وضعیت زنان در شرق کوردستان
17 دسامبر, 2021تارا تولهلدان
مسئلەی زن از برهەای از زمان بە بعد بە امری بسیار حائز اهمیت و چشمگیر قرار گرفت و بررسی وضعیت آنان نیز بە اصلی اساسی برای دستیابی بە علل پیشرفت یا عدم پیشرفت یک جامعە مبدل شد. بە طور کلی میتوان گفت در هر جامعەای نقش زنان در تمامی امور آن جامعە و میزان تأثیر پذیری زن در فرهنگ و طرز زندگی آن از نقطەای توسط کسانی کە جامعە را مورد بررسی و مطالعە قرار میدهند( جامعە شناسان) بە یک محدودە و دارای ارزش توجە تبدیل شد. این اتفاق در کوردستان اولین بار توسط رهبر خلقها عبداللە اوجالان انجام پذیرفت کە بە سبب آن، تلاش برای شناخت ماهیت و موجودیت زن از هر جنبەای صورت گرفت. ” شناخت زن، شناخت جامعە است” به همین دلیل نە تنها خلق کورد بلکە در بخش وسیعی از بررسیها و تحلیلات وی بە تمامی خلقهای جهان اشاره شد.
طبیعت ما نیز برای شناخت جامعەای چون کوردستان نیازی اساسی بە شناختن زن کورد داشتە و این شناخت ابتدا با مطالعەی وضعیت زن در شرط و مرجهای متمایز، تثبیت جایگاەهای وی در جامعە و چگونگی بە وجود آمدن این جایگاه، ایجاد میشود. از طرفی میتوان با توجە بە شدت خشونت و آزار و اذیت و روش آسمیلاسیون و ایجاد اختلاف طبقاتی، جنسیتی و ذهنی از سوی سیستم ایران وضعیت زنان در شرق کوردستان را مهمترین مورد برای بررسی در نظر گرفت. یک زن در شرق کوردستان متأثر از روحیەی خداوندی و اینکه آفرینندەی چند هزار سالەی خویش است، بیعدالتیها و برابریهای، نبود وفاداری عشق و آزادی و بە کلی هر مشکلی را بە تمامی تشخیص دادە و با تمام وجود روح خویش بە دنبال آفریدن شیوه ای از زندگی برای حل آنان تلاش میکند. البتە همانطور کە میدانیم تعیین هدف بە تنهایی، یعنی بدون شناخت چگونگی جنبش خویش در مسیر رسیدن بە آن کافی نبودە و نخواهد بود و اساسیترین مشکل یک زن کورد در جامعە و زندگی خویش را شناختە و معین میکند اما توان از این جلوتر پیش رفتن یعنی نیروی گام برداشتن بە سمت هدفش از او گرفتە شدە است. ذاتا تمامی گامهای برداشته شده ناشی از خواستەی یک زن و در پی رسیدن بە آزادی روی خاکی آزاد سوق دادە شدە است. آزادی از دیدگاهی هم معنای زندگی کردن در جایی با رنگ و جوهر خویش است کە هرچند آن تلاش متقابل برای شناساندن ماهیت یک شخص بە خود اوست. در نتیجەای کلی میتوان دانست کە مهمترین نیاز یک زن در شرق کوردستان که در اولوبت قرار دارد، آزاد بودن است.
یک زن کورد از بدو تولد خویش و حتی پیش از آن سرنوشت معلوم شدەای دارد. زنی که در شرق کوردستان بە دنیا بیایید، تحت تأثیر سیستم مردسالار و جنسیت گرای حاکم بر جامعە خواهد بود و هویت اصلی خود را از دست میدهد. توهم تعیین سرنوشت با ارادەی آزاد خویش موجود است اما از طرف دیگر حذف آزادی در مرحلەی اول بە شکل تبعیض جنسیتی از کودکی وی شروع می شود مانند حجاب اجباری در مدرسە و خانە، استفادە از وسایل، لباسها، رنگها و گفتارها با حالتها و شیوەهای تعیین شدە براساس تفکیک جنسیتی. اقدامات انجام شدە این مرحلە جهت حذف آزادی جسمی و رشد تک بعدی زنان است. بە دلیل اینکه در این سن کودکان ذهنی پرسشگر و چراجویانە داشتە و اغلب با حواسی چون دیدن، شیندن و عملی کردن قوەی تخیل عمل میکنند. پایەهای اصلی و درک از سنین موجود و قابل لمسش ناساختە کە این حالات و اقدامات بە صورتی فعال و ظریف همزمان با گذر سن آنان بە حقیقتی مطلق تبدیل میشود. آزادی در معنای حقیقی خودش در پشت این مطلقیت ها قرار میگیرد و تا سن جوانی نوجوانی کە مرحلەی تثبیت کردن داشتەهای آموزەهای ذهنی کە بە اصطلاح مرحلەی تحول روحی نامیدە میشود ادامە پیدا میکند.
دختران که دائما در پی چرایی جای خالیهایشان هستند، این بار در گسترای عمیقتر و پهناورتر میگردند. اسیر بودن زیر سلطەی تبعیضات و نابرابریها، بردگی و خدمت به جنسیت مخالف و همچنین بە صورت زیر بینانە ظرافت تأثیر سیستم کاپیتالیسم کە آنان را بە صورت کالایی دائما در حال معاملە و خرید و فروش و تبلیغ در آوردە است، همە و همە تشدید می شوند و اینجا فوران احساسات و هیجانات برمیخیزد. بە صورتی کە در این سنین دختران شرق کوردستان مخالفت و عدم قبول این مسیر را در پیش گرفتە شدە و آن را در هر لحظە زندگی خویش بە خوبی نمایان میکنند. در همین هنگام مسئلەی آزادی رنگ خود را در ماهیت انسانی کورد بە حضوری زنی کورد از دست میدهد و بە جای آن توهم آزادی وجود آنان را در برمیگیرد این در حالی است کە مشکلاتی چون نقض حقوق یک دختر نوجوان در تمام زندگیاش، نداشتن حق انتخاب و تصمیم گیری در مسائل مربوطە بە خویش، نداشتن هیچ حق و اظهار نظر، مخالفت و رد کردن و همچنین حق تجربە و آزمون کردن را نام بردە. در معنایی دیگر حق انسان بودن از یک دختر تنها بە بهانەی دختر بودنش از او گفتە میشود.
دختران جوان شرق کوردستان هر سالە در این مرحلە از زندگی خویش یعنی هنگامیکە گدازەهای آتشفشان احساساتشان حقیقت دروغین جامعە را در حال سوختن خواستار باشد و در مقابل جامعەای کە آنها را محکوم بە دو چیز میکند: قبول حقیقتی پوچ و یا مردن… مردن واژەهایی کە شنیدە نمیشوند. آن تعداد از دختران کە همینجا همزمان با مرگ فریادهایشان خود را نیز بە این تقدیر ملحق میکنند، واقعیت تلخی در جامعە ماست.
دستەی دوم در توهم فرو میروند کە آلترناتیوی بە جای تدام حقهای گرفتە شدە از آنان بشود. این آلترناتیو بسیار محصور و سطحی میباشد. بە گفتار دیگر، دختران شرق کوردستان آزادی خویش را در محدودەای با دیوارهایی کوتاە میىینند خواستەها و تعاریفشان براساس نام آزادی اما درست در مقابل یعنی در خدمت بردگی قرار دارند. آزادی را در عشق حقیقی کە با روح خودشان گرە زدە شدە، طلب عشق و محبتی آن هم بە شیوەهایی چون تنها کمی مورد توجە قرار گرفتن و دیدە شدن. مثال عروسکی گوشەی شیشەی ویترین کە کسی وجودش را حس نمیکند مگر در مواقع نیاز و برای رفع احتیاجات. هنگامیکە این زن بداند دیدە هم نمیشود بە انتظار فراهم کردن خانە، ماشین، پول، کار و دانشگاە از سوی مردی مینشیند. چون خود توان رسیدن بە چیزی را ندارد. در ادامەی زندگیاش نیز هرگاە مادیاتی در اختیارش بگذارند و یا از گوشەی چشمی دیدە میشود توهم آزاد بودن در او عمیقتر میشود.
میتوان گفت کە زنی در شرق کوردستان تمام دغدغەهای زندگیاش از این بە بعد اثبات وجودش میباشد. دائما در حال پیداکردن راە برای گفتن:” من هم هستم” میشود وگاە کارش بە فریاد زدن هم میرسد؛ زنی کە پیش از زن بودن یک انسان است، ماهیتش هم میشود. بە هرچیز کوچکی قانع میشود و گرهایی برای آزاد کردن خودش از بند نمیماند. فرزندانی را بزرگ میکند کە بە سرنوشت خودش مشابەاند و هر لحظە با فکر بە اینکە من آزادم من وجود دارم سپری میشود. خلاصە میتوان گفت اثبات کردن خویش را در فراموش کردن جوهر خویش بە انجام میرساند. زنان شرق کوردستان ارادەی خود را تسلیم کردەاند. در توهم نسبت بە عشق، آزادی و حقیقت هستند. عشق را در تحمل کردن و مجبور ماندن و حتی وفاداری بە آن، آزادی را در بردگی تعبیر کردە و حقیقت را تنها چیزی کە منطق تحت سلطە شدن قبول کند میپندارد. هرگاە شرایط طبق خواستەی آنان پیش برود حتی در موارد کوچک خود را وارد مرحلەی جدیدی از زندگی دیدە و خویشتن را قدرتمند میدانند، اینجاست کە لیبرال بودن یک زن آشکار شدە و رفتە رفتە با حالم کردن خویش برسر فرزندان، خواهر و برادارن و هم جنسانش خود را در سطح بالایی از اقتدار و احترام و آزادی داشتە در حالیکە در بردگی و اسارت عمیقی فرورفتە است. این طرز فکر بە اصطلاح آزاد شدن از قفسی بە قفس بزرگتر است.
در نهایت میتوان بە این مورد اشارە کرد کە لحظات زندگی یک زن در شرق کوردستان تماما مورد تجاوز روحی، فکری و جسمی میباشد. اجازەی اعتراض نداشتە چون هیچکس هیچگاە حق را بە زنی نمیدهد و حتم هم جسانش او را مقصد میدانند و چە بسا صدای هزاران زنانی کە در گلو خفە شد. حقیقتا سکوت آن بلندترین فریاد در گوشها و دل شدند کە از خواب بردگی و بی اراد بودن برخیزیم و راهمان را بە سمت طلب کردن حق خود برویم.
این روشنایی و بینش فکری توسط عبداللە اوجالان اتفاق افتاد. رهبرآپو با شناخت زن در ابتدا و شناساندن آنها بە تمام جامعەی شرق کوردستان و همە جوامع جهانی، جوهر فراموش شدەی زن را بیاد آورد. راە رسیدن بە هدفی کە بیشناخت تعیین شدە بود را برای اولین بار در تاریخ ستم، خشونت و شدت نسبت بە زنان کورد و همەی زنان آموخت. امروزە نیز در نتیجەی تلاشها و کارهای او در سرتاسر دنیا زنان، این آفرینندگان، با آگاهی از توانایی و استعداد و قدرت و ارادەی خود، خودکشی و قبول اجبار و شدت علیە خود را کناری نهادە و بە مسیر پیروی از فکر و فلسفە و ایدەای نو کە تمثیل حقیقت ذات آنهاست آمدە و گامهایش را قدرتمندتر با اردەتر از هرزمانی بە سوی بەدست آوردن آزادی و انسانیت برمیدارند.