زن همیشه نگاهبان زندگی، هستی و آزادی بوده است
15 مارس, 2020نورحق گلبهار
این نکته قابلتأمل است که در این مرحله دشوار که در کردستان روی میدهد، موضوع این شماره مجله که درباره خیزش خلقها، دیکتاتوری و تحمیل اقتدارگری بر خلقها و بهویژه بر زنان است، مبحثی گسترده و دارای اهمیت است. لیکن نکته مهم این است که زنان در سرتاسر جهان، در قیامهای روی داده تا به امروز دارای چه جایگاهی بودهاند.
میدانیم که پسازآنکه زن اتوریته طبیعیاش را از دست داد، جامعه در مرحلهای به شکل خاندانی، در مرحلهای به شکل فئودالی و در مرحلهای دیگر نیز به شکل طبقاتی از هم جدا گشته است و هرچند در میان آنان نیز نبردی سختروی داده باشد نیز درواقع از همان ابتدا دو مفهوم اساسی به میان آمده است. میتوان آن دو مفهوم را بالادست و زیردست به نام کنیم که تا به امروز نیز جنگ سختی میان این دو ادامه دارد. همچنان با اطمینان میتوان گفت که تاریخ کنونی و همچنین تاریخی که نادیده انگاشته میشود درنتیجه نبرد میان این دو مفهوم به وجود میآیند.
قشر بالادست همیشه تلاش مینماید که خویش را بر قشر زیردست تحمیل نماید. به معنای دیگر تلاش نموده تا قشری را که میخواهد به شکلی آزاد با خلقها همزیستی نماید، استثمار نماید. همچنین برای اینکه بدانیم که زنان در قیامها دارای چه جایگاهی بودهاند بایستی بیشتر در آن تعمق نموده و آن را بهتر درک نماییم. به همین دلیل واژهشناسی و نیز جامعهشناسی تاریخ برای ما یاریرسان خواهد بود.
ریشهیابی کلمه حریة که در عربی به معنای آزادی و آزاد بودن است، راهنمای بیهمتایی برای ما خواهد بود. حر، حریه و حریة کلماتی عربی هستند که امروز در جهان عرب بهمثابه خیال، مطالبه و مبنای زندگی تعبیر میگردند. اما برای ما مهم معنای آن در روزگار امروز نیست، بلکه جریان ایجاد و برساخت این کلمه میباشد. گفته میشود این کلمه در زبان عربی برای تفاوت قائل گشتن میان آزادی و بردگی زن بهکاربرده شده است. یعنی در زبان عربی برای اینکه تفاوت میان زن آزاد و زن برده مشخص گردد به کلمهای احتیاج بود. در معنایی دیگر آزادی بر اساس واقعیت زن برده معنا گشته است و این نکته نیز مبرهن است که اولین برده تاریخ زن میباشد.
اگر این نکته از جانب ما پذیرفته شود، به شکلی بهتر برساخت هر دو مفهوم بالادست و زیردست و جنگ میان آنان و نیز اهمیت و وجود زنان در قیامها بهتر درک خواهد گشت. زیرا با برده ساری و استثمار زن، برده سازی و استثمار جامعه نیز شروع گشت. این موضوع هم در سطح خلقهای منطقه و هم در سراسر جهان به همین شکل ایجاد گشت.
درنتیجه آن اگر ما بر اساس دیالکتیک موجود در زندگانی و طبیعت بیندیشیم و بگوییم اولین عصیان و قیام اجتماعی علیه زورداری و بالادستی و اقتدارگری از جانب زنان انجامگرفته، این نکته بسیار بجا خواهد بود. ما این حقیقت را تنها بر اساس تئوری بدون انعطاف و با منطقی خشک بیان مینماییم، بلکه این راستی را در داستانهای اسطورهای، در ادیان تک خدایی و امروزه در تحمیل جهان سرمایهداری به شیوهای شفاف مشاهده مینماییم.
البته بایستی اشاره نمود که کاراکتر اسطوره و داستانهای اسطورهای آکنده از جنگ و ضدیت با الهگان و زن و زندگانی است. با استثمار زحمات و رنج الهه زن و در اسطوره هجمات شدید ماردوک که علیه مادر خویش که الهه تیامات است، جنگ خدایان علیه کشفیات الهه زن پیشبرد مییابند و این را میتوان در همان ابتدای تاریخ نوشتاری مشاهده نمود. البته رگههای مقاومت گر که در روح زنان جاری است، بهآسانی از زندگانی دست برنداشته است. زنی که زندگانی را در پیرامون خویش آفریده است، البته که تا به امروز نیز تسلیم نگشته و مقاومت مینماید.
این مقاومت نهتنها در دوران اسطورهای، بلکه بهمثابه شیوه و اندیشمندی محافظت از هستی خویش در مقابل دگماهای ادیان تکخدایی نیز مشاهده گشته است. زیرا که همان ذهنیت بود که بهفرمان خدا زن را به مال و ملک مرد تبدیل نمود و کسی نمیتواند علیه این فرمان چیزی بگوید و علیه آن سخنی بر زبان آورد.
در تمامی تاریخ بشریت شیوههای پایمال کردن انسانیت بسیار متفاوت بودهاند و البته به همان میزان عصیانهایی نیز که رویدادهاند متفاوت بودهاند. اما متأسفانه این یک واقعیت است که میگوید تاریخ ازآن کسانی است که پیروز گشتهاند. علیرغم مبارزه عظیم ذهنیتی و هستییابی نیز این ذهنیت زیاد به زنان جای نداده است و حتی میتوان ادعا نمود که زنان را نادیده انگاشته است.
اما همانگونه که در کلمه حریت زبان عربی نیز مشاهده میگردد، در اولین عصیان برای محافظت از خود بودگی خویش و در همه خیزشهایی که برای زندگانیای آزاد و شرافتمندانه، زنان برای محافظت از زندگانی، برای محافظت از هستی، برای محافظت از آینده و برای فروزان ماندن آتش امید، همیشه در صفوف قیام و حمله جای داشتهاند. این راستی از جانب بالادستان نیز قبول میگردد و این یک واقعیت است که گفته میشود در هر تغییر و تحولی در جامعه، اگر زنان با همه توان خویش مشارکت نمایند، مطمئناً این مبارزه پیروز خواهد شد.
به دلیل اینکه عدالت اجتماعی، یکسانی و مشارکت زندگانی و زندگی را از هستی خویش آفریدن، بهمثابه امانت با ارزش کیهان به زن اعطا گشته است، بر زن واجب میگردد که برای محافظت از زندگانی، وظیفهای که از او خواسته میشود را بهجای آورد و مطمئناً زن در بهجای آوردن این وظیفه هیچ موقع قصور ننموده است.
امروزه این بهمثابه واقعیتی آشکار قابلمشاهده است. به همین دلیل نیز گفته میشود که قرن ۲۱ قرن زنان خواهد بود که این حقیقت در واقعیت زنان کرد با همه توان خویش را نمایان میسازد.
اگر به ابتدای مطلب بازگردیم ، کلمه حریت یا آزادی کلید این نبرد سخت هستی یابی و ذهنیت را به ما نشان خواهد داد. آیا ما خواهیم توانست که اینگونه جهانی را بر سازیم که هیچ احتیاجی به کلمه حریت نماند. زیرا اگر در شخصیت زن، قیام جامعه برای زندگانی شرافتمند و آزاد ایجاد گردد، یا در معنای دیگر زنی برده وجود نداشته باشد، درنهایت احتیاج به کلمهای نخواهد ماند تا زن برده از زن آزاد جدا گردد. آن موقع در اطراف زن که زندگانی از آن فوران مینماید، آزادی از هستی آزاد زن نشأت میگیرد و آزادی مفهومی نخواهد بود که انسان برای آن کشته شوند.