• برچسب‌ها:, ,

    زن قربانی جامعه ی سنتی وجنسیت گرا

    21 می, 2019

    نسرین احمدی

    قشر زن درجوامع سنتی وجنسیت گرای خاورمیانه بخصوص جامعه ی ایران، به صورت مداوم درمعرض آسیب های اجتماعی بوده ومحکوم به زندگی اجباری وعاری ازحق انسانی شده است.

    آسیب هایی به اشکال مختلف همچون خودکشی، قتل، اسیدپاشی، ازدواج های اجباری، تجاوز و آزارهای جنسی خود را بروز داده و زنان را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته است.این وضعیت محصول و پیامد ذهنیت حاکم برجامعه که نشات گرفته ازذهنیت مردسالاری نظام ولایت فقیه وجنسیت گرای ایران است که با تفکیک جنسیتی، جنس زن را به عنوان هویت وانسان هیچ انگاشته وبه قشردرجه دوم جامعه تنزل داده است.

    یکی ازآسیب هایی که در سالهای اخیربه صورت متدوام رخ داده مسئله ی قتل هولناک زنان توسط نزدیکان آنان است. کشتن زنان به دست برادر، پدر یا همسرانشان فاجعه ای است که  دامن گیر جامعه ایران بخصوص شرق کردستان شده است. قتل دوخواهر درشهر سنندج توسط برادر  موضوعی ساده وعادی نیست .

    مطابق آمار به دست آمده 66%قتل ها به دلیل مشکلات خانوادگی و17%آنان بدلیل مسائل ناموسی رخ داده است، با این وجود بنا به ماده 630 و220 قانون اساسی ولایت فقیه درچنین شرایطی مرد خانواده حق مجازات و کشتن زن را داشته و جهت ارتکاب به قتل از سوی قانون قصاص نخواهد شد؛ بنا به این دلیل که  زن ناموس خانواده به شمار رفته ومرد اختیار تام  او را دارا می باشد.

    مشکلات ومعضلاتی که درجامعه رخ می دهد ومردم با آن دست و پنجه نرم می کنند نشات گرفته ازذهنیت مردسالارولایت فقیه بوده واین موضوعی ایدئولوژیک است که جامعه ای سنتی وجنست گرا به وجود آورده وفرهنگ وباورمردم را جهت دهی نموده و برخوردهای خشن و دیدگاهی جنسیتی را نسبت به زنان درجامعه مشروع وبه فرهنگ واخلاق جامعه مبدل کرده است.

    ذهنیت مردسالار که مرد را مالک زن در خانواده تعریف نموده هرگونه حقی را درسرکوب کردن زن به او اعطا نموده و زن را موجودی ضعیف وملک مرد می خواند. قتل های اخیر بیشتر تحت عنوان قتل های ناموسی صورت گرفته که این خود مسئله ای ذهنیتی است که مرد حق هرگونه رفتار را درجامعه داشته واین تنها زنان هستند که سرکوب، مجازات وکشته می شوند چون بنا به دیدگاه مردسالار جامعه ناموس خانواده لکه دار شده و حیثیت آنان به خطر افتاده است. حتی دربعضی مناطقی که سیستم عشیره ای حاکم بوده و رئیس عشیره فتوای کشتن زن رامی دهد وپدر یا برادر زن باید اوامر آنان را اجرایی کند. ذهنیت مردسالار وجنست گرا که زن را ضعیف تر از مرد، فاقد حق انسانی، بی اراده، ناقص العقل، محکوم به خانه داری و زایش ونگهداری ازبچه ودرچنین شرایطی مستحق مجازات ومرگ، آنهم از طرف نزدیکان خویش می داند. عقلانیتی که جامعه را به تاریکی سوق داده وبا این باور که بخشی از جامعه را که قشر زنان می باشند انکار کرده وبا خصومت با آنان رفتارکرده واذهان جامعه را دچار انحراف نموده است. همان گونه که دولت –ملت با خشونت، تحقیر وایجاد رعب و وحشت درمیان جامعه حاکمیت خویش را براقوام وملتهای جامعه توسعه داده است حال با تزریق ذهنیت مردسالاردرمیان خانواده ها از طریق مردان، تسلط واقتدار خویش را برهرعضو جامعه بخصوص زنان افزوده وجامعه را دچار اختناق نموده است. این وضعیت موجب تداوم یافتگی ذهنیت اقتدارگردولت درجامعه می باشد. زنان درچنین شرایطی نیازمند آگاهی وموضع گیری هرچه بیشتر جهت دفاع و کسب حقوق خویش می باشند. با سرکوب وکشتن زنان جامعه سرکوب و وادار به سکوت می شود اگر درجامعه ای اخلاق مبنا وپایه  اساسی است باید بیش از هرچیزی برابری وعدالت رنگ خود را نشان داده و در کانون باورها قراربگیرد اگر درچنین شرایطی تنها زن مستحق مجازات بوده وبا کشتن انسانی مشکلات حل شدنی و از آبروی خانواده ای دفاع می شود پس وظایف اخلاقی یک مرد درقبال جامعه وخانواده چیست؟ آیا تنها رعایت کردن ارکان اخلاقی وظیفه ی زنان بوده ودرمواقع انحرافات ومشکلات اجتماعی فقط زن مجرم و بایست مجازات گردد؟

    جهت برساخت جامعه ای برابر وعدالت خواه اخلاق زیربنای ذهنیت آن است. با خصومت ،انکار وضدیت با حقوق انسانی زنان، جامعه دچاراز هم پاشیدگی گشته و نقش ابزاری را درتداوم وگسترش هرچه بیش تر ذهنیت اقتدارگر دولت ایفا می نمایید. بنابراین تغییر ذهنیتی به مثابه انقلابی می تواند در ایجاد جامعه ای آزاد و دمکراتیک نقش مهمی ایفا نماید.

     



    کژار