• مصاحبه باعضو شورای مدیریت کژار، رونيا آوير در رابطه با نقش سيستم آموزشی دولت ایران باهدف نابودی زنان و جوانان در ايران و روژهلات كوردستان می‌باشد كه شما را به خواندن آن دعوت می‌نماییم.

    20 سپتامبر, 2017

    همان طور که می‌دانید سیستم آموزشی ایران، امروزه به ابزار آسیمیلاسیون و شکست اراده‌ی دانش‌دوستان و دانشجویان و به طور کلی شهروندان این کشور مبدل گردیده است. این سیاست پلید رژیم ایران با ظرافت و ماهرانه برنامه‌ریزی می‌شود و با سرکوب نمودن زنان و جوانان از درز وقایع و افشای سیاستهای خویش جلوگیری می‌نمایند.

     

    شيوه‌های اجرايی سياستهای دولت در زمينه‌های آموزش جوانان چگونه است؟

    یکی از اساسی‌ترین شيوه‌هايی که از سوی رژیم ایران در فضاهای تحصیلی به اجرا گذارده می‌شود سرکوب نمودن تفکراتی است که با اهداف نظام همخوانی ندارد و دوم پایه‌ریزی برنامه‌های آموزشی است که در آن به محصلان و دانشجویان حق انتخاب و اظهارنظر داده نمی‌شود. بدین معنا که تمامی محتوای دروس از سوی دولت تعیین و تألیف شده و تنها کار محصل اجرای خطوط تعیین شده و در انتها شرکت در امتحانات و آزمونها است. لذا هدف تدریس، خدمتگذاری بيشتر به دولت و نه جامعه بوده و صرفا به محصلان دیکته می‌شود. از اینرو سیستم ایران با به كارگيری دين و شريعت در صدد اثبات به افکار عمومی است که نظام آموزشی کشور کامل بوده و هیچ گونه کم و کاستی در رابطه با آموزش وپرورش و ایجاد شخصيتی آزاد و كارا ندارد.

    به علت ذهنیت واپسگرا و ارتجاعی رژیم ایران، دانشجویان و محصلان با مشکلات فراوان و لاینحلی روبرو هستند. نظام ایران با توسل به این روش دگماتیک و عقب‌مانده‌ی آموزشی خویش، حق هیچ گونه انتخابی را برای محصلان به رسمیت نمی‌شناسد و برای اجرا نمودن سیاستهای خویش از هیچ عملی فروگذار ننموده و تمامی برنامه‌های از پیش تعیین شده‌ی خویش را به فکر و قلب جامعه تزریق می‌کند. به این واسطه در صدد تحمیل فلسفه‌ی بی‌محتوای خویش به جوانان یعنی سرمایه‌های انسانی جامعه هستند؛ اعتراض در مقابل تضادها و تناقضات فکری مساوی با اخراج و بازماندن از تحصیل است و علاوه بر این پس از اتمام تحصیلات نیزهیچ گونه ضمانت شغلی وجود ندارد.

    در دوران تحصيل در ايران بيش از همه با كدام سیاست آموزشی رژيم ايران در رابطه با زنان و جوانان کورد و سایر اقلیتهای ایران چالش داشتيد‌؟

    یکی از بزرگترین پارادوکس‌های زنان و جوانان این بود که چرا با وجودی که من جوانی کورد و پیرو اهل سنت هستم، مجبور به یادگیری طوطی‌وار تاریخ فارس و مذهب تشیع هستم در حالی که درباره تاریخ ملت خویش اطلاعی ندارم. این بدان معناست که نظام دولتی ایران هیچ گونه حقی را برای سایر اقلیت‌ها و غیرفارسها به رسمیت نمی شناسد. در نتیجه هیچ فردی قادر نیست در مورد هویت، دین و تاریخی که به آن تعلق دارد، کسب آگاهی نماید. این سیاستها نه تنها در برابر دانشجویان کورد، بلکه برای افرادی که دارای کیش و ملیت متفاوت بودند هم، وجود داشت. این روش سیاست ویژه‌ای است که ازسوی نظام آموزشی ایران به گونه‌ای بسیار نظام‌مندانه طرح ریزی شده است. برای مثال تضادی که در فضای آموزشی بیش از هر چیز برایم جای سؤال داشت، حضور اجباری دانشجویان عرب و اهل سنت در دروس تاریخ شیعیان بود. در این دروس فقط و فقط نقش امامان شیعه در تاریخ اسلامیت، موضوع بحث بود و تاریخ و ارزشهای اهل سنت مورد حقارت قرار می‌گرفت. منظور من در اینجا حمایت از مذهب شیعه، سنی و یا هر مذهب دیگری نیست و لزومی به طرفداری نمی‌بینم، بلکه مقصد رفتارهای غیراخلاقی و آنتی دمكراتیک رژیم به اصطلاح اسلامی ایران است که در برابر همگان به اجرا می‌گذارد. اين سیاست در مورد زنان نيز به همان شيوه است، زن به عنوان نيمی از پیکره‌ی جامعه بدون خودآگاهی باقی گذارده می‌شود. سیاست آموزش و پرورش دقیقا براساس چنین نگرشی پایه‌ریزی شده است؛ به همین علت خلقهای عرب، کورد، آذری، بلوچ هر زمان در رتبه‌ی سوم و چهارم قرار داشته و زنان جوان در اين ميان به عنوان نيروی مؤثر و پویا در جامعه بیش از همه با نا‌برابری روبه‌رو هستند و بی‌تأثیر می‌‌گردند. بلکه این سیاستها به روشی آشکار انجام نمی‌گیرد، ولی افکار عمومی نیک می‌دانند که سیاستهای رژیم تماما براساس ذهنیت اقتدارگرا شکل گرفته و این دولت ديگر دربرابر اذهان روشن زنان و جوانان در جستجوی آزادی و برابری تاب نخواهد آورد.

    از سوی دیگر در سیستم ایران یک جوان کورد و یا هر جوان دیگر مجبوراست نیمی از عمر خویش را صرف به دست آوردن مدرک تحصیلی نماید کند تا بتواند در اداره‌ای استخدام شود. جوان کورد، عرب، آذری و بلوچ بایستی دارای مدارک کامل تحصیلی و بخصوص کارت بسیج باشند. همچنین به شناسنامه‌ها می نگرند تا مطمئن شوند که شخص مذکور در چند انتخابات ریاست جمهوری و سایر انتخابات شرکت نموده است. خلاصه تمامی این سیاستها از چنین ذهنیتی نشأت می گیرند. با چنین روشی در واقع در صدد ذوب هویت سایر خلقهای ایران در یک فرهنگ یعنی همان فرهنگ فارس تشیع است. در غیراین صورت فرصت قرارگرفتن درهیچ جایگاه مهمی را به آنها نمی‌دهند. به عبارتی دیگر دانشجویان خلقهای مذکور را وادار به دست آوردن یک لقمه نان در برابر سیاستهای همگون‌سازی رژیم می‌نمایند. این بدان معناست که شیعه و فارس بودن مورد تأیید رژیم است و یکی از اساسی‌ترین سیاستهای رژیم هموژن سازی جامعه‌ی ایران است. همانطور که می‌دانید رهبر آپو دردفاعیه‌ی خاورمیانه به این موضوع به طورمفصل پرداخته است " که جامعه‌ی هموژن برده‌ترین جامعه می‌باشد". بنابراین جامعه‌ای که به دنبال آزادی باشد، هرگز به این سیاستها تن در نخواهد داد.

    هدف ایران از سرکوب دانشجویان در دانشگاهها و مدارس چیست؟

    البته می‌توان از جوانب بسیاری به این پرسش پاسخ داد و به طور مفصل در مورد آن به بحث و گفت وگو نشست. اگر بخواهیم اصطلاح دانشجو را مختصرا توضیح بدهیم، می توان گفت دانشجو یعنی جوینده‌ی دانش، کسی که دوستدار دانش و خواستار دستیابی به حقیقت زندگی است. همانطور که می‌دانید انسان دارای شعوراست و می‌تواند خوب و بد را به سهولت از هم تمیز دهد، ولی رژیم ایران با اجرای سیاستهای سرکوب‌گرانه در دانشگاهها از رشد این نیروی پویا که در راستای پیشرفت فکری جامعه نقشی اساسی دارند، با تمام نیرو ممانعت به عمل می‌آورد؛ از این طریق در صدد خنثی نمودن اراده‌ی نیروی دینامیک جامعه و شخصیت است، زیرا اگر جامعه‌ای فاقد نیروی فعال جوانان باشد، طبیعتا جامعه‌ای فاقد اراده و ناتوان خواهد بود. باید خاطر نشان سازم که این سیاستها به شیوه‌ای ظریف و ماهرانه صورت می‌گیرند، به همین دلیل بایستی جوانان آگاه بوده و در برابر این سیاستها موضع گیریهای رادیکالی از خویش نشان دهند. پافشاری نظام ایران در سرکوب در عرصه‌ی آموزشی از این سیاست نشأت می گیرد و هیچ فرصتی برای اندیشه‌های نو باقی نمی‌گذارد. تنها هدف آن تبلیغ مذهب شیعه است که این کردار از لحاظ اخلاقی هم یک انحراف بزرگ بوده و با قوانین دین اسلام مغایرت دارد.

    باید به صراحت خاطر نشان ساخت که دانشجویان زن بیش از هر کسی متحمل این سیاستها می‌شوند. در واقع رژیم جنسیت‌‌گرای ایران تنها به سرکوب دانشجویان زن بسنده ننموده، بلکه در چند سال اخیر با حذف بسیاری از رشته‌های تخصصی برای زنان، عرصه‌ی آموزشی را بر آنان تنگ‌تر نموده و بدین ترتیب از حضور زنان در بسیاری از عرصه‌های اجتماعی جلوگیری می‌نماید و این سیاست نشان‌دهنده‌ی اوج ذهنیت پدرسالاری است که روزانه شاهد آن هستیم.

    پیام یا پیشنهاد شما برای زنان و جوانان ایرانی چیست؟

    @page { margin: 2cm }
    p { margin-bottom: 0.25cm; direction: ltr; line-height: 120%; text-align: left; orphans: 2; widows: 2 }

    ما همه نیک می‌دانیم که جامعه‌ی ایرانی و به خصوص جوانان و دانشجویان ایرانی در شرایط سختی به سر می‌برند و دائما تحت نظارت رژیم قرار دارند و به عنوان بزرگترین تهدید برای نظام محسوب می‌گردند، پس می‌باید جوانان بر این امر آگاهانه واقف باشند که تا زمانی که نیروی خویش را در برابر رژیم ایران سازماندهی و متحد ننمایند، نمی‌توانند به عنوان نیروی چاره‌یاب عمل نمایند. بنابراین بایستی جوانان ایرانی دست به دست هم داده و به وظیفه انقلاب‌گری‌ خویش در برابر رژیم مردسالار ایران عمل نمایند و مبارزه‌ای نوین با شیوه‌ای نو آغاز نمایند. در این راستا سیستم مدرنیته‌ی دمکراتیک که از سوی "رهبر آپو" ارائه شده بهترین و ایده‌آل‌ترین سیستمی است که هم ماهیت کیهانی داشته و هم تمام موازییک‌های فرهنگی را دربر می‌گیرد.



    کژار