سرطان جنسیتگرایی و مرگ سلولهای آموزش
13 اکتبر, 2021رزرین کمانگر
برای هریک از شما آموزش بە چە معناست؟ اصلا تا چە اندازە بە آموزش اعتقاد دارید؟ چند از دختران جامعە حتی برخورداری از آموزش برایشان بە آرزوی محال و دست نیافتنی مبدل شدە یا کمی آن سوتر و در جبهەی مخالف، برخی دیگر بدلیل برخورداری از همان حق، خودشان را بهتر، برتر و آزادتر از زنان دیگر دانستەاند؟ چند درصد با مخالفت خانوادە مواجە گشتەاند یا در مقابل وقتی از این مانع گذار نمودند، چە گاهی برای تغییر وضعیت هم جنسشان برداشتەاند؟ آیا حضور در دانشگاە و کسب مدارج و مدارک عالی برای زنان جامعە هدف بودە یا ابزار؟ آیا آنها را بەسوی شناخت از خود و جامعە سوق دادە یا غریبگی و بیگانگی با جامعە خویش؟ هدف از طرح این سوالات، ارائەی بهتر و ایجاد زمینەای بیشتر برای تحلیل و ضعف آموزش زنان در جامعەی ایران میباشد. امیدوارم کە این مقالە بتواند جواب مفید بە همەی این سوالات دادە و بە راهکاری مبدل شود برای حل مشکلات آموزش زنان.
آموزش دادن دختران، مثل آب دادن بە درختان باغ همسایەاست.
این مصداق، ضرب المثلی آسیایی است کە در بسیاری از خانوادەهای شرق کوردستان و کل ایران نیز بە عینە بە چشم میخورد. اما چرا تا بە این حد رواج دارد؟ یا اینکە چنین جملەای ماحصل کدام ذهنیت است و چە فکری آن را تغذیە مینماید! قابل بحث است. متاسفانە پدیدەی ازدواج دختران در میان بسیاری از خانوادەها، بسیار مهم تراز آموزش است، شاید برای برخی از این خانوادەها، آموزش، آگاهی، تحصیل و پیشرفت دخترشان رسمیتی آنچنانی نداشتە باشد، اما دخترانشان حتی اگر در سنین کودکی ازدواج کنند افتخار است و چون معتقدند کە آن فرزند ازدواج میکند و از نزد آنان میرود، پس متعلق بە آنان نیست، پس فایدەای در فرستادن آنان ڤە مدرسە نمیبینند. حتی بعضی اوقات وضعیت جدی حاد میشود کە بسیاری از مادران و پدران، امر آموزش دخترشان را بیهودە و صرف هزینە و وقت میخوانند. مناطق محروم و دور افتادە. و در مناطقی کە ذهنیت مردسالار حکم فرمااست و ارزشهای مردمدارانە رواج دارند، این وضعیت بە مراتب بیشتر است. در بسیاری از آمارها نشان دادە میشود کە در 3 کودک کە بە مدرسە نمیروند 2 کودک حتما دخترند.
سوق دادن دختران بە نقش همسرداری و خانەداری
هریک از ما کە دوران کودکیاش را بە خاطر بیاورد، متوجە نقش واهمیتی کە مادرش، پدرش و خانوادە و اطرافیانش بە همسرداری خانەداری و تشکیل خانوادە دادەاند، خواهیم شد. بخصوص آنکە این امرها، تحت نام عرف، عادات و ارزشهای جامعە و خانوادە محسوب میشوند. از اسباب بازیهای کودکانە کە عروسک و وسایل آشپزخانە گرفتە تا انتخاب رنگهای بە اصطلاح دخترانە ولالای گفتن بە عروسکش، نقش خانەداری است کە از همان اول کودکی بە ذهن کودک تزریق میگردد و اما هم آن است کە طرز برخورد و رفتار مادر و پدر با دخترانە کە چنین انتخابی نداشتە باشد چگونە خواهد بود؟ آنها کودک را آمادە میسازند برای نقش از پیش تعیین شدە کە عدم انتخابش موجب ناخلفی او میشود. آن کودک همانند یک مادر با عروسکش برخورد میکند و بە همان عادی تبدیل میشود کە مشوق فرزندش در این راستا بودە. علاوە بر محیط خانوادە اطرافیان از قبیل دوستان، معلمان و جامعەی بزرگر اسمیت دارند.
مدارس ایران، تزریق ذهنیت مردسالار بە ذهن دانش آموزان
البتە کە اولین محیطی کە یک دختر در آن آموزش میبیند محیط خانوادە است و ما در خانوادە اولین مدرس و پرورش دهندەی کودک است، اما پس از محیط خانوادە، مدارس در آموزش دختران از اهمیت خاصی برخوردارند. درگام اول تفکیک جنسیتی مدارس و بارزنمودن جنسها موجب گشتە کە همە چیز در مدارس مانند مسائل دیگر در ایران سر پوشیدە، مهم و تابوبماند. متأسفانە در مدارس ایران بدلیل سرکوب فشار و عدم راحتی، هموارە قدغنها و مرزها بیشتر میگردد. همین تیر موجب گشتە مدارس ایران بە مکانی ناامن مبدل گردد. روزانە بە مکانی برای افزایش تجاوزات، شکنجەهای روحی- روانی و فیزیکی مبدل شود. چنین دختر در چنین فضایی چگونە آموزش ببیند؟ علاوە براین ذهنیت مردسالارانە و ارزشهای مردمدارانە در ساختار آموزشی، نە تنها در محتوای مطالب و متون درسی بلکە باعث همەی کلمات دیدە میشود. از سوی دیگر در تصاویر کتابهای درسی کە قبلا دختران با محاجب کامل وجود داشتند، در سالهای اخیر مشاهدە گشت کە حتی این تصاویر کاملا حذف گشتەاند گویی تصاویر دختران تهدیدی ست برای اقشار جامعە بد روی تصاویر بسیاری از دفترهایی کە در لوازم التحریر بە فروش میرسند تصاویر دختران با پوشش اسلامی دیدە میشود. البتە کە این وضعیت تنها بە دوران ابتدایی ختم نمیگردد، بلکە در دوران راهنمایی با ارائەی کارهای عملی دخترانە و پسرانە( پسرانە: ساخت تراکتور- کارهای ساختمان) و دخترانە (دخترانە: آشپزی- بافتنی- ) و بە هنگام انتخاب رشتەی تحصیلی و محروم ماندن دختران از برخی رشتەهای دانشگاهی نیز بە وضوح دیدە میشود. خب با این اوصاف چنین دختری کە حق انتخاب رشتەاش وا ندارد، چە علاقەای برای ادامە تحصیل پیدا نماید؟ یا پس از آن کە متوجە شد کە هر انتخابی داشتەباشد در خدمت دولت و ذهنیت مردسالارانەی حاکم قرار میگیرد، چە ضرورتی برای ادامە تحصیل پیدا نماید؟ پس میتوان گفت کە رسالت اساسی آموزش و در سبک و سیاق رایج آن فرودست نمودن است، یعنی دختران در مدارس درس مییابند کە علاوە بر محروم نمودن فرودست باشند.
یکی از مسائل دیگر مهم در آموزش دختران، استفادەهای ابزاری از آنان و ایجاد کادر وابستە بە نظام است. دولت نیز بر این دولت واقف است کە زنان تا چە اندازە میتوانند در مدیریت جامعە صاحب نظر و دارای ارادە باشند بارها بە صراحت بە زبان راندە شدە کە وضعیت زنان در جامعە، وضعیت آن جامعە را نشان خواهد داد. پس از اینکە دولت بتواند بر جامعە کلوم براند، لازم است کە کادرهای ایدیولوژیک خویش را ایجاد نماید. بە همین خاطر از هر راهکاری استفادە مینماید، یکی از این راهکاریا، سیاست، بسیج سازی زنان است کە از دوران ابتدایی آغازمیشود. تشویق هریک از دختران بە عضویت در بسیج دانش آموزی- بسیج خواهران زینب بە معنای دور گشتن آن دختر از ارزشهای جامعە و جوهرەی خویش است هر دانشآموز دختر با حضور در بسیج یاد میگیرد کە چگونە دختری خوب، مطیع، فرمانبردار و خدمتگزار دولت باشد همان دختر یاد میگیرد کە الگویش زنان وابستە بە نظام باشند کە ارزشی برای ارزش زنان دیگر جامعە قائل نیستند. هردانش آموز بسیجی دختر، در نهایت از جامعەی اطرافیان خود فاصلە میگیرد. بە تقلید از آنچە میپردازد کە با ذات و جوهرەی او بیگانە است.
خود فریبی برخی از دختران تحصیل کردە نسبت ە دختران تحصیل نکردە
بارها از عدم تحصیل دختران بدلیل فضای حاکم نقد بە میان آمدە، اما کمتر از خود فریبی برخی از دختران تحصیل کردە سخن بە میان آمدە. متاسفانە برخی از این دستە، خودشان را آزادتر و بهتر از دختران روستایی میخوانند و آزادی را مختص بە خود و عدم آزادی را متعلق بە دختران دیگر میدانند. خانوادەها نیز بە دینگونە عمل مینمایند و دختران تحصیل کردە را بە رخ فرزندان خویش میکشند، ام اینجا نیز سوال مهمی مطرح میشود؟ اینکە همان دختر تحصیل کردە تا چە اندازە آگاە است بە محتوای درسی؟ یا اینکە حضور در دانشگاە برایش هدف است یا ابزار؟ با اینکە پس از اخذ مدرک، تا چە اندازە بە بررسی مسائل زنان پرداختە و بە جامعەی خویش خدمت مینماید؟ یادمان نرود کە اگر درک صحیحی از وضعیت موجود نداشتە باشین بە منجلاب فرو خواهیم رفت.
مهم ترین خوانش برای زنان، خوانش صحیح حیات است
همانطورکە گفتە شد دولت از راهکارها و ابزارهای گوناگون برای آموزش ایدئولوژی خویش استفادە مینماید، هریک ازاین راها، زندگی زنان جامعە را جهتدهی مینماید. اما آنها را از جهت اصلی حیات دور میسازد. بنابراین خوانش اصلی زنان، خوانشی است کە بە حیات راستین مرتبط باشد. آنچە کە در طول تاریخ یافتە و در زندگی روزمرە مشاهدە نمودەایم، آن است کە زنان بەدلیل ارتباط فراوان با جامعە نقش فراوانی در شکلگیری حیات و مدیریت جامعە داشتەاند. زنان بسیاری وجودداشتەاند و دارند کە درس راستین زندگی را میآموزانند. اصلا وظیفەی اصلی آموزش برعهدەی جامعە و اعضای آن خواهد بودنە حاکمیت و دولت، یک جامعە و اعضای آن میدانند کە چە برایشان مفید است و چەضرر؟ بنابراین وظیفەی بنیادین برعهدەی مادران جامعە بودە کە با خودآموزی خویش، فرزندان خویش را آموزش دهند. در برابر ذهنیت جنسیتگرای حاکم کە دختران را از ارادە محروم ساختە و آنها را بە حاشیە راندە، زنانی باید آموزش یابند کە در مدیریت جامعە صاحب نظر باشند. چنین زنی کە دارای ارادە باشد، جامعەای را ارادەمند میسازد جامعەای کە ارادەمند گشتە میتواند از حق خویش برای حیات آزاد سخن بگوید و این است بازگشت بە آن جامعەی اخلاقی کە بارها از آن سخن گفتەایم.