• تعیین مرز برای شیوع خشونت علیه زن دشوار گشته است

    4 سپتامبر, 2019

    شیرین رودی آکام

    ذهنیت جنسیت‌گرای مرد سالار موجودیت خود را  با زن‌ستیزی هرچه بیشتر کامل می‌کند. این ذهنیت با ایجاد فضای سرکوب و خفقان برای  زنان در واقع سنگ‌بناهای نظام خود را مستحکم‌تر می‌نماید و موجودیت خود را با بر پایه‌های سیاست استثمار و استعمارگری بر رنج زن بنا می‌نهد. دشمنی و سرکوب زن با هدف به چنگ انداختن ارزش‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … می‌باشد. ارزش‌هایی که حاصل دسترنج‌های جامعه‌ی در پیرامون زن است. نظام مرد سالار با ایجاد سیستمی جهت اجرایی نمودن افکار و ذهنیت خویش از هیچ‌گونه اعمال آمیخته با خشونت دریغ نورزیده است. سیستمی که سنگ‌بناهای آن با ذهنیت جنسیت‌گرایی چیده شده است در معرض تهدیدات اجتماعی و فرهنگی بسیاری قرار دارد.

    با آغاز دوران گذار به جامعه‌ی دولت‌گرا جایگاه زن در تاریخ دچار انحراف بزرگی شد او رفته رفته از جایگاه الهه‌ی مادر رو به افول نهاد. تفکر و سیستم حاکم در راستای دست‌یابی به اهداف خویش که همانا تفکری ضد اجتماعی بود زن را مورد حملات ایدئولوژیکی- فیزیکی قرار داد.

    زن که سرآغاز مفاهیم و ارزش‌های بنیادین زندگی و برابری در جامعه بود از جایگاه اصلیش به پست‌ترین جایگاه تنزل داده شد. اینگونه بود که تحمیل و اجرای نظام برده‌داری بر جامعه ممکن شد. در غیر این‌صورت تحکم و اجرای نظام برده‌داری بر جامعه به راحتی پیاده نمی‌گشت. از همان ابتدای شکل‌گیری و مسیر پیشبرد سیستم دولت‌گرای مقتدر، زنان هیچگاه با این فکر همسو نگشته و تسلیم آن نشده اند.  مدام برای دفاع از فرهنگ و ارزش‌های حاصل زندگی اجتماعی طبیعی مبارزه کرده‌اند.  هرچند قیام و مقاومتی که از سوی زن روی می‌داد با سرکوب و حبس در گوشه‌ی خانه پاسخ داده می‌شد و به جز ملک مرد خویش بودن هیچ حقی برایش قائل نمی‌شدند. زن به وضعیتی در افتاد که دیگر از موجودیت و یا هویت حقیقی خویش دور گردانده شد. کم کم از زندگی طبیعی که خود با خلاقیت و عشق آفریده بود و در نگهداری آن با فداکاری نقش ایفا می‌نمود فاصله گرفت.

    زنان در ایران مورد صدمات نظام مرتجع و مستبد آخوندی قرار دارند. در تمامی عرصه‌های اجتماعی از سیاست گرفته تا هنر و اقتصاد، زنان محدودیت خاصی دارند و حق ندارند آنگونه که بیانگر حقیقت وجودی آنان است. در این عرصه‌ها فعالیت داشته باشند. زن الگو و بهترین نمونه‌ی زن، آنی است که در خانه به‌عنوان ماشین تولیدمثل و کارگری بی‌دستمزد مطیع و فرمان‌بردار آقای مالکش باشد. برای آزادی‌هایی که حق طبیعی اوست هیچ تلاش و اعتراضی نکرده چونکه او حق جدال و تلاش برای آزدی زندگیش  و دفاع خود را ندارد. رژیم فاشیست ایران با قانون‌های مرتجع خود زنان را در تمامی عرصه‌های زندگی مورد تهاجم قرار می‌دهد. او با جلوه دادن بهانه‌هایی نظیر عدم رعایت پوشش و عفاف اسلامی که با معیارهای شریعت همخوانی ندارد در محاکمه‌ها بانام عدم پایبندی به قوانین دولت حاکم که همان دولت زن ستیز است مجرم محسوب می‌شود یا اینکه در فضای باز و به دست عناصر دولت مورد اسیدپاشی قرار می‌گیرند. رژیم فاشیست و جنسیت‌گرای ایران با چنین اعمال غیرانسانی در برابر زنان محدود نمانده و با تصویب قوانینی که از ارتجاع و خشونت مرتبط با ذهنیت جنسیت‌گرایانه‌ نشات می‌گیرند در صدد است تا ازدواج در سنین کودکی را برای دختران مشروع و قانونی کرده. با استناد به این گفته که ازدواج در سنین ۹ سالگی حلال است راه را بر اعمال جنایت بر زنان در سنین کم می‌گشاید.

    با پرده برداشتن از واقعیت زن در این نظام به قول خود دموکرات و مدرن آشکار خواهد شد که با دید بی‌ارزش‌ترین موجود در جامعه به زن می‌نگرند که حق هرگونه اعمال سیاست‌های سودپرستانه بر او رواست. می‌توان گفت حالا دیگر زن بدون حق حیات و فقط به شکل کالایی کم ارزش درآمده است. امروزه در سرتاسر دنیایی که در احاطه‌ی نظام قدرت‌طلب مردسالار قرار گرفته است زن در تمام عرصه‌های حیات مورد فشار و سرکوب و خشونت واقع است. خشونت علیه زنان چنان شدت یافته و شیوع پیدا کرده است که نمی‌توان برای آن مرزی تعیین نمود. از انواع خشونت‌های فیزیکی و لفظی گرفته تا خشونت‌های روحی و روانی نسبت به زنان از هر قشر و جایگاهی با هر سن و سال و روش سلامت فکری و فیزیکی‌ای روا داشته می‌شود. حداقل سن خشونت‌های جنسی و فیزیکی در حق کودکان دختر در کشورهایی به مانند ایران و افغانستان به سن ۲ و ۳ سال رسیده است.

     

    مرد ظالم و آفریننده‌ی این دنیای تاریک و مرگبار هر روز هزاران زن را به خاطر فریادهای دردناکی که به گوش جهانیان می‌رسانند به مرگ تهدید می‌کند. این ذهنیت هرچند که خواسته باشد خود را روا کند اما در برابر خود با اعتراضات زنانی روبرو شده است که صدای خود را به گوش جهانیان رساندند. زن موجودی صلح‌طلب و آزادی‌خواهی می‌باشد که نادادپروری را نمی‌‌پذيرد. در تمام طول تاریخ می‌توان ردپای مقاومت زنان را در برابر ذهنیتی که به درازای پنج‌هزار سال سعی در به تملک در‌آوردن روح و جان زن را دارد دید. حقیقت را هیچ وقت نمی‌توان نیست انگاشت. این ذهنیت شاید توانسته باشد پرده بر حقیقت وجودی زن پوشانده باشد اما هیچوقت نتوانسته و نخواهد توانست آن را نیست بیانگارد. علی‌رغم سرکوب، فشار و اصرار نظام جهت ایجاد تزلزل، تحمیل، انکار و نابودی بر جایگاه زن در جامعه، او هرگز دست از جوهر وجودی خویش برنداشت و در راه دست‌یابی به حیاتی آزاد به مبارزه پرداخت. امروزه زنان وارد موجی از قیام‌ها و مبارزات شده‌اند که هر روزه گسترش بیشتری می‌یابد. مبارزات آزادی‌خواهی زنان به درجه‌ای از پیشرفت رسیده است که دارای تشکلات و جنبش‌های ویژ‌ه‌ی خویش می‌باشند آنان در این مرحله از مبارزات خویش مهر خود را بر تاریخ زده اند همانگونه که رهبرآپو می‌گویند: تاریخ آغاز بردگی زن نانوشته مانده و تاریخ آزادی زن در حال نوشتن است.

     

     

     



    کژار