• برچسب‌ها:, ,

    ارتش گشتن زن و هنر جنگ

    27 آگوست, 2021

    بخش چهارم از تحلیلات HPJ

    زنانی همچون جیهان آزاد که با تمام قوای خود در نبرد دفاع مشروع مشارکت نمودند و با پیشاهنگی فدایی خویش و با نیروی فرماندهی خود، چراغ راه ما گشتند. راهی که در این نبرد مالامال از زحمات و درد و آلام بیشمار است. اما  در عین حال این راه، راه هستی یافتن است. بویژه برای اینکه خلق کورد بتواند هویت و هستی خود را باز یابد بایستی این جنگ ادامه یابد. مگر با نبردی سخت و مداوم بتوانیم بگوییم که ما نیز موجودیت داریم.

    شهید جیهان آزاد یکی از زنان قهرمانی است که پیشاهنگ این مبارزه است و اثبات کرده است که نبرد دفاع تنها با پیشاهنگی زنان پیشبرد می‌یابد. جنگ بدون زن تنها جنگ اقتدارطلبی است. جنگی که زن در آن با ذات زن بودن مشارکت نماید، آن جنگ دارای ملاک و معیارهای اخلاقی خواهد بود. این جنگ، جنگ دفاع مشروع است. این جنگ، هنر خودشدفاعی طبیعی نیز هست.

    در سال 1993 در پرتو پرسپکتیوهای رهبر آپو زنان کورد به مرحله نوینی از خودسازماندهی ارتش گشتن گذار نمودند.چند مورد از پرسپکتیوهای رهبر آپو که راهنمای راه سازماندهی ارتش گشتن زنان شدند را در ادامه می‌آوریم.

    رهبر آپو بیان می‌نمایند: ” نبایستی گفت که بایستی ابتدا انقلاب پیروز گردد و بعد از آن زن به تمامی آزاد می‌گردد” در اغلب انقلابها اینگونه گفته شده است، اما بعد مشخص گشته است که زن آزاد نگشته است. به طور خلاصه در مورد مسئله آزادی ملی چگونه برخورد نموده‌اندف بایستی در زمینه آزادی زن با اندیشه و فکر زن، با سازماندهی زنان و فعالیتهای زنان، آزادی زنان به دست آید. مهم است که زن بتواند نیروی ذاتی خویش را کشف نموده و بر زبان بیاورد.

    رهبر آپو در این زمینه اشاره نموده‌اند که” اگر زنان دارای نیروی خودسازماندهی در جامعه نباشند و نیروی گذار فعالانه از خود نشان ندهند، به هیچ عنوان نمی‌توانند عاید خویش گردند. زیرا که جامعه انسانی با تفکر و اندیشه انسانی، جامعه انسانی خواهد بود. جامعه‌ای که با تفکر و اندیشه زن برساخته نشود، آن جامعه، جامعه زن نخواهد بود. انقلابی که تفکر و اندیشه زن و آگاهی زنی که خود را سازماندهی نموده در آن وجود نداشته باشد، هیچگاه انقلاب زن نخواهد بود. همانگونه که در نمونه‌های جهانی نیز مشخص است، جنگهایی توسط ارتش خلق به راه برده شده‌اند، در نتیجه به جنگ علیه خلق مبدل گشته‌اند. جنگی که با بی‌اخلاقی انجام می‌گیرد، هر بار با جنگ اقتدار مردان مبدل می‌گردد.

    این یک واقعیت است که در همه انقلابهای پیشین اثبات شده است که انقلابی که مسئله زن را در ابتدا و با استقلال زنان چاره‌یابی ننماید، این راه، راه آزادی زنان نخواهد بود. نمونه مشهود انقلاب روسیه است که جایگاه بردگی زن و اقتدارگری مرد را عمیقتر نموده است. با اندکی تأمل می‌توان گفت که نه تنها مسائل زنان، بلکه مسائل اجتماعی نیز چاره‌یابی نگشته و عمیقتر نیز گشته‌اند. دلیل اصلی آن نیز این است که مسئله اصلی که بایستی چاره‌یابی گردد، به بعد از انقلاب موکول شده است.

    این پرسش که آیا زمانی که جنگ مسلحانه سختی در جریان باشد، باز هم مسائل دیگر چاره‌یابی خواهند شد یا نه؟ مطمئنا راز فلسفه آپویی در همین جاست. هنر جنگ که در پرتو فلسفه رهبر آپو پیشبرد می‌یابد، از همگان بیشتر در این زمینه موفقیت به دست آورده است و این در زندگی اثبات گشته است. مدتها بود که این تاریخ نوشته نشده بود. اما در واقعیت زندگی اثبات گشت که زن و مرد در ابتدا در زندگی و در آخر در جنگ می‌توانند موفقیت به دست آورند.

    چرا ارتش گشتن زنان؟ ارتش گشتن زنان برای اینکه زنان با نیروی خود، با کلام و اراده خویش در انقلاب جای بگیرند. همچنین برای اینکه در برساخت دیگرباره جامعه پیشاهنگ و دارای نقش مؤثر باشد. وظیفه بزرگی که بر دوش زنان است این است که جنگ را که ابزار اقتدارگری است به ابزار رسیدن به آزادی مبدل نماید. هنرمندی بسیار ظریف است که با اخلاق و عواطف انسانی انجام می‌گیرد. به همین دلیل نیز رهبر آپو این شانس را به زن می‌دهد.

    ارتش گشتن زن تنها در معنای کلی آن، ایجاد نیرویی مسلحانه نیست. قبل از هر چیز نیروی زن سازماندهی شده مگر با اتحادی ایدئولوژیک بتوانند در کنار هم جای گیرند. بدون باورداشت ایدئولوژیکی ایجاد ارتش به کناری، حتی ایجاد گروه کوچک بر مبنای واقعیت زن که تحت تأثیر واقعیت جامعه جنسیتگرا قرار دارد ناممکن است.

    آنچه از جنبه ذهنی و ایدئولوژیک لازم است که برای خویش مبنا قرار دهیم از جانب رهبر آپو بدینگونه بیان گشته‌ است: ” لازم است که در زمان خودسازماندهی زنان، موضعی که ما علیه اقتدار مرد هستیم به موضع ما به هر شکلی علیه مرد هستیم تغییر نکند. به همان اندازه که این موضع اشتباه است، موضع خط راست و لیبرال که می‌گوید انقلاب پیروز خواهد شد و ما نیز حق خویش را به دسست خواهیم آورد نیز اشتباه است. زنان بدون اینکه به این مواضع درافتند بایستی همه ویژگی‌های مردانه را دیده و مورد انتقاد قرار داده و تلاش نمایند که از آن گذار نمایند. همچنین بایستی تا خویش را سازماندهی ننموده است، دست از انقلاب برندارد و راه بر لیبرالیزم نگشاید و درستتر این است که از هم‌اکنون روزانه برای روشن نمودن راه آزادی خویش دارای موضع باشد و مبارزه نماید. یعنی آموزش خویش و سازماندهی دارای اهمیت زیادی است. و اگر مسأله ارتش گشتن زنان باشد، لزوم به تعمق بیشتری هست.  وقتی به این واقعیت بیندیشیم، می‌بینیم که بایستی در بیشتر جنبه‌های فعالیتی ارتش بودن زنان را پیشبرد دهیم. برای تحقق آزادی، بدون آنکه زمان آن را عقب بیندازیم، مهم است که از هم‌اکنون و روزانه آن را پیشبرد دهیم.”

    آنچه که از گفته‌های رهبر آپو درک می‌گردد این است که در زمینه ذهنی به تهدیدی عظیم اشاره می‌نماید. این نیز نشان از هنرمندی عمیقی در زمینه مبارزه دارد.  همچون زن، مبارزه ما علیه مرد نیست، بلکه علیه سیستم ذهنیت مردسالاری است. زیرا که ذهنیت مردسالاری امروز یک سیستم است و همه اعضای جامعه را برده خویش نموده است. همچنان که می‌دانیم مرد نیز حداقل به اندازه زن و در برخی موارد بیشتر از زن برده سیستم است.

    به همین دلیل ارتش زن که با استقلال زنان پیشبرد می‌یابد ابتدا بایستی زنان را سازماندهی نموده و به مثابه نیروی پیشاهنگ برای تغییر و تحول مردان مبارزه نماید. وظیفه زن این است که همه اعضای جامعه را آموزش داده و سازماندهی نماید. زنان با ارتش گشتن خویش به هیچ عنوان به نیروی ضد مردان مبدل نخواهند شد. بایستی به نیرویی مبدل گردد که مردان را نیز به مبارزه علیه ذهنیت مرد برده‌دار و اقتدارگرا بکشاند. البته امروزه بیش از همه جنبش‌های دیگر، جنبش آپوئیستی در این زمینه که زن و مرد با پیشاهنگی جنبش زنان علیه اقتدارگری مبارزه می‌نمایند، موفقیت به دست آورده است.

    این واقعیتی است که اگر نظری به تاریخ جنبشمان بیفکنیم، می‌بینیم که فرماندهان بزرگ و هنرمندان مبارزه در نبرد گریلایی همچون عظیمه، بریتان، بنفش، نوژین، روژین و دهها و حتی صدها فرمانده زن به پیشاهنگ این نبرد و مبارزه مبدل گشته‌اند.

    ایمان زن به نیرو وتوانایی خویش برای رهبر آپو دارای اهمیت زیادی است و در این مورد بیان می‌دارند:” اگر شما روزانه آزادی خویش را در روح و فکر سازماندهی نموده و در زندگی عملی نمایید و متوجه این باشید که در برابر ادراک و زیستن مسئول هستید و همچنیین مدام در در تکاپوی ادراک باشید، آنزمان می‌توانیم درباره فلسفه آزادی گفتگو نماییم. آنگاه می‌توانیم خدمتی درست در زمینه به دست آوردن هویت، آزادی، مطالبات و اهدافمان بنماییم.” اتحاد روح و اندیشه برای رهبر آپو دارای اهمیت ویژه‌ای است. زیرا که زن هم به مثابه جنس و هم به مثابه ملت به همه شیوه‌های ممکن تحت ظلم و ستم له گشته است و کنار هم آمدن چند کس بسیار دشوار شده است. زیرا که زنی که از جنبه فکری از زیر تأثیر مرد رها نگشته باشد و به نیروی خویش و جنس خویش باور نداشته باشد، نخواهد توانست سازماندهی گردد.

    زنی که سازماندهی نشده باشد در اختیار مرد قرار خواهد داشت و اینگونه زنی هیچگاه متعلق به خویش نخواهد بود. در این زمینه رهبر آپو بیان می‌دارند:” خلق، همه اقشار و طبقات جامعه که حق خویش را مطالبه می‌نمایند بدون اینکه در انتظار لطف عده‌ای دیگر باشند، بدون اینکه خواهش نمایند، کندوکاو آنها برای یافتن پاسخ به فعالیت آنان و سازماندهی و موضع درست بستگی دارد. موضعی که مطالبه حق خویش را آگاهانه انجام ندهد، برای آن برنامه‌ریزی انجام ندهد، سازماندهی ننماید و به انجام فعالیت گذار ننماید و تنها خواهش نماید، موضعی بسیار خطرناک است. واقعیتی بدین شکل در زنان جامعه پیشبرد یافته است که گفته‌هایی همچون” مرد من هر چه به من بدهد یا فامیل و خانواده‌ام مأمن من هستند”را بر زبان آورده یا نه دستانشان را باز نموه و همه چیز را از خدا می‌خواهند و دعا می‌کنند، خواسته‌هایشان را بیان نموده و راه رستگاری خویش را اینگونه می‌بینند. اینگونه مواضع نامناسب را در زندگی روزانه بسیار مشاهده می‌نماییم.

    آزادی با شناسنامه ذاتی و با نبرد ذاتی خویش به دست می‌آید. این خودفریبی بسیار بزرگی است که اگر زن خویش را تحت حمایت دیگران قرار دهد آزاد خواهد شد. یا خویش را به نیروی مدیریتی بسپارد و بدین ترتیب شخصیت زن بودن خویش را کم اهمیت دانسته و این خود شیوه نوینی از برده‌داری است. برده‌ای که خود را فریب داده است، دو رو است و با کهنه‌پرستی کنار آمده است.

    بایستی هم در داخل حزب و هم بیرون حزب دارای برخوردی درست باشید. بایستی دارای شخصیتی گردید که در مقابل همه رفقا، دوستان و فامیل خویش با اتکا به نیروی ذاتی خویش برخورد نموده و با هویت ذاتی خویش رفتار نمایید و دچار غرور نگردید. اگر اینگونه پیش بروید خواهید توانست به ارتش بودن برسید. اگر زن بتواند به ارتش مبدل گردد عملی نمودن مطالبات شخصی، به بحث روز نمودن هویت و آزادی وی ممکن خواهد بود. زیرا که حق با خواهش و تمنا و اتکا به نیروی خارج از خویش به دست نمی‌آید، بلکه با نیروی ذاتی به دست می‌آید.برای نیرومند گشتن نیزز بایستس سازماندهی وجود داشته باشد. بایستی شما این را با همه وجود خویش احساس نمایید.

    درستتر از همه این است که زن در زمینه‌های نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین در همه زمینه‌ها خود را سازماندهی نموده و مشارکت فعالانه داشته باشد. تفکر، گفتگو و تصمیم‌گیری لازمه این مهم است. اگر شما خود را در این عرصه‌ها سازماندهی نمایید، جدی گرفته خواهید شد. بدین ترتیب برخوردهایی همچون اقتدارگری، خود بزرگ‌بینی و نیرویی که از کهنه‌پرستی سرچشمه گرفته و  مردان بر زنان تحمیل می‌نمودند، محدود خواهد گشت. ایستادگی در برابر ذهنیت مرد که می‌گوید” چه بخواهم انجام خواهم داد، چه بخواهم تحمیل خواهم نمود و این قانونی است که بایستی در مقابل آن سر خم نمایید” وظیفه بزرگی است. همچنین زنان بایستی به سطحی برسد که بگوید ” هویت من، حق من و مطالبات من نیز وجود دارد” و  همچنین بایستی بگوید ، “من نیز داری نیرو هستم، دارای سازماندهی هستم”  اگر ما همه حقوق ملی و مطالبات طبقاتی خویش را با نبرد گریلایی به دست می‌آوریم، پس زن نیز آزادی خویش را با گریلا بودن به دست خواهد آورد. به همین دلیل نیز بایستی زنان بتوانند ارتش گریلا را تشکیل دهند. ارتش گشتن زنان بخشی از ارتش گشتن گریلا است، اما لازم است خودویژه و مستقل نیز باشد. این خودویژه بودن نیز در ارتش گریلا انعکاس یابد.”

    همانگونه که در بالا نیز دیدیم از دیدگاه رهبر آپو  بزرگترین نبرد برای زن در میان ارتش گریلا، جنگیدن با ویژگی‌های کهنه‌پرستی خویش است. این نبرد پیروزی زن است. اعتماد به نفس به زن می‌دهد. نبرد پیروزی و رسیدن به آزادی است. از دیدگاه رهبر آپو در واقعیت سیستم مردی که بتواند چیزی به زن بدهد وجود ندارد. تنها زن می‌تواتن آزادی‌بخش خود باشد. همانگونه که می‌دانیم راه آزادی مالامال از رنج و زحمت است، به همین دلیل راه راحت و آسان ممکن نیست که راه آزادی باشد. امروزه سیستم کاپیتالیست با همه امکانات جنگ ویژه خویش که بر انسانها تحمیل می‌نمایند، می‌خواهند انسان از واقعیت خویش فرار نموده و تسلیم سیستم گردد. بویژه پیشرفتهای تکنولوژیکی که ایجاد نموده‌اند به ابزار محدود نمودن و محاصره و محدود نمودن آزادی انسانها مبدل نموده‌اند.

    در عصری اینچنینی که نیروهای دولتی با پیشرفته‌ترین تکنولوژی جنگی خود را مجهز نموده‌اند، دیگر عصری است که از جنبه نظامی عصر سلاحهای اتمی است. در عصری که جنگ تا به این اندازه کاراکتر خود را تغییر داده است، کاش معیارهای اخلاقی جنگ نیز تغییر می‌نمودند. فرماندهان این جنگ نیروهای بزرگ هسته‌ای هستند. بدون اجازه این نیروها هیچ نیروی دولتی نمی‌تواند گامی بردارد. البته تأثیر تاکتیک در این جنگها مشهود است. البته در این جنگهای عظیم که در میان نیروهای هسته‌ای روی می‌دهد، دیپلماسی هیچ اهمیتی نخواهد داشت. اما آنچه که مشخص کننده خواهد بود، پیشرفتهای تکنیکی این نیروها خواهد بود.

    در برابر ابرنیروهای اقتدارگر، مبارزات خلقهای زیردست بیشتر با تهدید مواجه خواهد شد. زیرا زمانی که نیروی تکنیکی ارتشهای بزرگ را با نیروی خلق‌های انقلابی مقایسه می‌نماییم، می‌بینیم که از جنبه تکنیکی نیروی خلق‌ها در سطحی بسیار کلاسیک و  غیرمؤثر است. اما نیروهای انقلابی نیز با روشهای سازماندهی و  کارشناسی، همه تکنیک‌های پیشرفته دولت را خنثی می‌نمایند. در تاریخ نمونه‌های اینچنینی فراوان هستند.

    مواردی هستند که در جنگهای مدرن تأثیر گذار بوده‌اند و امروزه نیز دارای همان تأثیرگذاری هستند. اما این واقعیت نیز غیر قابل انکار است که کاراکتر جنگ امروزه به کلی تغییر نموده است. برای مثال دیگر در جنگ تعداد افراد اهمیت ندارد. بالعکس چه اندازه نیروی جنگنده کم باشد از لحاظ امنیتی بهتر است. بهه سرعت حرکت ارتش کمک خواهد کرد. برای حمله سبکتر و  دارای استتار بهتر است و می‌تواند ناگهانی حمله نماید. تعداد کم و سازماندهی زیاد.  آنچه که قبلا تیم یا دسته‌ای انجام می‌دادند لازم است که اکنون یک کس انجام دهد. دیگر تعداد بیشتر یعنی هدف بیشتر، تعداد بیشتر یعنی خرج بیشتر. تعداد زیاد دارای اهمیت نیست. نظارت بر تعداد زیاد زحمت است. در جنگ امروزی تعداد به اندازه گذشته اهمیت ندارد و حتی توانایی فیزیکی نیز همچون گذشته دارای اهمیت نیست. آنچه مهم است این است که تعداد زیاد با شیوه حرکت با دسیپلین و منظم و در عرصه‌ای وسیع و تحت کنترل و هماهنگی درست می‌تواند دشمن را فلج نماید.

    گریلا به مثابه ارتش دفاعی خلق با پیشاهنگی زن و با اتحاد تفکر و اندیشه زن و مرد، شیوه فرماندهی کاملی را نشان داده است. این شیوه نظامی و فرماندهی که به فلسفه آپوئیستی اتکا دارد، هنر نوین جنگی را پیشبرد داده است که آن هم هنر هجوم و دفاع است. هنر خویش را با طبیعت یکی کرده و تکنیک دولتها را خنثی نموده است. این نکته مهم است که گریلاهای آپوئیستی به کابوسی معاصر برای سیستم دولتی هستند. در واقع بودن زن در ارتش آزادی، یکی گشتن گریلا با طبیعت را آسانتر خواهد نمود. برای ارتش گریلا راه پیروزی در جنگ کنونی، خروج از دایره تکنیک و هماهنگ گشتن با طبیعت است. چه اندازه با طبیعت یکی گردد به همان اندازه موفقتر خواهد بود.



    کژار