• خانه بخت بی بخت…

    14 مارس, 2017

    یکی از معضلاتی که در سالهای اخیر گریبانگیر نهاد خانواده در ایران شده، طلاق است. آمارهای تکان دهنده ای که در رسانه ها منعکس می شود، زنگ خطری برای جامعه ایران است. طلاق دارای ابعاد و دلایل بسیاری است که نیاز به بررسی وتحلیل دارد. یکی از دلایل طلاق، فروپاشی ارزشهای اخلاقی، کاهش سطح معنویات وافزایش سطح توقعات وکمرنگ شدن معیارها وملاکهای اساسی برای تشکیل خانواده ای سالم است.  دیگری افزایش میزان بیکاری، تورم و کاهش توان اقتصادی مردان در تامین مخارج خانواده ودر تنگنا قرار گرفتن، موجب بروز طلاق می شود. یکی دیگر از دلایل افزایش طلاق در ایران اعتیاد است که خود مسئله ی بسیار بغرنج است وهم اکنون در جامعه بیداد می کند ومعضلی نو نیست که در اینج به آن پرداخته شود. سوالی که در اینجا بایستی مطرح شود این است که جایگاه زن در خانواده چیست وشرایط بعد از طلاق چگونه خواهد بود؟ ذهنیتی که بر جامعه سنتی ایران تحاکم می کند این است که زنان بایستی در مقابل همه نابرابریها وستم مردان سکوت اختیار کرده و بنا به عبارتی (سوختن وساختن) . زیرا زنان بعد از ازدواج تحت مالکیت مردان درآمده وحق هیچ گونه دفاع از آزادی فردی وشخصی نداشته وبه زنی برده تبدیل می شوند. طلاق در جامعه ایران پسندیده نیست وبراساس قانون خانواده در ایران، زنان حق درخواست طلاق را نداشته واین حق به مردان داده شده است. با وجودی که زنان در همه موارد حق کشی قرار می گیرند اما حق دادخواست طلاق از آنان سلب شده است ودر صورت اقدام ماهها وحتی سالها در سالنهای دادگاه رفت وآمد می کنند تا حکم صادر شده ودر بسیاری موارد از همه حقوق خود صرف نظر می کنند تا سریعتر مراحل قانونی طی شود. مشکلات اصلی بعد از طلاق آغاز می شود زن مطلقه در جامعه ایران از هر سو مورد تعرض و سوء استفاده قرار می گیرد. سرنوشت چنین زنانی تراژیک است چون در اغلب موارد از سوی خانواده طرد شده وپذیرفته نمی شوند بنابراین به طعمه ای برای مردان هوسران وکارفرمایان مبدل می شوند. شماری از آنان برای تامین مخارج سنگین زندگی به مشاغلی ارزان قیمت باساعات طولانی کار که باعث هدر رفتن نیروی جسمانی بسیاری می شود، روی می آورند. بسیاری از آنان نیز ناخواسته به فحشا و ورطه اعتیاد کشیده می شوندودر نهایت تعدادی از آنها به دلیل تنها ماندن در میان کوران زندگی ونبود پشتوانه عاطفی ومالی خودکشی می کنند. یکی دیگر از قربانیان طلاق، کودکان اند که وضعیت آنها به مراتب وخیم تر از والدین است. کودکانی که از وجود یکی از والدین محروم شده وکمبود عاطفی، بر روح لطیف وحساس آنان تأثیر عمیق و منفی گذاشته وباعث بروز مشکلات شخصیتی آنان در بزرگسالاری می شود.بسیاری ازافرادی که به بزهکاری، اعتیاد وانواع جرائم روی می آورند، کودکان طلاق اند. بدون شک اگر در جامعه ای فرادستی وتحکم وجود داشته باشد راه بر چنین بحرانهای اجتماعی خواهد گشود ومادامیکه زنان به حقوق انسانی خویش دست نیابند راه رهایی از معضلات اجتماعی دشوارتر خواهد بود.



    کژار