وجود زن، میدان جنگ هژمونگرایان
15 اکتبر, 2020
هرژین روژتیام
بر اساس چارچوب موضوعمان این نوشته جنایات و سرگذشت زنان را تنها در درگیریهای قرن اخیر(جنگهای جهانی اول و دوم) تفسیر و آشکار مینماید.
جنگهای اول و دوم جهانی در انجام انفجار خودکامگی و رقابت دولتمردان بر سر تقسیم منافع، با جرقهای آغازشده و جهان را درنوردید؛ بنا به آمارها و تصاویری(نوشتاری، ویدیویی و غیره) که از این جنگها بهجای ماندهاند، هرقدر مربوط به منافع قِسمِ محدودی بود نیز، بیشترین بمبارانها بر مناطق مسکونی و بیشترین کشتهشدگان از میان مردمِ عادی کشورهای درگیر در این جنگها بودند. در جنگ جهانی اول که 4 سال به درازا کشید، بدون دستیابی به پیروزی چشمگیری و تا پیروزی متفقین نزدیک به 10 میلیون انسان کشته و بیش از 7میلیون انسان ناپدید شدند و سرزمینهای بسیاری در میان دولتمردان ردوبدل شد. در جنگ جهانی دوم نیز به دلیل ناراضی بودن طرف مغلوب جنگ جهانی اول بخصوص آلمان، شکلگیری دیکتاتوریهای هیتلر و موسیلینی(که از رؤیاهای آنان گسترش نژاد اصیل آرین و زنده کردن شکوه روم باستان برای ایتالیا بود) و موردقبول نبودن برخی از معاهدهها و طمع به گسترش مستعمرات و یا بازگرداندن برخی از سرزمینهایی که در جنگ جهانی اول ازدستداده بودند، از سوی طرفین؛ در جنگ جهانی دوم که با مشارکت تعداد بیشتری از کشورها صورت گرفت 70 میلیون انسان کشته شدند. در این جنگ که نیروهای نظامی سی کشور بهصورت مستقیم در آن دخالت داشتند مناطق صنعتی، نظامی و غیرنظامی بسیاری هدف بمباران طرفین قرار گرفت که از نمونههای فراموشنشدنی آن نیز بمباران اتمی شهرهای ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن بودند.
جنگهای جهانی و حادثهی بیهویتی انسان
از نمونهی جنایات جنگهای جهانی سوای از ژینوساید ارمنی، آشوری و کوردهای علوی و به وجود آمدن خلأهای اقتصادی ازجمله قحطی بزرگ ایران که آنهم گریبان خلقها را گرفت، جنایات باورنکردنی دیگری نیز صورت گرفت که از نمونهی آنان کالبدشکافی زندهی اسیران جنگی آمریکایی توسط ژاپنیها، انجام آزمایشات و تزریق میکروبها و مواد شیمیایی جهت تخمین مقاومت انسانها در برابر چنین مواد و میکروبهایی در اردوگاههای داخائو، مهندسیهای فرهنگی و نژادی در پروژههای فاشیستانهای ازجمله پروژهی سرچمهی زندگی(لبنزبورن) که توسط هاینریش هیتلر فرماندهی اساس(گردان حفاظتی حزب نازی) انجام گرفت. در این پروژه زنان و مردانی که میتوانستند خلوص نژادی خویش را اثبات کنند فرزندانی با نژاد خالص نازی به وجود آورده و اجازه میدادند تا در شیرخوارگاههای اساس بزرگ شوند. بر اساس این پروژه در سال 1939 از مردان شرکت کرده در این پروژه خواسته شد تا هرچه بیشتر در تولید کودکان خالص تلاش کرده و اجازه داده شد تا زنانی بهجز زنان آلمان نیز جهت به وجود آوردن نوزاد برگزینند. درروند این پروژه کودکانی نیز ربودهشده و به فرزندخواندگی خانوادههای آلمانی درآمدند، درصورتیکه این کودکان مطابق انتظار نیز از آب درنمیآمدند به اردوگاههای مرگ فرستاده میشدند.
به کار گرفتن 3000هزار دوقلو که بیشتر رومانیایی بودند که در آزمایشات ژنتیکی توسط دکتر جوزف منگل (معروف به فرشتهی مرگ) انجام میشد. ازجملهی این آزمایشات دوختن دوقلوها جهت به وجود آوردن دوقلوهای به هم چسبیده، تزریق رنگ به چشم آنان جهت تغییر رنگ چشم و درآوردن چشم یکی و پیوند به پشت سر دیگری بود!
تقسیم کیک خاورمیانه و نسلکشی فرهنگی
غیرازاین جنایات، پراکتیکهای دیگری از سوی پیشروان خودکامهی این جنگها صورت گرفت که انسانیت تا به امروز دست در گریبان پیامدهای آنان است. در این جنگها مرزها، خاکها، جوامع و فرهنگها درگرو منازعات طرفین بودند، خلقها با ژینوساید روبهرو گردانیده شده و به نسلکشی فرهنگی خلقها دامن زده شد. ازجملهی مهندسیهای فرهنگی و تقسیم جغرافیاهای تحت سلطه و مستعمرهها که برروی میز و با خطکش بدون در نظر گرفتن واقعیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خلقهای منطقه و کوچاندن اجباری و تغییرات دموگرافی منطقه بود که امروزه منجر به مشکلات هویتی و شخصیتی گردیده که بیشتر جوامع جهان سوم درگیر این مسائل میباشند. زیرا این جوامع و کشورها در حکم موشهای آزمایشگاهی و بازارهای فروش کشورهای سرمایهدار و فرمانروایان جهان تا به امروز محسوب میشوند.
زنان در جنگ، ابژهی جنسی و پس از آن گناهکار و قربانی
جنگهای میان دولتها هیچگاه نمیتواند در همخوانی با منافع خلق تفسیر شود. بخصوص در جنگهای جهانی که برای جوامع جنگهایی تحمیلی بودند، مردم بهناچار به جنگ کشانده شده و یا قربانی میشدند. در این جنگها بسیاری از زنان بهناچار و جهت دفاع از خاک، خلق خود و خود، جهت جلوگیری از تجاوز و تعارضات سربازان ارتشهای مقابل، به ارتش پیوسته و یا به گردانهای دفاع ذاتی ملحق میشدند. زنان و کودکان مجبور به مشارکت در جنگ میشدند، خانواده و خلقها ازهمپاشیده شده و هر عصر به گوشهای از جهان افکنده میشدند(البته به شرطی که زنده بمانند)، تجاوز، مجازات و کشتار بیحساب بوده و هیچکس درپی محاکمهی آنان برنمیآمد. حتی سالها پس از جنگ نیز به دلیل منافعات دیپلماتیک کشورها قربانیان باری دیگر قربانی شده و از آشکار شدن نتیجهی جنایات جنگ جلوگیری میشود.
بسیاری از کشورهایی که زنان آن در طی اشغال از سوی ارتش مقابل مورد تجاوز قرار میگرفتند و پس از رهایی نیز از سوی سربازان خودی به جرم همخوابگی و معاشقه با سربازان ارتش اشغالگر مجازات میشدند که از نمونههای آن نیز زنان فرانسوی بودند که توسط سربازان آلمان مورد تجاوز قرار گرفته بودند و این زنان بودند که از اینجا رانده و از آنجا مانده باید پس از حقارتهای ارتش دشمن از جامعهی خویش نیز رانده میشدند. نمونههای بسیاری از این قبیل تا به امروز نیز وجود دارند که اثباتی بر این سخن است که بیشترین بها را زنان در جنگها میپردازند.
در زیر نیز به نمونههایی از جنایات دو جنگ جهانی بخصوص در مورد زنان ارائه داده شده است:
در جنگ جهانی اول در اشغال بلژیک و فرانسه توسط سربازان آلمان هزاران زن مورد تجاوز قرار گرفت. بعدها جهت کاوش این رویدادها کمیسیونی بنا نهاده شد، لیکن نه تنها شمار اصلی چنین وقایعی را آشکار نکرد بلکه بر اساس توافق دولتمردان این کشورها آنچه که اتفاق افتاده بود محکوم به محصور و مخفی ماندن گردانیده شد. رویدادهای مشابه در دیگر کشورهای درگیر جنگ نیز اتفاق افتاد.
جنسیت نسلکشی: زنان سوریانی و ارمنی
دولتعثمانی پس از شرکت در جنگ جهانی اول در حالی که در شرف نابودی قرار داشت، در سال 1915 یکی از بزرگترین نسلکشیهای تاریخ را انجام داد. در نسلکشی که دو خلق از قدیمیترین خلقهای مزوپوتامیا، ارمنی و سوریانیها را مورد هدف قرار گرفته بود و در آن بیش از یک میلیون ارمنی و نزدیک به پانصدهزار سوریانی/آشوری/کلدانی کشته شدند. در چهرهی جنسیتی این دو نسلکشی نیز زنان کشته و مورد تجاوز قرار گرفتند، به اجبار به فحشا کشیده شدند و با ممنوع گردانیدن موجودیتشان، با شوکی به درازای عمرشان همراه بود.
سیاسیت نسلکشی را که دولت عثمانی بر مسیحیان روا داشت با از بین بردن مردان آغاز شده و به مجبور کردن شمار باقیماندهی خلق به کوچ کردن به صحراهای سوریه ادامه داد. این حرکت که نام"تهجیر" به آن داده شده بود پس از مدتی به "راهپیماییهای مرگبار" تبدیل گشت. زنان، کودکان و افراد سالخورده در این کاروانها بودند. در این مسیرها تعداد بیشماری از زنان ارمنی توسط تبهکارانِ زیر کنترل سربازان ترک ربوده شده و محروم گردانیده شدند. آنان که مقاومت کردند نیز به قتل رسیدند. در این راهها هزاران زن به قتل رسید، برخی از آنان نیز با قناعت بر اینکه در برابر ربوده و شکنجه شدن دوام نخواهند آورد، دست به خودکشی زدند.
در نتیجهی مودای تهجیر و نسلکشی ارمنیها هزاران زن از خانوادههایشان دور گردانیده شدند. پس از گام نخست سیاست نابود گردانیدن که از بین بردن مردان بود، حال نیز نوبت زنان بود. بعد از آن نیز تهجیر زنان، کودکان و سالخوردههای بازمانده را آغاز کردند. زنانی که ربوده شده و مجبور به گرویدن اسلام شده بودند، به مرور زمان هویت خویش را فراموش کرده و زبان مادری خویش را از یاد بردند. برای نجات نزدیکان و زندگی خویش جدای از قبول اسلام شانس دیگری نداشتند.
بنابر کاوشهای تاریخنگاران دربارهی نسلکشی ارمنی و سوریانیها؛ در میان سالهای1915 -1918 نزدیک به 700 هزار زن منسوب به جامعهی مسیحی به قتل رسیدند. از این شمار 350هزار زن در مسیر کوچ کشته و یا از گرسنگی جان خود را از دست دادهاند.
بیش از صدهزار کودک رها شده و این کودکان به خانوادههای مسلمان سپرده شده و دور از هویت اصلی خویش بزرگ شدند.
جهتِ قبولِ جُرمِ نسلکشی از سوی دولت ترکیه که دنبالهی امپراطوری عثمانی است، دسترسی به ارقام و مدارکِ کافی ممکن نمیباشد.
مریم چیلینگیریان و خانم کتانجیان تنها دو تن از زنانی بودند که جهت دفاع از خلقشان در نسلکشیِ 1915 ارمنیها جهت مبارزه دست به سازماندهی زده و در شهر اورفا جنبش 25 نفرهی همبستگی زنان را بنا نهادند. زنانِ ضد نسلکشی در بسیاری از شهرهای منطقهی آناتولی موسسههای مبارزاتی بنا کردند.
زنان و جرمهای جنگِ نازیها
در جنگ جهانی دوم نیز تجاوز سربازان آلمان به هزاران زن روس و یهودی آشکار گردید. صفحههای استتار شدهی تاریخ مملو از مقاومت زنان برضد فاشیسم و اشغال است.
پس از نسلکشی یهودیها شمار قربانیان به تمامی آشکار نشد، لیکن بنا برگفتهها شمار قربانیان بیش از 5 میلیون انسان اعلام گشت. در میان این ارقام تعداد زنان کشتهشده 2میلیون تن به ثبت رسید. در محلههای جهودنشین(حاشیههای شهر که یهودیان به سکونت در آنجا مجبور میشدند) و در کمپها زنان مجبور به انجام کارهای شاقی بودند که منجر به مرگ آنان میشد و یا به شیوهای غیراخلاقی در آزمایشها به عنوان مورد به کار گرفته میشدند. در این مرحله میلیونها زن در برابر فاشیسم و نسلکشی زنان مقاومت نمودند. برخی زنان پیشاهنگ و یا عضو جنبشهای مقاومتِ جهودمحله(getto)ها شدند. علت هدف قرار دادن آنان تنها جنسیتشان نبود بلکه وابستگیهای دینی و سیاسی آنان بود. اولین و تنها مقاومت جمعیِ مدنی را در برابر نازیها را زنان عملی کردند. زنان آرینی که با مردان یهودی ازدواج کرده بودند برای نجات همسرانشان روزهای متمادی در "روسنستراس" به تحصن پرداختند.
یکی از آن زنان مبارز "لیری گِرو" بود. وی هنوز 13سال داشت که در آلبانی در برابر اشغال نازیها مبارزه کرد. ابتدا به همراه 68 زن دیگر به جنبش رهایی ملی آلبانی و سپس به "هنگ هجوم16م" که دارای جایگاه مهمی در تاریخ مقاومت میباشد، ملحق شد. در یکی از این هجومها نازیها وی را در حالت بیهوش یافته و وی را به قتل رساندند. از 68 زنی که در مقاومت جای گرفتند امروز نیز با احترام یاد میشود.
تسولا دراگویچوا، که نام سازمانی سونیا را به کار میبرد به عنوان کابوس نازیها و سمبل مقاومت در برابر آنان تبدیل شد. به همراه وی میلیونها زن بلغاری در مبارزه علیه فاشیسم جای گرفت.
الیزابت روزی که جهت تشوق سربازان در جبهههای مقاومت علیه فاشیسم به آنان نامه مینوشت، فریدی اورستیگن که از چهارده سالگی به همراه خواهر بزرگترش تروس در مقابل اشغال نازیها دست به عملیات سوءقصد و مینگذاریهای سابوتاژی زده، جادوگران شب که در عملیاتها شرکت میکردند، زنانی که در کمپها به سر میبرده و هزاران زن دیگر در این مقاومتها نقش ایفا کردند.
جرمهای جنگی که در خاورِ دور علیه زنان صورت گرفت
در زمان جنگ جهانی دوم؛ ژاپنیها باعث پیشآمد رویدادهای مشابهی بر زنان چینی شدند و هزاران زن چینی از میهنشان دور انداخته شده و مجبور به فحوش گردانیده شدند. همچنین آشکار شد که ارتش ژاپن در سالهای 1937-1945 هنگامی که کُره را اشغال کرد نزدیک به 300 هزار زن را به اجبار به فاحشهخانه فروخته است. سربازان ژاپن همین رفتار را با زنان تایوان نیز داشتند، قربانیان در سالهای 2000 مستقیما آنچه را که با آن روبهرو شدهبودند را به زبان آوردند.
در سالهای 1947-1952 که ایالتمتحدهی آمریکا کُره را اشغال کرد نزدیک به 4 میلیون انسان به قتل رسیدند، صدها زن مورد تجاوز قرار گرفتند. زنان کرهای، چینی و تایوانی برای حفظ خویش از حملههای اشغالگرانهی ژاپن یگانهای مقاومت و دفاع ذاتی به وجود آوردند. در این زمان وجود بیش از صد یگانِ دفاع ذاتی که از سوی زنان که تنها در روستاهای چین به وجود آمدند، خود گویای ابعاد مقاومت است.
ویتنام
بنابر مدارک سربازان ایالات متحدهی آمریکا در میان سالهای1965-1970 در اشغال ویتنام هزاران زن را مورد تجاوز قرار دادند. تنها در روستای"مایلای"450 کودک و زن ویتنامی مورد تجاوز قرار گرفته و به قتل رسیدند. در همان مواقع در جنگهای ویتنامِ شمالی و جنوبی زنانی که مورد تجاوز قرار گرفتند حداقل شمارشان 30 هزار زن به ثبت رسید.
جمعیت وایلف(WILPF) که در سال 1961 که در و.س.پ(WSP)ی ایالات متحدهی آمریکا بنیان نهاده شد، در سالهای اشغال ویتنام، دو جمعیت زنانی بودند که فعالیتهای جدی در باب صلح به عمل رساندند. جنبشهای زنان از سازماندهی عملیات دستهجمعی به جمعآوری امضا، چاپ فراخوان، سازماندهی کنفرانس، فشار وارد آوردن بر کنگره، نامزدهای طرفدار صلح و رد کنندههای از روی وجدان، سرزدند.
زنان عضو وایلف(WILPF) زمانی که عملیاتهای اجتماعی انجام میدادند، و.س.پ(WSP) و در عین حال در سال 1965 اعضای نلف(NLF)ی ویتنام جنوبی و زنان کمونیست ویتنام شمالی در پایان جلسهای که انجام دادند، فراخوان مشترکی علیه دخالت نظامی ایالات متحدهی آمریکا به ویتنام را امضا کردند. زنان عضو و.س.ف(WSP) در طول جنگ علیه رفتن جوانان به جنگ بوده و از"رد کنندگان از روی وجدان" دفاع کردند. حتی با گذشت سالها نیز اثرات جنگ از بین نرفت. در رابطه با جرمهای انجام گرفته در جنگِ ویتنام محاکمهای صورت نگرفت.
این آمار و دیگر ابعاد کشتار زنان که بنابه منافع اعم از دیپلماسی و اخته کردن جوامع توسط گسترش و تقویت سنتهای مخرب با قوانین شریعتی و ایدئولوژیهای لیبرال انسان را وامیدارد که به این نتیجه برسیم"یک نسلکشی سیستماتیک در برابر زنان در حال وقوع است". به همین دلیل باید تعریف این نسلکشی به عنوان" فمنیساید" شناخته شده و بنابر چنین تعریفی علیه آن نیز مبارزهای همهجانبه و انسانی صورت گیرد.