روحیه آپوئی، رسیدن به روشنایی و قهرمانی
20 می, 2022ژیان ماردین – عضو شورای رهبری کودار
هفتهی قهرمانی به چه معناست؟ برای خلق کورد و تمامی جامعه بشری بیانگر چیست، این لحظه چگونه و چه وقت رخ مینمایاند. تاریکی و روشنایی ارتباط تنگاتنگی دارند. هرگز هیچ شخص و اجتماعی حاضر به قبول تاریکی بر حیات خود نبوده. پس از هر تاریکی لحظهی طلوعی در انتظار نشسته که تمامی جهان را روشن خواهد نمود. جامعه بشری از همان سرآغاز حیات اجتماعی خود، بر علیه تاریکی مبارزه نموده و چنان قهرمانانی ظهور یافتهاند که در راه رسیدن به حیاتی روشن مبارزه نموده و جان خود را فدا نمودهاند. قهرمانی از دیدگاه هر خلق، ملت و سازمانی، تعریف ویژه و مختص به خود را دارند. طبعا برای واژه قهرمانی، آن هم برای قهرمانانی که در دل و اندیشه جامعه جاودان گشتهاند، در میان خلق کورد، بویژه در جنبش آپوئیستی، تعریفی ویژه وجود دارد. رفیق مظلوم دوغان در روز 21-3- 1982 در زندان آمد در برابر ظلم و روح تسلیمیتی که اشغالگران بر زندانیان روا میداشتند، فریاد ” مقاومت زندگیست و تسلیمیت خیانت ” فریاد برآورد و با برافروختن سه چوب کبریت بدن خود را به آتش کشید. از آن پس کاوه معاصر گشت و مهر خود را بر صفحات تاریخ زد. او و همراهانش با مقاومت و اراده آزاد مبارزه نموده و این حقیقت را به حاکمیت فاشیست فهماندند که قادر به شکست اراده آنها نیست. در سالروز این عملیات و پس از گذشت 8 سال، رفیق زکیه آلکان بر خط مشی مظلوم و در برابر سیاست امحا و انکار خلق کورد، بر بلندای قلعهی شهر آمد دست به عملیاتی فدائی میزند. در 1994 نیز رفقا بریوان و روناهی درون انجمادی که اروپا را در میان گرفته، بدن خود را به آتش کشیده و به شعلهی روشناییبخش حیات خلق کورد و تمامی خلقها مبدل گشتند. رخشان دمیرل قهرمان نیز در قلعه قدیفه شهر ازمیر در برابر بیعدالتی و ناحقی که بر خلق کورد روا داشته میشد عملیاتی فدائی به همان شیوه به انجام رسانید. ارادهی راسخ این مبارزان پایههای ایدئولوژی رهائی زن را بنا نهادند. شخصیتهای جستجوگر و مبارزی چون رفیق سما، زنان را سازمان بخشید و نیروی برساخت ایدئولوژی نوین جهت حیاتی نوین گشت. اینان قهرمانان جاویدانی هستند که خاری هستند در چشم دشمنان، لحظه به لحظه همچون خنجری بر قلب آنان فرود میآیند. آتشی گشتند جهت از میان بردن خونخوارانی چون ضحاکهای معاصر. در راه حیات آزاد جامعه جان خود را فدا کردند. خوفی گشتند در دل ظالمانی چون اسد اختای شکنجهگر. اشغالگران در کوردستان، امکانی جز یک زندگی عاری از شرافت و بیحیثیت را برای خلقی که هیچ انگاشته میشد باقی نگذاشته بودند. خلقی که حقش پایمال شده، هرگونه برخورد زشتی بر او اعمال شده و با سیاست انگلستان در سرزمین خود از هم دور و پراکنده گشتند. رهبر آپو در جائی وضعیت خلق کورد را با ضربالمثلی تحت عنوان ” خرگوش فرار کن و تازی بگیر ” وضعیتی درمانده و بیاراده تعریف نموده است. یکی از اهداف حاکمان در پراکنده نمودن خلق کورد، استثمار هر چه بیشتر آنها بود. خلق کورد توسط ذهنیت و نظام حاکمیت فاشیست، محکوم به سکوت و بردگی لایتناهی گردانده شده بود. به عنوان مثال در دورانی که رفیق مظلوم دست به عملیاتی اینچنینی روشنگرانه زد، راهی جز تسلیمیت و بیارادگی در برابر تاریکی پیشروی خلق کورد و مبارزان آپوئی باقی نگذاشته بودند.
رفیق مظلوم و همراهانش در زندان آمد، با هرگونه شکنجه و برخورد غیر انسانی روبرو ماندند. روحیهای آپوئی و جسارتی قهرمانانه برای گذار از چنین دوران و مرحلهای از مقاومت غیرقابل گذشت مینمایاند. تنها بدین طریق ممکن بود خلق کورد را در برابر سیاستهای اشغالگرانه آگاه و در برابر حاکمیت فاشیست کمالیستها ایستادگی نمود. این نیز چیزی نبود جز انجام عملیاتی با روحیه و جسارت آپوئی. اشغالگران راهی جز این برای مبارزان آپوئی باقی نگذاشته بودند. بدون شک رهائی از تاریکی تحمیل شده از سوی اشغالگران، به روحیهای انقلابی و قهرمانانه نیاز داشت. روحیهی قهرمانی به حیات زنان و خلق کورد روشنایی بخشید تا بتوانند از گرداب تاریک استعمارزدگی خارج شده و از خاکستر خویش، دوباره شخصیت خود را احیا نموده و نظام فاشیستی دشمنان را نیز با فروپاشی روبرو گردانید. این قهرمانهای جاوید، نویدبخش و راهنمای سازمانیافتگی و مقاومت خلق گشتند. وقتی ما بعنوان همرزمان این مبارزان قهرمان، به ارزیابی جایگاه ایشان در مبارزات خلق کورد میپردازیم، شیوه عملیات و حیات این رفقا به رهنمود و بهانهای برای ارتقای مبارزاتمان تا پیروزی مبدل میگردند. درک و اجرائی نمودن چنین قهرمانانه زیستن و انجام عملیات در برابر دشمنان اشغالگر در تمامی عرصههای مبارزاتیمان، وظیفه هر شخص آزادیخواه و جستجوگر حقیقت میباشد. وقت آن رسیده که ما نیز بر اساس روحیه چنین قهرمانانی، تمامی امکانات و نیروی خود را بر علیه فاشیسم به کار بسته و مبارزه نماییم. این روحیه قهرمانی در نمود رفقای مبارز چون آرین میرکان، بارین، چیاگر و …. بارز گشته و این خطمشی مقاومتی زنده و پویا، اشغالگران کوردستان را از میان برمیدارد.
این حقیقت که جنبش پ ک ک و مبارزان آن نیز کارگران و زحمتکشان اصلی این مرحله از تاریخ مقاومت خلقهای ستمدیدهی جهان هستند، بر کسی پوشیده نمانده. این در حالیست که همزمان با نزدیک شدن سالروز جهانی کارگران و زحمتکشان، حملات نظام استثمارگر سرمایهداری جهانی و مزدوران و دولتهای فاشیستی منطقه بر مبارزان پ ک ک شکل نوینی به خود گرفته است. نظام استثمارگر و اشغالگر نیز ظاهرا و در راستای فریب جامعه، این روز را ارج مینهد. اما چنانچه بر همگان آشکار گشته، کارگران در کوردستان و منطقه، توسط نیروهای نظام فاشیستی بازداشت شده، مورد تهدید قرار گرفته و بدون هیچ پروایی مورد شکنجه و ظلم قرار داده میشوند. جامعه به ارتش بیکاران نظام مبدل گردانده شدهاند. تمامی اینها طی سیاستگذاری ویژه توسط دولتها صورت میپذیرند. این سیاستها جهت گرسنه و محتاج نگه داشتن جامعه و ورافتادن افراد به ورطه موقعیت دوندگی و سردرگمی دائمی در راه دستیابی به یک دستمزد روزانه برای سیر کردن شکم خود، به صورتی همه جانبه پیاده میشوند. بعنوان مثال در شرق کوردستان و ایران افراد جامعه، تحت لوای کار و کارگری، یاد میگیرند که چگونه به مزدوری و خیانت بر علیه جامعه خود در نیروهای بسیج بپردازند. کولبری نمایند و بار ثروتمندان و رباخواران سرمایهدار را فرسنگها بردارند و جابهجا نمایند. اخیرا رژیم اشغالگر ایران در کوردستان به توزیع کارت کولبری در میان کولبران اقدام نموده و از این طریق چهرهای مشروع به کولبری بخشیده، در روندی سیستماتیک و آگاهانه آنان را به کولبری تشویق نموده و روزانه در لبه مرزهای خود، آنان را تیرباران نموده و از میان میبرد. این قبیل از برخوردهای رژیم در برابر جوانان کورد، در هیچ یک از تعرفههای برخورد انسانی قرار نمیگیرند. بیکاری و به کار بردن مواد مخدر را به کار و مهارت جوانان مبدل کرده و نسلی تنبل و ناکارآمد و نهایتا نیز بدون نیرو و توان مخالفت و تحولات اجتماعی مینماید. دولت دشمن اقتصاد بوده و امکانات موجود در جامعه را به سرقت برده و در راستای منافع خود به کار میبندند. سیاستهای اقتصادی اقتدارگرایان همه به نفع یک نفر برگزیده هستند. بعنوان مثال صد نفر در یک کارگاه به کارهای طاقتفرسا پرداخته و در نهایت یک نفر ثروتمند و مرفه میگردد. کارگر خسته و فرسوده میگردد و دستمزدش کفاف زندگیاش را نمیکند.
جامعه بر این امر واقف است که دولت قابلیت سیاست و خلاقیت اقتصادی، کار خود جامعه میباشد. پس جامعه بایستی به اقتصاد کومینال بپردازد. تجربیات و دستآوردهای تاریخ حیات اجتماعی در زمینه اقتصاد کومینال و تعاونیهای دمکراتیک را به خوبی مورد بررسی قرار داده و بایستی از این پس هیچگونه چشمداشتی از دولت نداشته و به تربیت جوانان مستقل و بااراده بپردازد. نیروی اجتماعی از هر نیرویی فراتر بوده و نبایستی جوانان بویژه زنان جوان بدنبال یافتن مکان و فرصت اقتصادی درون ساختار فاسد رژیم حاکم نباشند. بعنوان یک راهکار میتوان گفت؛ چند خانواده با همبستگی درون یک تعاونی کشاورزی یا نسبت به شرایط خود در یک کارگاه گردهم آمده، با هم فعالیت نموده و دستآورد و محصولات کسب شده را با هم و برابر به کار گیرند. کارگری اگر ارادهی کارگر در آن موثر بوده و کار به صورت کومینال صورت گیرد، ارزشمند میباشد. در غیر اینصورت بردگی و خدمت به ذهنیت و بدنه ناکارآمد نظام سرمایهداری میباشد.