خواستهی زن برای آزادی، دشمن را به زانو درمیآورد
22 آگوست, 2020زینِ لَهی
چرا ما بدین اندازه در مورد دنیای زنان و سرشت او و دستاوردهایش به بحث میپردازیم. چرا ناچاریم در هر ارزیابی و بررسی نظام، موضوع مربوط به زن را هدف قرار دهیم. جوابی که به این سؤالات داده میشود میزان ارزیابی درست از نظام کنونی و زندگی فعلی را نشان میدهد و روشن میسازد که در نهایت، زن، منبع آفرینش هر چیزیست. همانگونه که همهی نظامهای فاشیست و مقتدر برای سازماندهی تمامی ادارات و نهادهای خود از همان گام اول مخالفت با موجودیت زن را مد نظر قرار میدهند. بینش ما نیز در برابر این ذهنیت اهمیت دادن به موجودیت زن است.
در مورد نظام کنونی آنچهکه جلب توجه میکند رفتار و طرز برخوردش با زن است. به خصوص در هنگام جنگ در مواضع سیاسی و دیپلماسی به کار برده میشوند در جنگ نیز، زن به مانند غنائم جنگی به کار گرفته شده و کشته میشوند.
هر نظامی، زن را به عنوان وسیله برای رفع رجوع کارهایش به کار میبرد و بدین روش به حیات خود ادامه میدهد. بینش اردوغان، ترامپ و پوتین از بینبردن حقیقت زن، جامعهی آزاد و زندگی آزاد است. هر کدام از آنها به نام باوری و عقیده؛ ایدئولوژی، سیاست، نیروی نظامی و دین را بیمرز و محدوده به کار میبرند. اردوغان به نام اسلام نرم، زنان را تنها برای مقبولیت ایدئولوژی فاشیستانهی خود به کار میگیرد. زنانی را که مخالف سیاست و ایدئولوژی او هستند را با کشتن و دستگیری و برکناری از پست و مقام از بین میبرد و از جامعه دور میاندازد. به خصوص در شخص زن کورد، زنان آزادیخواه را از بین میبرد. در اخبار هر روز، خبری از کشتن زنان از سوی مردان وجود دارد. معلوم است که نظام فاشیست اجازهی کشتن زن را به مرد حاکم میدهد. بدین دلیل، مرد نیز بدون ترس از قانون همواره در پی کشتن زنان است.
با حضور کسی مانند ترامپ نیز جامعهای بیاساس در حال ساخته شدن است. جامعهای بدون دفاع و بدون دستاورد که تنها میتواند مصرفگرا و بدون تولید باشد ایجاد میگردد. جامعهای که زنان در آن تنها فاحشه هستند و یا اینکه خدمتکار مرد باشند به وجود میآید. ترامپ نیز مردی که از بینش فاحشهکردن زنان بهرهمند گشته تنها زنان را برای ارضای نیازهای و دلخوشی مردان بکار میگیرد و سعی میکند این شیوهی زندگی را مورد قبول واقع دهد.
پوتین نیز از همین شیوه بهرهمند است. حقیقت پیشاهنگی زنان را در انقلاب روسیه به کمترین حد تنزل میدهد. در هر عرصهی سیاسی، دیپلماسی و اجتماعی، ارزشهای زن انقلابی را از بین میبرد. در ارتش تنها زنان را برای رفع نیازهای مردان به کار برد و هیچ نقشی را برای زن باقی نگذاشت.
در کشورهای عرب خاورمیانه با سیاست اسلام نرم و دادن حقوق زنان بعضی از قوانین در حال تغییرند. اما به خوبی میدانیم که در تغییر هر قانونی حتما منافع دولت-ملت در میان است. هدف اساسی دولت امتناع از اعتراضات مردمی و مسکوت نمودن آنهاست. و دولتها به این حقیقت واقفند که در صورت رخ ندادن تغییرات حتما از بین میروند. برای دلخوش کردن مردم و راضی نگهداشتن آنها بعضی قوانین مربوط به زن را تغییر میدهند. اما تغییرات، باز هم برای خدمت به مرد عمل میکند. کشورهای عربی با برده نمودن و تحت فشار قرار دادن زنان، جامعه را اداره مینمایند. اما ظلم و زور نیز دیگر برای حکمرانی جوابگو نیست.
در همهی مبارزات تاریخی و اجتماعی پیشاهنگی زنان، عرصه را بر دولت تنگ کرده و موجب از بین رفتن سیاستهای جامعهستیز آن شدهاند. نیروی اجتماعی زنان موجب خیزشهای اجتماعی، انقلابات تاریخی و پیروزی در میادین میگردد. به همین دلیل دولت از موجودیت زن بسیار بیم دارد و از هر فرصتی برای حمله به زن بهره میگیرد. در جنگ، زنان را به غنیمت میگیرد در بازار آنها به مانند برده میفروشد و در نهادهای مخفی خود زن را به فاحشه مبدل مینماید. هیچ دولتی در هیچ دورهی زمانی ارزشی برای زن قائل نشده است. از روزی که دولت تأسیس شده تا به حال، سیستم، جامعه و زندگی بر اساس سرکوب زن ایجاد گشتهاند. این ایدئولوژی و سیاست نیز در حال حاضر بدون توقف به پیش میرود.
اگر به مبارزات آزادیخواهانه نگاهی بیاندازیم بهخصوص در کوردستان و بعد از آن در خاورمیانه و جهان برای سرکوب و شکستن ارادهی خلق و خاتمه دادن به اهداف پیروزمندانهی مردم از ابتدا زنان را هدف گرفتهاند. مردم با ناموسپرستی عجین گشتهاند و از این مسئله میترسند. از ابتدای تأسیس PKK در زندان با شکنجههای سخت زنان خواستند ارادهی انقلابی و پیشاهنگ PKK را بشکنند. در شخص رفیق سارا (سکینه جانسز) این مسئله روی داد اما ارادهی زن و باوری زن به پیروزی، سیستم فاشیست را متلاشی ساخت بهطوریکه دشمن در برابر مقاومت رفیق سارا به زانو درآمد و شکست خورد. این حقیقت بیانگر این است که خواستهی زن برای آزادی، دشمن را به زانو درآورد.
در روژهلات کوردستان و ایران نیز وضع به همین منوال است. ولی به موجب بینش دینی و تاریخی، خود را از سایر دولتهای دنیا جدا کرده است و هیچ دولتی نیز به اندازهی ایران فریبکار و مکار نیست. دولتی که از نام دین بیشترین سوءاستفاده را مینماید دولت ایران است. زندگی زنان در خفا به طور کامل محاصره گشته است. فحشا به صورت پنهانی در سطح بالایی در حال روی دادن است. قوانین مربوط به ازدواج همگی به نفع مرد سرکوبگر است و بیاخلاقی و بیناموسی را مشروع میگرداند و در واقع مشروع گرداندن فحشاست. در هر خانهای زنان با حقارت و خشونت از سوی مرد روبهرو است. دولت ایران کشتن فیزیکی، روحی و فرهنگی زنان را بیش از هر چیزی روا میداند. این را نیز به خوبی میداند که اگر در ایران نیرویی قادر به تغییر نظام باشد زنان خواهند بود. به همین دلیل زنان را به زندان میفرستد، بدون هیچ توجیهی اعدام مینماید و در خفا به قتل میرساند. هیچ گاه برای کشتن زنان کسی از آنها حساب نمیخواهد و کشتن زنان حق مرد شمرده میشود و برای کشتن زن هر گونه راه و روشی را به کار میگیرد.
حقیقت سیاسی و اجتماعی زنان نشان میدهد که جامعه دیگر رو به نابودیست و به مبارزات وسیعتر، اعتراضات اجتماعی و جنگ ایدئولوژیک بیش از هر زمان دیگری نیازمند است. چالش و جستجوی حقیقت از جامعه باربسته و جامعهای مرده که نیروی اراده و تفکر از او گرفته شده به وجود آمده است و تلاشی را در راستای ایجاد تغییرات نمیتواند انجام دهد. در تمام دنیا، خاورمیانه و کوردستان در تمام اعتراضات و قیامهای مخالفت، زنان، پیشاهنگ هستند. رنج و درد زنان بیش از هرکسی عمیقتر است و زنان بیشتر با مشکلات سیستم سروکار دارند و گریبان آنها را میگیرد و ارادهی آنها را میشکند. از این رو جامعهی طبیعی زودتر متوجه واقعیت نظام میشود و نمیتواند دور از حقیقت زندگی طبیعی خود گذران نماید. حقیقت آدمی چه باشد با آن میتوان زیست غیر از آن تنها مردن و خفگیست. زن درک کرده که با این نظام سلطهگر و ظالم، زندگی غیرممکن است. مادران نمیتوانند کودکانشان را با فرهنگ خود و مطابق با حقیقت جامعه تربیت کنند و حق زندگی آزاد برای آنها غیرممکن است. زن متوجه این اوضاع است و از این رو در هر حوزهای زنان برای رسیدن به آزادی در تکاپویند. ممکن است بسیاری از زنان یا خانوادهها خود را آزاد پندارند اما مسئلهی مهم آزادی جامعه است. اگر آزادی اجتماعی به وقوع نپیوندد آزادی فرد و خانواده معنایی نخواهد داشت. پیش از هر چیز به ایجاد جامعهای با در نظر گرفتن حقوق زن نیاز است. این جامعه با معیارهای جامعهی کومینال و برابر ایجاد میگردد. باید در هر منطقه، روستا و شهر نیز کومین زنان وجود داشته باشند و از کار همدیگر کاملا مطلع باشند و مشکلاتشان را به طور مشترک چارهیابی نمایند و با هم همکاری نمایند. این کومین زنان باید بتوانند به هر زنی که در اطرافشان میزید کمک کنند. زنان را آموزش دهند. زن اگر در مورد هر چیزی دانش و آگاهی داشته باشد بهتر نیز میتواند از خود دفاع نماید. زنان باید دارای اقتصادی کومینال و مختص به خود باشند تا به مرد ظالم و دولت حاکم نیازی نداشته باشد تا بتوانند در برابر خشونت و ستمکاری بایستند و محتاج کسی نباشند.