیجان ژینا بر روی تخت بیمارستان و بازنشر خبر بازداشت او توسط گشت ارشاد، بلافاصله در کانون توجه گسترده رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت. ژینا امینی، پس از سه روز جدال با مرگ و زندگی، در جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ جان باخت. مرگ او نه تنها لحظهای خبرساز برای رسانهها و افکار عمومی بود بلکه همچون زلزلهای چند ریشتری کلیه حوزههای جامعه ایرانی را متاثر و حتی دگرگون ساخت.
نخست و مهمتر از هر فاکتور دیگری جنسیت (زن بودن) و ماجرای بازداشت مهسا ژینا امینی توسط گشت ارشاد بود. طی سالهای گذشته همواره اعتراضها و انتقاداتی جدی نسبت به نوع عملکرد پلیس امنیت اخلاقی و نوع بازداشتهای زنان بدحجاب و برخورد با آنان، وجود داشت و ناظران اجتماعی نیز بارها نسبت به تداوم رویکرد فعلی و پیامدهای فاجعهبار آن هشدار داده بودند. علاوه براین ، مشکلات و تحقیر و سرکوب زنان در زیر سایه افکار مردسالاری حکومت ، قتل و کشتار زنان و دختران جوان تحت عنوان قتلهای ناموسی و بی تفاوتی رژیم و عدم برخورد با قاتلان آنان، نهایت قرار دادن تبعیض بین زنان و مردان در کلیه امور چه در خانه و چه در مشاغل و چه در اجتماع، عدن داشتن امنیت زنان چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ جنسی که منجر به هزاران خودکشی در بین زنان و دختران جوان میگردد که نمونه بارز آن شلیر رسولی قبل از کشته شدن ژینا میباشد و دلایل بسیاری که باعث میگردد مرگ ژینا به دلیل نماینده نیمی از جمعیت کشور و عمومی بودن مساله گشت ارشاد برای آحاد جامعه به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد.
شاید اگر یک دختر تهرانی با همان وضعیت و داستان ژینا مواجه میشد، هیچگاه اینگونه مورد توجه قرار نمیگرفت.
اما فاکتور قابل توجه در تحلیل قتل ژینا امینی، کورد بودن او است. اینکه این دختر ۲۲ ساله متعلق به ملیتی غیر فارس در تهران بود و به شکلی غیربرنامهریزی شده موجبات مرگ او فراهم میگردد، در معطوف شدن توجهات به او تاثیرگذار بود.
طی این یکسال میدانهای ورزشی، فرهنگی اعم از سینما و تئاتر و موسیقی نیز از تبعات رخداد مرگ دختر سقزی در امان نماندند و دیگر بازیکنان و هنرمندان با کنش های سیاسی شان به صدر اخبارها در آمدند. خلاصه مرگ ژینا و تمامی جوانان در سال ۱۴۰۱ به واقعه ای تبدیل شد که همه چیز و هیچ چیز در کشور در نیمه دوم سال قابل پیش بینی نبود و نیست.
اکنون در آستانه سالگرد انقلاب، فشارهای حکومت بر خانوادههای دادخواه افزایش یافته و تعدادی از آنها احضار، بازداشت یا از برخی فعالیتها نظیر فعالیت در شبکههای مجازی و برگزاری مراسم برای کشتهشدگان اعتراضات منع شدهاند.
مردم اما همچنان در سنگر قیام ایستاده اند و لحظه به لحظه به نفراتشان افزوده میگردد ، حتی کسانیکه از عوامل خود رژیم هستند به انزجار و تنفر مردم نسبت به حکومت و عواملش آگاه شده اند و از اینرو به صف مردم پیوسته اند و تمام اینها نشان از یک چیز دارد و آن اینکه این انقلاب به ثمر میرسد و حتما مردم پیروز این میدان هستند.