آغاز عصر انقلاب زنان
11 مارس, 2021گلاله زاگرس
خشونت و سرکوب همواره بخش لاینفکی از زندگی زنان بوده است. گویی خشونت و تبعیض با زنان زاییده شده و مجبورند همواره با آن زندگی کنند. در جامعهی بهشدت سنتی و تبعیضآمیز آمیخته با ذهنیت مردسالاری، زنان در چنبرهی فرهنگ مسلط بر جامعه محاصره و محبوس شدهاند و این موضوع موجب رشد و ظهور اشکال مختلف خشونت و نابرابری در جامعهی ایران شده است. بلاشک وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور نیز بهطور مستقیم وضعیت زنان را تحت تاثیر قرار میدهد. در یکسال اخیر متاسفانه شاهد جهش آمار قتل زنان و رواج انواع خشونت علیه زنان هستیم. آمار کودکهمسری، قتلهای ناموسی و عمیقتر شدن شکافهای جنسیتی خود اثباتی براین واقعیت است. خلاء قانونی همواره یکی از موانع اصلی بر سر راه پیشرفت و شکوفایی استعداد زنان از سویی و از سوی دیگر تشدید خشونت علیه آنان بوده است. لایحهی حمایت از زنان در نهایت پس از کشوقوسهای فراوان و تغییر نام و ماهیت اصلی آن بهنام «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» به تصویب رسید. در حقیقت در نظامی همانند ایران که ارزش و احترامی برای کرامت و شان انسانی قائل نیستند، چگونه میتوان از کرامت و احترام صحبت نمود؟ زیرا زندانها، رسانهها و دانشگاههای دولتی به محل توهین و تحقیر کرامت انسانها تبدیل شده است. دولت خود در تشدید رفتارهای مردسالارانه نقش اصلی را دارد و نه تنها سدی در برابر این رفتارهای زنستیزانهی جامعه ایجاد نمیکند بلکه با قوانین و یا عدم وضع قوانین پیشگیرانه در بازتولید خشونت جنسیتی در جامعه نقش ایفا میکند.
گفتارها و رفتارهای جنسیتی و تحقیرآمیز علیه زنان در نظام ایران همواره فرهنگ غالب بر جامعه بوده و به نقش و جایگاه زنان در تعالی و پیشرفت جامعه احترامی قائل نشدهاند. با وجودی که زنان در جامعه موفقیتهای شایانی هم داشتهاند لیکن همچنان از سوی جامعه و حکومت ضدزن مورد بیمهری قرار گرفته و جایگاه واقعی آنان پذیرفته نشده است. زیرا در جامعهی ایران بهدلیل حاکم بودن فرهنگ مردسالاری زن بودن نوعی نقص و کمبود محسوب میگردد. بلاشک یکی از مولفههای اصلی در تشدید و رواج خشونت در جامعهی ایران آموزشهای غلط جامعهی مردسالاری هم در محیط خانواده و هم جامعه است. دیدگاهها و رفتارهایی که در خانواده شکل میگیرند در نظام آموزشی دولتی تثبیت و تحکیم میگردد. متاسفانه در سیستم آموزشی دولتی هیچگاه احترام به حقوق انسانها و تفاوتها تعلیم داده نمیشود و به جای آن عقاید نادرست و جنسیتگرا و خرافات و رفتارهای سنتی و کهنهی پدرسالاری آموزش داده میشود. چنین اعتقاداتی به سایر نهادهای اجتماعی و از همه مهمتر خانواده تسری مییابد و این چرخه همچنان ادامه دارد. بنابراین در کنار تغییر قوانین نیاز به تغییر فرهنگ حاکم بر جامعه نیز وجود دارد. زیرا دیدگاه جنسیتی ریشهای تاریخی و کهن دارد و تغییر آن نیاز به تلاش و مبارزه دارد.
زنان ایرانی در حالی به استقبال هشت مارس، روز جهانی زن میروند که حکومت ایران با تحجر و خشونت جامعه را برای زنان به دوزخ تبدیل کرده است. زنانی بیپناهی که در سایهی بیتوجهی حاکمان هر روز به بهانهی ناموس کشته میشوند، دخترانی که بهدلیل فقر مادی و فرهنگی به اجبار وادار به ازدواج شده و آیندهای نامعلوم و دردناک در انتظار آنان است، دختران جوانی که به دلیل خشونت و مشکلات خانوادگی به خودکشی روی میآورند و صدها زن و دختر در گوشهوکنار این سرزمین که حتی صدایشان هم بهگوش کسی نمیرسد که درد خود را بگویند البته اگر گوشی برای شنیدن آلام و رنجهای این زنان باشد. خشونت سیستماتیک علیه زنان تنها مختص به خانه، محل کار و دانشگاه نیست بلکه زندانهای تاریک ایران نیز محل خشونت روانی و لگدمال کردن کرامت و ارزش زن است و زنان حتی نمیتوانند با زبان مادری خود صحبت نمایند. زنان انقلابی که با وجود بیماری و شرایط ناگوار جسمی، مورد درمان قرار نمیگیرند. با این شرایط نمیتوان از حقوق زنان در جامعهی ایران صحبت نمود. لذا در کنار تمامی ناملایمات و نابرابریهایی که زنان ایران و شرق کردستان با آن مواجه هستند، هیچگاه میدان مبارزه و مقاومت را خالی نگذاشته و همچنان با عزم و اراده با این رژیم زنستیز مبارزه میکنند. هر روز بیش از گذشته زنان به پیروزی و آزادی نزدیک میشوند و هشیاری و ارتقای فکری و آگاه به حقوق خود موجب شده زنان دیگر در مقابل قوانین و کلیشههای جنسیتی ایستادگی و مبارزه کنند. بنابراین هشت مارس برای زنان ایرانی و کرد باید هوای متفاوتی داشته باشد و صرفا روزی برای جشن گرفتن نباشد و بایستی به اهمیت و عمق این روز پی برد؛ زمانی میتوان هشت مارس را جشن گرفت که با مبارزات و همبستگی خود به حقوق و آزادی خویش دست یافته و ذهنیت واپسگرای مردسالاری را از همهی روزنههای جامعه زدود تا بار دیگر زنان و جامعه آزادانه و هوای پاک آزادی را استنشاق کنند. زنان کرد هماکنون در هر بخش کردستان به پیشاهنگان آزادی و دموکراسی تبدیل شدهاند و در پاسخ کسانی همانند آخوندی که میگوید زنان کرد هم میتوانند حرف بزنند؟ باید گفت شخصیتی همچون او که پیداست از فقر فرهنگی و فکری در رنج است یا واقعا کر و کور است و یا خود را به کوری و کری زده است؛ زیرا زنان کرد و مبارزات آنان در همهی دنیا و در مقابل تبهکارانی همچون داعش تمامی دنیا را با بهت و حیرت مواجه ساخت و هم اکنون در دنیا از دختران و زنان کوبانی میگویند. مبارزه زنان در نهایت به پیروزی خواهد رسید و عزم و ارادهای که زنان از خود در زندان، خیابان، جبهههای جنگ و کوهستانهای کردستان نشان میدهند، اثبات این واقعیت است و زنان ایران و شرق کردستان همچنان که هیچ گاه در برابر ظالمان و زورگویان سر تعظیم فرود نیاوردهاند از این پس هم بیش از گذشته با اصرار بر آرمان و اهداف خود مبارزه خواهند کرد. میتوان گفت عصر انقلاب زنان مدتهاست آغاز شده است.