گلاریس کرماشان

به آتش کشیدن دختری سنندجی توسط پدرش طی هفته های گذشته موج تازه ای از اعتراضات و خشم علیه زن ستیزی به راه انداخته است. بسیاری از فعالین با تجمع و اعتراض درشهرهای مختلف، این قتل را به شدت محکوم کرده اند.

زن کشی زیر بیرق ناموس در قانون جموری اسلامی اتفاق تازه ای نیست و طی سالها حکومت جمهوری اسلامی بارها و بارها شاهد این جنایت بوده ایم، جنایتی که برای مدت ها توسط رسانه های حکومتی کتمان می شد و حال به مدد فضای مجازی این جنایت ها دیگر در سکوت نمی مانند.

بیشتر این زن کشی ها زمانی اتفاق می افتد که یک جنس مونث از قوانین مرد سالارانه فراتر می رود.

مفهوم زن در قوانین اسلامی در یک کلمه( مطیع) خلاصه شده و زمانی که یک زن تصمیم به نافرمانی بگیرد مجازات او مرگ است. در جامعه اسلامی زن برای بقا بایستی همیشه در جایگاه پست تری نسبت به مرد باشد و برای ماندن در این جایگاه، مرد قوانین مختلفی تعیین کرده است. قوانینی که در آن مرد تعیین می کند که زن چگونه باشد، چگونه از مسیر مطیع بودن منحرف نشود و به طور کلی چگونه زیر سلطه مرد باشد.

در جمهوری اسلامی مرد به عنوان صاحب زن حق دارد درصورتیکه زن فراتر از حدی برود او را منع کند و این قدرت منع زیر سایه قوانین اسلامی بسیار پررنگتر است. برای فهم هرچه بیشتر این قدرت منع می توانیم به چند زن کشی در چند وقت اخیر اشاره کنیم. مبینا 14 ساله اهل لرستان همسر یک روحانی بود که به دلایل ناموسی توسط همسر و پسرعموهای همسرش با روسری خفه و جسد او در باغی آویخته شد و در سنندج هم دختری با هویت فائزه به گفته برخی از فعالین تنها به دلیل رابطه با یک پسر توسط پدرش به آتش کشیده شد و در همین چند روز پیش دختری 21 ساله در رفسنجان توسط پدرش به قتل رسید و زن دیگری در سنندج با ضربات چاقو توسط همسر خود کشته شد.

یک کارمند اورژانس اجتماعی ساکن استان کرمانشاه می گوید: ((در برخورد با چنین قتل هایی موظف هستیم مسئله را خودکشی جلوه دهیم نه قتل. درمواردی که فرد از کشته شدن جان سالم به در ببرد و در بیمارستان بستری شود بایستی پرونده تحت عنوان اقدام به خودکشی ثبت شود و پزشکی قانونی نیز موظف است درصورتی که مقتول قربانی قتل ناموسی باشد دلیل مرگ را خودکشی اعلام کند. در مواردی که دختر جان سالم به در ببرد دوباره به خانواده اش سپرده می شود و هیچ نهادی ناظر بر امنیت جانی وی نیست))

کتمان حقیقت همیشه حربه ای برای جمهوری اسلامی بوده که ابعاد جنایاتش در جامعه را کوچکتر نشان دهد.

یک روزنامه نگار در تکمیل و تایید صحبت های این کارمند اورژانس اجتماعی می گوید:((با توجه به حساسیت موضوع زن کشی، به عنوان روزنامه نگار حق پوشش چنین اخباری را نداریم و در صورت پرداختن به جزئیات چنین موضوعی قطعا با ما برخورد خواهد شد. تمام تلاش دستگاه های حکومتی در چنین مواردی پاک کردن صورت مسئله است.))

 علاوه بر باور های سنتی و غلط، عاملی که باعث چنین قتل هایی شده قوانین اسلامی است که به مرد به عنوان پدر، برادر و همسر اجازه می دهد که صاحب زن باشد. بر اساس فقه شیعه، پدر و جد پدری درصورتیکه مرتکب قتل فرزند خود شوند قصاص نمی شوند. همچنین طبق قوانین جمهوری اسلامی از حیث جنبه عمومی جرم، مجازات قتل فرزند توسط پدر و جد پدری تحمل سه تا 10 سال حبس تعزیری خواهد بود.

یک فعال مدنی ساکن استان کرمانشاه می گوید:(( اردیبهشت سال جاری یک دختر متاهل 25 ساله ساکن شهرستان قصرشیرین به دست برادرش کشته شد. منابع نزدیک به مقتول می گویند که دلایل ناموسی منجر به قتل این دختر شده است. قاتل تنها نزدیک به دو هفته بازداشت بود و بعد از آن آزاد شد. خانواده مقتول به این کار به نحوی افتخار می کردند و به اسم ناموس پرستی نه اعلامیه ای چاپ کردند و نه حتی مراسم ختمی برگزار کردند. )) عدم وجود مجازات سنگین برای زن کشی باعث شده بسیاری از مردان جرئت این را پیدا کنند که به اسم ناموس و تکیه بر این کلمه حکم مرگ خواهر، همسر و زنان اطراف خود را صادر کنند و پیروزمندانه به اسم ناموس پرستی به کار خود افتخار کنند.

گلاله، فعال حوزه زنان و ساکن کرمانشاه می گوید:(( در سال های گذشته آگاهی های اجتماعی در زمینه حقوق زنان بسیار موثر واقع شده و موجی از بیداری در زنان برانگیخته است. هرچند هنوز هم آمار زن کشی به اسم ناموس بسیار بالاست اما آگاهی زنان در مقابله با چنین قتل هایی بیش از پیش به زنان قدرت داده که در برابر جامعه مرد سالار بایستند. هرچقدر زن  مستقل تر باشد، قدرت مرد برای فرمانروایی بر زن کمتر می شود. فعالیت در حوزه زنان و آگاهی رسانی به نحوی انتقال قدرت به زن است که باید آنرا در جامعه پررنگتر کنیم. نمی توان به صورت کلی در آینده ای نزدیک زن کشی را از بین برد اما تداوم در بیداری زنان می تواند بسیار موثر باشد.))