مبارزهی آزادی، عشق و زیبایی
29 می, 2017زندان واژهای است که از دوران بچگی در ذهنم تداعی گر خشونت و هراس بود! به یاد دارم کلاس اول ابتدائی بودم امتحان ریاضی نمره منفی گرفتم، مرا با چند تن از همکلاسیهایم برای تنبیه از کلاس بیرون بردند، وارد حیات مدرسه شدیم که خانم توکلی ( خانم معلم)، آقا منصور( مستخدم مدرسه) رو صدا زد، من و همکلاسیهایم از ترس خانم توکلی جرات حرف زدن نداشتیم!!! آقا منصور به گوشه حیات مدرسه رفت کم کم داشت به پناهگاه نزدیک می شد، پناهگاه در گوشهی حیات مدرسه در اعماق زمین با پله های بسیار قرار داشت با دربی بزرگ وآهنین وقفلی زرد رنگ که بر رویش می بستند وچشمان مضطرب وآکنده از ترس منتظر اجرای حکم! صحنهای که سی سال از آن می گذرد اما ترس و وحشت آن روز را هیچ وقت فراموش نمیکنم.
فقط آقا منصور به داخل پناهگاه می رفت، به یاد دارم آقا منصور همیشه می گفت هرکس شلوغی کند یا درسش بد باشد به پناهگاه میفرستم. مکانی تاریک و پر از مار، موش، عقرب. پناهگاه برای ما همانند زندان و آقا منصور زندانبان. آقا منصور درب پناهگاه رو باز کرد ومن و همکلاسیهایم از ترس و وحشت به گریه والتماس افتادیم، اشک همراه با قسمهایی که تورو خدا مارو ببخشید قول میدهیم ازاین به بعد درسمان خوب باشد. گریه والتماس ما نه دل خانم توکلی رو به رحم آورد نه دل آقامنصور! دست یکی از دوستانم را گرفتند تا به پناهگاه ببرند، دوستم از ترس جیغ بلندی کشید وازحال رفت. حیات مدرسه به شکنجهگاه تبدیل شده بود و ازفضای امن خبری نبود و از همه جا بوی خشونت میآمد. بیچاره دوستم نقش بر زمین شده بود وما فقط گریه می کردیم. ناگهان خانم عربی (مدیر مدرسه) آمد وبا پرسش چی شده؟ اینجا چه خبره؟ به ما نزدیک شد؛ من و دوستانم در یک آن گویی فرشته نجات از راه رسیده باشد به آغوش او پناه بردیم. احساس امنیت از چشمانی که از اشک خیس شده بود می درخشید. با وساطت خانم عربی ما مورد عفو خانم توکلی قرار گرفتیم وقول دادیم بچه خوبی باشیم ودرسمان را خوب بخوانیم. آقا منصور درب پناهگاه رو با قفل بزرگ زرد رنگ بست وما دوباره به کلاس درس بازگشتیم. احساس رهایی در چهره من و دوستانم موج میزد. رهایی از حبس، تاریکی، مار، موش وعقرب و…
از آن روز به بعد از خانم توکلی وآقا منصور ودرب آهنی و قفل بزرگ زرد رنگ می ترسیدم. هر از گاهی ازپنجره کلاس به گوشه حیات پناهگاه خیره می شدم سوالهایی در ذهنم موج می زد اگر دوستم از حال نمی رفت ما الان زنده نبودیم؟ چرا خانم توکلی وآقا منصور نسبت به گریه والتماس ما توجه واهمیت خاصی نشان ندادند؟ اگر خانم عربی نبود واقعا مارو می فرستادن پناهگاه؟ یا فقط میخواستند ما را بترسانند؟ از آدمهای بزرگ می ترسیدم. به جزخانه، هیچ کجا احساس امنیت نمی کردم. خشونت و وارد شدن به حبس که ازکودکی با آن روبرو شدم خلایی به وجود آورد که مرا به گوشه نشینی وسکوت فراخواند. مکانی که افراد را از نظر جسمی و روحی تحت تاثیر قرار میدهد و آثار مخربی بر روان و جسم میگذارد.
زندان سازمانی است که بخشی از نظام قضائی یک کشور محسوب می شود و نظامها از کیفر وحبس بعنوان یک مجازات قانونی برای مجازات و گاهی ارعاب استفاده میکنند. سیستم زندان قدمتی به درازای تاریخ دارد، از زمان آدم و حوا، دورهی پیغمبران و تا به امروز رسیده است. زندانیان را می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود: قربانیان جرایم خصوصی، شامل افرادی که به ارتکاب اعمال خلاف قانون ( قتل،اعمال خشونت علیه افراد جامعه، روابط نامشروع و قاچاق مواد مخدر) مجرم شناخته شدهاند. جرایم عمومی وعقیدتی: کسانی که به خاطر عقیده، شیوهی تفکر، باورمندی وعمل، در راستای آن به حبس محکوم می شوند. این اتهامات دامنهی وسیعی دارد که از یک کشور به کشوردیگر بنابر ایدئولوژی حاکم متفاوت است. سوال اینجاست آیا فرد محکوم شده جزئی ازجامعه نیست؟ نباید دیدگاه او از سوی قانون حفظ شود؟ در کشوری که آزادی بیان و اندیشه وجود نداشته باشد افراد آن جامعه جهت ارائهی اندیشه فکری و عقیدتی وحقوق اجتماعی واقتصادی خویش به اتهام مخالفت با موازین اسلامی وقانونی محکوم به زندان سیاسی می شوند. تعریف از سیاست چیست؟ هدف وآرمانهای یک طبقه اجتماعی در مبارزه، تامین، حفظ حقوق ومنافع افراد جامعه است. نظام دولتی ایران بنابر ایدئولوژی حاکم ونادیده انگاشتن ارزشهای انسانی ( فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی)، سیاست را ابزاری جهت سرکوب وسکوت جامعه در برابر احقاق حقوق وعدالتخواهی بین خویش و جامعه احداث ساختهاند و معنا و مفهوم سیاست را تحریف نمودهاند. رویداد سال 58 که به کشته شدن هزاران افراد غیرنظامی منجر گردید که در تاریخ به " سی مانگ " نامگذاری گردید. واقعهی سال 62 تیرباران کردن 59 نفر در شهر مهاباد، اعدام دو خواهر انقلابی به نام های شهلا ونسرین کعبی در شهر سقز، همچنین در شهر کامیاران ظریفه باجلانی پس از شکنجه های بسیار به دار آویخته شد؛ واقعیتی که در روزگار ما نیز همچنان وجود دارد، اعدام شیرین علمهولی دختری از روژهلات کردستان در سال 89 بعد از سه سال حبس در زندان اوین. زینب جلالیان ( فعال سیاسی کورد ) مدت ده سال حکم حبس ابد را به بدترین شیوه از لحاظ جسمی وروحی از سوی نهادهای امنیتی متحمل میشود، آتنا دائمی ( مدافع حقوق کودکان) و هنگامه شهیدی (روزنامه نگار) زندانیانی که اوضاع جسمی و روحی آنها موجب بروز نگرانی نهادهای مدنی وحامیان حقوق بشر گردیده است. وقاحت دستگاه قضایی وامنیتی به جایی رسیده که برای تحقیر زندانیان سیاسی در زمان بازجویی به کنترل بدنی زنان وتست بکارت از آنها روی می آورند. از خانوادهی زندانیان به عنوان یکی از مهم ترین ابزارها علیه آنان استفاده میکنند. با خانواده زندانی تماس گرفته و آنها را تهدید می کنند یا به دروغ به زندانیان می گویند که اعضای خانواده او را بازداشت کردهاند تا زندانی را وادار به اعتراف خلاف واقع نمایند.
افسردگی ازدیگر پیامدهای طبیعی زندانیان است، طبق بند67 کنوانسیون حقوق زندانیان نیز آمده، زندانیان مرتکب جرائم جنایی وبزه باید از دیگر زندانیان تفکیک شوند زیرا شخصیت ورفتار چنین مجرمانی تاثیر سوئی بر سایر زندانیان خواهد داشت، این موضوع تاکنون در زندانهای ایران محقق نشده است وتقریبا تمامی زندانیان سیاسی دوران محکومیت خود را با زندانیان عمومی گذراندهاند. زندانیان سیاسی پس از آزادی از زندان بر اثرآسیبهای عمیق روحی وجسمی در دوران زندان تا مدتها یا تمام عمر، بازگشت به آغوش خانواده وجامعه نمی تواند مرهمی بر آنان باشد.
کمبود امکانات بهداشتی ودرمانی زندانیان زن در دراز مدت صدمات زیادی را به آنان وارد می نماید. به دلیل محیط نامناسب نگهداری زندانی وفاقد نور کافی به مرور زمان باعث دردهای عضلانی وکمر می شود وایجاد محیطی مناسب برای رشد حیوانات موذی در بند شده است و بلکه سالها مداوای آنان تاثیر چشمگیری بر سلامت آنان نگذارد.
اگر نگاهی گذرا به تاریخ بنگریم تمامی حاکمان قدرت، حبس را به جنگ ویژهای برای ایجاد ترس ، رام کردن افراد جهت خدمت کردن به حکومت خویش به کار بسته اند. از شیوههایی مثل تیرباران کردن، گیوتین، شمع آجین، تزریق سم، صندلی الکتریکی ودار زدن…
بنابراین بایستی تاکنون از تاریخ و دسیسههای دشمن تجربه کسب کرده باشیم که چگونه در برابراین سیاستها و جنگهای ویژه از خود دفاع نماییم. زندان برای آزادمردان و آزاد زنان جایگاه تسلیمیت و اصلاح نبوده بلکه جایگاه تعالی و مقاومت در برابر بیداد است. تاریخ روند گردونی خویش را با ایستار، مقاومت وژرف اندیشی انسانهای آزاد در نیل به واقعیات، اراده وایستادگی در هدف وآرمان را تا به امروز طی نموده است. در این چرخهی مقاومت، بدلهای سنگینی داده شد که می توان به زندان آمد(دیاربکر) در سال 1982 اشاره نمود که با مقاومت شخصیتهای انقلابی به تاریخ پیوست ونیز واقعهی زندانیان سال 1367 وهمچنین مقاومت وتسلیم نشدن چهرههای انقلابی سال 1389 در زندان اوین واین خود نشانگر باورمندی به خطی ایدئولوژیک است که حاکمان نظام را عاجز ساخته و آنان را به قدرت نظامی متوسل گردانیده وجنگ ویژهای را در جوامع انسانی به راه انداختهاند که با اراده وشجاعت تمامی خلقها این پروسهی جهانی ابطال گردیده ومبدل به آفرینش شخصیتهای هرچه انقلابی شده است که جهت رسیدن به حقوق انسانی و آزادی حقیقی از هرگونه مقاومتی فروگذار نخواهند کرد و ویژگیهای آنان مبارزه، آزادی، عشق و زیبایی است.