• جویندگان حقیقت

    26 فوریه, 2019

    جویندگان حقیقت…

    به کرات شنیده ایم اگر میخواهید وضعیت سیاسی و اجتماعی کشوری را مورد ارزیابی قرار دهید ، ابتدا باید به وضعیت آزادی زنان آن کشور نظر بیفکنید .

    زنان بدلیل اینکه نیروی محرک ، پویا و همچنین نیمی از جامعه را تشکیل می دهند ، بیشتر مورد آسیب قرار می گیرند.

    هرگاه در مورد زنان به بحث و گفتگو می پردازیم ، بدون تأمل از پدیده های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی که روزانه زنان را مورد هدف می گیرد ، سخن به میان می آوریم . برهمین مبنا می‌توانیم با بررسی و تحلیلی مناسب ، به عوامل اصلی پیدایش این پدیده ها و مسائل پی برده و در همین راستا با بسترسازی مناسب و ایجاد راهی برون رفت برای گذر و پشت سر نهادن این پدیده و بحران ها ، روزنه ای یابیم.

    همانگونه که اشاره نمودیم ، عوامل اصلی پیدایش پدیده ها که رفته رفته به فاجعه مبدل گشته اند ، امری بسیار ضروری است که ابتدا باید بدان پرداخت. از آغاز پیدایش حیات تا کنون ، مراحل بسیاری سپری شده است که با بررسی و ارزیابی هرکدام از آنها ، با زوایای پنهانی برخورد می کنیم که هرچه بیشتر ما را با حقیقت زن و آزادی مواجه می سازد . اما چونکه موضوع اصلی ما وضعیت کنونی است این امکان وجود ندارد که بصورت وسیع تاریخ را باز نماییم ،  فقط با نگاهی گذرا علل و پیدایش آن را جستجو می کنیم . زیرا بدون ورق زدن تاریخ دیروز نمی توان تاریخ امروز را رقم زد . تاریخ دیروز و نیز تاریخ امروز دو حقیقت تفکیک ناپذیرند.

    از آغاز پیدایش حیات انسانی ، جنس مرد و زن با هم و به موازات یکدیگر در ضرب آهنگی یکسان و متحد حیات اجتماعی را بسر برده اند . با گذار زمان و مراحل  حیاتی ، ذهنیت های مرد محوری اندک اندک جامعه ، بویژه زنان را جهت تغییر در راستای نفوذ انحصاری هرچه بیشتر خویش ، آماده نموده و رفته رفته ضرب آهنگ یکسانی فروکش نمود . درطول این تغییرات و تحولات ، اقتدارگرایان وحاکمان جهانی جهت انباشت سرمایه و قدرت ، حیطه ی نفوذ خویش را گسترش دادند. در راستای این اقدامات ، جامعه بویژه زنان بعنوان پیشاهنگ به مقابله با نیروهای غاصب پرداخته و در این راه نیز ، هزینه های بسیاری را متحمل شده اند . تاریخ دیروز ما را با این حقیقت روبرو می سازد که زنان قربانی ذهنیت تمامیت خواهی و مردسالاری نیروهای منطقه ای و فرامنطقه ای گشته اند . در راستای این اهداف اقدام به گسترش و بازتاب هرچه بیشتر ذهنیت اقتدارگری و مردسالاری در جوامع نموده ، و در این میان جامعه زنان را بصورت ویژه ای هدف قرار داده اند . با چشم اندازی به جهان در می یابیم که ذهنیت مرد محوری همانند جامه ای بر سرزمین و جامعه رخت بسته است . البته قابل به ذکر است ، که شاید نوع این جامه در سرزمین ها متفاوت باشد؛ اما اصل ، ذهنیت مردسالاری و مرکزیت گرای  است که زنان را به عنوان جنس دوم می خوانند و همچنین ضعیفه خطاب قرار می دهند . در واقع ، این نوع نامگذاری و برچسب ها ، سیاستی است که نیروهای اقتدارگر به شیوه ای ایدئولوژیکی در مراحل برده داری ، فئودالی ، جنسیت گرایی ، دین گرایی و کاپیتالیسم و … در جامعه علیه زنان بازتاب داده و به امری عادی مبدل ساخته اند .

    در واقع امروز قدرت مداران حاکم ، زنان را در راستای تمامیت خواهی هرچه بیشتر و همچنین نفوذ استثماری خویش قربانی می نمایند . از ابتدای آغاز پدیده ی مرد محوری و بعدها سرمایه داری ، بیشترین نیرویی که قربانی گشته ، زنان بوده اند . اصطلاح قربانی ، در اصل واژه ای است که در راستای  فدا نمودن فرد برای دیگری یا هر موجود زنده دیگری جهت نیازهای مادی و معنوی یا هر گونه اهدافی دیگر به کار گرفته میشود . اما نیروهای تمامیت خواه ، واژه ی قربانی را همانند دیگر اصلاحات موجود ، از اصل و جوهره حقیقی دور ساخته و دچار از خود بیگانگی می نماید. دقیقا همان شیوه ای که جمهوری اسلامی ایران اکنون ، تحت نام حکومت اسلامی بر زنان فرض می نماید . نظام آخوندی ایران به هنگام استقرار در ایران با ساختار سیاسی مبتنی بر الهیات ، حکومت فاشیستی خویش را بنیان نهاد . در واقع با نقاب اسلامی چهره ی فاشیستی و زن ستیزی خویش را پنهان کرده است . از طریق آیین ، سنت و شریعت اسلامی و همچنین با تدوین قانون اساسی که این نیز ، سیاستی بود در قبال جامعه و بویژه زنان ، آنان را از حوزه های سیاسی و اجتماعی دور ساخت . در اصل این جامه ی سیاه هیچ گونه ارتباط و همخوانی با سرزمین ایران ندارد .

    نظام فاشیستی ایران سیاست زن ستیزی خویش را همانند سایه ، بر پیکر نیمی از جامعه که زنان آن را تشکیل می دهند ، اعمال نموده است .  زنان را از آنچه هست دور می سازند ، و همه خصوصیات و ارزشهایش را از او ستانده تا موجودی از وی بسازند که خود خواستار آن میباشند که این را نیز مشاهده می کنیم . همچنین با ایجاد و افزایش هرچه بیشتر معضلات اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی که به مانند گازهای شیمیایی ، مجرای تنفسی قشر زنان را فرا گرفته و مانع از تنفس و پیشرفت آنان میگردد . زنان نیز بدلیل خفقان موجود که حکومت فاشیست ایران برای آنان ایجاد نموده است ، به رغم میل باطنی ناچار به اتخاذ تصمیماتی اشتباه و اقدام به خودکشی می نمایند تا به فکر باطل خویش از شرایط موجود رها شوند . اعمال خودکشی ، خودسوزی ، فرار از خانه ، اعتیاد و … از گزینه های بد و بدتر است که زنان اینها را ترجیح  می دهند .

     این نیز اثباتی است بر کارکرد و چگونگی ساختار سوء مدیریتی حکومت فاشیستی ایران ، که زنان را در گرداب هر چه بیشتر قدرت و انباشت سرمایه ی خویش ، می بلعد . رویدادهای اخیر که زنان به دلایل نا معلوم به قتل می رسند ، از نمونه های بارز آن ، قتل زنی ساکن سنندج که بدست همسرش با ادعای مالکیتی بر او که به شیوه ای غیرانسانی کشته شد یا خودکشی دختران جوان دیگر در شهرستان های دهلران ، مهاباد یا حتی در شهر سلیمانیه واقع در باشور (جنوب) کردستان  میباشد . قتل ناموسی از دیگر پدیده های اجتماعی است که ذهنیت های مردسالاری و سنت گرا از طریق آیین و شریعت اسلامی و نیز قانون که در این راستا نقش اساسی و بنیادین ایفا می کنند ،  اعمال این امر را به  دست مردان در نقش پدر ، برادر ، همسر ، ولی امر و مردان قانون واگذار نموده ، جهت مشروعیت هرچه بیشتر این پدیده ها به حمایت از آنان می پردازند . همچنین در اینجا لازم وضروری است که نقش نهاد خانواده و جامعه را مورد بازبینی قرار دهیم ، زیرا یکی از کانالهای ارتباطی که ذهنیت مردسالار و فاشیست حاکم بر جامعه ، افکار و ایدئولوژی خویش را انتقال دهد ، خانواده و اجتماع است . جامعه انسانی قدمتی به درازای هزاران سال دارد ، که شامل عرف ، عادت ، سنت ، عقاید و باوری مختص به خویش می باشد . سیستم حاکم از این باورداشت و سنت ها بعنوان ابزاری در راستای منافع خویش استفاده مینماید . پایه های بنیادی خانواده ی اولیه تضعیف گشته و به چنان سطحی رسیده که نسبت به یکدیگر اعتمادشان کمرنگ شده ، و در قبال زن ، دختر و خواهر خویش بنا بر جایگاهی که ذهنیت مردسالاری به آنان واگذار نموده ، بدبین گشته و برآنان احساس مالکیت می نمایند . این نیز یکی دیگر از سیاست های ضد بشری ذهنیت اقتدارگر و جنسیت گرای حکومت فاشیستی ایران است ، که از طریق  نهاد خانواده عرصه ی فعالیت زنان را بیشتر محدود ساخته است . سیاست موجود خویش را به مثابه ی ارزش اجتماعی نام نهاده و مُهر ناموس برآن زده و بدان شیوه نمایان می سازد . در صورتی که در گذشته هیچ تمایز و تعارضی مابین جنس زن و مرد نبود و پدیده ای بنام مالکیت وجود نداشته و یکسانی و عدالت برقرار بود . آیا تابحال از خویش پرسیده ایم چرا به آسانی اجازه ورود هرگونه ذهنیت و حکمرانی را به فرهنگ و تاریخ خویش می دهیم؟ درصورتی که این ذهنیت و حاکمان با سرزمین و تاریخ ما سازگار نبوده  و با جوهر حقیقی در مغایرت می باشند .  

    اکنون نیز وضعیت اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه وارد مرحله ی نوینی از مقاومت ، مبارزه و اینکه چگونه باید بود؟ شده است . زنان با روشن ساختن جایگاه و حضور هرچه بیشتر خویش در حوزه های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی اقدام به فعالیت و مبارزه های مدنی نموده اند . اعتراض و خیزشی که زنان در سال 96 تا کنون تداوم بخشیده اند ، اثباتی بر این امر است . در عین زمان، یگانه نیرویی هستند که در راه  نیل به حقیقت با رشادت های بزرگ وهمچنین با حضور و نقش پیشاهنگی خویش جاودانه گشته اند. در همین راستا ، زنان جهت برساخت جامعه ای دموکراتیک و سیاسی هزینه های بسیاری را در گذشته و امروز متحمل شده و می شوند . چونکه ، سرشت آنان با یکسانی و عدالت یکی گشته و از مرکزیت گرایی ، تمامیت خواهی و اقتدارگری دوری می گزینند و نیز در تاریخ دیروز و امروز علیه ذهنیت مردسالار و حاکمان قدرت مدار به مبارزه پرداخته و بستر انقلاب را فراهم ساخته اند . در همین راستا حاکمان فاشیست ایران از تاریخ مبارزه زنان آگاه بوده و جهت سرکوب و از میان برداشتن این نیروی پویا ، دموکراتیک و آزاد باتمام سیاست های جنسیت گرای خویش تحت نام سنت ، شریعت ، دین ، از طریق قانون ، خانواده وجامعه سعی در ایجاد مانع و برکناری آنان می نمایند . اما زنان با همگرایی و انسجام هرچه بیشتر عرصه ی مبارزه و مقاومت را ترک نگفته اند و همواره رژیم استبدادی ایران را به چالش کشیده اند . اکنون نیز جهت پیشبرد این مبارزه باید زنان برخاسته از هر قشر ، جایگاه و طبقه ای  یک صدا گردند. چونکه اگر امروز در جامعه ما زنانی که بدلیل فقر اجتماعی ، اقتصادی ، قتل ناموسی و ازدواج در سنین پایین ، دچار آسیب روحی و فیزیکی می گردند و اقدام به خودکشی می نمایند ، باید تمامی زنان جامعه در قبال این فاجعه موضع گرفته و اقدامات لازم را انجام دهند . زیرا اگر در هر جامعه ای که زن مورد قتل ، تعرض و اهانت قرار میگیرد ، در واقع به تمامی زنان تعرض شده است . ذهنیت و حاکمیت موجود ، بر علیه زنان است و زنان باید نیروی خویش را بیشتر و گسترده تر نمایند و ما به مثابه ی جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) صیانت ورزیدن از حق و حقوق زنان را از وظایف اصلی خویش فرض نموده و در برابر خشونت های جنسیتی که  زنان با آن مواجه میشوند به مبارزه و مجادله میپردازیم . ما خواستار آزادی همه  زنان دنیا به ویژه زنان ایران و روژهلات (شرق) کردستان بوده و تا زمانی که اگر حتی یک زن و در هرکجای این کره خاکی که باشد ، مورد خشونت قرار گیرد ، به مبارزه ومجادله خواهیم پرداخت و از زنان صیانت به عمل خواهیم آورد و بانیان این خشونت ها را مورد بازخواست قرار داده و به سزای خویش خواهیم رسانده و تا ریشه کنی ذهنیت مرد سالار از مبارزه باز نخواهیم ایستاد .

    جامعه ی زنان آزاد شرق کردستان(کژار)

     

     

     



    کژار