• اتحاد نقطه عطف استقلال زنان

    9 ژانویه, 2019

    اتحاد نقطه عطف استقلال زنان

    بریتان آوستا

     مشارکت زنان درتوسعه ی سیاسی شاخص مهمی در  فرآیند سیاسی – اجتماعی جامعه می باشد. با وجود موانع اجتماعی، سیاسی وعرفی ، زنان هیچگاه از مبارزه و فعالیتهای خویش عقب نشینی ننموده وبرای نیل به اهداف خویش هر زمان در حال مقاومت بوده اند. در دهه های اخیر سطح مبارزات زنان ارتقا یافته و استعداد و توانایی های خود را نشان داده اند و نظام حاکم دیگر ناتوان از ایجاد مانع در برابر زنان می باشد. زنان ایرانی همیشه در طول تاریخ با مصلحت اندیشی های نظام موجود در چالش بوده و رویه ای متفاوت نسبت به آن اتخاذ نموده و این رویکرد تاکنون تداوم یافته است. تلاش ومبارزه ی زنان ایرانی برای دستیابی به جایگاه واقعی شان وهمچنین مبارزه در راستای رسیدن به آزادی و حقوق فردی و انسانی خویش و رفع نابرابریهای جنسیتی و کسب فرصتهای اجتماعی و اقتصادی برابر با مردان دارای تاریخی طولانی بوده و با ایستار خود این ویژگی عصیانگر خود را آشکار نموده اند. در ادوار مختلف تاریخ ایران و با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی موقعیت زنان دستخوش تغییرات بسیاری شده است.

    واژه واصطلاح حزب دریک  نظام سیاسی به گروها وانجمن هایی اطلاق می شود  که با مبارزات سیاسی وانتخاباتی سعی بر نظارت بر جریانها وفعالیتهای نظام حاضر دارند. سیستم سیاسی ایران در ادوار مختلف تاریخی دارای سیستمی استبدادی و به زبان عامیانه تر ارباب- رعیتی بوده و این روند تا دوره ی قاجار و آغاز انقلاب مشروطیت ادامه داشته است. نهضت مشروطیت تا حد قابل توجهی برساخت سیاسی نظالم حاکم را تغییر داد و باعث ایجاد افکار آزادی خواهانه در توده ی مردم گشت. با آغاز حکومت مشروطیت، مجلس تصویب قانون اساسی و انجمنها و فراکسیونها(گروه گرایی) تشکیل که با اهداف  وآرمانهای متفاوت تاسیس شدند. با انقلاب مشروطیت وتحول نظام سیاسی حاضر به نظام پارلمانی، شرایط به وجود آمده مستلزم پیدایش احزاب وگروه های مختلفی بود واین شرایط زمینه ساز پیدایش  احزاب سیاسی در ایران شد. در اوایل گروهها و انجمنها افکار وعقاید خویش را به جامعه القا می نمودند  با آغاز دوره دوم مجلس بر تعداد اعضا افزوده شد واولین احزاب سیاسی ایران به نامهای دمکرات عامیانه واعتدالیون به مجلس راه یافتند. اساس همه ی احزاب سیاسی در ایران به صورت متجدد (اصلاح طلبان) ومرتجع(محافظه کاران) تقسیم می شود.

    با آغاز انقلاب مشروطه وتحول نظام حاکم به نظام پارلمانی وآزادیهای سیاسی واجتماعی  فرصتی برای زنان ومردان آگاه و روشنفکر ایجاد گشت تا افکار وعقاید خویش را برزبان برانند. به طور کلی روشنفکران وتحصیلکرده های ایرانی پیشاهنگان پیدایش وآغاز حزب گرایی در ایران هستند که در این میان زنان فراوانی بودند که برای رسیدن به حقوق خویش دوش به دوش مردان در مبارزات مشارکت نمودند. از زنان اواخر قرن نوزدهم و اوایل انقلاب مشروطیت که مدافع حقوق زنان بودند بی بی خانم استر آبادی و تاج السلطنه شاهزاده قاجار و صدیقه دولت آبادی از موسسان اولین روزنامه ی سیاسی زن  بودند. زنان ایرانی در انقلاب مشروطیت دارای نقش بسزایی بودند وبه حمایت مادی معنوی آنان پرداختند و در دو جریان سیاسی آن زمان که  تاسیس بانک ملی وتحریم نساجی پارچه ی اروپاییان در۱۹۰۶حضوری پررنگ داشتند. اهمیت دوران انقلاب مشروطیت برای زنان از آن جهت می باشد که مطالبات واهداف زنان را از محافل ومکان محدود به عرصه های سیاسی- اجتماعی جامعه کشاند. یکی از دستاوردهایی که انقلاب مشروطیت برای زنان دربرداشت تاسیس مدرسه ی دخترانه بود. در اوایل مشروطیت عده ای به  ظاهر سوسیالیست به سبب تاثیرات سنتی جامعه از حضور زنان در مجلس ممانعت به عمل می آوردند اما زنان با مبارزه وفعالیتشان در دوره دوم به مجلس وارد شدند ودارای نشریه های مستقلی شدند که  طی این روند فعالیت زنان برای تحقق اهداف وحق وحقوقشان آغاز گشته است. هرچند در طی مسیر مبارزه و ایستادگی با چالشهای فراوان مواجه و فرازونشیبهای زیادی پیش رویشان بوده و تا امروز ادامه داشته و امروزه با انجمنها واحزاب مختلفی به فعالیت خویش ادامه می دهند. می توان فعالیت زنان در اوایل مشروطه را برای زنان فمینیسم ایران نقطه عطفی محسوب نمود. روزنامه ومجلات یکی از بهترین ومهمترین ابزار اطلاع رسانی  بودند که زنان تمامی اقشار واحزاب سیاسی اجتماعی  برای مطرح نمودن افکار و دیدگاه خویش استفاده نمودند.  بر همین مبنا زنان فعال در همین راستا آغاز به چاپ و نشر مجله و روزنامه کردند که خود ناشران ونویسندگان آن بودند. نشریه دانش شکوفه زبان، زنان نامه نسوان جز اولین روزنامه ومجلاتی هستند که زنان ایرانی در آن به مطرح نمودن افکار وعقاید خویش پرداختند.

    زنان در انقلاب ( 1357)۱۹۷۹ ایران که انقلابی کارگری واقشار ستمدیده در مقابل رژیم استبدادی پهلوی بود نیز پیشاهنگی را بر عهده داشته و در براندازی حکومت پهلوی پیشتاز بوده اند. اما این انقلاب کارگری در ایران ،به سبب نبود حرکتی سازمان یافته که در آن رهبری جامعه  را به دست بگیرد، سکان مدیریت را رژیم خمینی با سوء استفاده از اعتقادات و باور جامعه به دست گرفتند. در همین راستا زنان برای مطالبات خویش نظام موجود را به چالش کشانده وتسلیم خواسته های مردسالار رژیم نشدند. اعتراضات گسترده و فراگیر زنان ایران و شرق کردستان در ۸-۱۲مارس ۱۹۷۹در برابر دستور خمینی برای بازگشت حجاب اجباری اثباتی است بر مبارزات زنان در ایران.

    در اصطلاح واژه چپ به طور عام به گروههای کوچک وبزرگی که با افکار کمونیستی برای پیشرفت وتغییر نظام حاکم وبرای دستیابی به حقوق اجتماعی خویش مبارزه می نمایند.  چپ گرایی در ایران با پیشاهنگی گروهی ازروشنفکران وتحصیل کرده های که چه در خارج وچه در داخل با افکار کمونیستی آشنا شده بودند؛آغاز گردید. بدون شک با پیدایش چپ گرای در ایران وظهور احزابی چون دموکرات ها واعتدالیون در مرکز ایران؛ افزون بر گروَههای کمونیستی درمرکز ایران ؛در نقاط مختلف ایران مانند غرب ایران(شرق کردستان) گروهای مختلفی با پیشاهنگان روشنفکر که از آنان الهام گرفته بودند ظهوریافتند که از مهمترین آنان می توان به حزب دمکرات کردستان وحزب  کومله اشاره نمود که در راستای دست یابی به حقوق اجتماعی برابر وبرقراری عدالت و پیشرفت کردستان مبارزه نمودند. این سازمان ها سیاست دمکراسی برای ایران وخودمختاری برای کردستان را در پیش گرفتند.

     حزب دمکرات شرق کردستان همزمان با آغاز جنبش آذربایجان وبا تاسیس جمهوری کردستان در مهاباد در سال ۱۳۲۰تاسیس شد ودر این راستا دامنه فعالیت های خویش را گسترش دادند. به  موازات تاریخ چپ گرای در ایران وشرق کردستان همزمان آغاز پیدایش تاریخ چپ گرای زنان  هر چند نه به صورت محسوس ورسمی  می باشد. در میان مبارزان چپ گر زنانی بودند که نمیتوان از حضور وفعالیت آنان در راستای دستیابی به آزادی وبرابری چشم پوشی نمود.زنان دوش به  دوش مردان در تمامی مبارزات وسازماندهی خلق مشارکت نموده وبه فعالیت پرداخته اند. زنان در این احزاب کلاسیک کردی افکار وعقاید خویش را در موازات خواسته ها واهداف کلی سازمان در میان گذاشته وبرای دستیابی به برابری حقوق وتمامی فرصت ها اقتصادی سیاسی به مبارزه وسازماندهی  پرداخته اند وبا فدا کردن جان خویش حس میهن دوستی خویش را اثبات نموده اند.اما به رغم تمامی فعالیت ها ونقش زنان شرق کردستان در این احزاب ؛ دارای جایگاه وسازمانی زنانه مختص به خویش  نبودند که در آن زنان به شیوه ای سازماندهی شده ومستقل به فعالیت بپردازند.همیشه زنان در سایه قرار گرفته وآن طور که باید جایگاه آنان به شیوه ای مستقل نمایان نمی باشد.

    جنبشهای متعدد زنان برای مشارکت در عرصه های سیاسی، اقتصادی واجتماعی پدید آمد که با رشادتهای فراوان ومبارزه به مقابله با ذهنیت پدرسالار پرداخته وبرای آزادی زنان بدیلهای فراوان پرداخته اند. این جنبشها همزمان با شروع جنگهای ملی گرایانه با مشارکت سیاسی زنان تحت لوای مبارزه برای استقلال کشور به اوج خود رسید که آغاز جنگ جهانی اول نقطه عطفی بود برای گسترش فعالیتهای سیاسی وحضور زنان در تمامی عرصه های سیاسی- اجتماعی.  بایست بر این امر واقف بود که هنگام بحث از استثمار زنان نباید زنان شرق کردستان وایران را  خارج از این ذهنیت فرض نمود. دولت اقتدارگرای ایران دارای تاریخ کهنی در زن ستیزی می باشد و پایه های اقتدار خویش را بر اساس استیلا واستثمار بر زنان بنا نموده است. بر همین مبنا تامل بر موقعیت زنان شرق کردستان وایران  امری ضروری است و باید به آسیب شناسی مسائل اجتماعی – سیاسی زنان پرداخت و در پی راه حل ، استحکام ،انسجام و همگرایی زنان بود. با وجود استعمار واستثمار ذهنیت مرد سالار ایران بر زنان، تاریخ هر چند به صورت پراکنده اما سرشار از فعالیتهای سیاسی اجتماعی زنان برای تحقق برابری میان زنان ومردان بوده است.

    به طور کلی در  تاریخ مبارزات زنان ایران وشرق کردستان به سبب پراکندگی و عدم همگرایی و نبود جنبشی مستقل؛ آنگونه که باید به دستاوردهای ماندگاری دست نیافتند. بر همین مبنا و با توجه به تمامی تجربیاتی که زنان در طول تاریخ در انقلابها کسب نموده اند بایستی از آزمون های گذشته خویش پند گرفته و بر تجربیات خویش جامه ی عمل بپوشانند و در پی درک نقاط ضعف خویش بوده تا  بتوانند آن را چاره یابی نمایند. تا زمانی زنان نقاط ضعف خویش را شناسایی ننموده وآسیب شناسی نکنند نمی توان به جنبشی سازمان یافتە ومستقل که در آن تنها اراده زنان مد نظر باشد دست یافت .بر همین مبنا  برای رهای زنان از استیلا واستثمار سیستم ذهنیت مرد سالار وخارج شدن از تابعیت وملکیت آنان ؛اتحاد وانسجام لازمه کار بوده . بایستی  در وهله نخست مسئله زن را تنها مختص به یک قشر نپنداشت .باید بدون مدنظر قرار دادن طبقه وملیت ؛آزادی را برای تمامی زنان چه فارس ؛کرد ؛عرب بلوچ ؛آذری وباورهای متفاوت حق مسلم فرض نمود. بازگشت زنان به تاریخ ودوباره بازنویسی آن از دیدگاه زن از وظایف اصلی هر زن ایرانی وشرق کردستان می باشد افزون براین باید برای ثبت تاریخی حقیقی که درآن هویت وجایگاه زنان بر اساس واقعیت نمایان است؛سطح آگاهی خویش را بالا برده ودر تمامی عرصه های اجتماعی سیاسی حضور یابند. به گفته رهبرآپو«زن آزاد ؛زن سازماندهی شده می باشد» بنا بر این گفته سازماندهی یکی از ارکان اصلی آزادی می باشد وبرای دست یابی به آن باید دامنه‌ی مبارزات خویش را گسترش داد.



    کژار