• برچسب‌ها:,

    نظم کیهانی برابری و دموکراسی

    14 ژوئن, 2019

    الهه بهرامی

    برابری و دموکراسی دو اصطلاحی که بصورت متوالی باید در ضرب آهنگی یکسان قرار بگیرند تا به موازات آن جامعه وافراد آن به رشد و خودکفایی هرچه بیشتر دست یابند.

    اصطلاح دموکراسی یا خودمدیریتی اجتماع، جهت دهی و سازمان دهی فرد و جامعه را فرمول بندی کرده و با ساختاری سیاسی بدان شکل می دهد. به موازات آن اصطلاح برابری، تمامی افراد را به مقیاسی برابر در سکویی هم سطح قرار داده تا ضرب آهنگ برابری به گوش همگان برسد. در اینصورت است که فرد وجامعه به موازات یکدیگر در یک رأس  قرار می گیرند.

    بارها شنیده ایم که برابری و دموکراسی در اعصار پیشین با رویه ای بهتر و کاراتر در حیات اجتماعی واقتصادی بکار گرفته شده است. اما آیا می توان برابری و دموکراسی را تنها به جامعه انسانی محدود نمود؟ اگر پاسخ مثبت باشد نشان براین امر است که به چارچوبی از پیش تعریف شده اکتفا نموده که هر چیزی را به جامعه ی انسانی محدود می نماید. اما واقعیت امر چیزی فراتر و پنهان تر از آنی است که با چشم و حس لامسه بتوان آن را مشاهده یا لمس نمود. در اینجا  موضوعی که بسیار حائز اهمیت است، نوع نگرش و تفکر آدمی ست که سبب می گردد انسان به آن سوی مرزها راه یابد. با چشم اندازی به زوایای پنهان حیات درمی یابیم که آهنگ توازن در تمامی ابعاد حیات برقرار شده است. بایست به طبیعت نگریست که چگونه به انسان یاد داد از خویش محافطت نماید، جهت رفع گرسنگی حرفه شکار را بیاموزد وهمچنین برای حفظ موجودیت و تداوم نسل خویش تولید مثل نماید. اینها به تمامی صحت برامر حقیقت وجود کیهان است که طبیعت و انسان در خور او شکل گرفت. کیهان، مجموعه یا گروهی از اجزا وعناصری منظم و پیچیده است که با هم کار می کنند وهدف معینی را دنبال می نمایند. در این زمینه می توان به طبیعت نگریست که عناصر وموجودات زنده در طبیعت، چگونه بصورتی زنجیره ای در هم گره خورده وتعادل وتوازن موجود میانشان را حفظ می کنند. به موازات آن باید بر فراز بلنداییش پرواز کنی وبه اعماقش سفر نمایی تا حقیقت و واقعیت او را کشف کرده و درک نمایی. در این صورت است که به حقیقت و واقعیت کیهان که انسان میکروکیهان است خواهی رسید و همزمان به شناختی از جامعه ی انسانی پی خواهی برد

    با پیدایش و ظهور جامعه ی انسانی، افراد آن سیستم مدیریت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… جامعه را بر پایه ی دموکراسی و برابری استوار نمودند. با نگاهی به سیر تاریخ درمی یابیم که زنان و مردان چگونه و به چه شیوه ای حیات واجتماع را مدیریت و سازمان دهی کرده و در حفظ و نگهداری آن تمامی کوشش خویش را بکار گرفته اند. در همین راستا باگذر زمان و همچنین پیشروی نیروهای مرکزیت گرا وتمامیت خواه بر جامعه ی انسانی باعث شد دموکراسی و برابری در چارچوبی متفاوت تر تعریف گردد و به دیگری تبدیل گردد. با گسترش حوزه ی نفوذی انحصاری سرمایه وقدرتی حاکمان برجامعه تبدیل به روند و الگویی در اجتماع انسانی شد. بر همین اساس بود که برتری انسان بر طبیعت و سایر دیگر اجزا و عناصرحیات پدید آمد و جامعه ی انسانی را بمراتب بیشتر از جوهره ی حقیقی خویش دور گرداند.

    پدیده ی دولت ملت که پروژه ی نیروهای هژمون گرا جهت مدیریت جامعه است، در راس مدیریتی این انحصار قرار گرفته و  بمراتب بیشتر در اهمال ورزیدن ماهیت و هویت دموکراسی و برابری نقش بسزایی را ایفا می نماید. افزون براین، تعاریف ومفاهیمی که در این زمینه ارائه و تدوین می کند جامعه وافراد آن را دچار نوعی بیگانگی هویتی می کند. به موازات سیاست موجود اجتماع، طبق تعریف و تفسیر ایدئولوژی قدرت و سرمایه تحت نفوذ و سایه ی حاکم در آمده و به میزانی بسیار استقلال و اراده ای آنان را در قبال خویش وجامعه می رهاند. افزون براین تبعیضات نژادی، جنس، زبانی، ملی، باوری، مذهبی و… را بهمراه دارد که در این زمینه می توان به حکومت ایران اشاره نمود که از لحاظ تنوع ملیتی، مذهبی، زبانی و… به موزاییک خلقها شهرت دارد. اما حکومت حاکم از راه شریعت اسلامی و تدوین قانون اساسی حقوق اولیه ی انسانی و شهروندی جامعه را اهمال نموده و تک زبانی، ملیتی و پرچم را رسمی می خواند. این نیز اثباتی است بر موضع گیری ذهنیت مردسالاری، هژمون گرایی و دولت ملت که اصل اصطلاح دموکراسی و برابری را از طریق احکام الهیات و قانون اساسی به تحریف بکشانند.    

    به موازات استبداد موجود، نیروهای مردمی در برابر استبدادگران وغاصبان تاریخ کیهانی سکوت ننموده و با فداکاری و جان فشانی های خویش فریاد دموکراسی و برابری را تابه امروز در سرتاسر جهان سرداده اند. همراستا با آن زنان و مردان در اجتماعات جهان با تشکل های جنبشی، حزبی و سازمانی علیه هژمون گرایان و اقتدارگرایان به مقابله ایستاده و جهت بازپس گیری و احیای دوباره ی دموکراسی و برابری در جامعه اقدام به مبارزه و مقاوت نمودند. در این راه هزینه های بسیاری را متحمل شدند اما در راه هدف  و آرمانهایشان اصرار ورزیده وتمامی موانع را هموار ساختند.

     به چه میزان فرد یا افراد در قبال ماهیت و هویت خود وجامعه دانش و آگاهی موردنظر را کسب نمایند به همان میزان در تعیین سرنوشت خویش و اجتماع صیانت های لازم را بعمل می آورند. چونکه برابری و دموکراسی همانا کفه ی ترازو می ماند که در انجام سبک-سنگینی بوسیله ی سنگ ترازو « در اینجا منظور افراد جامعه است» تعادل وتوازن مدنظر جهت برساخت جامعه ای آزاد و سیاسی را بدست خواهی آورد. 

     



    کژار